
از شادی مردم برای آزادی سوریه تا پشت پرده واقعیت دستهای سیاستگردان در سوریه
همیشه سقوط یک رژیم استبدادی، در نگاه اول، بسیار شادیبخش و مفرح است. اما در بسیاری موارد، این شادی پایدار نیست، زیرا واقعیتهای پشت پرده سیاست و دخالت قدرتهای خارجی مانع از ایجاد ثبات و پیشرفت میشود.
برای من دیدن صحنه شادی مردم بعد از کشته شدن میلیونها انسان و دیدن اجساد کودکان غرقشده در سالهایی که اخبار پناهندگان را در ترکیه و یونان گزارش میدادم، حس زیبایی است؛ حس آزادی. ولی وقتی پشت این حس میخواهم به واقعیتها بنگرم، قلبم در سینه فشرده میشود و با خود میگویم: این سیاست چقدر زشت است که جان میلیونها انسان را میگیرد و بازماندگان جنگها با دولتهای مستبد را در شرایطی قرار میدهد که برای فرار از یک فرد مستبد تاییدشده از طرف دولتهای غربی و آمریکا، باید تروریستهای دیروز را "فرشتگان آزادی" امروز خود تصور کرده و از آنان سپاسگزار هم باشند.
دیدن این صحنهها در خاورمیانه چندان دور از ذهن نیست. اگر به کشور همسایه ایران، افغانستان، نگاهی بیندازید، میتوانید بهدرستی متوجه حقایق پشت پرده شده و با احتیاط به شادی مردم دلخوش باشید.
هدف مردم بسیار مقدس است زیرا آنان برای دموکراسی و آزادی مبارزه کرده و از داشتن سردمداران مستبد که فقط جیب خود را پر میکنند، ناخشنود هستند. مردم به دنبال رفاه هستند و جز این هم انتظاری نیست. اما آنچه در سوریه اتفاق افتاد چیزی فراتر از زیبایی تفکر مردم است.
در سال 2011، آمریکا در یک عملیات کاملاً مسلحانه با عنوان "تیمبر سایکمور" نیروهای تعلیمدیده خود را که با عنوان زندانیان زندان ابوغریب شناخته میشدند، به سلاح تجهیز کرد. این نیروها با اهدافی کاملاً تروریستی و در ظاهر مبارزان آزادیخواه، در ابتدا نام شورشیان را گرفتند و با عنوان جنگ داخلی و جنگ با داعش، اهداف آزادیخواهی مردم را در سوریه به سمت کشتار زنان و کودکان بردند.
در حدود 127 کشور بهصورت علنی و غیرعلنی در جنگ سوریه حضور داشتند که بهطور تفصیل در کتاب "کودکان سوریه، کودکان خاورمیانه" به آن پرداختهام.
در این مقاله سعی میکنم بهصورت خلاصه وقایع اخیر را واکاوی کنم تا متوجه این باشیم که چگونه اسد، فردی که سالها در مقابل شورشیان و داعش و نیروهای نیابتی در سوریه مبارزه کرد، در عرض چند روز بدون هیچگونه مقاومت و یا درگیری، کشور را به شورشیان و در رأس آن جولانی، فردی که بهعنوان تروریست برایش جایزه نیز در نظر گرفته شده بود، تحویل داد و خود و خانوادهاش به روسیه متواری شده و در آنجا درخواست پناهندگی دادند. ده سال پیش که ویکتور یانوکویچ به روسیه پناه برد، بشار اسد در دیدار با یکی از مقامات روسی در دمشق گفته بود که من یانوکویچ نیستم و تحت هیچ شرایطی سوریه را ترک نخواهم کرد ولی در چند روز گذشته او نیز مجبور شد که به کشور روسیه پناهنده شود.
بنظر می رسد پشت سقوط اسد، توافقی بزرگ بین قدرتهای جهانی جریان داشت. روسیه، که سالها حامی اصلی اسد بود، در توافقی آشکار با ترکیه و آمریکا، او را قربانی کرد. ولادیمیر پوتین، که میلیاردها دلار برای بقای اسد هزینه کرده بود، بدون هیچ اعتراضی کنار کشید. این در حالی بود که خامنهای، که میلیاردها دلار از ثروت ایران را در سوریه خرج کرده بود، ناگهان از بازی کنار گذاشته شد.
ترکیه هم نقش مهمی در این بازی داشت. اردوغان، با اشغال بخشهای بزرگی از شمال سوریه، عملاً مناطق تحت کنترل کردها را تصرف کرد و نفوذ خود را گسترش داد. ترکیه از سال 2016 چندین عملیات نظامی در شمال سوریه انجام داده است.
در عملیات سپر فرات (2016-2017)، هدف ترکیه بیرون راندن داعش از مناطق مرزی و همچنین محدود کردن گسترش YPG، شاخهای از حزب کارگران کوردستان (PKK)، بود. در این عملیات، ترکیه شهرهایی مانند جرابلس، الباب و اعزاز را تصرف کرد.
عملیات شاخه زیتون (2018) نیز علیه YPG در منطقه عفرین انجام شد. ترکیه پس از این عملیات، کنترل کامل این منطقه را به دست آورد و بسیاری از ساکنان کرد مجبور به ترک خانههایشان شدند.
عملیات چشمه صلح (2019) در منطقهای به طول 120 کیلومتر بین شهرهای تلابیض و رأسالعین صورت گرفت. ترکیه هدف خود را ایجاد یک "منطقه امن" برای بازگرداندن پناهندگان سوری اعلام کرد، اما گزارشها نشان داد که این اقدام باعث تغییرات دموگرافیک در منطقه شده است.
دلایل ترکیه برای این اشغالها متعدد بود. یکی از اصلیترین دلایل، مبارزه با YPG بود که ترکیه آن را یک گروه تروریستی میداند. ترکیه همچنین اعلام کرده که قصد دارد میلیونها پناهجوی سوری را در این مناطق اسکان دهد، اما این اقدام به شدت با انتقادات مواجه شده است، زیرا به تغییر دموگرافی منطقه و فشار بر کوردهای سوریه منجر شده است.
در کنار این، ترکیه به دنبال تقویت حضور خود در سوریه و گسترش نفوذ ژئوپلیتیک خود در این کشور است. برخی تحلیلگران معتقدند که ترکیه با این اقدامات، در تلاش است تا در آینده سیاسی سوریه تأثیرگذار باشد و جایگاه خود را در معادلات منطقهای تحکیم کند.
در نهایت، جولانی، رهبر هیئة تحریر الشام (HTS)، که روزی برای سرش جایزه تعیین شده بود، اکنون به یک "رهبر سیاسی" تبدیل شده است. او با حمایت ترکیه و قطر، جایگاه خود را تثبیت کرد و حتی در ظاهر، از فهرست دشمنان غرب خارج می شود!
همزمان با تحولات در سوریه، جنگ در اوکراین نیز به نقطه عطف جدیدی رسید. در ازای دریافت مبالغ کلان، ولادیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین، به نوعی حاضر می شود تا بخشی از خاک اوکراین را به روسیه واگذار کند. این تصمیم که ممکن است به دلیل فشارهای مالی و نظامی باشد، موجب نگرانیهای زیادی در سطح بینالمللی شد. بهطور مشابه، پوتین نیز نشان داد که جنگ اوکراین برایش اهمیت بیشتری از حفظ موقعیت در سوریه دارد. بنابراین، توافقات پشت پرده در سطح جهانی و منطقهای باعث شد تا توجهها از سوریه به سمت اوکراین معطوف شود.
در این میان، کشورهای اروپایی مانند فرانسه و آلمان نیز به نوعی در بازی قدرتهای بزرگ گیر افتادهاند. این کشورها، که در ظاهر داعیه حمایت از حقوق بشر و دموکراسی را دارند، در عمل بیشتر تحت تأثیر سیاستهای آمریکا قرار گرفتند و در بسیاری از موارد تسلیم خواستههای واشنگتن شدند. فرانسه، که از زمان استعمار در سوریه حضور داشت، برای حفظ منافع خود در منطقه و حمایت از مخالفان اسد در کنار آمریکا قرار گرفت. فرانسه اینبار کاری که با معمر قذافی در لیبی انجام داد را با اسد نکرد. آلمان نیز که بهعنوان یکی از بزرگترین حامیان پناهندگان سوری شناخته میشود، در سیاستهای خارجیاش تحت تأثیر خواستههای آمریکا قرار گرفت و این امر باعث شد تا در عمل از تحولات در سوریه عقبنشینی کند و تصمیماتش را بر اساس فشارهای خارجی اتخاذ کند.
این تسلیم شدن کشورهای اروپایی به سیاستهای ایالات متحده باعث شد تا در عمل دست بسیاری از کشورها از جمله فرانسه و آلمان از حل بحران سوریه کوتاه بماند و منافع انسانی و اجتماعی که مردم سوریه بهدنبال آن بودند، تحت الشعاع رقابتهای سیاسی و ژئوپلیتیکی قرار گیرد. سیاستهای این کشورها نشاندهندهی آن است که منافع اقتصادی و استراتژیک، غالباً بر حقوق بشر و آرمانهای دموکراتیک اولویت دارد. حال آلمان با بحران جدیدی روبرو است، اینکه چگونه می تواند پناهجویان را متقاعد به بازگشت کرده و یا پناهندگان جدید بعد از برکناری اسد را پذیرا باشد؟!
همانطور که در بحران سوریه شاهد هستیم، در نهایت این بازیهای قدرت و فشارهای بیرونی باعث خواهد شد که مردم سوریه نه تنها از دیکتاتوری رهایی نیابند، بلکه بیشتر در میان قدرتهای جهانی و منافع منطقهای گرفتار شوند.
در نهایت، حملات اسرائیل به سوریه نیز ادامه دارد. اسرائیل در طول جنگ داخلی سوریه بارها به اهداف مختلف در این کشور حمله کرده است. اسرائيل مدعی بود که این حملات معمولاً به مراکز نظامی ایران یا گروههای وابسته به ایران در سوریه متمرکز بودهاند. اسرائیل بهویژه از افزایش نفوذ ایران در سوریه نگران است و معتقد است که حضور نیروهای ایرانی در نزدیکی مرزهایش تهدیدی جدی برای امنیت این کشور است. اما در حال حاضر هیچ نیروی نیابتی ایرانی در جنگ با اسرائیل، در خاک سوریه حضور ندارد پس چگونه این اجازه را دارد تا بخشی از خاک سوریه را با عملیات نظامی در اشغال خود درآورد؟
در ماه های قبل، نتانیاهو در یکی از سخنرانی هایش نقشه ایران، عراق و سوریه را با رنگ سیاه بهعنوان سرزمینهای نفرینشده نشان داد. امروز، میبینیم که اسلامگرایان افراطی دیروز که در ظاهر انقلابیون آمریکایی چگوارا گونه به صحنه آمدهاند، به همان سرعت که طالبان به قدرت رسید، این گروههای افراطی اسلامیگرایان که در ظاهر اسلامیاند، ولی در باطن ماهیت صهیونیستی دارند، قدرت منطقه را در دست گرفتهاند. نتانیاهو در سخنان خود علنا اعلام کرد که ما در حال تغییر چهره ی خاورمیانه هستیم و این تغییر یعنی دست درازی به حدود عرضی کشورهای موجود در منطقه؟
امروز ارتش اسرائیل در یک عملیات با مشارکت ۳۵۰ جنگنده از نیروی هوایی حدود ۳۲۰ هدف در اقصی نقاط سوریه از دمشق تا طرطوس را مورد حمله قرار داده و نتانیاهو اینکار خود را مشابه انگلیس در جنگ جهانی دوم خواند.
در این میان، بسیاری از مردم از سرنگونی اسد خشنودند، اما نمیدانند که پس از آن چه بر سر سوریه خواهد آمد. این کشور که به یک میدان جنگ تبدیل شده، اکنون عرصهای برای رقابتهای جدید ترکیه، اسرائیل و حتی مافیای قدرت در واتیکان خواهد بود. در حالی که بسیاری به خیال رهایی از دیکتاتوری اسد خوشحال هستند، نمیدانند که بازیگران اصلی این عرصه همچنان در حال کشیدن نقشههایی برای تسلط بر منابع و سرنوشت مردم سوریه هستند.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
دیدگاهها
کار کار انگلیساس
سئوال هفته ....مهمان برنامه شازده اسدالله میرزا .... (از مقامات بلند پایه وزارت امور خارجه شاهنشاهی ایران ) .... شازده..سئوال اپوزیسیون درمانده اینکه...چرا رئیس پالمان نروژ تو این بی برقی بی آبی وقطع مکرر اینترنت با نرگس محمدی دیدار مجازی داشته؟ چرا کارمندان آیت الله بی بی سی مثل گاو ها خشمیگن در اسپانیا به پهلوی حمله میکنند و....چراهای دیگر..
...شازده اسدالله میرزا.. به قول مش قاسم دروغ چرا تا قبرآآآآ دلیل اصلي این که... نروژ صادرکننده گاز طبیعی است و اگر گاز طبیعی از خلیج همیشگی پارس به اروپا صادر شود .. گاز نروژ بی مشتری خواهد ماند...ولی در نهایت هیج
هیچ مشکلی تو دنیا نیست که با یه سفر به سانفرانسیسکو و شنیده ....صدایی. دلنشین...بوی گل سوسن و یاسمین آید نرگس محمدی از اوین امد
نیست
دیو چو بیرون رود فرشته در آید...
افزودن دیدگاه جدید