
فضای سیاسی حاکم بر اپوزیسیون حکومت اسلامی ناسالم و مُخرب است، بی انصافی و بی اخلاقی سیاسی به گرایشی غالب بَدَل شدهاند، آن هم از سوی جماعتی که به مردم رنج کشیده میهنمان وعده آزادی، دموکراسی و حقوق بشر میدهند. غایبانِ بزرگ، انصاف و اخلاق سیاسی در گفتار و کردارند.
انصاف سیاسی، عدالت ورزی و رعایت روش و منش انسانی و سازنده در برخوردها و مناسبتهای سیاسی با دیگران، به ویژه " غیرخودی"ها و مخالفان است، پدیدهای که اینهمانیها و همپوشانی هایی با "اخلاق سیاسی" دارد.
در تاریخ میهنمان به دلایل فرهنگی، سیاسی، نا کار آمدیهای ساختاری و... اندیشه و باور سیاسیِ تنیده با انصاف سیاسی در زمرۀ کمیابها بودهاند به ویژه در پراتیک سیاسی و اجتماعی.
از میان انگشت شمار شخصیتها و رهبران سیاسیِ باورمند ووفادار به انصاف سیاسی میتوان از خلیل ملکی، یکی از صادق ترین و اصیل ترین رهبران "چپ دموکرات" نام آورد و با یاد آوریِ زندگی سیاسی و درسهایش، بیش از پیش از او آموخت.
تردیدی نیست خلیل ملکی به عنوان یک شخصیت و کنشگر سیاسیِ متفکر، خلاق و فعال از خطا و لغزش بَری نبود اما در مقایسه با کسانی که به زمانۀ او نقش شخصیت و رهبر سیاسی ایفا میکردند گامها به پیش بود.
انصاف و عدالت همراه با شناخت وباوربه نقشِ مثلثِ "مقدس" انسان، فرهنگ و آزادی، و مؤلفههای عقلانیت و منطق حاکم بر پدیدههای سیاسی و اجتماعی در پیشرفت جامعه از سجایای اخلاقی این شخصیت و رهبر سیاسیِ منصف بود.
خلیل ملکی " سوسیال دموکراتی"، ناسازگاربا تعبد و تبعیت از"عقل و رفتار" وابسته و ایدئولوژیهای دین مدارانه و مذهب گونه، و سازگار با میانه روی و اعتدال، گریزان از خشونت ونفرت پراکنی و دخالت دادن احساسات وهیجانات و تمایلات فردی در تبیین و تفسیر مسایل سیاسی و اجتماعی بود. پراگماتیستی که واقع بینانه در پرتو" کردارگرائی سودمندانه" و پذیرش نسبی گرائی وکثرت گرائی در اخلاق و سیاست، به دنبال یک همبستگی تعالی خواهانه ومدارا وعدالتِ اجتماعی در جامعه بود، بهمین خاطر هم از سوی "ساواک" وهم از سوی مطلق گرایان جزم اندیش و کج پندارو خیالباف مورد تهمت و تهدید و ترور شخصیت قرار گرفت و رنجِ " فلک الافلاک" و " قزل قلعه" و " زندان شهربانی" و " زندان رفقا" کشید تا آن حد که به گفتۀ خودش " یک نفس آسودگی ندید". او را سلطنت طلب، جاسوس امریکا و انگلیس خواندند وچنان عرصه براو تنگ کردند که به سوی مرگی زودرس و تراژیک سوق داده شد. خلیل ملکی آنگونه که چرک زبانها و ترورپروران و قهرمانان سیر نزول رفتار اخلاقی جار میزدند" جاسوس امپریالیست ها" نبود، مخالف سرسخت حزب توده ایران و حزب کمونیست اتحاد شوروی و هر نوع خودکامگی و تمامیت خواهی بود، و به این خاطر بارها رنج و درد تازیانه خودکامگی بر جسم و جانش نشاندند. او اما جسورانه با انصاف سیاسی وبه خاطر مردم و میهنش و وفاداری به ارزشهای بنیادین سوسیال دموکراسی به تلاشهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگیاش ادامه میداد. وی به عنوان یک روشنفکر سیاسی و یک سوسیال دموکرات جانانه تلاش ومبارزه میکرد تا جامعه ایران در مسیر پیشرفت و آزادی و دموکراسی، و گسترش رفاه و عدالت اجتماعی هدایت شود، موضع گیریها و رفتار سیاسی وی در سالهای ۱۳۳۰-۳۲ و در رخدادها و بلواهای سالهای ۴۲-۱۳۴۰ نشان ازهوشمندی و درایت سیاسی او دارند. خلیل ملکی حتی با محمد رضا شاه و نظام سیاسیای که او را آزرده و زندانی کرده بود با انصاف و اخلاق سیاسی مواجه شد. وی دعوت دربار را پذیرفت و با محمد رضا شاه دیدار و گفت و گو داشت تا نقدها و نظراتش را مطرح کند شاید شنیده و پذیرفته شوند. از نگاه خلیل ملکی محمد رضا شاه پادشاهی خودکامه بود اما مذاکره، گفت و گو و دیدار با پادشاه و حمایت ازاصلاحات واقدامهای مثبت وی، و نقد و نفی افکار و رفتار زیانبار وی و رژیماش را کاری درست و عاقلانه ونشانهی پایبندی به انصاف سیاسی در راستای منافع ملی و تحقق خوشبختیِ مردم سرزمیناش میدانست، وی در دیدارهایش با محمد رضا شاه از واقعیتهای موجود اجتماعی گفت، ومشکلات و راه برون رفت از مشکلات را گوشزد کرد با این امید که گوش و هوشی شنوا در کار باشد و جامعه در مسیر درستی هدایت شود.
زندگی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خلیل ملکی گنجینهای برای بهره مندیِ نسل جوان است، درسها، یادها و خاطرههای خلیل ملکی محو ناشدنیاند و پادزهرایی علیه اضمحلالِ "انصاف و اخلاق سیاسی"، درسها، یادها و خاطرههای انسانِ گرانمایهای که"برای بهتر زیستن، متفاوت بودن و متفاوت زیستن" با شجاعتی عقلانی و مدنی مبارزه کرد تا از ناممکنها، ممکنها خلق کند.
مسعود نقرهکار
****
برای مطالعه:
۱- حمید شوکت، میعاد در دوزخ، زندگی سیاسی خلیل ملکی، انتشارات فروغ، پائیز ۱۳۹۹ (۲۰۲۰)
۲- محمدعلی همایون کاتوزیان، خاطرات سیاسی خلیل ملکی، انتشارات رواق ۱۳۶۰
۳- عباس میلانی، نگاهی به شاه، نشرپرشین سیرکل، تورنتو- کانادا، سال ۱۳۹۲/۲۰۱۳
۴- محمد علی حقیقت سمنانی، خلیل ملکی و قضیه انشعاب تاریخی، نگین، شماره ۸، دور جدید- تابستان۱۳۷۸
۵- خاطرات نورالدین کیانوری، موسسه تحقیقاتی و انتشاراتی دیدگاه، انتشارات اطلاعات و تهران ۱۳۷۲
۶- خلیل ملکی و مسأله مدرن شدن ایران، گفتگو با همایون کاتوزیان- سایت همایون کاتوزیان
۷- داریوش آشوری - از امید خلیل ملکی تا یاس احمد فردید- مهرنامه
۸- سایت گویا علی میرفطروس، خلیل ملکی: اندیشمندی تنها،
خلیل ملکی وتراژدی روشنفکران تنها، مجله روشنفکر
۹- نامههای خلیل ملکی، به کوشش امیر پیشداد ومحمدعلی همایون کاتوزیان/
خلیل ملکی، از انشعاب تا همراهی مصدق، محمدعلی همایون کاتوزیان
۱۰- مجموعه مقالات، خلیل ملکی (۵ جلد)، به کوشش رضا آذری شهرضایی
۱۱- یادداشتهای زندان فلکالافلاک، مجله فردوسی، از شماره ۳۱۲، تاریخ ۲ مهر۱۳۳۶ الی شماره ۳۱۹، تاریخ ۲۱ آبان ۱۳۳۶ (مقالات خلیل ملکی، جلد پنجم)
۱۲- خاطرات سیاسی خلیل ملکی، شرکت سهامی انتشار، چاپ دوم، پاییز ۱۳۶۸
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
دیدگاهها
مومنت مومنت
مُنگليسم يا انتلکتواليسم
... جمهوری اسلامی و ولايت مطلقه فقيه درخشان ترين دستاورد جنبش روشنفکری ايران
وقتی از شعبان جعفری پرسيدند که آيا براستی شما بی مُخ هستيد؟ او رندانه پاسخ داد که: من مُخ نداشتم و شاهنشاه آريامهر را آوردم که سپاه دانش و بهداشت و آنهمه سر افرازی را برای ملت ايران به ارمغان آورد اما آنهايی که مُخ داشتند، شيخ و ملا را بر مردم ما حاکم کردند که سپاه پاسداران را به سلاح سنگین مجهز کنند و ايرانی ها را يا کشتند يا دربدر کردند و يا بی عصمت و آبرو
گروهی از مردم ما خيال می کنند كه جمهوری اسلامي بطور اتفاقي در ايران بر سر كار آمد. گروهی ديگر بر اين باورند كه دولتهای بزرگ باعث بروي كار آمدن ملايان شدند و گروه ديگري هم هستند كه اين نظام را فرزند خلف نظام پيشين می خوانند. معدودی هم که خود سابقآ از معرکه گردانهای پنجاه و هفت بودند، صحبت از انحراف انقلاب بميان آورده کاسه کوزه را بر سر مردم خرد کرده دليل اينهمه خانه خرابی را ناآگاهی عوام می خوانند. اما...
بد/بدتر-طاعون یا وبا؟
به شاهزاده اسداله میرزا.
بهتر است نخست زبان نوشتاری فارسی را یاد بگیری ،و سپس از سلطنت دفاع نمایی تا خواننده منظورت را بفهمد !
-- وجود تو و شکل نوشتن و اندیشه اش در این سایت، نشان میدهد که نظام سلطنتی و اسلام فقاهتی ریشه در جهالت و عقب افتادگی فرهنگی دارند؛ چه در زمان شاخ و چه در زمان شیخ.
مومنت مومنت
آقای چپ(سوسیال دمکرات) نظام شاهنشاهی ايران اگر بسان هلند و نروژ و دانمارک نبود شما و هم انديشان محترمتان هم نه تنها در آن روزگار بل که هنوز هم آخر کوچکترين شباهت انديشه ای و شخصيتی به مردمان آن کشور ها نداشتيد و نداريد. بهمان دليل هم نظام شما نه تنها شبيه نظام های آن کشور ها نشد بل که حتی مترقی ترين مواد قانون ضدبشری آن هم ياسای چنگيز خان مغول را روی سفيد کرد چه رسد به بی برقی درکوبای سوسیالیست
افزودن دیدگاه جدید