تحولات سیاسی کلان، از جمله جنگهایی که موازنههای منطقهای و جهانی را تغییر میدهند، میتوانند فرصتی برای تغییرات مردمی فراهم کنند یا این فرصتها را از بین ببرند. منظور از فرصت در اینجا، امکان پیروزی مردم و به دست گرفتن سرنوشت خود است. در تاریخ معاصر، جنگهای جهانی اول و دوم مثالهایی از این گونه تحولات هستند. این جنگها تغییرات عمیقی در نقشه سیاسی جهان به وجود آوردند و برای برخی ملتها فرصت استقلال و رهایی فراهم کردند، در حالی که برای برخی دیگر، این فرصتها از دست رفت.
برای نمونه، پس از جنگ جهانی اول و فروپاشی امپراتوری عثمانی، کشورهای جدیدی در خاورمیانه مانند عراق، سوریه، و لبنان پدید آمدند. این تحولات از قرارداد سایکس-پیکو و تقسیمات جغرافیایی قدرتهای غربی نشأت گرفت. برخی ملتها مانند اعراب موفق به تأسیس دولتهای مستقل شدند، اما در مقابل، کردها از دستیابی به سرزمین مستقل خود محروم ماندند و بین چند کشور تقسیم شدند. در دوره پس از جنگ جهانی دوم نیز، بسیاری از کشورهای مستعمره مانند هند از بریتانیا مستقل شدند. در همین زمان، اما فلسطین نتوانست از فرصت مشابهی بهرهمند شود و همچنان درگیر چالشهای بزرگی برای استقلال باقی ماند.
از سوی دیگر، نمونههایی مانند حمله متفقین به ایران در جنگ جهانی دوم و سقوط رضاشاه نیز نشان میدهد که فقدان آلترناتیوهای مردمی میتواند فرصتها را از دسترس دور کند. به دلیل نبود سازماندهی مناسب، دیکتاتوری پهلوی به جای تحولی مردمی مجدداً تثبیت شد و مسیر دمکراسی در ایران مسدود گردید. بهطور مشابه، جنگ عراق و اشغال آن توسط آمریکا، نه تنها فرصتآفرین نبود، بلکه به تقویت جمهوری اسلامی انجامید.
از این منظر، جنگها میتوانند برای برخی ملتها فرصتهای تاریخی ایجاد کنند، اما به شرطی که جنبشهای مردمی و سیاسی در داخل با درایت عمل کرده و از خلأهای بهوجود آمده استفاده کنند. در شرایط کنونی، درگیری نظامی احتمالی میان اسرائیل و ایران میتواند فرصتها و تهدیدهایی برای اپوزیسیون و تلاشهای مردمی در ایران ایجاد کند. این موقعیت نیازمند ارزیابی دقیق و بهرهبرداری هوشمندانه از فرصتها به جای وابستگی به عوامل خارجی است.
تحلیل وضعیت
درگیریهای احتمالی اسرائیل و جمهوری اسلامی، پتانسیل تغییر موازنه قدرت منطقهای را دارند. این تغییرات ممکن است برای مردم داخل ایران فرصتهایی فراهم کنند، اما به شرط آنکه جنبشهای داخلی به جای تمرکز بر دخالت خارجی، بر نقشآفرینی مستقل خود تأکید داشته باشند. تاریخ نشان داده است که رویدادهای بزرگ میتوانند به نفع ملتها باشند، مشروط به اینکه آلترناتیو مردمی قدرتمندی وجود داشته باشد.
فرصتها
۱. تضعیف جمهوری اسلامی و ایجاد خلأ امنیتی: جنگ گسترده میتواند توانایی رژیم برای سرکوب داخلی را کاهش دهد، و این خلأ میتواند فرصتی برای تقویت جنبشهای اعتراضی داخلی ایجاد کند.
۲. همبستگی و اتحاد اپوزیسیون: در این شرایط، اپوزیسیون ایران به جای دوقطبیسازی یا انتظار از قدرتهای خارجی، باید به همبستگی دست یابد. این اتحاد میتواند به مردم ایران اعتماد و امید بیشتری بدهد و حمایت بینالمللی را نیز جلب کند.
۳. پاسخ به مطالبات جامعه و جذب حمایت عمومی: اگر اپوزیسیون بتواند به نیازهای مردم پاسخ دهد، ممکن است پایگاه اجتماعی خود را تقویت کند و جنبش اعتراضی بهعنوان یک نیروی مردمی به رسمیت شناخته شود.
راهکارهای عملی برای اپوزیسیون ایران
۱. تشکیل یک جبهه متحد و کارآمد: تمرکز بر منافع ملی و آزادی بهجای اختلافات تاریخی میتواند جبههای قوی و آلترناتیوی مؤثر برای آینده کشور باشد.
۲. آگاهیبخشی و تأکید بر استقلال: با برجسته کردن استقلال و حق مردم برای تعیین سرنوشت خود، اپوزیسیون میتواند حمایت مردمی بیشتری جذب کند و از تکیه بر نیروهای خارجی اجتناب ورزد.
۳. استفاده از رسانهها و شبکههای اجتماعی: اپوزیسیون میتواند از رسانهها و شبکههای اجتماعی برای گسترش آگاهی مردم نسبت به نقش منفی جمهوری اسلامی در بحرانها بهره ببرد.
۴. ارائه برنامههای عملی و شفاف برای آینده: برنامههای عملی برای آینده پس از جمهوری اسلامی میتواند اعتماد مردم را جلب کرده و آنها را به همراهی با جنبشهای مردمی ترغیب کند.
۵. تاکید بر عدم تمرکز در ساختار آینده: تاکید بر عدم تمرکز در ساختار آینده و رویکردهای اپوزیسیون، میتواند یکی از کلیدیترین عوامل برای افزایش مشارکت اقلیتهای قومی باشد. اقوام مختلف ایران تمایل کمی به همکاری با نیروهای تمرکزگرا دارند و به طور سنتی از برخورداری از حقوق خود محروم بودهاند. اما با توجه به تعهد به ساختار غیرمتمرکز، اپوزیسیون میتواند اقلیتهای قومی را به عنوان بخشی موثر از جنبش خود ببیند و با تضمین حقوق و اختیارات محلی، اعتماد و حمایت این گروهها را جذب کند. این رویکرد به ایجاد اتحاد و همبستگی ملی کمک کرده و احتمال موفقیت جنبش را در تغییرات گستردهتر سیاسی افزایش میدهد.
نتیجهگیری
استفاده از فرصتهای ناشی از جنگ احتمالی بین اسرائیل و ایران مستلزم رویکردی متکی بر مردم و حرکتهای داخلی است. اپوزیسیون ایران، در صورت موفقیت در ایجاد آلترناتیوی مستقل و متمرکز بر منافع ملی، میتواند به آزادی و استقلال کشور نزدیک شود. تجربه تاریخی نشان داده است که جنگها و بحرانها میتوانند فرصتهایی برای ملتها باشند، مشروط به اینکه نیروهای اپوزیسیون توانایی و آمادگی لازم را برای استفاده از این فرصتها داشته باشند و آلترناتیوی پایدار برای آیندهای بهتر فراهم آورند.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید