شاه طوری کشور را اداره کرد که در نهایت می بایستی عصیان و شورش مردم را تحت عنوان یک *انقلاب* که ارتجاعی ترین و قهقرایی ترین رخداد تاریخ جهان بود را رسمیت ببخشد!
شاه در دی ماه ۵۶ با فرمان دادن برای نوشتن مقاله ای برای هندی تبار بودن خمینی از سال ۵۶ دائما در حال عقب نشینی قرار گرفت و خمینی دجال در حال پیشروی بسوی تسخیر قدرت آماده شد.!
سوال در اینجاست مگر هندی تبار بودن عیب بود که شاه می خواست بدان وسیله ،خمینی را منفور جلوه دهد؟
هم اکنون کامیلا هاریس کاندیدای دمکرات ها برای مقام ریاست جمهوری از جانب مادر هندی تبار و از سوی پدر کارائیبی هست،! مگر ایرادی دارد؟
کشور هند همواره میعادگاه فرهنگی میان ایران و هند بوده است و هرگز دشمن ایران نبوده است!
موقعی که کشور پاکستان با دسیسه های انگلستان شکل گرفت، شوربختانه همسایگی ایران با هند از بین رفت و از روابط فرهنگی بسیار کاسته شد!
در ضمن بلحاظ تاریخی هند میزبان مهاجرت زرتشتیان هنگام حمله اعراب به ایران بود و هنگام به قدرت رسیدن حکومت ارتجاعی شیعه صفویان باردیگر میزبان شاعران و هنرمندان ایرانی بود و از دیرباز بین ایران و هند به لحاظ تاریخی پیوندهای تاریخی،زبانی و فرهنگی وجود داشته است!
در دی ماه ۵۶ وقتی مقاله توهین آمیز رشیدی مطلق بدست دکتر داریوش همایون رسید نامبرده بسرعت آنرا برای انتشار نامناسب دانست اما فرمان شاه حکم میکرد که آن مقاله جرقه ساز برای پایان دودمان پادشاهی پهلوی منتشر گردد!
جامعه باروتی ایران در آنزمان به هر لحاظ منتظر یک جرقه بود که منفجر گردد که شاه خودش با دست خویش آن را محترقه کرد!
شاه با دستان خود کاخ خویش را آتش زد و در کنار آن هم کشور و نیز مردم را به مصیبتی غیر قابل جبران تبدیل نمود و از آن به بعد ایران به
** دجال خانه** آخوندها تبدیل شد!
شاه در مورد چشم آبی ها هشدار میداد اما خود توطئههای چشم آبی ها را دست کم گرفت!
و از سوی دیگر نفت و انرژی بعنوان شریان اقتصادی جهان در سیاست جهانی نقش اصلی و اساسی را بازی میکرد و شاه با وسیله ای بنام نفت نیز می خواست با غرب تصفیه حساب تاریخی بکند که در همین راستا کینه کشورهای غربی را علیه خویش تحریک نمود!
براستی شاه در باره خطرات چشم آبی ها به چه کسانی هشدار می داد به خودش یا به مردم؟
شاه اگر به دسیسه های غرب پی برده بود ،چرا مستقیما همه آن دانسته هایش را با مردم در میان نگذاشت؟
چرا قرارداد خفت بار کاپیتولاسیون را که آمریکادرسال ۱۳۳۶ بخاطر ورود نیروهای نظامی به ایران به شاه تحمیل کرده بود ،فسخ نکرد؟
چرا شاه در روابط خود با امریکا بازنگری نکرد؟
این بر همگان مشهود و آشکار شده است که شاه پس از برگزاری جشن های ۲۵۰۰ساله تاریخ شاهنشاهی ایران و بزرگداشت کوروش، بخود اعتماد به نفس یافته بود و با غروری بیش از اندازه دست به اقداماتی می زد که به بیشتر به ضررش پایان یافت!
*شاه در حالی که انگشتش را در حلقۀ آستینش فرو برده بود در آن تالار وسیع شروع به قدم زدن کرد و صحبت را به وقایع روز (ناآرامیهایی که به تحریک عناصر مذهبی جریان داشت) کشاند. من سرِپا ایستاده بودم و با نگاهم حرکات او را دنبال میکردم. ناگهان جلو من توقّف کرد و گفت:
“در پشت سر این تظاهراتی که بعضی از مذهبیها راه انداختهاند شرکتهای نفتی هستند”.
در حالی که نگاهش را به من دوخته بود چند دقیقهای ساکت ماند. مثل اینکه میخواست تأثیر سخنان خود را ارزیابی کند. آنگاه قدم زدن و سخن گفتن را از سر گرفت: “آنها از سیاستهای ما عصبانی هستند. *
( از مقاله فریدون هویدا )
شاه در تاریخ ۱۳۵۲ به شرکت های نفتی اعلام کرد که ( قرار داد نفتی ۲۵ساله ) ایران با آنها در ۱۳۵۷ یعنی تاریخ سرنگونی شاه به پایان خواهد رسید و دیگر تمدید نخواهد شد!
شاه در مصاحبه های خود رسما به غرب کنایه می زد و از سیاست های آنها در قبال کشورهای جهان سوم انتقاد می کرد.
ایران در شکلگیری و قوام اوپک که پس از انقلاب ۵۷ دیگر هیچ نقشی ندارد سهم بسزائی داشت.
اوپک در تعین قیمت نفت بسیار تاثیر گذار بود اما پس از سرنگونی شاه و بحران در خاورمیانه، این شرکت های نفتی هستند که برابر با تقاضای بازار قیمت نفت را تعیین میکنند نه اپک!
قرارداد کنسرسیوم، قراردادی بود که پس از کودتای ۲۸ مرداد بین دولت ایران وکنسرسیومی از شرکتهای نفتی بینالمللی به سهم ۵۰ به ۵۰ برای بهرهبرداری از منابع نفتی ایران بسته شد. شرکتهای نفتی غربی با مالکیت ۵۰ درصدی تولید نفت ایران پس از تصویب آن در سال ۱۹۵۴ که در سال ۱۹۷۹منقضی میشد (قرارداد ۲۵ساله) علیرغم مذاکرات و پیشنهادهای متعدد، شاه ایران از تمدید قرارداد که در اصل و به وضوح فرض میکرد کنسرسیوم حق دارد آن را ۱۵ سال (۳ برابر ۵ سال) تمدید کند، خودداری کرد.!
دشمن تراشی ها و تهدید های شاه علیه غرب و آژانس یهود از حد و اندازه و متعارف فرا تر رفته بود و آمریکا ناچار شد برای حفظ منافع ملی و مالی خود ،خاورميانه را آشفته سازد تا خاورميانه از رهبران کاریزماتیز تهی گردد!
آمریکا سالها قبل از انقلاب ۵۷ و پس از بحران نفتی که عربستان به رهبری ملک فیصل آغاز کرده بود،توانست ملک فیصل را بدست برادر زاده اش که دوست دختر آمریکایی داشت به قتل برساند!
شاه درباره ی قدرت فوق العاده ی یهودیان در آمریکا، در مصاحبه ی سال 1976 با مایک والاس (خبرنگار مشهور یهودی) رسما به نفوذ یهودی ها در رسانه های بینالمللی انتقاد کرده بود که خوشایند اسرائیل نیامد.
*محمدرضا پهلوی در سال ۱۹۶۷ که اسراییل در پی جنگ شش روزه سرزمینهای فلسطینی باضافه بخشهایی از خاک مصر و سوریه را اشغال کرد، به شدت با این حرکت مخالفت کرد و اعلام کرد که «عصر تصرف اراضی دیگران از طریق نیروی اسلحه پایان یافته است»
شاه طی مصاحبه ای خواستار اداره اماکن اسلامی اورشلیم بدست مسلمانان شده بود که باب میل دولت اسرائيل نبود!
در مجموع می توان بدین مسئله اشاره کرد که شاه پس از جشنهای ۲۵۰۰ساله فکر میکرد در جايگاه کوروش کبیر نشسته است که بر ۲۸ ملت فرمان می راند!
بسیاری از تاريخ شناسان بدین نتیجه دست یافته اند که شاه بسیار بر ملی گرائی تکیه می کرد که این مورد علاقه غرب به سرکردگی آمریکا نبود.
در همین رهگذر باید به خرید ذوبآهن و ماشین آلات نظامی از شوروی اشاره کرد که آمریکا بشدت با آن مخالف بود .آمریکا تقاضای ایران برای خرید ذوب آهن را رد کرد و مانع فروش ذوبآهن از جانب آلمان فدرال به ایران نیز شده بود و همه اینها به عامل تجدید نظر شاه در رابطه با امریکا گردیده بود! آمریکا به دگراندیشی شاه پی برده بود و بیماری شاه و فاجعه ۵۷ در یک زمان تاریخی به سراغ دودمان شاهنشاهی ایران آمد تا این سرزمین با مردمش برای همیشه فلج گردد!
نوشته فوق در اندوه از دست دادن شاه نوشته نشده است بلکه در از دست ایران بعنوان میهن نیاکان همه به تحریر در آمده که شوربختانه سرنگونی شاه در نابودی ایران تنیده شده بود و کوشندگان سیاسی از آن آگاهی نداشتند!
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
دیدگاهها
مبارزه سیاسی جدی با چشم انداز روشن سالهاست که فراموش شده است
باید به مردم ایران حق داد که به اپوزیسیون رنگارنگ بها نداده اند و آنها جدی نگرفته اند.
اگر مردم بدنبال کمونیست می رفتند ،ایران یا می شد افغانستان یا کامبوج پل پت!
اگر مردم بدنبال شاهزاده رضا پهلوی که دائما مشاور عوض می کند می رفتند تا کنون ایران می شد هرج و مرجستان!
ملیون هم که در گاهواره تاریخ در کنار مصدق خسبیده اند و هنوز در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در چه کنم چه کنم گرفتارند!
جناب توکلی !ترتیب درج کمنت…
جناب توکلی !
ترتیب درج کمنت ها را -.........."- کرده ای. معلوم نیست چه کسی در رابطه با چه کسی کمنت میگذارد، چوت تو پارتی بازی میکنی و بعضی ها میتوانند مستقیم کامنت بگذارند بدون اینکه در صف کنترل بمانند.
حیف از 40 سال چریک بودن که حالا-.............. بازنشسته، سرت را شیره بمالد و ترا به کارگاه مغزشویی ببرد و کمنت هایش اینجا ترتیب را بهم بزند .
In reply to جناب توکلی !ترتیب درج کمنت… by ناشناس
ما ناشناس ها
والله بابام جان دروغ چرا.. وقتی ناشناس پیام میگذاری هزینه ای بابت حرفهایی که میزنی نمیدی. حرفهایی رو میشه ناشناس زد که نزد آشناها نمیزنی. آقای توکلی کار خوبی میکنه. حالا چون چهل سال چریک بوده که نبوده، بگذاره من و تو هرچی میخوایم بگیم؟ داری بچه گول میزنی؟ اتفاقا چون چهل سال چریک بوده خوبه که رعایت انصاف رو میکنه. فحش های من و تو .... مزدور رژیم رو هم پاک میکنه کار خوبی میکنه.
نازنین.. بعد از سرنگونی رژیم…
نازنین.. بعد از سرنگونی رژیم من میرم قهوه خونه چای دیشلمه و یه دست تخته نرد میزنم حال میکنم. کجا و کی گفتیم که آمریکا عاشق شاه بوده؟ آقای مستشار میگوید که کیسینجر گفته دوستی آمریکا خطرناک تر از دشمنی با اوست! خخخ آخه درس سیاست نخواندن همینه دیگه. به انگلیس ها نسبت میدهند این گفتار نغز را که: انگلستان منافع دائمی دارد نه دوستان دائمی»! آمریکا و کیسینجر و کارتر هم همین نظر را داشتند برای همین مایل نبودند که شاه برای درمان در آمریکا بستری شود. دیدید که بستری شد و چه شد. والا خود شاه اینقدر از کارتر شاکی نشد که شما مخالفینش از کارتر شاکی شدید! اعلیحضرت اگر در قید حیات بودند مطمئن باشید که یک کارت تشکر برای شما مینوشتند و تقاضا میکردند که پس از 45 ساله دیگه جامه سیاه از تن بدر کنید و از گناه کارتر که شاه را با بی میلی راه داد بگذرید.
شاه باد کاشت و طوفان درو کرد!
این نوشته مرا جدی نگیرید سیاست نمیورزم. بیکار خونه نشسته ام دارم سر به سر میگذرم وقت بگذرانم و کرکری میخوانم.
محسن کردی
پاسخ
از کوزه همان برون تراود که در اوست!پ
سیاست برای بعضی ها شده فقط سرگرمی و بس!
من در تعجب پس از سرنگونی رژیم اسلامی، این افراد چه سرگرمی خواهند داشت
حکمرانی بر ملل
چی گفت؟
مرقوم داشته اند:
بسیاری از تاريخ شناسان بدین نتیجه دست یافته اند که شاه بسیار بر ملی گرائی تکیه می کرد که این مورد علاقه غرب به سرکردگی آمریکا نبود.
کدام تاریخ شناس احمقی چنین نظری داده؟ بگید من پدرشو در بیارم! هاها...
حالا خوبه هر سال کاخ سفید سفره هفت سین رو فراموش نمیکنه و اگر سیاست آمریکا بر این بوده که ایران در پیمان سنتو حضور داشته منظورش همه ایران بوده که بناچار با ملی گرایی بدست می آمده. مطابق نظر آمریکا میگه : من از ملی گرایی شاه خوشم نمیاد. بذارید پیشه وری آذربایجان رو بده روسها بکشند بالا به شاه جوان هم بگید بچه بتمرگ سر جات! غرب ایران از آذربایجان تا خرمشهر و همه خوزستان بشه مال عراق بقیه ش مال ایران. بعد لابد از نیکسون میپرسیدند پس اینجوری که هدف شما از پیمان سنتو که قرار بود دسترسی روسها به آبهای گرم رو جلو بگیرید چی میشه؟ نیکسون یه دفه به خودش میاد: راست میگی ها!! کدام تاریخ شناس ابلهی چنین پیشنهادی به ما کرد؟ معرفیش کنیم بدیمش دست ساواک داغ ودرفش به باسن مبارکش فرو کنند. کی بود کرکری خوند؟
مرقوم داشته اند: در همین رهگذر باید به خرید ذوبآهن و ماشین آلات نظامی از شوروی اشاره کرد که آمریکا بشدت با آن مخالف بود .آمریکا تقاضای ایران برای خرید ذوب آهن را رد کرد و مانع فروش ذوبآهن از جانب آلمان فدرال به ایران نیز شده بود و همه اینها به عامل تجدید نظر شاه در رابطه با امریکا گردیده بود!
خب.. این که میشه ملی گرایی که؟ این که یک بیلاخ به آمریکا بدهد و برود سراغ آلمان و بعد شوروی سوسیالیست اگر ملی گرایی نیست پس چیست؟ نمیشه که آمریکا هم با ملی گرایی موافق باشه و هم مخالف. تکلیف ما رو روشن کنید!
حالا بعد همه اینها کارتر سال 56 میاد ایران میگه ایران جزیره ثباته و یک شامپاین هم شب کریسمس میرن بالا که من از تلویزیون دیدم. تازه این کارتر اش بود که میگفتن زیرآب شاه رو زد که من بشدت با این حرف مخالفم. کارتر خواست یه نازی واسه شاه بکنه و آمریکا هرگز و هرگز وارد این ریسک نمیشد که شاه رو از دست بده و یا حتا موجودیتش رو بخاطر کرکری به خطر بیاندازه. که چی؟ بجاش در بهترین حالت جبهه ملی غرب گرا بیاد؟ اونا بهتر از شاه ایران رو کنار غرب نگه میداشتند؟ زمان مصدق شان که حزب توده به ارتش برای کودتا رسوخ کرده بود چه حماقتیه که بدهند دست این ساده لوح های جبهه ملی که خمینی اونجوری فرش شون کرد از روشون رد شد.
و آخر این که نوشته اند
نوشته فوق در اندوه از دست دادن شاه نوشته نشده است بلکه در از دست ایران بعنوان میهن نیاکان همه به تحریر در آمده که شوربختانه سرنگونی شاه در نابودی ایران تنیده شده بود و کوشندگان سیاسی از آن آگاهی نداشتند!
والا کوشندگان سیاسی از جمله جنابعالی هننوز هم آگاهی ندارید. اینور اونور دوتا حرف مفت کیسینجر یا فلان وزیر خارجه سابق یا هیلاری کلینتون که آن زمان کاره ای نبود و واسه خر کردن خاتمی تعارف کرد که ما در کودتای 28 مرداد اشتباه کردیم. اون یه تیکه میندازه جلوی خاتمی تا نفعش رو ببره شماها چرا بل میگیرید؟ حتا سالها بعد هم اگر آمریکا بو میکشید که ایران داره به طرف روسها میره صدتا کودتای دیگر هم میکرد.. این حرفا چیه ما پشیمونیم؟ وقتی سیاست ندانی نتیجه اش میشه کرکری خوندن نه سیاست نوشتن.
مینویسد سوال در اینجاست مگر…
مینویسد سوال در اینجاست مگر هندی تبار بودن عیب بود که شاه می خواست بدان وسیله ،خمینی را منفور جلوه دهد؟
ادامه..
مینویسد سوال در اینجاست مگر هندی تبار بودن عیب بود که شاه می خواست بدان وسیله ،خمینی را منفور جلوه دهد؟
در کشور نامبروان آمریکای پیشرفته مگر کم «باراک حسین اوباما» بخاطر حسین لغز و متلک شنید؟ مگر در کشور ما همه مردم حقوق بشر را رعایت میکردند؟ این یونس شاملی و لاچین مگر کم اینجا مقاله ها نوشتند و شکوه ها که آی... این فارسها (میلیونها ایرانی) به ما گفتند ترک .. فلان؟ مگر همین امروز کم برای لرها و رشتی ها جوک میسازند؟ شما اگر ایران زندگی نکردید با من تماس بگیرید تا برای تان از این جوک در آوردن ها در دبیرستان و محل کار بگویم کمی با اخلاق ایرانی ها آشنا شوید. همین امروز هم در کشورتان عراقی ها دارند حکومت می کنند.
نه ... هندی تبار بودن عیب نیست. کشور ایران در جایی قرار گرفته که مثل سوئدی ها خون شان با بیگانه مخلوط نشده. در خون ما ایرانی ها خون عرب، مغول و یونانی جریان دارد. کشورهایی هم که هخامنشیان تسخیر کردند نیز از خون پدران ما زیاد دارند. عیب نیست. اما اگر جایی قرار است کرکری بخوانند به نام مستعار رشیدی مطلق.. خب... شما به چشم کرکری نگاه کنید همچی زیاد ایراد نگیرید. ما ایرانی ها با این متدها آشنا هستیم. دهاتی هایمان را در شهر به خاطر لهجه شان مسخره میکردیم دیگه اشاره به هندی بودن را تبدیل به کرکری تخته نرد نکنید. و البته شما خواننده گرامی این نوشته مرا جدی نگیرید سیاست نمیورزم. بیکار خونه نشسته ام دارم سر به سر میگذرم وقت بگذرانم و کرکری میخوانم.
سیاست محل کرکری نیست
مقاله
برخی کسان صحنه سیاست را با صحنه کرکری خواندن تخته نرد یکی میگیرند. در باره فلسفه «تیغ اوکام» یک بار اینجا مقاله ای نوشتم. مطابق با این فلسفه، آنجا که پاسخ های گوناگونی برای یک سوال مثبت و منفی و غیره وجود دارد که آدم گیج میشود (در اینجا انقلاب اسلامی 57) ساده ترین پاسخ صحیح ترین پاسخ است. سوال: آیا انقلاب 57 و حذف شاه با وجود شاه و ساواک شکنجه گرش و سابقه اش در دیکتاتوری که قبلا مصدق را سرنگون کرده بود مثال های دیگر.. درست بود؟ اگر شما را به سال 57 بر میگرداندند انقلاب میکردید؟ ساده ترین پاسخ شما چیست؟ اگر آری.. که خب ما حرفی نداریم. اگر پاسخ تان نه هست (با هر دلیل و هر توجیهی) آن انقلاب درست نبود و اشتباه از کسانی بود که شاه را سرنگون کردند. شاه هرگز بر علیه خودش دست به کودتا نزد و در خیابان تظاهرات نکرد و مرگ بر شاه نگفت. اگر کسانی این خبط را کردند و تقصیر شاه میاندازند این از نبود شجاعت پذیرش خبط و خطای خودشان است.
ترحم بر انگیز است! از کی تابحال حرفهای کیسینجر شده ملاک عمل؟ وزیر خارجه سابق آمریکا در یک وضعیتی یک نظری را «امروز» اعلام کرده قبل از مرگش که سالها از سیاست بوده چه ربطی به شاه دارد؟ از کی تابحال اظهار نظر وزیرخارجه سابق شده ملاک سیاست ورزی؟ تصورش را بکنید کسینجر وزیر خارجه است و با دیدار با وزرای خارجه کشورهای دوست آمریکا پشت تریبون قرار میگیرد و میگوید: دوستی با آمریکا بسیار خطرناکتر از دشمنی با اوست! کدام وزیر خارجه احمقی چنین خبطی بر زبان میراند؟ اینجاست که میگویم برخی صحنه سیاست را با صحنه کرکری خواندن در تخته نرد اشتباه میگیرند.
شجاعت داشته باشید و گند 57 را به گردن بگیرید و شاه را به میان نکشید.
ژورنالیسم زرد !
شوربختانه.
ادعاهای نا امیدی و نیهلیستی نمودن، هزینه ای ندارددر فضای مجازی.
کسیکه فاقد سواد تحلیل سیاسی است،همیشه میان نیهلیسم پوچگرایی - و تئوری توطئه سرگردان است!(ژورنالیسم زرد!)
داکتر هوشنگ امیر احمدی میگوید: هیچ کشوری بدون رابطه با امریکا به دمکراسی نمی رسد!/ و دیگری طبق تئوری قضا و قدر و محکومیت سرنوشت میگوید: رابطه با امریکا، رابطه با شیطان است !
-خلاصه: هدف فقط شوک، هو و جنجال و تحریک و یاس و ناامیدی و فریب خواننده است!
شاه قربانی سیاست های مرموز آمریکا در خاورمیانه شد.
هنری پکیسینجر:
دوستی با آمریکا بسیار خطرناکتر از دشمنی با اوست.
هنری کیسینجر اعلام کرد امروزه دوستی با آمریکا بسیار خطرناکتر از دشمنی با آن است.
شاه و قانون اساسی
نظام پادشاهی و مردم ایران دوبار این بخت را داشتند که به دمکراسی و ایجاد حکومت ملی بر اساس قانون اساسی مشروطه برسند.
این موقعیت بادکتر مصدق آغاز گشت و پا نگرفته با کودتا به پایان رسید.
بخت دوم با بختیار آغاز گشت که با دشمنی همه جانبه از همه سو روبرو شد.
در هر دو دولت شاه از نخست وزیران خود دفاعی نکرد و با شرکت در کودتا علیه مصدق آغازگر دوران تلخی درایران شد.
در جلسه ای که شاه برای آخرین بار درآن شرکت داشت، در پاسخ به پرسش یک نظامی که در نبود اعلاحضرت از چه کسی دستور بگیریم؟ شاه به بختیار اشاره کرد.
بختیار برای انجام کاری از جلسه بیرون رفت وشاه بقول خود وفا نکرد و حسین فر دوست دوست خیانت کارخود جاسوس انگلیس را به فرماندهان ارتش معرفی کرد.
مشروطه خوان میدانستند چرا باید شاه سلطنت کند ونه حکومت. شاه درحقیقت سلطنت نکرد بلکه مدیر عامل کشور ایران بود و ووووو.
.شوربختانه.
این دیگه آخرین لوس بازی بود که حسین نصر و آن جوادی نامی دستش انداختند.
قبلا دسته گلهای دیگری به آب داده بود: تمدن بزرگ/اتحاد سرخ و سیاه/ مارکسیست های اسلامی/ گروهای خرابکار مجاهد و فدایی/
مردم را چنان در جهالت نگه داشته بود که کسی فرق بیم: انقلاب، اصلاحات، دولت موقت، مرحله گذار، انتخابات جدید، دمکراسی پارلمانی، حکومت مشروطه و قانون اساسی ... را نمیدانستند!
بر ظالم و تجاوزگر و وطن فروش و خودشیفته و نارسیس، اشکی مریز !
افزودن دیدگاه جدید