
شاید بسیاری از ما آنگاە کە بە سخنان و مباحث مطرح شدە در بعضی تریبونهای غیر حکومتی داخل کشوری توجە کردە باشد، ممکن است بە امکان وجود واقعی چنین پدیدەای شک کردە و آنرا از بنیان غیر واقعی، توطئەگرانە و برنامەریزی شدە توسط حکومتیان ارزیابی کردە باشد. آن هم بە این دلیل سادە کە با ذات و ماهیت سرکوبگرانە نظام حاکم بر ایران خوانایی ندارند. اما حقیقت این است کە چنین امری واقعی است، و عـمدە منتقدان شرکت کنندە در چنین برنامەهایی چهرەهای واقعی مخالف نظم و یا سیاستهای جاری کشوراند. علاوە بر پویایی جامعە ایران و امکانات دیجیتالی و اینترنتی کە موج انقلاب سوم صنعتی آن را امکان پذیر ساختە، دلیل دیگر این مسئلە میتواند حسابگری ویژە نظام حاکم باشد. بە این معنی کە هستە سخت قدرت با چنین پدیدەای ساختە تا نگاە استراتژیک خود را بگونەای دیگر تعقیب کردە باشد، بە چند دلیل: ـ همراهی ضمنی در جهت ایجاد یک فضای پلورالیستی اعتراضی ـ شفاهی، برای منحرف کردن افکار عمومی از اپوزیسیون. در چنین وضعیتی صداهای اعتراضی چنان گستردگی و تنوعی مییابند کە افکار عمومی تمرکز خود را از دست دادە و بە موجودی سرگردان در میان فضاهای بیشمار تبدیل میشود، ـ کانالیزە کردن پتانسیلهای اعتراضی بە گفتار شفاهی صرف. در چنین فضایی با ممنوع کردن سازماندهی و ایجاد تشکیلات توسط معترضان، از طریق امکان بیان مکنونات درونی و فکری تلاش میشود از ایجاد تشکل کە لازمە گفتمان شفاهی در مسیر یک تحول واقعیست، جلوگیری بعمل آید. جمهوری اسلامی خوب میداند کە در زمان شاە، همین بخش دانشگاهی و نخبە کشور کە امکان تریبون اعتراضی در سطح کنونی را نداشت، بە کار تشکیلاتی ـ سیاسی روی آورد و نظام شاهنشاهی را در مقابل یک جنبش متشکل و کارا قرار داد، ـ شناسایی کردن آن دستە از نیروها و افرادی کە معترضاند، و تلاش برای کنترل آنها؛ چنانکە اگر احیانا اقدام بە کار عملی و سازمانی کردند، پیشاپیش توانستە باشند از آمادگی لازم اطلاعاتی برخوردار باشند. جمهوری اسلامی سطح مناسبی از امکان اعتراض شفاهی و رسانەای را در بعضی کانالهای غیر حکومتی داخل کشور میپذیرد، اما بدان شرط کە این افراد هیچگاە بە کار گروهی و تشکیلاتی متمایل نشوند. در واقع خط قرمز همینجاست. باید گفت کە چنین پدیدەای در نوع خود هم خوب است و هم بد. خوب است چونکە گفتمان رایج حکومتی را بە چالش میکشد، و از یکەتازی آن میکاهد. بد نیز بە این علت کە عمدتا نخبە را تنها در سطح گفتمانی و گفتاری باقی میگذارد. البتە با این آسیب شناسی کە سخنی کە زیاد گفتە میشود و اما عملا بە جایی نمیرسد، از جذابیتش بتدریج کاستە میشود.
برای مطالب بیشتر، اینجا را کلیک کنید
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
دیدگاهها
کنشگران سیاسی برونمرزی سخنوروتحلیلگرومنتقدوخودبزرگبین مقاله نویس
تشخیص بیماری وتجویز نسخه برای درون مرزیها،که گویا تحت فشاروترس،بگیر و ببروببند، هستندمفید است،بیشتربرای برونمرزیهای بیشمار، از چپ گرفته تا راست، از ملی گرا تا جهان وطنی، از علاقمندان به دیکتاتوری و فاشیسم گرفته تا متنفرین از وابسته به هر گونه ایدولوژی، که در آزادی و دموکراسی کشورهای منتخبشان براحتی سخن میگویند و مقاله های جانسوز و جان ساز،ومصاحبه های تبلیعاتی میکنند،کاربُرد دارد.
تا جائیکه برونمرزیها نشان دادند هریک مقاله های بیشماری در مورد شاه و علل انقلاب و انتخاب و روی کار آمدن خمینی و خلافت آخوندی را در طرحهای گوناگون شفاهی و کتبی به تحلیل پرداختند ومقصرین وکناهکاران ومعصومان هم مشخص شده،حالا با توجه به موقعیت ضعف و وارفتگی خلافت آخوندی،بهتر نیست بقول جناب نعمت پور از نویسندگان وسخنوران بخواهیم به بخش بد بودن رفتار کە عمدتا نخبە را تنها در سطح گفتمانی وگفتاری باقی میگذارد.خاتمه دهند و دست از خودمحوری و خودپسندی بردارند و پس از46سال ازترساندن اشعالگران واز اقدامات شفاهی، از لب چشمه، تشنه برگرداندن، اقدام بە کار عملی و سازمانی بپردازند،
بس نیست مورد تمسخر عالم و آدم قرار گفتن
افزودن دیدگاه جدید