
.
با دعوت یکی از دوستان هوادار مجاهدین خلق در گردهمایی آنها در پاریس شرکت کردم.
تظاهرات ۸ فوریه ۲۰۲۵ در پاریس، که توسط سازمان مجاهدین خلق برگزار شد، نهتنها از نظر تعداد شرکتکنندگان قابلتوجه بود، بلکه از نظر نظم و سازماندهی نیز یک نمونه کمنظیر در میان تجمعات اپوزیسیون ایرانی به شمار میآید. تجربه حضور در این رویداد، که از مراحل اولیه هماهنگی تا اجرای نهایی آن را شامل میشد، گواهی بر سطح بالای مدیریت و برنامهریزی در این سازمان است.
نظم تشکیلاتی: ستون فقرات یک سازمان قوی

مشاهده این که چگونه هزاران نفر از نقاط مختلف با برنامهای منظم و هماهنگشده به محل گردهمایی منتقل شدند، نشان میدهد که سازماندهندگان این رویداد از تجربه و مهارت بالایی برخوردارند. برنامهریزی دقیق حرکت اتوبوسها، کنترل جمعیت، تنظیم سخنرانیها و تأمین امنیت همگی حاکی از وجود یک سیستم مدیریتی قدرتمند و کارآمد است.
چنین سطحی از سازماندهی تنها زمانی ممکن است که یک تشکیلات، نهتنها از نیروهای اجرایی و داوطلبان فداکار برخوردار باشد، بلکه دارای ساختار مدیریتی منسجم، تجربه عملی، و یک شبکه ارتباطی کارآمد نیز باشد. بسیاری از گروههای سیاسی ایرانی در خارج از کشور، علیرغم داشتن پایگاه اجتماعی، در زمینه سازماندهی ضعف دارند و همین ضعف مانع از شکلگیری یک اپوزیسیون منسجم و مؤثر شده است. اما مجاهدین با بهرهگیری از یک سیستم مدیریتی منضبط و سلسلهمراتبی توانستهاند بر این چالش غلبه کنند.
مقایسه با مدلهای سازمانی موفق در جهان
بهعنوان کسی که تجربه مدیریت در حوزه اقتصاد را داشته است، میتوان گفت که چنین سطحی از نظم و سازماندهی را معمولاً در کشورهای پیشرفته، بهویژه در آلمان، مشاهده میکنیم. یکی از عوامل پیشرفت کشورهایی مانند آلمان، ساختارهای مدیریتی کارآمد و توجه به سازماندهی دقیق است. اگر یک گروه سیاسی بتواند چنین سطحی از هماهنگی را در برگزاری یک رویداد سیاسی نشان دهد، به این معناست که از ظرفیت اجرایی لازم برای مدیریت چالشهای کلان سیاسی و اجتماعی نیز برخوردار است.
توانایی سازماندهی و آینده ایران
تجربه نشان داده است که صرف داشتن ایدههای سیاسی و ایدئولوژیک، برای تأثیرگذاری در تحولات یک کشور کافی نیست؛ بلکه توانایی عملی در اجرای برنامهها و مدیریت نیروها نقش تعیینکنندهای دارد. در ایران آینده، گروهی که بتواند با انضباط، برنامهریزی، و هماهنگی دقیق عمل کند، بدون شک در شکلدهی به آینده کشور نقشی کلیدی خواهد داشت.
سازمان مجاهدین خلق، فارغ از مواضع سیاسی و مخالفتها یا حمایتهایی که نسبت به آن وجود دارد، یک نمونه بارز از چگونگی مدیریت یک تشکیلات منسجم و کارآمد در شرایط دشوار است. تجربه برگزاری تجمعات بزرگ، نشاندهنده این واقعیت است که این سازمان از لحاظ اجرایی یکی از قدرتمندترین نیروهای اپوزیسیون ایرانی است.
نتیجهگیری
در تحلیل جنبشهای سیاسی، قدرت سازمانی و مدیریتی عاملی تعیینکننده در میزان موفقیت آنهاست. مجاهدین خلق نشان دادهاند که نهتنها در زمینه گفتمان سیاسی فعال هستند، بلکه از یک سیستم مدیریتی کارآمد و اثربخش نیز برخوردارند. این ویژگی، آنها را به یکی از معدود گروههای اپوزیسیونی تبدیل کرده است که توانایی اجرای برنامههای کلان و سازماندهی گسترده را دارند.
سؤال مهم این است: آیا سایر گروههای اپوزیسیون میتوانند از این مدل سازماندهی درس بگیرند و ضعفهای خود را در این حوزه برطرف کنند؟ یا همچنان پراکندگی و عدم توانایی در اجرای عملی برنامهها، مانع اصلی پیشبرد یک جنبش مؤثر خواهد بود؟
🔹 سازماندهی قوی، کلید موفقیت در آینده است.
آنا یعقوبیان
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
دیدگاهها
مجاهدین در داخل تشکیلات…
مجاهدین در داخل تشکیلات خودشان بسیار بیشتر از گردهمایی بیرونی شان انضباط آهنین وسرکوبکرانه و سازماندهی محکم دارند ولی به علت عملکردهای خلاف عرف و اخلاق مردم و اتحاد نظامی مالی سیاسی سالیان با متجاوز به خاک ایران پایگاه گسترده مردمی شأن را از دست دادند و تنها امید مردم بعد از انقلاب برای کنار زدن آخوندها را که این سازمان بود از بین بردند که تماما در نتیجه سیاستهای غلط و یک دنده شخص بود که شورای ملی مقاومت و ارتش آزادیبخش را متلاشی کرد. این انضباط و سازماندهی به گواهی دهها جدا شده از این سازمان که من باهاشون صحبت کرده ام و اکثرا هم به علت محدودیت ارتباط افراد داخل تشکیلات همدیگر را نمی شناختند حتی شامل زندان و شکنجه و مواردی قتل و خودکشی بوده و نیز هرگونه ازدواج و فکر جنسی برای عضو ممنوع است و افراد از این نظر تحت فشارهای روانی قرار می گیرند. نماز و روزه و حجاب و... آن هم فقط شیعی برای عضو اجباری است. چنین سازمانی که نقض حقوق بشر می کند معلوم است که تضادش با آخوندها از موضع اسلام افراطی تر البته نه داعشی بلکه استالینیزه شده است نه دموکراسی مدرن لذا فرقه است نه اپوزیسیون شایسته وحدت.
تظاهرات مقاومت ایران و سازمان مجاهدین در پاریس
خانم یعقوبی با تشکر از مقاله خوب و بیطرفانه شما
مطلبی که نوشتید بسیار گویا و روشن است و جز تشکر و تقدیر از بیان موجز و کامل شما حرفی ندارم
ولی بیشتر در رابطه با برخی نظراتی که مطرح شده برایم جالب است که برخی نفرات بدون وارد شدن در محتوای مراسم یا ابعاد آن حرفهایی کلیشهای که ساخت وزارت اطلاعات و آخوندهاست رو طی ۴۰ سال گذشته نخ نما شده را تکرار میکنند. مقاومت ایران و مجاهدین بدون شکاف و بدون وقفه به دنبال سرنگونی شیخ بعد از شاه هستند. در این زمینه سیاست آنها هم مستقل است و خصوصا الان که لیست فاندبگیرها منتشر میشود دیگر خیلی روشن است که حرفهای اضافه موضوعیت ندارد. وابستگی به صدام و شوروی و آمریکا و عربستان و سکت و فرقه و مارکسیست اسلامی و بحث روسری و بعد هم خرید نیرو و سیاستمداران شرق و غرب عالم برگهایی سوخته است که در توبره شیخ و شاه است و مزدوران و یا «ناآگاهان» به تناوب استفاده میکنند. واقعیت اما همین است که گر تو بهتر میزنی بستان بزن! کدام مدعی اپوزیسیون میتواند یک صدم مجاهدین به آخوندها ضربه بزند و ما را به سرنگونی نزدیک کند؟
با تشکر مجدد از شما خانم یعقوبیان و اطلاعات مفیدتان
In reply to تظاهرات مقاومت ایران و سازمان مجاهدین در پاریس by ahmad foladi
تضاد مجاهدین با آخوندها از…
تضاد مجاهدین با آخوندها از زمان شاه هم بود و فقط ایدئولوژیک اسلامی از موضع چپ بود نه از موضع مدرنیسم و طرفداری از غرب و سرمایه داری جهانی که شاهی ها داشته و دارند لذا معلوم نبود اگر روی کار می آمدند حکومتی استالینی همچون انضباط آهنین و سرکوبگر داخل تشکیلات خودشان برقرار نمی کردند. مجاهدین با عملکرد غلط خودشان از تابستان شصت به بعد هر کاری کردند دقیقا به جیب آخوندها ریخت و رژیم آخوندها به راحتی و بدون اعتراض مردم تمام اعضا و هواداران سازمان و همه گروههای دیگر اپوزیسیون را از بین برد. تعداد دهها هزاری شهدا که افتخار فداکاری خود آن شهیدان است نه افتخار برای رهبری سازمان بلکه مایه ننگ و شکست و خیانت این رهبری است که در این چهل و اندی سال با خط و استراتژی نادرستش موجب تداوم این رژیم و تفرقه و ناامیدی مردم و همه اپوزیسیون شد. اکنون هم چطور با هارترین و جنایتکارترین جناحها و مقامات امپریالیستها که به عقیده اصلی مجاهدین دشمن بشریت هستند نزدیک می شوند ولی هیچگونه نزدیکی به یک جریان گسترده ایرانی مخالف ولایت فقیه اعم از شاهی و جمهوری خواه حامی رضا پهلوی نشان نمی دهند بلکه با آنان دشمنی می ورزند
مجاهدین
تفاوت مجاهدین با خمینی
پس کجا رفت تفاوت عظیم این سابقه مجاهدین با خمینی؟ کجا رفت؟ راستی اگر مجاهدین از جنس و سنخ خمینی باشن یا میبودن
که بهترین جا براشون کنار خمینی بود. آدم با کسی که در نظرگاههاش، دیدگاههاش، عملکردش، وحدت داره، خوب میره با اون دیگه.
به نظر میرسه برخلاف دعاوی و سرهم بندیهایی که اشاره کردیم، از قضا دورترین، پر فاصلهترین، بهدلیل این جنگ خونین،
دورترین و پر فاصلهترین نیرو با خمینی و اسلامش و اسلام پناهیش و دجالیتش و روشهاش و شیوه هاش همین مجاهدین باشن. والا چرا با هم میجنگن؟
معلوم میشود که این مجاهدین ذرهای سنخیت، همجنسی، همگرایی، رگه، از خمینی ندارن بهدلیل اینکه بالاترین تضاد رو دارن.
In reply to مجاهدین by منوچهر
ضاد مجاهدین با آخوندها از…
ضاد مجاهدین با آخوندها از زمان شاه هم بود و فقط ایدئولوژیک اسلامی از موضع چپ بود نه از موضع مدرنیسم و طرفداری از غرب و سرمایه داری جهانی که شاهی ها داشته و دارند لذا معلوم نبود اگر روی کار می آمدند حکومتی استالینی همچون انضباط آهنین و سرکوبگر داخل تشکیلات خودشان برقرار نمی کردند. مجاهدین با عملکرد غلط خودشان از تابستان شصت به بعد هر کاری کردند دقیقا به جیب آخوندها ریخت و رژیم آخوندها به راحتی و بدون اعتراض مردم تمام اعضا و هواداران سازمان و همه گروههای دیگر اپوزیسیون را از بین برد. تعداد دهها هزاری شهدا که افتخار فداکاری خود آن شهیدان است نه افتخار برای رهبری سازمان بلکه مایه ننگ و شکست و خیانت این رهبری است که در این چهل و اندی سال با خط و استراتژی نادرستش موجب تداوم این رژیم و تفرقه و ناامیدی مردم و همه اپوزیسیون شد. اکنون هم چطور با هارترین و جنایتکارترین جناحها و مقامات امپریالیستها که به عقیده اصلی مجاهدین دشمن بشریت هستند نزدیک می شوند ولی هیچگونه نزدیکی به یک جریان گسترده ایرانی مخالف ولایت فقیه اعم از شاهی و جمهوری خواه حامی رضا پهلوی نشان نمی دهند بلکه با آنان دشمنی می ورزند
مجاهدین
دو قطب متخاصم در جریان نبرد رودر روی میهنی، مردمی و انقلابی مشخصه: خمینی و همین مجاهدین.
اینها، از نظر سیاسی هم رژیم هست و شورای ملی مقاومت ایران. مجاهدین بدتر از خمینی، بیان آشکار موضع خودشونه که آقا ما در این دو قطب متخاصم، در این جنگ، با خمینی هستیم.
چون خودشون که جنگی ندارن کاش جنگی میداشتن، کاش بیشتر از مجاهدین با دو دیکتاتوری مبارزه کرده بودن. کاش بیشتر رنج برده بودن،
بیشتر شهید داده بودن، در یک مبارزه مشروع، توانمندتر بودن، جنگ آورتر بودن اونوقت این حرفو میزدن. حرفی نبود. میگفتیم خودش داره میجنگه.ولی این نیست. خودش اینجا دقیقاً بهعنوان دم یا دنبالچه اون رژیمه.
زهی بیشرمی و ناجوانمردی. این گناه رو تاریخ ایران هیچگاه نخواهد بخشید و تا دنیا دنیاست این قبیل اشخاص و محافل نمک به حروم ملعون تاریخ ایران خواهند بود. چون چه دلیلی دارند برای اثبات نظرشون؟
سازمان دهی
صنعت آلترناتیوسازی مجازی و مونتاژ در بازار سیاست با کپیچسبان رونق یافته است. این هم البته از علائم دوران پایانی رژیم است. اما مسأله این است که چگونه میخواهند این رژیم را زمین بزنند؟ بهخصوص که رود سرخ و آتشین خون شهیدان بهطور تاریخی نه جایی برای سبز شدن ارتجاع آخوندی باقی گذاشته نه برای ارتجاع سلطنتی. حال اگر: بدون تشکیلات و سازمان رهبریکننده، بدون عبور از کورههای گدازان سنجش و آزمایش، و بدون پرداخت قیمت و فدا و مجاهدت میتوان بهکار این رژیم پایان داد، ما میگوییم بفرمایید درنگ نکنید. اگر بدون سابقه و پشتوانه جنگیدن با شاه و شیخ، بدون مرزبندی با دیکتاتوری و وابستگی، بدون مقاومت سراسری و کهکشان شهیدانش، بدون در افتادن با اصل ولایت فقیه و اصلاحطلبان قلابی، میتوان حاکمیت مردم را جایگزین کرد بفرمایید، درنگ نکنید.
الترناتیو
آلترناتیو سیاسی یعنی چه؟
وقتی از آلترناتیو صحبت میکنیم، یک ادعا یا عنوان کلی نیست که ما بهازا و اثری در تلاطمهای روزمره نبرد با رژیم نداشته باشد. بلکه نیرو و ساز و کار شکافنده و هدایتگری است که جهت را برای مجموعه فعالیتهای مبارزاتی مشخص میکند و روشن میسازد چه گامهایی باید برداشت؛ در کدام جهت، با کدام شعار، با چه وحدت و تضادهایی و با کدام اولویتها. چیزی است که روزانه در زمین سخت و ناهموار مبارزه، حلالمسائل جنبش است. هدفها را نشان میدهد، سره را از ناسره تشخیص میدهد، تمیزدهنده میان خط صحیح از انحراف است، دارایی خلق و مقاومت را از دستبرد رژیم و همدستاناش در امان نگه میدارد و در یک کلام شاقول مبارزه برای سرنگونی است.
تشکر
تجربه نشان داده است که صرف داشتن ایدههای سیاسی و ایدئولوژیک، برای تأثیرگذاری در تحولات یک کشور کافی نیست؛ بلکه توانایی عملی در اجرای برنامهها و مدیریت نیروها نقش تعیینکنندهای دارد. در ایران آینده، گروهی که بتواند با انضباط، برنامهریزی، و هماهنگی دقیق عمل کند، بدون شک در شکلدهی به آینده کشور نقشی کلیدی خواهد داشت.
سازمان مجاهدین خلق، فارغ از مواضع سیاسی و مخالفتها یا حمایتهایی که نسبت به آن وجود دارد، یک نمونه بارز از چگونگی مدیریت یک تشکیلات منسجم و کارآمد در شرایط دشوار است. تجربه برگزاری تجمعات بزرگ، نشاندهنده این واقعیت است که این سازمان از لحاظ اجرایی یکی از قدرتمندترین نیروهای اپوزیسیون ایرانی است.
مهریزدان
خواننده گرامی فریب سازماندهی این بچه شیعه های ضد ایران را نخور.
اگر به سازمان دهی باشد سازمان های جاسوسی بهترین هستند ولی باید پذیرفت؟
اگر انصافی و حق رای در کار باشد ، من به نظام پادشاهی مشروطه به جبهه ملی ایران به شاپور بختیار به حزب توده رای خواهم داد چراکه ایران برای آنها مهم است و نه اسلام شیعه و جوی.
این سازمان در بدو ورود همه مرزها را خواهد بست و نخست قصابی خواهند کرد.
آنچه در اشرف کده عراق روی داد در ایران عملی خواهد شد و هر مرد وزنی مجبور به گزارش اطاق خواب خود
خواهند شد.
اگر ریگی به کفش این صدامیان نبود، تا کنون همه مخالفان نظام را متحد کرده بودند ونیازی به خایه مالی
سیاست بازان غربی نبود.
اگر این سازمان جهنمی به قدرت نرسد سودش بیشتر از رسیدن است.
خود دانی.
In reply to مهریزدان by ناشناس
مجاهدین
مجاهدین بدتر از خمینی. معناش این است که بخواهیم یا نخواهیم، خمینی بهتر از مجاهدین درسته؟پس چه کسی النهایه پشت این شعار خوابیده؟
و سودش به کی میرسه کاملاً روشنه، عاری از هر گونه ابهام.یعنی که بین مجاهدین و خمینی که دو سر طیف هستن و با هم جنگ دارن و چنگ در چنگ هستن، کی رو دریاب؟ رژیم رو.
خوب پس اینها دم و دنبالچهها، سرانگشتان، ایادی، عساکر و عمله ولایت فقیه سفیانی خمینی هستند که در منتهای دریدگی و بیحیایی و وقاحت از این لغزها میخونن.
عزیز دل برادر.. برادران ساده…
عزیز دل برادر.. برادران ساده لوح مجاهد از پشت کوه آمده اند و تو هم از پشت کوه آمده ای و همشری شان هستی. این حرفای بچه خر کن را اینجا مطرح نکن. این نوشته برای تبلیغ مجاهدین منفور و نوکر صدام تهیه شده و نویسنده اش وقت خودش را هدر داده و بیش از پیش مسعود و مریم را منفور کرد. راستی.. حالا که چون همه آدم حسابی ها مجاهد هستند.. به اطلاعت برسونم بیشتر آدم حسابی تر ها و با کلاس تر ها و صاحبان سهام داوجونز همه کوکائین میزنند. همونجوری که مجاهدین رو تماشا کردی و یاد گرفتی مجاهد بشی بیا وایسا تماشاکن ببین چطوری خط سفید پودر رو با لوله کاغذ میشکند به دماغشون.. حتما امتحان کن مطمئن باش چشمات باز میشه برادر مسعود رو بهتر میشناسی. ساقی هم از برادران سپاه آشنا دارم اگه خواستی شماره تو بذار بگم باهات تماس بگیرن.
مشاهداتم از یک گردهمایی دیگر مجاهدین
من حدودا هفت سال است که به خارج کشور آمدم از انجاییکه دلم میخواست برای مردم میهنم کاری هرچند کوچک بکنم در همان ابتدا در شهر اقامتم متوجه گروه کوچکی شدم که اکثر هفته ها در جلوی ایستگاه قطار واطراف آن میز کتاب میگزارند و عکس چند مبارز وزندانی سیاسی ، از کتابها وپرچمهایشان متوجه شدم که هوادار مجاهدین هستند بخاطر تبلیغاتی که در داخل ایران از صدا وسیما ... شنیده بودم با فاصله وبا با احتیاط فقط نگاه میکردم ، دیری نپایید که یکی ازآنها متوجه من شد، وسعی در ارتباط بامن کرد کمی با هم گپ زدیم و او بمانند شما مرا به یک گردهمایی از طرف سازمان دعوت کرد من با احتیاط وبا زدن ماسک بر صورتم در مراسمی که در برلین داشتند شرکت کردم در آنجا نظم و ترتیب و مدیریت آنها نظرم را جلب کرد مخصوصا که مشاهده کردم اکثر کسانیکه همه مراسمات را برنامه ریزی میکردن ، خانمها بودن ، یسری با حجاب بودن ویکسری هم بی حجاب ولی خیلی برایم جالب بود چون من اکثرا مجاهدین را با یک حجاب یک شکل تصور میکردم ،اما آنجاچیز متفاوتی دیدم ، همچنین متوجه افرادی دراین گردهمایی شدم که اصلا دیدگاهشان بامجاهدین فرق داشت و بعصا دینی نداشتن.کرد ب
نقد مثبت نوشته خانم یعقوبیان
خانم یعقوبیان محترم ممنون از تحلیل و ارزیابی علمی تان . مطلب شما بنظر میاید برخی را خوش نیامده است اما می گویند واقعیت تلخ است. چه کنیم این تظاهرات نشاندهنده واقعیت تعادل قوای سیاسی نیروهای ایرانی است. اگر اشتباه نکرده باشم رهبری مجاهدین بارها اعلام کرده است که اگر کسی یکقدم جلوتر از ما برای سرنگونی حرکت کند و بیش از ما برای مردم ایران و آزادی میهن خون و جون بدهد ما حاضریم پشت سرش حرکت کنیم. بنابراین اگر چنین نیرویی و چنین افرادی در عالم واقع وجود ندارند تقاص اش را که نباید مجاهدین بدهند. اخیرا مجاهدین یک برنامه برای جمع آوری گمک مالی از حامیان شان گذاشته بودند اگر فقط اندکی انصاف داشته باشیم الحق و الانصاف سه یا چهار روز پشت سرهم از همه جای گیتی تماس گزفته و پول می دادند از 5 یورو تا یک و نیم میلیون دلار. اگر نیروی دیگری نیز چنین اقبالی دارد خبر کنید ما دنبالش برویم بنابرین بیایید بجای تخطئه بجای مارک زدن و اتهام زنی هایی که پایه سیاسی ندارد ما نیز بنوبه خود تلاش کنیم برای مردم ایران از جان و دل مایه بگذاریم و پول خرج کنیم و به کسانی که اینکار را می کنند ایرادهای بنی اسرائیلی نگیریم
جمع آوری تظاهرات توسط مجاهدین
با درود دقیقا این کار را می کنند پولهای هنگفت میلیونی کوپنهای نفت صدام (روزانه صد هزار بشکه) را در مراکز تجاری بسیار متعدد منطقه و اروپا و آمریکا سرمایه گذاری کرده اند و برایشان پول می زاید و آنها به افراد نیازمند مهاجر و پناهنده ایرانی و بیشتر خارجی از جمله اوکراینی و عرب و افغان و آفریقایی و تا چندی پیش هم سوری ها پول می دهند که در تجمعها و تظاهراتشان شرکت کنند فکر می کنند اینطوری می توانند مردم ایران و خارج و دولتها را گول بزنند! در حالیکه این کارشان همیشه به ضد خودش تبدیل شده و رسوایشان کرده است. آنها به همین رسانه های هم که خیرشان را منتشر می کنند پول می دهند و در حقیقت همه این اخبار و انعکاسات آگهی تجارتی هستند! من بیست و پنج سال در بخشهای سیاسی و تبلیغات و انتشارات و مطبوعات و رسانه و روابط خارجی مجاهدین شبانه روز بدون خانه و خانواده کار کرده ام علاوه بر پول به لابیها و شخصیتها و روزنامه نگاران آنها را با تلفنها و اصرار و... و تقدیم هدایا در مناسبها و... تحت فشار برای انعکاس دادن اخبار سازمان قرار می دادیم که اغلب تسلیم نمی شدند ولی برخ
عی که نیازمند پول بودند یا می خواستند
پدیده ساندیس خواری مختص داخل…
پدیده ساندیس خواری مختص داخل کشور نیست، در خارج کشور نیز رواج دارد!
ناصر مستشار:
شکوه تظاهرات صد هزار نفره برلین در این بود که همه شرکت کنندگان با هزینه و اراده خود به تظاهرات "" آمده بودند"" و آنها را یک سازمان برای تظاهرات "" نیاورده"" بود!
سازمان مجاهدین سالهای متمادی با آوردن دانشجویان لهستانی به تظاهرات خود تعداد جمعیت را افزایش می دادند که با افشاگری های پایان یافت.اما در تظاهرات سازمان مجاهدین نزدیک به ۹۰ درصد جمعیت تظاهر کننده با هزینه رفت و آمد ""آورده میشوند""
برای مثال در تظاهرات علیه ورود خاتمی به برلین تعداد بسیاری پرچم ایران توسط تظاهر کننده گان در میدان براندنبورگ رها شده بود که من تعدای از آنها را به خانه آورده و به دوستان دادم. پدیده ساندیس خواری در ایران از فرط فقر مادی و فرهنگی می باشد اما در خارج کشور نمی دانم از چه صیغه ای می باشد؟ در خارج کشور علیرغم رشد آگاهی و افشاگری فراوان علیه سیاست های ارتجاعی مجاهدین ،بخشی از ایرانی ها همچنان برای گرفتن پناهندگی و یک سفر به شهرهای بزرگ اروپا به چنین اقدام بی پرنسیبانه تن میدهند و از نتایج منفی آن بی خبرند. مجاهدین با پرداخت پول هر کاری میکنند.!
ايرج أروجي:
ايرج أروجي:
سازمان مجاهدین، خوب فکر کنم هنوز بزرگترین و منظم ترین سازمان در آپوزیسیون باشد. اگر این مسئله درست است به جای سعی در انکار خودش برنامه ای اگر دارد آنرا نقد بکنیم و چگونگی ایجاد گفتمان با این سازمان را مورد پرسش قرار بدهیم. این سازمان فکر کنم از سال ۱۹۸۵ یا ۱۹۸۶ بود که خودش را از بقیه آپوزیسیون جدا کرد که سر دراز دارد و تا کنون جدا مانده است.
خشونت مجاهدین محصول و عکس…
خشونت مجاهدین محصول و عکس العمل خشونت های شاه و شیخ در طول 80 سال گذشته است و درست بود. خشونت مجاهدین در تشکیلات سازمانی خود و در رابطه با اعضاء قابل سرزنش و نقد است.
Margit MA:
Margit MA:
در مواجهه با چالشهای پیچیده سیاسی و اجتماعی که ایران امروز با آن روبروست، نیاز به نگاهی هوشمندانه، واقعبینانه و مبتنی بر منافع ملی بیش از هر زمان دیگری احساس میشود. تاریخ معاصر ایران نشان داده است که تکیه بر ایدئولوژیهای شکستخورده و گروههایی که سابقهای پر از خشونت، ترور و وابستگی به قدرتهای خارجی دارند، نه تنها کمکی به آینده کشور نکرده بلکه باعث تعمیق بحرانها شده است.
سازمانهایی مانند مجاهدین خلق، با کارنامهای مملو از اقدامات خشونتآمیز، خیانت به منافع ملی و همسویی با دشمنان تاریخی ایران، نمیتوانند مدعی راهبری جنبشی باشند که هدفش آزادی و پیشرفت کشور است. تاریخ فعالیتهای آنها، از همکاریهای خطرناک در دوران جنگ ایران و عراق تا نقشآفرینی در پروژههای اطلاعاتی خارجی، گواهی روشن بر بیاعتباری این گروه در میان مردم ایران است.
در نقطه مقابل، رضا پهلوی نماد گفتمان ملیگرایی مدرن، تمرکز بر حقوق بشر، دموکراسی، و حفظ تمامیت ارضی ایران است. او نه با وعدههای پوچ و توخالی، بلکه با تأکید بر گفتوگو، وحدت ملی و احیای افتخارات ایران، توانسته است توجه میلیونها ایرانی را در داخل و خارج کشور به خود جلب کند. حمایت از او به معنای حمایت از راهحلی است که بر اساس واقعیتهای تاریخی، نیازهای امروز و آینده ایران شکل گرفته است.
ایران بیش از هر زمان دیگری نیازمند وحدت ملی است، نه تفرقه. نیازمند رهبری مبتنی بر عقلانیت است، نه افراطگرایی. حمایت از رضا پهلوی انتخابی است برای کسانی که آیندهای روشن برای ایران میخواهند، آیندهای عاری از خشونت، ترور، و بازیهای سیاسی مخرب. وقت آن رسیده که به جای تکیه بر نیروهای بیریشه و وابسته، بر تواناییهای ملی خودمان سرمایهگذاری کنیم و مسیری را انتخاب کنیم که ایران را به جایگاهی شایسته در جهان برساند.
ایران، خانه ماست؛ و آیندهاش به انتخابهای امروز ما گره خورده است.
فراموش نکنیم اینها همان گرگهایی هستند که ایران را ویران کردند و امروز در زیر نقاب دموکراسی و با همکاری با دولت هایی که خمینی را حمایت کردند دوباره سعی در فریب دادن یکسری گوسفند میکنند 😡😡😡😡
محمود؛
محمود؛
در بین اپوزیسیون ،سه جریان دارای تشکیلات نسبتا منظم و قوی هستند ،اولی احزاب کردستان که در منطقه خود بسیار تاثیر گزار هستند.میزان تاثیر گزاری انها در هیچ تشکیلاتی وجود ندارد.دو تشکیلات دیگر که از انظباط و سازماندهی و همچنین "تواناییهای مالی "برخوردارند سلطنتطلبان و مجاهدین میباشد.حالا من خوشم بیاد یا نیاد ،این یک واقعیت است."اپوزیسیون"بجای پریدن به مجاهدین و سلطنت طلبان ،. که بیشتر از حسادت ناشی میشود ،باید خودشان را جمع و جور کند.و بر سر یکسری چیزها به توافق برسد .اغلب "رهبران "اپوزیسیون در استانه هشتاد سالگی هستند ،تا نکردند و خانه سالمندانی نشدند ،باید بخودشان سر و سامان بدهند.تا خیری به مردم رسانده باشند .
بیایید فراخوان بدهیم
سالام
خانم یعقوبیان،سلطنت طلبان، مجاهدین،پان ایرانیستها ،بیایید باهم
فراخوان بدهیم،
همه این گروه ها که گفتم در
درون حکومت دست بالادارند،
حکومت الان بیشتردست اینهاست،تا حزب اللهی ها،
همه شما باهم جمع شوید،
فراخوان بدهیم،
یک مسابقه باهدف شما،
درتهران یا هرکجا دوست دارید،بگذارید،
بین تیم تراختور ما تورکان ایران و شما ها بعنوان این گروه ها، باهرتیمی که دوست دارید،
تا بدانیم که کی ها قدرت بسیج و جمع آوری نیرو دارند،
الکی شعارندهید،
ما تورکان وشما جمع حکومتی و مثلااپوزیسیون ،با نام آرش کیانی،رستم، کوروش،رجوی،رضا پهلوی،
یعقوبیان،زعیم کوروش ووو،،تا بقول تورکها آغ گوت نن ،قره گوت بئللی اولسون،
ما نیاز به ترامپ،مکرون،پوتین،نتانیاهو، چین وماچین نداریم،
ما به نیروی ملت خود وبه نیروی فعالین خودتکیه میکنیم،
ما وطنفروش نبستیم،
وطنفروشان به دیگران التماس کرده ودر سایه آنها
میخوابند،
ولی بدانید،بهرشکلی ازما شکست خواهیدخورد.
ما یک حکومت و دولت هم به…
ما یک حکومت و دولت هم به مجاهدین بدهکاریم !
حرفها و ادعاهای آرش کیانی، شانتاژ و سواد و صداقت و دروغها و توهمات یک سلطنت طلب را نشان میدهند!
اگر سلطنت طلبان دارای فرهنگ و دوراندیشی و تحلیل سیاسی درست بودند، توسط آخوندهای دوزاری روانه زباله دان تاریخ نمیشدند و مردم و ایران را به این روز سیاه بیندازند.
هنگامی که در دهه 60 و اوایل…
هنگامی که در دهه 60 و اوایل 70 مجاهدین به خارج پناهنده شدند بیشترین شان حتا دیپلم هم نداشتند. سازمان مجاهدین چه برای دیپلمه هایش و چه برای دبیرستانی هایش دیپلم های تقلبی با نمرات بسیار بالا.. یعنی معدل هجده و نیم و نوزده و نیم تهیه میکرد تا بتوانند در رقابت با سایر متقاضیان ورود به دانشگاه های غرب وارد رشته های پر طرفدار شوند و من اینها را به چشمم دیدم. از آن پس سازمان افسار این قبیل پزشکان و مهندسان را بدست دارد و هرگاه اراده کند با تهدید به افشای دیپلم دروغین شان افسارشان را کشیده و با زن و بچه به میدان می کشد. اگرنه خودتان قضاوت کنید. کسی که عقل داشته باشد حاضر است برای مسعود و مریم به تظاهرات برود؟ کدام نظم؟ کدام قدرت بسیج؟ سازمان مجاهدین خلق یک سازمان تروریستی و مافیایی و یک سکت برای هواداران معتقد خود است. پس از روسری سوزان در ایران عقلانی نیست که زنی بخاطر رعایت عقاید اسلامی و پوشش مویش از نامحرم روسری به سر کند. تحفه خامنه ای برای مریدانش چفیه دور گردن است و تحفه مریم رجوی برای زنان ایران روسری قرمز است. هردوی اینان مرده های دفن شده در تاریخ ایران هستند. مرده های متحرک.
این خاصیت همه سکت هاست
آن انضباط و نظم و ترتیبی که در این نوشته مورد اشاره قرار گرفته است نشانه روابط پادگانی است که مرید و مرادی و سرسپردگی متعصبانی که فکر کردن را وظیفه رهبر ایدئولوژیک یا سیاسی و اطاعت کردن بدون چون و چرا را وظیفه پیرو می دانند هم بر آن اضافه شده است و دوچندانش کرده است.
چنین انضباطی به هیچ وجه نمی تواند مورد غبطه اپوزیسیونی باشد که به دموکراسی معتقد است یا مخالف اطاعت بی چون و چراست.
کوچکترین نزدیکی به دارندگان چنین انضباطی تحت هر عنوانی از قبیل اتحاد و همبستگی علاوه بر آلوده شدن و آبروباختگی باعث قربانی شدن در لای چرخ های این نظم پولادین و تسلیم شدن به اراده رهبر آن خواهد بود.
این نوشته یک نقطه ضعف بسیار جدی را نقطه قوت جلوه می دهد و خطر این نوع انضباط را پنهان می کند یا مورد توجه قرار نمی دهد و نمی بیند.
این انضباط را تمام فاجعه آفرینانی که جنگ جهانی و هولوکاست نمونه ای از فجایع آن ها در تاریخ اخیر است در مقیاس بسیار بزرگتر و مطلقا غیر قابل قیاس با این سکت کوچک و مطرود در عالی ترین شکل داشته اند.
نقطه قوت اپوزیسیون دموکرات نداشتن این انضباط است.
اقبال اقبالي:
اقبال اقبالي:
انضباط در گروه های شبه فاسیستی بالاست. بودجه عظیم و تبلیغات گسترده برای سفر مجانی به پاریس، هزاران نفر را جلب می کند.
دوستانی از افغانستان، لهستان و .. در تظاهرات مجانی و دیدار از پاریس شرکت کردند. آنها نه مجاهدین را می شناسند و نه علاقه ای به آنها دارند. به عشق دیدار پاریس و هتل مجانی در تظاهرات شرکت می کنند. مجاهدین در سازماندهی یک تور مسافرتی مجانی با تجربه شده اند.
عمر اسلام سیاسی و سلطنت در ایران به پایان رسیده است.
جهانگير:
جهانگير:
دلارهای نفتی و شکل های اسراییلی و تظاهرات چی اجاره ای و …
ردیف تویوتاهای صفر کیلومتر خریداری شده قطری ها برای داعش و نظم آهنین آنها واقعن چه سطح بالای مدیریتی ؟؟؟؟!! میاورد
واقعن تو نمیدانی سازمان دهندکان چه کسانی هستند ؟!
حالا فرقیه رجویه برایت شدند یک سیستم قدرتمند و کارامد ؟؟؟
طبعا او از زاویه محدود…
طبعا او از زاویه محدود مدیریت و اجرا دید نه چرایی آن . به این مفهوم سازمان های فاشیستی همیشه در طول تاریخ به علت رابطه هرمی مطلق ، فرمانده و مطیع ، انضباط نظامی بی چون و چرا را می طلبند که خروجی آن را می توان حدس زد . این مقایسه او در رابطه با جنبش های اجتماعی و سیاسی دموکراتیک یا لیبرال قابل اجرا نیست مگر کار مداوم و تشویقی صورت گیرد که خواست مجری و مدیر در یک رابطه زمانبر دیگر قابل فهم است
محمد :
محمد :
در این شکی نیست که مجاهدین دارای تشکیلات منظم و به نوعی پادگانی هستند و با هماهنگی این تظاهرات ها را شکل میدهند، هواداران متعصبی دارد که از نقاط مختلف دنیا به محلی که سازمان اعلام میکنند با هزینه سازمان و شخصی میروند، اما این بدان معنی نیست که آنها «دموکراسخواه» هستند و بدان معنی نیست که درصد زیادی از مردم از سیاست های آنها حمایت میکنند. در آخرین نظر سنجی موسسه گمان تنها نیم درصد از مردم از برنامه مجاهدین حمایت کردند. با این وصف هر تحولی در این سازمان به سمت دموکراسی و پذیرش مخالفین را مثبت میدانم.
نقد و نظر و آرزو و برنامه و…
نقد و نظر و آرزو و برنامه و احساس؛ وقتی بشکل مادی درآیند، واقعیت و نیرو میشوند.
سازمان مجاهدبن از زمان مشزوطه و بابک و مزدک و حسن صباح و سرخ جامگان و سیه جامگان و سربداران و سیاهکل، ریشه اجتماعی فرهنگی مادی سیاسی طبقاتی در جامعه ایران دارد و همیشه رقیب سایر نیروها ؛مخصوصا رقیب نیروهای سلطنتی و حزب الاهی عرزشی خواهد بود.
چپ ها و جمهوری خواهان لائیک و سوسیال دمکراتها و ملیون و نیروهای خلقی قومی، میتوانند متحد و حامی مجاهدین برای غلبه به بر ارتجاع شاه و شیخ باشند.
انتقام خشونت آخوندهای قرون وسطایی از مردم ایران را مجاهدین باید بگیرند تا درسی شود برای جنایتکاران آینده در ایران که بدانند تاریخ آنها را بی پاسخ نخواهد گذاشت.
نه می بخشیم و نه فراموش میکنیم !
إسماعيل مرادي
إسماعيل مرادي
🔹 چرا بایکوت؟! 🔹
در تاریخ ۸ فوریه ۲۰۲۵، دهها هزار نفر در پاریس به مناسبت سالگرد انقلاب ۵۷ گردهم آمدند. این تجمع بزرگ، که توسط مجاهدین خلق برگزار شد، با حضور گسترده ایرانیان همراه بود. اینکه رسانههای وابسته به حکومت و کشورهایی که در غارت مردم ایران شریکاند، این رویداد را سانسور کردند، قابل انتظار است. اما چرا رسانههای اپوزیسیون نیز این تجمع را نادیده گرفتند؟
چگونه میتوان از اتحاد و همگرایی سخن گفت، در حالی که اپوزیسیون حتی حاضر نیست حضور یکدیگر را در حد یک گزارش خبری انعکاس دهد؟ آیا این رویکرد کمکی به مبارزه برای آزادی و دموکراسی میکند، یا صرفاً به شکافها و انزوای بیشتر دامن میزند؟
❓ آیا بایکوت یکدیگر راهحل است یا بخشی از مشکل؟
إسماعيل :
إسماعيل :
گزارش خواندنی بودخانم یعقوبیان . میتوانید بنویسید چند هزار نفر جمعیت حضور داشتند؟
به شعار و پرچم نه "شیخ و نه شاه" توجه کردید؟ سازماندهی قوی به عوامل مهمی از جمله به امکانات مالی بستگی دارد اینطور نیست؟ .
In reply to إسماعيل : by نظرات رسیده
جناب زرگریان گرامی، از توجه…
جناب زرگریان گرامی،
از توجه شما سپاسگزارم. بنده تخصصی در حوزه آمار و اندازهگیری جمعیت ندارم، اما بر اساس مشاهدات شخصی، خیابانی چند کیلومتری با پهنایی حدود ۱۵ متر بهطور بسیار فشرده مملو از جمعیت بود. تخمین دقیق تعداد شرکتکنندگان را میتوان به متخصصان آمار و تحلیلگران مستقل واگذار کرد که بر اساس ویدئوها و تصاویر منتشرشده، ارزیابی دقیقتری ارائه دهند.
در مورد شعارها، طبیعتاً پیامهای سیاسی مطرحشده در چنین تجمعهایی بازتابی از مواضع سازماندهندگان و شرکتکنندگان است. شعار «نه شیخ، نه شاه» نیز در همین راستا قابل تحلیل است.
در خصوص امکانات مالی، بدون سازماندهی، مدیریت منابع و برنامهریزی دقیق، حتی بیشترین منابع مالی نیز به موفقیت منجر نخواهد شد. بنابراین، اگر سازمانی توانسته چنین تجمعی را با نظم بالا برگزار کند، صرفاً بحث منابع مالی مطرح نیست، بلکه توان تشکیلاتی و برنامهریزی دقیق نیز نقش کلیدی دارد.
بهجای نفی یا نادیده گرفتن این سطح از سازماندهی، شاید بهتر باشد سایر نیروهای اپوزیسیون نیز از این تجربیات بیاموزند و بر تقویت ساختار تشکیلاتی خود تمرکز کنند.
ناهيد :
ناهيد :
آیا این تحلیل شما به عنوان ارزیابی مثبت نسبت به عملکرد سازمان مجاهدین به حساب بیاوریم؟ راستش من متوجه هدف شما از شرکت و تبلیغ برای نیرویی که در ایران شانس زیادی برای رهبری ندارد، نشدم. سپاس
In reply to ناهيد : by نظرات رسیده
با درود خانم حسینی گرامی،…
با درود خانم حسینی گرامی،
تحلیل من نه تبلیغ برای یک جریان خاص است و نه ارزیابی مثبت یا منفی از عملکرد سیاسی یک گروه. آنچه من مطرح کردم، یک مشاهده و بررسی سازماندهی یک تجمع سیاسی از منظر مدیریت و توان تشکیلاتی بود، نه تأیید یا حمایت از ایدئولوژی یا راهبردهای آن سازمان.
حضور در چنین رویدادهایی، برای شناخت واقعیتهای میدانی و تحلیل ظرفیتهای مختلف نیروهای سیاسی ضروری است. صرفنظر از اینکه چه کسی شانس بیشتری برای رهبری آینده ایران دارد، هیچ نیروی سیاسی را نمیتوان صرفاً با پیشفرضهای ذهنی کنار گذاشت یا نادیده گرفت.
سؤال کلیدی این است: آیا سایر نیروهای اپوزیسیون از نظر سازماندهی و تشکیلاتی میتوانند در همین سطح عمل کنند؟ اگر پاسخ منفی است، بهتر است بهجای نادیده گرفتن، به دنبال تقویت ظرفیتهای تشکیلاتی جریانهای دموکراسیخواه باشیم.
به همین دلیل، بحث اصلی من مقایسه علمی میان توان سازمانی نیروهای سیاسی است، نه حمایت از یک جریان خاص.
شهلا:
شهلا:
خانم یعقوبی گرامی حدود دو سال پیش فرا خوانی که توسط حامد اسماعیلیون و کمیتهٔ پشتیبانی از تظاهرات در قیام ژینا- مهسا داده شد فقط در برلین بالای صدهزار ایرانی تجمع کردند و نیز در تمام دنیا میلیونها ایرانی شرکت کردند بطوری که در تاریخ مبارزات ایرانیان خارج از کشور بی نظیر بود پس اگر تفرقه اندازان مجال دهند ما بیشماریم و توان برنامه ریزیش هست اما افسوس که جمهوری اسلامی بوسیلهٔ گروهی از به اصطلاح اپوزسیون تمام آن تجمعات میلیونی را از هم پاشیدند وگرنه ایرانیان مبارز که عمدتأ فارغ از هر تشکیلاتی بودند توانایی خود را در اجرای چنین گردهمایی هایی در شکلی بسیار قویتر دو سال پیش به نمایش جهانیان گذاشتند!
In reply to شهلا: by نظرات رسیده
با درود خانم اردلان گرامی،…
با درود خانم اردلان گرامی،
من هرگز نگفتم که مجاهدین خلق تنها نیروی توانمند در صحنه سیاسی ایران هستند. احزاب و جریاناتی همچون حزب دموکرات کردستان ایران و کومله نیز از ظرفیتهای قابلتوجهی برخوردارند. اما مقایسه میان تظاهرات برلین و گردهمایی پاریس، قیاسی نادرست است.
تجمع برلین پاسخی خودجوش به یک فراخوان عمومی بود که در شرایطی ویژه، با موجی از احساسات مردمی همراه شد. اما آیا چنین حضوری را میتوان نتیجه توان تشکیلاتی و سازماندهی برگزارکنندگان دانست؟ اگر چنین بود، چرا پس از آن، در سایر تجمعات مشابه شاهد تکرار این حضور گسترده نبودیم؟ بهعنوان مثال، همان برگزارکنندگان چند ماه بعد برای تجمعی در فرانکفورت آلمان فراخوان دادند، اما اینبار کمتر از صد نفر حضور یافتند.
در مقابل، مجاهدین خلق تنها پنج روز پس از گردهمایی عظیم خود در پاریس، در تاریخ ۱۳ فوریه ۲۰۲۵ همزمان با برگزاری نشست امنیتی مونیخ، تظاهراتی دیگر را سازماندهی کردهاند. این استمرار و انسجام در برنامهریزی، نشان از توانمندی تشکیلاتی و قدرت بسیج بالای آنان دارد؛ عاملی که در تحلیل نیروهای سیاسی نباید نادیده گرفته شود.
پس باید از خود پرسی
افزودن دیدگاه جدید