رفتن به محتوای اصلی

یورش اسرائیل به تهران؛ آیا جنگ کنونی به جنگی بزرگ منجر می شود؟

یورش اسرائیل به تهران؛ آیا جنگ کنونی به جنگی بزرگ منجر می شود؟

 
اکنون با آشکار شدن تخریب تجهیزات موشکی رژیم تهران و آسیب زدن به تاسیسات پارچین  و پایگاه های سپاه ، پرسش هایی جدید مطرح می شود :
۱- آیا ایران به حمله نظامی کنونی اسرائیل پاسخ میدهد؟
۲- آیا جنگ کنونی در خاورمیانه به جنگی بزرگ در منطقه منجر می شود؟ 
۳- آیا انسان معاصر ، جنگ جهانی سوم را ، (در پی جنگ در خاورمیانه و جنگ در اوکراین) شاهد خواهد بود؟ 
۴- آیااصلن رویدادهای کنونی پتانسیل تبدیل شدن به جنگی بزرگ را دارند؟

 
هرچند که زمان و زمانه آهنگی دیگر دارد، اما، نگاهی به جنگ های بزرگ جهانی در یک سده گذشته نشان می دهد،پیش آمدهایی  ضعیف تر از حوادث این روزهای منطقه، به جنگ جهانی و جنگ های بزرگ دیگر منجر شده است. مثلا ترور ولیعهد اتریش، جرقه جنگ جهانی اول را زد. یا خودسوزی یک سبزی فروش در تونس، موجب تغییر حکومت در تونس و مصر شد و تغییرات و بحران های دومینووار را در منطقه باعث شد. 

 
گمانه ی پاره ای از کار شناسان جنگ بر این اساس است که ؛ رویدادها و بحران های کنونی منطقه کاملا پتانسیل ایجاد جنگی بزرگ را دارند. این بحران ها حتی بزرگتر، عمیق تر و برانگیزانده تر از رویدادهای منجر به دو جنگ جهانی اول و دوم هستند اما سوال اساسی اینجاست که آیا این بحران های انباشته منجر به جنگ جهانی یا جنگ منطقه ای بزرگ می شوند؟ 

 
پاسخ آری و خیر است. 
چرا آری و چرا خیر؟

 
چرا خیر ؟ زیرا ؛ تعداد و تعدد و عمق بحران ها ، لزومأ به جنگی بزرگ منتج نمی شود. آنچه به جنگ تمام عیار منجر می شود، پیکرمندی و هم افزایی بحران ها با یکدیگر است که در ساختاری همسو، بهمن وار بر حکومت ها و مردمان  فرو می‌ریزند و جنگی گسترده  ایجاد می‌کنند. در این وضعیت یک رویداد ساده می‌تواند مانند نخ تسبیح، دمینو وار ، بحران های هم افزا و همسو را منتظم کند و کارکرد یک جرقه برای شعله ور کردن جنگ  را داشته باشد. اما چنانچه بحران ها غیر همسو باشند و یا آنکه نظم مستقر ، با مهندسی و مدیریت بحرانها ، میان بحران ها، «فاصله گذاری» کند، یا آنها را در وضعیتی شلخته و بهم ریخته قرار دهد، آنگاه هر چقدر بحران ها بزرگ و ژرف باشند، لزوما به "جنگ تمام عیار" منجر نمی شوند. در این وضعیت اگر ده‌ها نفر سبزی فروش هم، خودسوزی کنند، تنها "جنگ های باز دارنده " ایجاد می‌شود و سپس ، طرفین شمشیر ها را غلاف می کنند . 

 
وقوع جنگ بزرگ نیازمند به  ساختار منظم و منتظم بحران های انباشته می باشد . اکنون در خاورمیانه نیز باید پیکرمندی بحران ها را دیده بانی و کالبد شکافی کرد. چنانچه این انتظام وجود داشته باشد؛ وقوع جنگی بزرگ حتمی است. 
پس ، آیا بحران های کنونی در منطقه، منتظم، هم افزا و پیکرمند هستند؟ پاسخ این است که نیروهایی در منطقه تلاش می کنند بحران ها را هم افزا و منتظم کنند و نیروهایی دیگر که در جهت ناهم افزایی و شلخته سازی و بهم ریختگی بحران ها تلاش می کنند. 

 
در واقع، این روزها، در خاورمیانه ، دو‌ جنگ قابل شناسایی است. 
جنگ نخست ، جنگ مشهود ؛ جنگ  میان اسرائیل ( به سرگردگی جناح راست افراطی لیکود ) و "جبهه مقاومت" (به سرگردگی حکومت ولایی ) ، که هر روز شاهد خون و کشتار هستیم .
جنگ دوم ، جنگ نامشهود؛ جنگ اراده ها ،  که در زیرپوست خاورمیانه در جریان است .
جنگ اراده ها دو پاره دارد که در مقابل یکدیگر صف آرایی کرده اند: 
پاره نخست ؛ اراده معطوف به ایجاد جنگی بزرگ در خاورمیانه که توسط بخشی ( و فقط بخشی ) از کابینه جنگی نتانیاهو، و بخشی ( و فقط بخشی ) از حکومت ولایی و سرداران پخمه سپاه و حزب الله و حماس و هوثی ها (و شاید روسیه ) به پیش می‌رود.
پاره دوم؛ اراده معطوف به کنترل جنگ و تبدیل جنگ بزرگ به جنگ باز دارنده در منطقه که توسط اروپا ، دولت بایدن ( لااقل تا پیش از انتخابات) و بسیاری از کشورهای منطقه پیش می‌رود.

 
هر کدام از این دو اراده که بتوانند اراده خود را پیش ببرند و بر اراده رقیب پیروز شوند؛ وقوع جنگ بزرگ و یا کنترل وضعیت دشمن در منطقه را باعث می‌شوند. بنابراین:
۱- جنگ بزرگ در راه است چنانچه اراده معطوف به جنگ بتواند، زمینه و  پیشران های جنگ بزرگ را منتظم و فعال کند.
۲- مدیریت و کنترل تخاصم در راه است چنانچه اراده معطوف به صلح و کنترل جنگ بتواند پیشران های جنگ بزرگ را تصعیف و نامنتظم کند.
 آنچه این روزها توسط دستگاه دیپلماسی آمریکا و اروپا و کشورهای منطقه  انجام می شود در یک عبارات خلاصه می شود: 
«نامنتظم کردن و  بهم ریختن رویدادهای منتهی به جنگ بزرگ»؛ و دیپلماسی هوشمندانه به منظور مدیریت صحنه توسط صلح طلبان و مخالفین جنگ .
جمع بندی ؛ سرجمع رخدادهای منطقه  نشان می دهد؛ 
۱- تاکنون اراده معطوف به صلح و‌ کنترل جنگ ، تا به امروز ، موفق تر از اراده معطوف به جنگ گسترده در منطقه بوده است.
۲- بر این گمانم که ایران به حمله نظامی ۲۶ اکتبر اسرائیل پاسخ نمی دهد.
۳- بر این تصورم که رویدادهای کنونی پتانسیل تبدیل شدن به جنگی بزرگ را ندارند. 

rezaalavim@yahoo.com

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید