فردوسی جامعه شناس و روانشناسی دانشمند بود که راه رهائي امروز ما را هزار سال پيش نشان داده بود. در داستان ضحاك دو برادر به نام ارمایل و گرمایل آشپز مارهای ضحاک بودند . هردو از کارخود شرمنده و از جان خود بیمناک , تصمیم میگیرند که از هر دو جواني که برای خوراک مارها به آنها میدهند فقط یکی را بکشند و یکی را فرار دهند و امیدوار بودند که روزی این فراریان سپاه فریدون خواهند شد و مردم وقتی ببینند نصف جوانانشان زنده هستند گناه قتل نیم دیگر را خواهند بخشید و آنها نیز همپای مردم به شادمانی غلبه بر ضحاک خواهند شد .همینطور هم شد ، مردم نیز گناه این دو برادر را بخشیدند , گناهی که آنقدر مشمئز كننده است كه اصلا قابل بخشش نيست . اما ما با ارمايل و گرمايل در دستگاه ساواك چه كرديم ؟ در اين حكومت چه ؟
دوستان ، آزاديخواهان ، در دل حکومت بسیار كسانی هستند که با حس آزادیخواهی و عدالت جوئی بسيجي و پاسدار شده اند واکنون متوجه اشتباه و کجروی هاي رژيم هستند، ولی افسوس كه اين حس وجود دارد كه قهر ملت هيچكس را نميبخشد ، رفتار بعضی از ما چنان قهر آمیز است که هیچکدام از اينان جرات نمیکنند از حکومت به آغوش ملت برگردند و از هراس انتقام خونين ملت علي رغم ميل باطني ، در مقابل حركت هاي مردمي مي ايستند. اينان به دنبال راهی میگردند که امنیت خود را در مقابل قهر کور حفظ کند و حكومت نيز به اين جنگ رواني دامن ميزند و نميگذارد فرزندان صادق ملت كه در گذشته با هدف خدمت به كشوري كه متعلق به همه ماست، پاسدار و بسيجي و حكومتي شده اند ، به نيروهاي آزاديخواه بپيوندن و جبران اشتباه كنند ، اينان به ناچار مدافع خطاهاي خود مانده و نوميدانه لايه به لايه به گناهان خود مي افزايند. دوستان كمي فکر کنیم , شاید اگر ميتوانستيم اشتباهات همدیگر را ببخشیم و و چماق گناهان دوره جواني را بر سر هم نكوبيم بسياري از اختلافات حل ميگرديد . نيروهاي دوستدار كشوركه اكنون حكومتي هستند ، حس اعتماد و امنيت ميكردند وبه دامن ملت و آزادي برميگشتند. روشنفكران ميتوانستند با اطمينان از بخشش ، مجددا تلاش كنند و با تجربه بيشتري فعاليت كنند . اگر امروز هم نتوانيم ببخشیم، همچنان مجبوريم لبخند كريه پيروزي حكومتيان را سالهاي بيشتري تحمل كنيم.
پيشنهاد ميكنم از امروز ساعت صفر سیاسی اعلام شود . من پيشگام اجراي آن ميشوم ، همه را ميبخشم ، توده اي ها را ميبخشم ، فدائيان را ميبخشم ، پاسداران را ميبخشم ، بسيج را مبيخشم ، مجاهدين را ميبخشم ، نهضت آزادي ، جبهه ملي ، پيكار ، اپوزسيون و خلاصه هر ايراني طرفدار آزادي را كه از مشروطيت تا امروز اشتباهي كرده اند ميبخشم . از امروزهر افتخار ويا هر اشتباهي كه كرده ايم مربوط به گذشته است . عملكرد هر كس از امروز سنجیده ميشود . من اگر افتخاري يا پيروزي براي ملت آورده ام دليل نمي شود كه بتوانم دوباره ناجي ملت باشم همينطور اگر اشتباهي كردم دليل نميشودكه درس نگرفته باشم و امروز باز هم همان خاطي ديروز باشم ، امروز من چندين ارمايل و گرمايل ميشناسم ، آيا هستند مادران و پدران عزيز از دست داده كه اينان را ببخشند؟ آيا بخشش اولين قدم دموكراسي نيست ؟ آيا به من خطا كار فرصت ميدهيد جبران اشتباهاتم را بكنم يا همچنان بايد از ترس انتقام ، مدافع حكومت باشم؟ فكر ميكنيد اگر احساس امنيت براي همه كساني كه مدافع آزادي و كشور است بوجود بيايد ،چند نفر از نيروهاي سركوب گر فعلي ، مدافع ملت خواهند شد ؟
راد اهواز
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید