نظرتان در مورد پیروزی ترامپ و سرنوشت ایران
گفتم بجای نوشتن تفسیر و مقاله یک باب گفتگو باز کنیم و به تبادل نظر بپردازیم. و این که انتخاب ترامپ چه پیامدهایی برای ایران ما خواهد داشت و سناریوها. فعلا مختصر نظربدیم و نظرات یکدیگر را به چالش بکشیم. من خودم نظرم را در بخش نظرات خواهم نوشت.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
محسن کردی
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
دیدگاهها
تشکر از دوستانی که بحث را…
تشکر از دوستانی که بحث را جدی تر دنبال کردند بخصوص آقای پورمندی و در اینجا میپردازم به نظرات دوست ناشناس که نظرات فوکویاما را نوشتند.
فوکویاما قبلا هم در مورد «پایان تاریخ» نوشته بود که هانتینگتون بهتر از او به «برخورد تمدن ها» اشاره کرد و جنگ یوگوسلاوی اولین نمود نظریه او بود و اثبات کرد و هنوز هم ادامه دارد. در اینجا هم نگاهی بدبینانه به ترامپ دارد. آنچه امروز ترامپ مطرح کرده امری بی سابقه در سیاست دولت است نه تنها در آمریکا که در دنیا سابقه نداشته. این که شما رفیقت را به دولت فرا بخوانی. اطلاع دارید که دونالد ترامپ روز سهشنبه ۱۲ نوامبر (۲۲ آبان) با اعلام تشکیل وزارتخانه جدیدی به نام «وزارت بهینهسازی دولت»، ایلان ماسک رئیس شرکت اسپیسایکس را به عنوان وزیر آن در دور دوم ریاستجمهوری خود معرفی کرد. ویوک راماسوامی، کارآفرین سرشناس آمریکایی، قرار است ایلان ماسک را در تصدی این وزارتخانه همراهی کند. به گفته دونالد ترامپ، وظیفه این وزارتخانه «افزایش کارآمدی دولت و کاهش اتلاف منابع فدرال» خواهد بود. این یک پدیده جدید است و به باور من که باید گذاشت تا امتحان خود را پس بدهد. ترامپ گفت: «این دو آمریکایی بزرگ راه را برای دولت من هموار خواهند کرد تا بوروکراسی را برچیده، مقررات اضافی را کاهش داده، هزینههای بیفایده را حذف کرده و آژانسهای فدرال بازسازی شوند.» من با این نظر موافقم. در آمریکا تا دلتان بخواهد بنیادها و اداراتی مشغول به کار هستند که کاری هم از آنها بر نمی آید. برای نمونه کافیست به ایرانیانی که بعنوان فاند بگیر مشغول کار سیاسی و اجتماعی هستند نگاهی بکنید و این سر کوه یخ است. چه ادارات اضافی که تحت عناوین دیگر مشغول هستند و رانت و پسرخاله بازی برقرار است. این فاندها در اصل مالیاتهایی است که باید به دولت پرداخت میشد اما حالا میلیارد میلیارد صرف مشتی مفت خور میشود. کافی است در بوروکراسی دولت یک رفیق داشته باشید تا نانی برایتان فراهم شود و از این راه مشابهاتی بین رانت خواری جمهوری اسلامی و آمریکا میتوانید ببینید. این دو کار افرین که ترامپ به کار می گمارد بخوبی یک کاسب کار میتوانند جاهایی که بودجه ها را می بلعند و سودی نمیرسانند را شناسایی کرده و ریشه هایشان را بخشکانند. نظیر همین وضعیت و اتلاف وقت و انرژی در دستگاه های بوروکراسی اروپا نیز هست. در کمون ها و شهرداری های اروپا پولهای کلانی تحت عناوین و طرح های گوناگون کاریابی و اسکان مهاجران و در سوئد اخیرا حتا خانه های کمک به بازگشت جوانان خلافکار به زندگی عادی توسط گروههای گانگستری و خلاف کار کشف شده و سوراخ های عظیمی مانند این. در ادارات کاریابی خصوصی میلیاردها بلعیده شد بدون کمترین حاصل. این نظریه نئولیبرال به باور من صحیح است که دستگاه بوروکراسی دولت باید هرچه کوچکتر شود و کار را بسپارد دست بخش خصوصی و خود وظیفه نظارت شدید را بعهده بگیرد چرا که بخش خصوصی ذاتا دوست دارد سوء استفاده کند و باید مواظبش بود با این حال بهتر از بخش دولتی عمل می کند که بخاطر از دست دادن منابع احساس عذاب وجدان نمی کند.
ایلان ماسک در پستی در شبکه اجتماعی ایکس اعلام کرد که اقدامات این وزارتخانه بهصورت «آنلاین و شفاف» منتشر خواهد شد و شامل «جدولی از بیموردترین هزینههای مالیاتی شما» خواهد بود. این حرف ایلان ماسک جالب نیست؟ بسیار کنجکاوم ببینم چه می کند.
در مورد اوکراین هنری کیسینجر یکسالی قبل از مرگش در مقاله ای نوشت که قسمت هایی که پوتین اشغال کرده به او بدهید و کار را تمام کنید. آن زمان بسیاری به او خرده گرفتند اما او یک سیاستمدار با تجربه بود. حرف او از این نظر درست بود که بر خلاف کریمه که غرب فقط تماشا کرد در درگیری اخیر و ایستادگی تحسین برانگیز زلنسکی رئیس جمهور اوکراین غرب محکم پشت اوکراین ایستاد. این درگیری شاخ پوتین را شکست و هزینه زیادی را بر مردم روسیه تحمیل کرد و پوتین درس لازم را گرفت. فعلا که پوتین این کار نابخردانه را کرده و کلا سیاست روسها چه پوتین چه هرکس دیگری که جای او باشد در این مرحله توان کنار کشیدن را ندارد و باید به او باج داد و اوضاع را آرام کرد وسیاست یعنی همین. یعنی این که چین بالاخره تایوان را خواهد بلعید و چنانچه روزی سربازانش را برای اشغال روانه تایوان کند آمریکا بجز شیون کاری از دستش بر نخواهد آمد. اگر چین امروز دست نگه داشته برای آن است که نمیخواهد بازارهای اقتصادی اش را از دست بدهد. بزخو کرده است تا غرب را تا چند سال آینده بیش از پیش نیازمند کالاهای با کیفیت و ارزان خود بکند آنگاه باج خود را خواهد گرفت.
نظر فوکویاما در مورد کارگر تا حدی از معنای کلاسیک آن بیرون آمده. امروز کارگر برای نان شب کار نمی کند بلکه برای ماشین بهتر و خانه بهتر و مسافرت های بهتر کار می کند. در غرب کسی گرسنه نیست. امروز چپ های ایرانی نمیتوانند از کارگر گرسنه حرف بزنند بلکه حسودی می کنند که چرا سرمایه داران و سهام داران خانه و ویلا و کشتی دارند درحالی که این کلا با مطالبات کارگری فاصله دارد و ربطی به کارگر ندارد که چرا سرمایه دار ثروتمند است. کارگر مطابق زحمتی که می کشد حقوق خوبی در غرب دریافت می کند.
در مورد مهاجرت هم هدف ترامپ توقف یا کند کردن روند مهاجرت است و دارد تشر میزند که آنها که امروز هوس مهاجرت دارند در خانه بمانند اگرنه واضح است که آمریکا و دیگر کشورهای غربی به نیروی کار نیاز دارند اما نه در حدی که سربار باشد.
در مورد تعرفه ها بار قبل پاسخ داد و کارگر آمریکایی بسیار خوشحال شد و حمایت او از ترامپ از همین امر است که جنرال موتورز ورشکسته امروز دوباره پیشتاز است. در مورد این سیاست نیز باید منتظر شد اما امید من این است که ترامپ از این آزمایش نیز سر بلند بیرون بیاید.
در مورد ایران اما.. هیچ کمکی به ما نمی کند اما آخوندها را سرجایشان خواهد نشاند.
مومنت مومنت
یه اسم مستعار بزار بدونم فیک نیستی مثلا دوستعلی خره...جوابت میدم
In reply to مومنت مومنت by شازده اسدالله میرزا
دوستعلی خره
این بابا، که ناشناس مینویسه، همون تورک اوغلی و لاچین هست و ممکنه به ده تا اسم دیگه هم بیاد و تفاوتی هم نمیکنه و حرف جدیدی نداره. این یک آدم لجباز و مریض هست و یک پاش در ایران و سر به پای بیت رهبری می ساید. یک کلمه از این ادم یاد نمیگیرید. یک انتقاد هم به شما دارم. من هم از طنز در نوشته هام استفاده می کنم اما فقط برای طنز نمی نویسم. شما اوایل سیاسی تر و جدی تر مینوشتید. ایکاش شما قدری جدی تر بنویسید که دو نفر که سرشان به تن شان میارزد، نه مث این یارو مریضه، بتوانند با شما وارد صحبت شوند. آمریکایی ها به طالبان گفتند از بس از شماها کشتیم خسته شدیم و رفتند. این لاچین هم حکایت طالبان است. بجز فحش به پهلوی ها کار دیگری از او بر نمیاد. من هم خسته شدم از بس ترکمون زدم به هیکلش و خاک بر سرش که از رفقاش که می شناسنش خجالت نمیکشه. لابد همشون از یک قماشند که بهش نمیگن درت رو بزار. محل سگ بهش نگذار.
به شازده اسداله ... اینکاری…
به شازده اسداله ...
اینکاری را که مجاهدین با صدام کردند، شازده رضای شما با رفتن به اسرائیل و عکس گرفتن (در آبدارخانه و ...) و حمایت از نتانیاهو، این جنایتکار جنگی، و وابستگی به اسرائیل و آمریکا انجام می دهد! خود را و خاندانش را کوچک می کند تا بتواند با حمایت این جنایتکاران خود را و خاندانش را بر سر قدرت بیاورد!
فرق اینکار با فرق کار مجاهدین در چیست!!!؟
فرانسیس فوکویاما : آنچه…
فرانسیس فوکویاما : آنچه ترامپ آزاد کرد به چه معناست برای آمریکا؛
لیبرالیسم کلاسیک، یک آموزه مبتنی بر احترام به کرامت برابر افراد از طریق حکومت قانون است که حقوق آنها را محافظت میکند و از طریق کنترلهای قانونی بر توانایی دولت برای دخالت در این حقوق. اما طی نیم قرن گذشته، این تکانه اولیه دچار دو تحریف بزرگ شده است. اولین مورد ظهور "نئولیبرالیسم" بود، یک آموزه اقتصادی که بازارها را قداستبخشید و توانایی دولتها را در حمایت از کسانی که از تغییرات اقتصادی ضربه خوردهاند، کاهش داد. جهان به طور کلی ثروتمندتر شد، در حالی که طبقه کارگر شغل و فرصتهای خود را از دست داد. قدرت از مکانهایی که انقلاب صنعتی اولیه را میزبانی میکردند، به آسیا و سایر مناطق جهان درحال توسعه منتقل شد.
تحریف دوم، ظهور سیاستهای هویتی یا آنچه میتوان آن را "لیبرالیسم بیدار" نامید بود، که در آن دغدغههای پیشرو در مورد طبقه کارگر جای خود را به محافظت هدفمند از مجموعه محدودتری از گروههای به حاشیه رانده شده داد: اقلیتهای نژادی، مهاجران، اقلیتهای جنسی و غیره. قدرت دولت بیشتر و بیشتر برای پیشبرد نتایج اجتماعی خاص برای این گروهها به کار گرفته میشد.
در همین حال، بازارهای کار به اقتصاد اطلاعاتی تبدیل شدند. در دنیایی که در آن اکثر کارگران به جای بلند کردن اشیای سنگین از کف کارخانهها، پشت صفحهنمایش کامپیوتر مینشستند، زنان موقعیت برابرتری را تجربه کردند. این امر قدرت درون خانوارها را دگرگون کرد و منجر به ادراک به ظاهر مداوم جشن دستاوردهای زنانه شد.
ظهور این درک تحریف شده از لیبرالیسم منجر به تغییر چشمگیر مبنای اجتماعی قدرت سیاسی شد. طبقه کارگر احساس کرد که احزاب سیاسی چپ گرا دیگر به منافع آنها دفاع نمیکنند و شروع به رأی دادن به احزاب راست کردند. بنابراین، حزب دموکرات توانایی خود را برای حفاظت از پایگاه طبقه کارگر خود از دست داد و به حزبی مسلط بر متخصصان شهری تبدیل شد. افراد انتخاب کردند تا به حزب جمهوریخواه رأی دهند. در اروپا، رأیدهندگان حزب کمونیست در فرانسه و ایتالیا به مارین لوپن و جورجیا ملونی مرتد شدند.
تمامی این گروهها از یک سیستم تجارت آزاد که معیشت آنها را از بین میبرد در حالی که یک طبقه فوقالعاده ثروتمند را ایجاد میکرد، ناراضی بودند و همچنین از احزاب پیشرو که به نظر میرسید بیشتر به فکر بیگانگان و محیط زیست هستند تا وضعیت خود آنها، ناراضی بودند.
این تغییرات بزرگ جامعهشناختی در الگوهای رأیگیری روز سهشنبه منعکس شده است. پیروزی جمهوریخواهان بر پایه رأیدهندگان طبقه کارگر سفید ساخته شده بود، اما ترامپ موفق شد که به طور قابل توجهی بیشتر از انتخابات سال 2020، رأیدهندگان طبقه کارگر سیاه و هیسپانیک را به دست آورد. این به ویژه در مورد رأیدهندگان مرد در این گروهها صادق بود. برای آنها، طبقه مهمتر از نژاد یا قومیت بود. هیچ دلیل خاصی وجود ندارد که چرا یک کارگر طبقه کارگر لاتینتبار، به عنوان مثال، باید به لیبرالیسم بیدار که به مهاجران اخیر فاقد مدرک تمرکز دارد و بر پیشرفت منافع زنان متمرکز است، جذب شود.
همچنین روشن است که اکثریت قریب به اتفاق رأیدهندگان طبقه کارگر صرفاً به تهدید علیه نظم لیبرالی، هم در داخل و هم در سطح بینالمللی، که به طور خاص توسط ترامپ ایجاد شده، اهمیت نمیدادند.
دونالد ترامپ نه تنها میخواهد نئولیبرالیسم و لیبرالیسم بیدار را حذف کند، بلکه تهدیدی اساسی برای لیبرالیسم کلاسیک نیز هست. این تهدید در هر زمینه سیاستی قابل مشاهده است؛ ریاستجمهوری جدید ترامپ هیچ شباهتی به دوره اول نخواهد داشت. سؤال اصلی در این مرحله نه خباثت نیت او، بلکه توانایی او در اجرای آنچه که تهدید میکند است. بسیاری از رأیدهندگان صرفاً به رتوریک او جدی نمیگیرند، در حالی که جمهوریخواهان اصلی استدلال میکنند که کنترلهای تعادل در سیستم آمریکایی از بدترین اقدامات او جلوگیری خواهد کرد. این اشتباه است: ما باید به نیات اعلام شده او بسیار جدی بنگریم.
ترامپ یک حمایتگرای خودخوانده است که میگوید "تعرفه" زیباترین کلمه در زبان انگلیسی است. او پیشنهاد کرده است که 10 یا 20 درصد تعرفه بر تمام کالاهای تولید شده در خارج، توسط دوستان و دشمنان، اعمال کند و برای انجام این کار به اختیارات کنگره نیاز ندارد.
همانطور که تعداد زیادی از اقتصاددانان تأکید کردهاند، این سطح از حفاظتگرایی اثرات بسیار منفی بر تورم، بهرهوری و اشتغال خواهد داشت. این امر باعث اخلال شدید در زنجیرههای تأمین خواهد شد که موجب خواهد شد تولیدکنندگان داخلی درخواست معافیت از این مالیات سنگین را بدهند. این سپس فرصتی برای سطوح بالای فساد و رانتجویی ایجاد میکند هنگامی که شرکتها به دنبال کسب جایگاه خوب در نزد رئیسجمهور هستند. تعرفههای در این سطح همچنین باعث اقدام متقابل همانند بزرگ توسط سایر کشورها میشود که موجب فروپاشی تجارت (و در نتیجه درآمدها) میشود. شاید ترامپ در مواجهه با این موارد عقبنشینی کند؛ او همچنین ممکن است مانند رئیسجمهور سابق آرژانتین کریستینا فرناندز دی کرچنر اقدام به فاسد کردن آژانس آمار گزارش دهنده اخبار بد کند.
در مورد مهاجرت، ترامپ دیگر فقط میخواهد مرزها را ببندد؛ او میخواهد تا حد امکان از 11 میلیون مهاجر بدون مدرک موجود در کشور اخراج کند. از لحاظ اداری، این چنان وظیفه غولپیکری است که سالها سرمایهگذاری در زیرساختهای لازم برای انجام آن (مراکز بازداشت، عوامل کنترل مهاجرت، دادگاهها و غیره) را ضروری میسازد.
این امر تأثیرات ویرانگری بر بسیاری از صنایعی که به نیروی کار مهاجر متکی هستند، به ویژه ساخت و ساز و کشاورزی خواهد داشت. همچنین از نظر اخلاقی به چالش بزرگی منجر خواهد شد، زیرا والدین از فرزندان شهروندشان جدا خواهند شد و زمینهساز درگیریهای مدنی خواهد بود، چرا که بسیاری از این مهاجران بدون مدرک در قلمروهای آبی زندگی میکنند که به هر طریقی سعی میکنند از اجرای خواستههای ترامپ جلوگیری کنند.
در مورد حاکمیت قانون، ترامپ در طول این کمپین کاملاً متمرکز بر جستجوی انتقام از ناعدالتیهایی بوده است که به اعتقاد او از سوی منتقدانش متحمل شده است. او قول داده است که از سیستم عدالت برای تعقیب همه افراد از الیزابت چنی و جو بایدن تا رئیس ستاد مشترک ارتش پیشین مارک میلی و باراک اوباما استفاده کند. او میخواهد منتقدان رسانهای را با ضبط مجوزهایشان یا تحمیل جرائم بر آنها ساکت کند.
این که آیا ترامپ قدرت انجام هر یک از این موارد را خواهد داشت یا خیر، نامشخص است: سیستم دادگاهها یکی از مقاومترین موانع در برابر افراطهای او در دوره اول ریاستجمهوریاش بوده است. اما جمهوریخواهان به طور مداوم در حال کار بر روی گنجاندن قضات همراه در سیستم هستند، مانند قاضی آیلین کانن در فلوریدا که پرونده اسناد طبقهبندی شده قوی علیه او را رد کرد.
هیچ قهرمان اروپایی وجود ندارد که بتواند جای آمریکا را به عنوان رهبر ناتو بگیرد، بنابراین توانایی آن در مقابله با روسیه و چین به شدت در معرض تردید قرار دارد.
برخی از مهمترین تغییرات در سیاست خارجی و ماهیت نظم بینالمللی خواهد بود. اوکراین قطعاً بزرگترین بازنده است؛ مبارزه نظامی آن علیه روسیه حتی قبل از انتخابات نیز رو به افول بود، و ترامپ میتواند با عدم تحویل تسلیحات، که مجلس نمایندگان جمهوریخواه در طول زمستان گذشته برای شش ماه انجام داد، موجب شود تا اوکراین به شرایط روسیه تسلیم شود. ترامپ به طور خصوصی تهدید کرده است که از ناتو خارج شود، اما حتی اگر چنین نکند، میتواند پیمان دفاع متقابل ماده 5 آن را به شدت تضعیف کند. هیچ قهرمان اروپایی وجود ندارد که بتواند جای آمریکا را به عنوان رهبر این پیمان بگیرد، بنابراین توانایی آن در مقابله با روسیه و چین به شدت در معرض تردید قرار دارد. بر خلاف این، پیروزی ترامپ سایر پوپولیستهای اروپایی مانند حزب جایگزین آلمان و جبهه ملی فرانسه را نیز الهام خواهد بخشید.
متحدان و دوستان آسیای شرقی ایالات متحده در وضعیت بهتری قرار ندارند. در حالی که ترامپ در مورد چین صحبتهای تندی کرده است، به ویژگیهای مقتدرانه رهبری شی جینپینگ نیز احترام بسیاری میگذارد و ممکن است حاضر باشد بر سر تایوان با او به توافق برسد. ترامپ به طور مادرزادی از استفاده از قدرت نظامی اجتناب میکند و به راحتی فریب داده میشود، اما یک استثنا ممکن است خاورمیانه باشد، جایی که احتمالاً به طور تمام و کمال از جنگهای بنیامین نتانیاهو علیه حماس، حزبالله و ایران حمایت خواهد کرد.
دلایل قوی برای فکر کردن به این وجود دارد که ترامپ در انجام این دستور کار نسبت به دوره اول ریاستجمهوری خود موفقتر خواهد بود. او و جمهوریخواهان متوجه شدهاند که اجرای سیاستها همه در مورد کارکنان است. زمانی که در سال 2016 برای اولین بار انتخاب شد، او به دور خود گروهی از مشاوران سیاستگذار نداشت؛ بلکه مجبور بود به جمهوریخواهان متشکل از مجموعه سنتی متکی باشد.
در بسیاری از موارد، آنها دستورات او را مسدود، منحرف یا به کندی انجام دادند. در پایان دوره ریاستجمهوری او، یک فرمان اجرایی صادر کرد که "برنامه F" جدیدی را ایجاد میکند که همه کارمندان فدرال را از حفاظتهای شغلی خود محروم میکند و به او اجازه میدهد هر بوروکراتی را که میخواهد اخراج کند. احیای برنامه F هسته مرکزی برنامههای دوره دوم ریاستجمهوری ترامپ است و محافظهکاران مشغول تهیه فهرستی از مقامات بالقوه هستند که تنها شایستگی آنها وفاداری شخصی به ترامپ است. به همین دلیل، این بار او احتمالاً بیشتر قادر به اجرای نقشههایش خواهد بود.
پیش از انتخابات، منتقدان از جمله کامالا هریس ترامپ را به فاشیست بودن متهم کردند. این اتهام اشتباه بود، تا آنجا که او قرار نبود رژیم توتالیتر را در ایالات متحده پیاده کند. در عوض، فرسایش تدریجی نهادهای لیبرالی، همانند آنچه در مجارستان پس از بازگشت ویکتور اوربان به قدرت در سال 2010 رخ داد، روی خواهد داد.
این فرسایش از هم اکنون آغاز شده است، و ترامپ خسارت قابل توجهی وارد کرده است. او قطبی شدن موجود در جامعه را تشدید کرده و ایالات متحده را از یک جامعه با اعتماد بالا به جامعهای با اعتماد پایین تبدیل کرده است؛ او دولت را به عنوان شیطان جلوه داده و اعتقاد به اینکه این دولت منافع جمعی آمریکاییها را نمایندگی میکند را تضعیف کرده است؛ او گفتمان سیاسی را زشتتر کرده و اجازه بروز آشکار تعصب و روزنامهنگاری را داده است؛ و او اکثریت جمهوریخواهان را متقاعد کرده است که پیشیناش رئیسجمهور نامشروعی بوده است که انتخابات 2020 را دزدیده است.
گستردگی پیروزی جمهوریخواهان از ریاستجمهوری تا سنا و احتمالاً مجلس نمایندگان نیز، به عنوان یک مأموریت سیاسی قوی تفسیر خواهد شد که این ایدهها را تأیید کرده و به ترامپ اجازه میدهد هرطور که دلش بخواهد عمل کند. تنها امیدواریم که برخی از نگهبانهای نهادی باقیمانده هنگام ورود او به مقام، همچنان در جای خود باقی بمانند. اما ممکن است برای بهبود اوضاع، قبل از آن بدتر شدن آنها لازم باشد
مومنت مومنت
چه کسانی به سزاوار باید در فردای ایران محکوم شوند
دیروز تروریست های و مهمل بافان از این دست پاسبان ِ سر کوچه را میکشتند تا ایران را گورستان امپریالیست کنند. و کارخانه داری را ترور میکردند تا کارگران ایران را پرولتاریا نمایند و سپس قصد داشتند با برادر بزرگترشان ابتدا نفت شمال را به روسیه غاصب ِ خاک ایران ببخشند تا عاقبت در اندرون ِ مأتحت اردوگاه سوسیالیسم فرو بروند و انترناسیونالیسم بشوند.
بی رحمی و بی مروتی در تمامی جان وجهانشان لانه کرده بود و تیغ جفا حتی روی گلوی ِ وفاداران به آرمان تروریستی گرفته شده بود و افراد خودی را به خاطر عاطفه دوست داشتن که خود نداشتند مجازات میکردند و یا آنانیکه به هر دلیلی از آنها فاصله میگرفتند به فجیع ترین شکل ممکن ترور میکردند و میکشتند.
خشونت.. خشونت.. خشونت و کشتار ... هر چه بیشتر خوراک ذهنی شان شده بود. و مثل دزدان سرگردنه باج خواهی میکردند و یا مثل سارقین به بانکها حمله میبردند و تاراج میکردند.
و اسم این عمل را گذاشته بودند فدا کاری و مصادره انقلابی ِ اموال امپریالیسم برای خلق جهت رسیدن به عدالت اجتماعی.
اما باید اعتراف کنم که شازده اسدالله میرزا سالها از بهترین و طلایی ترین دوران جوانی ام و سانفرانسیسکو رفتن را در یکی از این سازمانهای جهنمی ِ بی رحم و بی مروت و وطن فروش تلف کردم و میدانم چه میگویم و میفهم وطن فروشی یعنی چه؟
مگر در خاک عراق و با امکانات لجستگی صدام...سربازان ِ مرز و بوم ایرانزمین را ترور کردن وکشتن..وطن فروشی نیست؟
مگر درخواست بخشیدن نفت شمال به رفیق استالین وطن فروشی نیست؟
مگر حمایت شدن از روسیه شوروی و پناه گرفتن در خاکشان تا قدرت را در ایران ساقط کنند
و ایران جان همه جانان را به اردوگاه سوسالیسم عملأ موهوم ببخشند وطن فروشی نیست؟
مگر سلاح از تروریست های آدمکش الفتح جبهه خلق فلسطین و سازمانهای تروریستی دیگر گرفتن و پاسبان سر کوچه افسر وزیر و مستشارهای نظامی ِ مهمان را کشتن و جامعه را نا امن کردن تخریب و وطن فروشی نیست؟ اشک تمساح برای حسن نصرالله ریختن
و راستی چه کسانی فردا باید در دادگاه حقیقت یاب پاسخگوی اعمال ننگینشان باشند؟
دولتمردان سابق که خوب و یا بد در چهارچوب قوانین کشور امنیت را برای شهروندان برقرار میکردند یا گردنکشان و راهزنان تروریست که در هر معبری خون میریختند و عاقبت خون در چشمان ملت ریختند....! دکتر ناصرالحکما
مومنت مومنت
..مردم همیشه بازیچه دست شارلاتان ها بوده اند و هستند و خواهند بود. مردم یک نامِ مسخره برایِ یک مغازه سمساری است....
در مغازه سمساری چه پیدا میکنید...؟
۱- کالاهایِ اسقاطی...
۲- دست به دست شده....
۳- قابل فروش.
۴- بدونِ اصالت...
مردم یعنی همین....
در سراسر جهان مردم همین هستند.... در کشور مستراح ها... بدتر....!
ببینید و بشنوید از آقای…
ببینید و بشنوید از آقای محمدرضا عالی پیام (هالو)
https://www.youtube.com/watch?v=C4qR2hr1uV4
خانم یا آقای شازده اسدالله…
خانم یا آقای شازده اسدالله میرزا
فرمایشات شما تنها برای یک کسر از مردم ایران یعنی همان بقول شما «روشنفکرها و کمونیستها و سبیل ...» می تواند صدق کند! اگر چه در این هم اما و اگر ها و پرسشهایی مطرح می شود. اما این فعلا بحث من نیست!
در سال «57» و زمان شاه و آنزمان که مردم در خیابانها بر علیه شاه بپا خواستند، همه که «روشنفکر و کمونیست» نبودند! اکثریت مردم، شاید بتوان گفت بیش از نود و پنج درصد از مردم، مردم عادی و کوچه و بازار بودند: کسبه، کارگر، کارمند، دستفروش و سبزی فروش و ... . اغلب مردم، یعنی اکثریت عظیمی از این نود و پنج درصد فاقد سواد سیاسی و فهم تحلیل و قوه درک اجتماعی بودند.
اگر در زمان شاه یک حداقل آزادی سیاسی (نیم بندی هم) وجود داشت که برای دو صفحه کتاب خواندن و بحث سیاسی و ... کار مردم به ساواک و شهربانی و .... و شکنجه و تیغ و درفش نمی افتاد، مردم کمی فهم و درک بهم می زدند و دنبال ملای رمال راه نمی افتادند.
جناب و یا سرکار خانم شازده اسدالله میرزا، شما بایست هم به ریشه های مشکل نگاه کنی!
در واقع آمدن خمینی و تکیه زدن ملایان جن گیر از بزرگترین خیانتهای شاه به ایران و هموطنان ایرانی بود و هست.
اینطور که شما، جناب و یا سرکار خانم شازده اسدالله میرزا، قضاوت می کنید، باید گفت، که سال 57 یا بدنیا نیامده بودید، یا کودک بودید و یا از خانواده های اشراف و ارتشی و ساواک هستید و اعدامی و زندانی در خانواده داشته اید و از قضاوت درست و تحلیل عادلانه ناتوان هستید. بدان مفهوم که شما بد را با بدتر قضاوت می کنید و از شاه بت ساخته اید که در آنزمان بهشت برین بود!
اگر بهشت برین بود که حداقل نود و پنج درصد از مردم عادی علیه شاه قیام نمی کردند و گول یک درصد «روشنفکر و کمونیست ها و ...»
را نمی خوردند!
مومنت مومنت
به حضرات عباس ما نبودیم...! ............متن کامل دفاعیات مش قاسم
ما دهاتی ها نبودیم...ما انقلاب نکردیم.. . هایزر بود... ملکه الیزابت بود جیمی کارتر امریکای بود ... خودشون خمینی را آوردن... ما غیاثآبادی ها مردم خوبی بودیم و البته هستیم...گوادولوپ بود... ما الاغ و خر داشتیم ولی مذهب زده نبودیم و نیستیم... ما پشت شاه را وقتی برای ما روبروی کنسورتیوم ایستاده بود خالی نکردیم....انگلیس و چرچیل بود .شوروی بود آلمان شرقی بود.. ما غیاثآبادی قم نبودیم...ما وقتی شاه جلوی انگلیسیها ایستاده بود مرگ بر شاه نگفتیم...خودشون بودند...همش نقشه امپریالیسم جهانخوار آمریکا بود....ارتش میخواست کودتا کنه اما هایزر نذاشت...کودتا میتوانست ما دهاتی رو از دست شهری ها که انقلاب کرده بودنند نجات بدهد.. گفتم...کودتا.... یادش بخیر کودتا...۲۸ مرداد شعبان جعفری و پری بلنده یادشون بخیر ... ما دهاتی ها عکس روح الله خمینی را توی ماه ندیده بودیم ما تو غیاث آباده قم لوله کشی آب و برق نداشتیم که برای مجانی شدنش انقلاب کنیم ما حتی اتوبوس دو طبقه هم نداشتیم فقط خر مش باقر بود و بس ...که اونهم سوار شودنش البته مجانی بود! شاه خائن نمیخواست.....ما کتابهای خمینی را بخوانم چون شاه سانسوری گر بود مرتب مسجد میساخت و البته دیکتاتور. بود.. ( البته ما ملتی هستیم که بدون خواندن قرآن مسلمان شدیم.) ما ملت رنج کشیده ای بوده و هستیم...ما که اختیاری نداشتیم....ما با سبیل کمونیستی توی کوچه های غیاثآبادی ویراژ نمیدادیم....ما از صبح تا شب از تضاد و دیالکتیک و چیزهائی که خودمان هم نمی فهمیدیم با همشهری هامون حرف نمیزدیم که اقامه فضل کنیم ... ما مهمان نواز هستیم....ما تب لنین و استالین و ناصر و چگوارا و حسین
نگرفته بودیم ... ما سینما و مشروب فروشی در غیاثآبادی قم نداشتیم که آتش بزنیم.. ما آقا آقا امام امام نمی کردیم...ما اسلام اسلام و سوسیالیسم سوسیالیسم نمیکردیم...ما گول آخوندها و کمونیستها و چریک فدائی ها رانخوردیم... امریکا کرد...هایزر نذاشت...ارتش ما مثل ما مذهب زده وخرافی نبود...روشنفکر بودیم.... ارتش میخواست ما رو با کودتا نجات بده. توده ای ها با کمک روسها خبرشو به خمینی و خامنه ای دادنند.. اگر ارتش از بختیار حمایت میکرد...غیاثآبادی قم پیشرفت میکرد...ما چکاره بودیم ... ما همیشه فقط تماشا کردیم...وقتی رضا شاه رو بردند پدر بزرگ اسپیرال غیاثآبادی جشن نگرفتند .همه چیز توی گوادولوپ انجام شد...خودشون بودن...روشنفکرهای ما همه پشت بختیار بی اختیار بودن...ما نگفتیم بختیار نوکر بی اختیار...هایزر بود...اون بود...اون کرد..
از کتاب چهل...و...پنج ساله یک ملت که به زودی توسط شازده اسدالله میرزا نوشته خواهد شد
کس نخارد پشت من، جز ناخن…
کس نخارد پشت من،
جز ناخن انگشت من!
دل به ترامپ و بیگانگان بستن یا ابلهی است و یا خیانت! مشکل ایران و ایرانیان باید به دست تو و من، به دست ما ایرانیان حل شود. ما خواهیم توانست بدون کمک اجنبی ملایان رمال و بهشت فروش را به زباله دان بیاندازیم!
هموطن به این فکر کن، که یاری بیگانگان به ما یک قیمت و بهایی هم دارد و آن وابستگی به اجنبی است!
کار کار انگلیساست
دوران طلایی حضرت اوباما
دوران طلایی امام...دوران طلایی اوباما...فرق ترامپ با اوباما درکاخ سفید...
شاید بسیاری از ما هنوز دوران ریاست جمهوری باراک حسین اوباما را به خاطر داشته باشیم... برای نخستین بار در تاریخ کاخ سفید بدست کسانی افتاده بود که سنخیتی با امریکا نداشتند و از لحاظ جهان بینی به گروههای ضد امریکایی بیشتر تمایل داشتند.
تیم اوباما بر این باور بودند که همه دشمنی های کشورهای مخالف امریکا بخاطر سیاستهای امپریالیستی امریکا در سالهای گذشته بوده و اگر با این کشورها از راه تعامل و دیالوگ وارد شوی دیگر دلیلی بر دشمنی این کشورها وجود نخواهد داشت.
اوباما همین شیوه اشتباه را درباره حکومت آخوندها که سمبل حقه بازی و پدرسوختگی هستند اتخاذ کرد. اوباما نه تنها جلوی برخوردهای قضایی با حزب الله لبنان بخاطر قاچاق مواد مخدر و پولشویی را نگرفت بلکه به وزارت خارجه جمهوری اسلامی اجازه داده بود تا شبکه لابی خود را در امریکا سازماندهی کند.
وخامت اوضاع از این هم بالاتر رفت و عوامل رژیم موفق شدند بعنوان کارمند و کارشناس و مشاور در کاخ سفید و وزارت خارجه امریکا هم نفوذ کنند. طبق گفته سخنگوی کاخ سفید... در سالهای پایانی باراک اوباما رفت و آمد عوامل نایاک به کاخ سفید امری عادی شده بود بطوریکه ظرف یکسال بیش از ۳۰ مرتبه در آنجا جلسه داشته اند که چند بار آن همراه حسین موسویان... سفیر سابق جمهوری اسلامی در آلمان که مظنون مشارکت در ترورهای رژیم بوده است.
بطور خلاصه باید گفت که دوران اوباما برای جمهوری اسلامی دوران طلایی بود... کاخ سفید و وزارتخارجه امریکا شده بود حیاط خلوت عوامل رژیم.
خوشبختانه بساط آنها با آمدن ترامپ بهم خورد و آن ممه را لولو برد...!
اکنون همه تلاشهای شرق و غرب این است که دوباره تر
!
اکنون همه تلاشهای شرق و غرب این است که دوباره ترامپ انتخاب نشود تا بار دیگر آن دوران رویایی و شیرین تکرار شود. اگر ترامپ چهار سال دیگر در کاخ سفید باقی بماند... چه با رژیم جمهوری اسلامی معامله بکند یا نکند... هرگز دوران طلایی حضرت اوباما را نمیگذارد تکرار شود و همین است که ما از ترامپ طرفداری می کنیم و الا اگر غیر این بود، هیچ دلیل دیگری برای پیگیری انتخابات امریکا نداشتیم....!
قول و وعدههایی را که ترامپ…
قول و وعدههایی را که ترامپ داده اگر در عرض چند روز انجام ندهد ابلهان امریکا باید او را جابجا کنند
https://www.youtube.com/watch?v=stIVwFlgbbo
پیروزی دونالد ترامپ
ب
دوستی که در مورد غیر منتظره بودن سخنان ترامپ نوشتید. حق با شماست و ترامپ قابل پیش بینی نیست اما این تنها در مورد سخنانی است که مطالعه نکرده در یک مصاحبه از دهانش میپرد اما در مرحله اجرا حتما مشاوران در مورد برخورد و موضع صحیح به او مشاوره لازم را داده اند. در مورد زدن قاسم سلیمانی این تصمیم ترامپ به تنهایی نبوده بلکه هیات سیاسی آمریکا چنین تصمیمی گرفته و او فقط فرمان اجرا را داده است. این که نوشته اید « دوهفته پیش در مصاحبه با پادکست پاتریک بت داوید گفت می خواهد ایران موفق باشد و نمی خواهد در أمور داخلی ایران درگیر شود. او همزمان گفت ایران به ساخت سلاح اتمی نزدیک است و او اجازه نخواهد داد ایران به این سلاح دست یابد» سخنی بود برعکس دفعه قبل که خواستار نابودی ایران شده بود که بیشتر به نفرین پیرزن ها می مانست و نباید جدی گرفت. اما این سخن آخر که میخواهد ایران موفق باشد منظورش رام شدن جمهوری اسلامی است. به باور من اگر سری قبل ترامپ به جای بایدن انتخاب شده بود به زور هم که شده بود جمهوری اسلامی را پای میز مذاکره و قرارد می آورد. این یکدستی سنا و مجلس نمایندگان و کنگره بی دلیل نیست. بنظر میرسد که روند واقایع به سمت بازگشت آرامش به خاورمیانه و خلیج فارس باشد و در این بازی چین با سابقه نظرش پیرامون سه جزیره واشنگتن را در این سیاست همراهی می کند.
پنجره فرصت طلایی آینده نگری…
پنجره فرصت طلایی آینده نگری خوبی است اما تصور نمیرود که رژیم اسلامی گوشی برای شنیدن این گونه راه حل ها داشته باشد. مشکل اینجاست که شما از روی مصالح و منافع ملی سخن میگویید و آقایان از مصالح و منافع «معلوم نیست چه کسی و کجا و کدام مردمان و کدام ایدئولوژی» دفاع می کنند. این منافع و مصالح بنا به شرایط آب و هوایی یا این که آقایان صبح از کدام پهلو از خواب برخاسته باشند متغیر است. اگر میخواستم کسی را به شما نشان بدهم که پند مصلحت آمیز شما را می پذیرد کسی نیست جز بشار اسد. این آدم همه کار و همه حیله ای به نفع کشورش انجام میدهد و هرکس را که دستش برسد بسیج می کند و میدوشد چون کشورش را دوست دارد و به آن علاقه دارد. آقایان هیچ علاقه ای به ایران و ایرانی ندارند و تعهدی در قبال این آب و خاک و مردمانش حس نمی کنند و معلوم نیست به چی تعهد دارند اگرنه این پنجره طلایی را از دست نمیدادند.
دروغ چرا تا قبرآآآآ
ترامپ...نسل زد و برگشت پهلوی سم
احمد پورمندي:
احمد پورمندي:
پنجره فرصت طلایی!
با پیروزی ترامپ و آغاز سه ماه آخر دولت بایدن، یکپنجره طلایی فرصت برای ج.ا. باز شده است. در این فرصت کوتاه، بایدن برای نام نیک ، حداکثر نرمش را در پیش می گیرد. آیا خامنه ای از این آخرین شانس استفاده خواهد کرد؟ همکاری با مصر و آزاد سازی گروگان ها و خلع سلاح حزب الله ؟ قطع کمک تسلیحاتی به روسیه و اعلام بی طرفی واقعی در جنگ اوکراین؟ همه اینها می تواند امتیازاتی باشد که دست بایدن را باز خواهد کرد تا پیش از ورود ترامپ به کاخ سفید، به آتش بس پایدار در غزه و لبنان دست پیدا بکند و نتانیاهو و بنیادگرایان یهود را مهار کند . پیوستن به اف ای تی اف می تواند زمینه را برای لغو برخی از تحریم ها و ایجاد فضای تنفس در اقتصاد ایران را فراهم کند. مذاکره مستقیم و در عالی ترین سطوح می تواند گره گشا باشد.
اگر این فرصت از دست برود، روز های بسیار دشواری در انتظار کشور ما خواهد بود
اکنون پیروزی دونالد ترامپ…
اکنون پیروزی دونالد ترامپ قطعا بر سیاستهای آمریکا در قبال ایران تاثیر خواهد داشت. به خصوص در حال حاضر که ایران درگیر رویارویی نظامی با اسرائیل است. در سالهای اخیر نخستوزیر اسرائیل و لابیهای طرفدار اسرائیل در آمریکا به جمهوری خواهان نزدیکتر بودهاند تا دموکراتها.
این آقای ترامپ بود که پایتختی بیتالمقدس به جای تلآویو را برای اسرائیلیها به رسمیت شناخت و همزمان تلاشهای گستردهای برای عادیسازی روابط کشورهای عربی با اسرائیل داشت.
در طول مبارزات انتخاباتی آقای ترامپ پیامهای دو پهلو درباره ایران داده است.
در ژوئیه امسال پس از گزارش درباره نقشه حکومت ایران برای ترور او، آقای ترامپ درباره پاسخ آمریکا به احتمال سوءقصد به او گفت: «امیدوارم آمریکا، ایران را نابود و از روی زمین محو کند. اگر اینطور نشود، رهبران آمریکا ترسوهایی بیدلوجرأت شناخته خواهند شد.»
اما دوهفته پیش در مصاحبه با پادکست پاتریک بت داوید گفت می خواهد ایران موفق باشد و نمی خواهد در أمور داخلی ایران درگیر شود. او همزمان گفت ایران به ساخت سلاح اتمی نزدیک است و او اجازه نخواهد داد ایران به این سلاح دست یابد.
در این مصاحبه آقای ترامپ از احتمال تحریمهای سنگین علیه ایران و آنان که از ایران نفت می خرند سخن گفت. او با یادآوری تحریمهای دوران ریاست جمهوریاش علیه ایران گفت در آن زمان به چینیها هشدار داده بود که اگر یک بشکه نفت از ایران بخرند دیگر چین نخواهند توانست در آمریکا کاسبی کند.
نمیتوان پیشاپیش سیاستهای آقای ترامپ در قبال ایران را حدس زد، چرا که او در گذشته هم ثابت کرده که میتواند تصمیمهای غیرمنتظره بگیرد؛ این غیرمنتظره بودن ساکن بعدی کاخ سفید باعث نگرانی رهبران حکومت در تهران خواهد بود.
دیدهبان حقوق بشر با انتشار…
دیدهبان حقوق بشر با انتشار بیانیهای، دومین دوره ریاستجمهوری دونالد ترامپ را «تهدیدی جدی برای حقوق بشر در آمریکا و سراسر جهان» خواند.
بر اساس بیانیه، این نگرانیها ناشی از سوابق ترامپ در نقض حقوق بشر طی دوره اول ریاستجمهوری او، حمایت ترامپ از ایدئولوژیهای نژادپرستانه و سیاستهای افراطی ضددموکراتیک و ضدحقوق بشری است که از سوی اندیشکدههای تحت هدایت مشاوران پیشین او پیشنهاد شدهاند.
وعدههای انتخاباتی ترامپ درباره دستگیری و اخراج میلیونها مهاجر و انتقامجویی از مخالفان سیاسیاش از دیگر نگرانیهایی است که دیدهبان حقوق بشر به آنها اشاره کرد.
تیرانا حسن، مدیر اجرایی دیدهبان حقوق بشر در این زمینه گفت ترامپ هیچ ابایی از آشکارسازی نیت خود برای نقض حقوق بشر میلیونها نفر در ایالات متحده ندارد.
به گفته او، نهادهای مستقل و مدنی باید تمام تلاش خود را به کار گیرند تا ترامپ و دولتش را در برابر نقض حقوق بشر پاسخگو کنند.
انتظاراتی که از سوی ایرانیان…
انتظاراتی که از سوی ایرانیان محالف جمهوری اسلامی وجود دارد ؛ غیر واقعی است .برخی ها از ترامپ بعنوان ناجی مردم ایران یاد می برند؛ بنظرم کار چندانی از او بر نمی اید . البته دهن اروپا را سرویس می کند ؛ چین را مهار حواهد کرد و به جنگ اوگرائن پایان حواهد داد
حرف مرد یکی است. آخوندها تا…
حرف مرد یکی است.
آخوندها تا ظهور امام زمان در راه: آپوکالیپسه/تراژدی/ و نابودی/ ایران، ایستاده اند.
طبق شزسعت شیعه و بر اساس علاقه ایرانیان به تراژدی و فضاحت و نابودی و شکست و زاری و گریه و لباس سیاه، و پل بریدن و یقه دریدن، اگر آخوندها کوتاه بیایند، برای ابدیت جایشان در جهنم است!
-- راه سومی وجود ندارد . یا نابودی قوم برگزیده و یانکی های کاوبوی، یا به فنا رفتن سیداتی و ساداتی های لواطکار دره های عرب نشین بعلبک لبنانی مهاجر به ایران.
اگر اخوندها به گوه خوری افتادند، دیگر ما به آنها یک دولت و حکومت بدهکار نمی بودیم.
سلطنت طلبان نیز آزمایش خود را پس خواهند داد چون 4 سال است که به مردم گفتند، بازگشت ترامپ مهمتر از ظهور امام قائم است.
ملانی یوگسلاوی یا یاسمین خیابانی ؟
مم
مم
اگر آمریکا برای حمله به افغانستان دلیل محکم و همدلی جهانی داشت و برای حمله به عراق و سرنگونی صدام نیم این همدلی ها و همراهی ها را داشت، اما برای سرنگونی جمهوری اسلامی هیچ بهانه ای در دست ندارد. در برنامه ترامپ قطع کمک ها به اوکراین نیز هست چه برسد به گشودن جبهه ای تازه بر دوش مالیات دهندگان آمریکایی. لذا هم اسرائیل و هم آمریکا توان شان تضعیف جمهوری اسلامی مانند سوریه بشار اسد است. برای سرنگون کردن یک رژیم باید سرباز پیاده در میدان داشت آنچنان که در عراق و افغانستان و ویتنام. برای ایران چنین هدفی در سر هیچکس نیست. ما مردم ایران همدلی جهانی داریم.. از این تنها سرمایه چگونه میتوان استفاده کرد؟
افزودن دیدگاه جدید