رزی مرسر
این مطلب حاوی جزئیاتی است که ممکن است برای برخی افراد آزاردهنده باشد.
گروهبان سابق گارد ولز میگوید پس از مشاهده رویدادهای ناگفتنی دهشتبار در افغانستان دچار «فروپاشی روانی هولناکی» شده است.
استیون پیترز در سال ۲۰۰۹ به ولایت هلمند (هیرمند) اعزام شد، در مدت زمانی که خونبارترین تابستان ارتش بریتانیا در پنجاه سال اخیر نام گرفت.
در یکی از گشتها او شاهد بود مترجمی که با او روابط صمیمانهای برقرار کرده بود روی مین انفجاری دستساز رفت.
گروهبان پیترز ۴۲ ساله اهل انگلسی (جزیرهای در شمال ولز) میگوید: «آنچه آن روز صبح دیدم هیچ انسانی تاب دیدنش را ندارد».
او یکی از ده سربازی است که در برنامه مستند بیبیسی «هلمند، سفری برای انجام ماموریت»، پیش از این با بیبیسی گفتگو کرده بود. مستند جدیدی که ده سال پس از عقبنشینی نیروهای بریتانیایی از افغانستان تهیه شده است.
در سپتامبر ۲۰۰۹ فقط یک ماه از مأموریت گروهان گروهبان پیترز باقی مانده بود که برای حمله به منطقه تحت کنترل طالبان انتخاب شدند.
گروهبان پیترز به بیبیسی میگوید: «من روابط دوستانه و صمیمانهای با یکی از مترجمان به نام احمد پوپل ایجاد کرده بودم».
«او به من میگفت همیشه چشم انتظار رسیدن آخر هفته است چون میتواند به خانه برود و بچههای کوچک و خانوادهاش را ببیند».
حمله در تاریکی شب شروع شد.
او به خاطر میآورد: « ما در حال گشتزنی در منطقهای بودیم که پر از نیروهای طالبان بود. میدانستیم که این نقطه خطرناکترین نقطه جهان است و به ما گزارش داده بودند و ما آن را منطقه مرکزی مینهای دستساز نامیده بودیم».
ناگهان درست جلوی چشم گروهبان پیترز، پوپل مترجم گروهان روی یک مین انفجاری دستساز میرود.
«هیچچیز از او باقی نماند».
گروهبان پیترز لحظههای بلافاصله پس از انفجار را به یاد دارد« گرد و خاک، دود سیاه، بوی دود، بوی شدید گوشتسوخته و فریاد».
او میگوید: «من روی زمین نشسته بودم و سر گودال چمباتمه زده بودم.
«میتوانستم چیزی سیاهرنگ در عمق گودال ببینم، چراغقوهام را در آوردم و نگاه کردم».
«آنچه آن روز صبح دیدم هیچ انسانی تاب و توان دیدنش را ندارد. او پوپل بود. من دیدم که بدنش دو نیمه شده و از کمر به پایین هیچ چیز نیست. با خودم فکر کردم، من چطور میتوانم او را نجات دهم؟».
گروهبان پیترز تلاش میکند به پوپل تنفس دهانبهدهان بدهد اما لحظاتی بعد او جان میبازد.
گروهبان پیترز میگوید: «از آن انسان، از احمد پوپل هیچ چیز باقی نماند».
«تنها کاری که میتوانستیم بکنیم این بود که روز بعد به خانهاش برویم و به خانوادهاش سر بزنیم».
«به دلیل پیوند عاطفی که با این مترجم برقرار کرده بودم و ماجراهایی که با هم از سر گذرانده بودیم و گفتگوهایی که با هم داشتیم، این اتفاق برای من بسیار سنگین بود و اثر عمیقی بر من گذاشت».
«مستقیم به مجتمع اقامتی که در آن زندگی میکردیم رفتم، زانو زدم و زار زار گریستم. ۴۵ دقیقه به همان حال بودم، دلم میخواست همه چیز را درهم بکوبم، دلم میخواست از ته دل فریاد بزنم».
در تابستان ۲۰۰۹ از گروهان نظامی ولز ده نفر جان خود را از دست دادند.
گروهبان پیترز میگوید در اواخر مأموریت گروهان او در منطقه بسیار خطرناکی قرار داشتند.
او میگوید:«در سالهای پس از مأموریت همه چیز به مرز تحملناپذیری رسید».
«من دچار فروپاشی روانی هولناکی شدم. رواندرمانی حدود ۹ ماه طول کشید و خوشحالم که آن را انجام دادم چون اگر چنین کاری نمیکردم فروپاشی روانی تا امروز گریبانم را رها نکرده بود».
در طول ۲۰ سال استقرار نیروهای بریتانیا در افغانستان ۴۵۷ نفر از نیروهای نظامی بریتانیا کشته شدند.
تعداد تلفات و کشتهشدگان در سالهای ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰ بیش از سالهای دیگر بود.
در ماه اوت ۲۰۲۱، هفت سال پس از عقبنشینی نیروهای نظامی بریتانیایی و ۲۰ سال پس از شروع جنگ، طالبان دوباره در افغانستان و همچنین ولایت هلمند (هیرمند) به قدرت رسید.
گروهبان پیترز که سال پیش خدمت در ارتش بریتانیا را ترک کرد، میگوید: «من روز سقوط کابل را به خاطر دارم».
«همه اینها برای چه بود؟ همه این جانهایی که از دست رفت؟ همه چیز دوباره به دست آنها افتاد».
گروهبان پیترز با وجود چنین احساسی به دوران خدمت خود در افغانستان افتخار میکند.
«ما برای مأموریت به آنجا رفتیم، مأموریتی سیاسی و ما در سال ۲۰۰۹ وظیفه خود را انجام دادیم».
«من به هر آنچه در زمان حضورم در افغانستان انجام دادم افتخار میکنم».
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
دیدگاهها
مشتی حرفهای ضد و نقیض . یا…
مشتی حرفهای ضد و نقیض . یا اینکه مترجم مشنگ دچار حواس پرتی بود و اینهمه تکراریات غیرمنطقی ردیف کرده.
چرا مانند ارتش آخوندها مترجم باید در صف جلو باشد که روی مین برود ؟ آخوندها گویا بچه ها و الاغ ها را در جلو گروهان روی مین میفرستادن.
این بی بی سی با مشتی دختر و خانم اصلاح طلب ایرانی شنوندگان و کاربران را دست انداخته.
دیوس ها !
افزودن دیدگاه جدید