![](/sites/default/files/styles/galery_safhe_aval/public/2024-12/photo-output_14.jpeg?itok=EE4oaezk)
سالی دیگراز رفتن مبارزمردی گذشت که نظیر اودر تاریخ این سرزمین کمتر دیده شده است. کسی که قادر بود با دستی شکسته از شکنجه وآویخته شده برگردن،با چشم بندی برچشم محاصره شده در بین شکنجه گران وقاتلان . پای چوبه دار بیاستد!با آگاهی برمرگ خود. آخرین آرزویش شادی برای مردمان سرزمین خود باشد.
شورشی زیبا وبلند بالای شهر.
در شهری که سایه گنبدی از طلا و بارگاهی ساخته شده بر جهل مردم بر آن سنگینی میکند. شهری که در کنار ثروت عظیم آستان قدسش! بزرگترین مجموعه فقیران وگرسنگان حاشیه نشین دورتا دورش حلقه زده اند.شهری که جوانی بخاطر تهیه شیر خشک بچه خود به داروخانه هجوم می آورد وحکم مرگ می گیرد.
شهری که هراز چند گاهی مردی علیل و جنایت پیشه در قامت ولی فقیه به ریا برای زیارت می رود در ضریح می گشاید واز مرده هزار ساله درون آن اذن بر کشتارمخالفان خود می گیرد.
شهری که نقاره خانه آن هرروز خبر از حضورسنگین مذهب وصلای نمازمی دهد.
در چنین فضائی، شورشی دلیر شهر، بی هراس از گزمگان حلقه زده بر دورش ،بی هراس از حلقه دار آویخته شده بر فرازسرش!نفی نمازمیکند
نفی صدای دل خراش قاریان قران. قاریانی که قرن هاست بر جسم وروح مردمان این سرزمین سوهان می کشند .ترس جهنم را بر دل های مشتاق رهائی مینهند.
انقلابی مردی آزاده وعاشق که حلاج آگاه زمانه خود بود.هویت خودرادر هئیت انسانی آزادوخردمند جستجومی کرد. انسانی مشتاق زندگی وشادی.مردی که می دانست نمازچنین عشقی راست نیاید مگر آن که وضویش به خون کنی وپای بر دار نهی
که معراج مردانی از این دست بر سر داراست
"آن یار کزاو گشت سر دار بلند
جرمش این بود که اسرار هویدا میکرد"
امروزدر این رستاخیز بزرگ که با شعار "زن،زندگی،آزادی" آغاز شده مردان و زنانی آزاده پای در میدان نهاده اند که منادی زندگی اند . زندگی که معنی خود از شادی که عنصرحیات است می گیرد . قدح بر قدح دولت عشق می زنند و می رزمند.
چون "مجید" پاسداری از شادی می کنند.آنچه امروز زیباست چهره زنان ودخترانی است که بی ترس از حجاب اجباری ،بی ترس از گزمگان نه با چهره عبوس حکومتیان ،بل با سیمای شاداب وجستجوگر جوان ایرانی به مقابله با تلخ کنندگان کام ملت برخاسته اند .
بجای خواندن اورادی موهوم، گم گشته در توهمی تاریخی که هرگز پای بر واقعیت های زمینی نمی نهد ودست های آفرین کار را به رقاب سجود می بندد. ترانه ای می خوانند برای زن ،برای زندگی وآزادی .برای انسان با شکوهی که در چنین روزی ترانه ای در وصف شادی خواند ورفت واز پشت چشم بندی سیاه که گزمگان حکومتی بر چهره زیبایش کشیده بودند. با لهجه شیرین مشهدی گفت:" برایم نمازنخوانید ، قران نخوانید !تنها شادی کنید."حال سال روزش مصادف شده با روزهائی که در بیت رهبری شیون برپاست .هر روز خبر کشته شدن جلادان حامی حکومت وخامنه ای یکی پس دیگری با انبوهی از کارنامه سیاه قتل وکشتاراعلام می گردد و از صحنه خارج می شوند .نزدیک ترین حامیش در فراری بزدلانه با بر جا گذاشتن ده ها هزار کشته از سوریه فراری می شود .ملت نفسی می کشد. شادی گرفتار شده در دست های نصرالله ،دردست های بشاررهائی می یابد وسایه سنگین جمهوری اسلامی سبک تر میگردد .عروس شادی دیر نیست که از دروازه های بیت رهبری، از دروازه های سنگی جمهوری اسلامی بگذرد وفریاد شادی از گلوی میلیون ها ایرانی که سال هاست برای آزادی وعدالت که توامان شادی می جنگند بر خیزد ."مجید رهنود" بی شک طلایه دار این شادی حاصل از فرو پاشی جمهوری اسلامی خواهد بود . مردی که هرگز از خاطر ملت نخواهد رفت. عروس شادی در راه است. در زمانی نه چندان دور به کوچه ما نیز خواهد رسید.کاروان شادی که با نام توگره خورده است . نامت ویادت گرامی باد ابوالفضل محققی
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
دیدگاهها
اشکبوس طالبی:
اشکبوس طالبی:
درمانده، بي پناه ، شكسته و زبون .
بعيد است كه به شكست هاي خود اعتراف كند، بعيد است مسير به هيچستان را عوض كند ، بعيد است كه ياد بگيرد چرا كه مغز او و احساساتش و نگاهش به زندگي چون سگ پاولف شرطي شده است و درك نمي كند كه اين ظرف خالي است و از غذا خبري نيست باز دم تكان مي دهد و بزاق ترشح مي كند .
او كيش ومات شده است يا به ديگر كشي بيشتر روي خواهد آورد و يا به خودكشان قهرمانانه!!
٣ تا ٥ ماه ديگر اين بازداشت را بخوانيد تا ببينيم ديكتاتور هاي شكست خورده چه واكنش هاي ديگري خواهند داشت !؟
افزودن دیدگاه جدید