چند ویدیو از روزهای پایانی شاه فقید را میبینم؛ پادشاهی روشناندیش و آگاه که در زیر ضربات قدرناشناسیهای مستمر از پا درآمد. ملتی را که عاشقانه دوست داشت و راضی نشد برای بقای خودش آنان را به کشتن بدهد، بدرود گفت و رفت، بی خط خونی. مرحوم تیمسار معینزاده، که دستیار سپهبد اویسی در فرمانداری نظامی بود میگوید، فهرستی که از آشوبگران داشتیم ۶۸۰ نفر بودند که میشد آنها را از گروه خمینی دور نگاه داشت، بعضی میل به آرامش و احیای قانون اساسی مشروطه داشتند و جمعی چریک و خرابکار بودند. اویسی با این فهرست خدمت شاه رفت و پیشنهاد داد که با دو پرواز آن دسته را که در ایران هستند به قشم یا خارک میبریم و حکایت پایان میگیرد. شاید اگر پادشاه بیمار نبود نهتنها حرف اویسی را با گوش دل میشنید که چند هفته بعد او را به جای ازهاری بر تخت صدارت مینشاند.
در روزهای اخیر همهگاه با مهندس رضا قطبی بودم، بزرگمردی که جان و جهانش ایران بود و ما همه فرزندانش. او را نگاه میکنم و جبلی را که امروز تلویزیون موفق قطبی، به دست او و دو سه مدیر پیش از او به ویرانهای تبدیل شده است با ۲۰ هزار کارمند که حتی بلد نیستند سرگرمیهای ساده درست کنند. وقتی در سال ۱۳۵۴ (۱۹۷۶) از انگلیس به ایران رفتم همه درها به رویم باز بود. قطبی و نیکخواه و جعفریان با چهرههایی پرمهر و گشاده در گشودند، حتی سوابق مختصر پیشینم در رادیو را حساب کردند، بعد شبکه ۲ به ریاست زندهیاد ایرج گرگین برپا شد، صبح بخیر ایران و عصرانه با رادیو ۲ و...
در آن دوسه سال تا فوران نفرت سید روحالله کشمیری، زیباترین سالهای زندگیام را سر کردم. رادیو، تلویزیون، روزنامه اطلاعات و در ۲۶ سالگی به دبیری سیاسی روزنامه رسیدن. شبهای شعر گوته را که بامدادان پخش میکردم، مهندس قطبی، دکتر جعفریان و پرویز جان نیکخواه با حمایتشان مانع از آن شدند که دوستنمایان لطمهای به ما و صبح بخیر ایران وارد کنند. اسماعیل جان میرفخرایی، سعید قائمقامی، که نامش اشک به چشمم میآورد، محمد پورداد، نادر صدیقی، بهروز نیکزاد، انوش کنگرلو، دلارام کشمیری، آزاده وزیری، فریدون فرحاندوز ... خدای من عزیزانم کجا شدند؟ کاردان و اسداللهی رفتند، پرویز صیاد با تلخی غربت آنهمه قابلیتهایش را در جان و دلش انباشته کرده است. نوذر آزادی، نقشینه، نصرت کریمی، یاران داییجان رفتهاند و جایشان را بازجوـ هنرپیشه و گوینده و بازجوـ مدیر گرفته است.
وطنم نور و آب و عطر و عسل بود، حالا اما کور و بیبرق و تلخکام. نایب امام زمان، در برابر پادشاهی که هنوز ۶۰ سالگیاش پا نگرفته رفت، ۸۵ سالگی را پشت سر میگذارد. نگاهش میکنم، پر از مکر و توطئه. شاه دلبسته کوروش بود و آسودهاش بر بالین میخواست اما سید علی برجسد حاج قاسم و اسماعیل هنیه و حوثیها نماز وحشت میخواند. نخستین بار که برمزار شاه فقید واژگانی ازسر تاثر بر زبان راندم، واحه پتروسیان، روزنامهنگار نشریه میدل ایست اکونومیک دایجست (Middle East Economic Digest)، و یارش لیز ترگود آنجا بودند، به حیرت نگاهم کردند، علیرضا گریه میکنی؟ گفتم برای حماقت نسلم و نسل پیش و بعد از من میگریم، شاه را رها کردیم و عبای خمینی را چسبیدیم.
سایهای از اندوه بر سر و جان خانه پدری نشسته است. دلها و چشمهای خسته، آفتابی که دیگر دلانگیز نیست. صف دو میلیونی اربعین با تظاهر. حتی فرزند حسین برای پدرش اربعین نگرفت اما حالا اربعین دستاویزی برای سید علی است. تا پیش از ظهور فریبکاران ولایت فقیه، اربعین نامی بود و یادی و عاشورا جای خود را داشت.
دلم گرفته است. نسل من بازنده حماقتی بود که دامنگیر نسلهای بعدی هم شد. فکرش را بکنید اگر آن پادشاه مانده بود امروز از نور و عطر و عسل هم فراتر رفته بودیم. ۴۵ سال است بر سر و روی هم میکوبیم و یگانه امیدی را که داریم آزار میدهیم.
به زندگی شهبانوی ایران بنگرید او مادرِ خانه پدری است. با آنهمه مصائب لحظهای باز نایستاده است. از این خاندان عاشق ایران چه میخواهیم؟ اگر به خود نیاییم آن وقت نه فقط بر پهلویها که بر از دست شدن خانه پدری افسوس خواهیم خورد. در گوشهای از مسجد رفاعی، پادشاهی که اعتبار ایران بود در غربت خفته است، آیا میخواهیم ما هم زاویهنشین رفاعیها شویم؟
جان و جهان ما بیرویت خانه پدری میپوسد و خاک میشود، حال آنکه قادریم وطن اشغالی را آزاد کنیم، بار دیگر از پنجرهمان دماوند و بینالود و هزار مسجد و خلیج همیشه فارس را بنگریم.
پانزده سال پیش شاهزاده رضا پهلوی نیز به مرکز نیکسون آمده بود. او سخنران نخست بود و از روابط ایران و آمریکا گفت و اینکه گفتوگو اگر با چشماندازی روشن و شناخت حریف انجام نگیرد همان میشود که تا کنون شاهدش بودهایم. او تاکید کرد که ارسال پیامهای غلط به تهران نتایج خطرناکی به همراه دارد. خطر اینکه اهل ولایت فقیه فکر کنند غرب دچار ذلت و گرفتاری است پس آماده امتیاز دادن است. من هم در این جلسه درباره حضور رو به گسترش نظام در آمریکای لاتین سخن گفتم، از نقش مخرب دستگاههای اطلاعاتی و نظامی رژیم در لبنان و فلسطین و عراق و افغانستان و حاشیه خلیج فارس گفتم و با ارائه شواهدی یادآور شدم که ایران لیبی نیست و آمریکا و متحدانش نباید فکر کنند که با متوقف شدن برنامه غنیسازی در ایران آنها بهسادگی میتوانند وحشیگری رژیم در برابر مردم ایران را با تسامح و تساهل و مصلحتجویی اقتصادی و سیاسی نادیده انگارند.
جلسه با سوالاتی همراه بود، ازجمله یکی از بزرگان دیپلماسی آمریکا از پهلوی سوم پرسید آیا شما در اندیشه بازگرداندن سلطنت به ایران و به تخت نشستن هستید؟ البته در کلامش طنین گزند و طعنه هم به گوش میرسید. شاهزاده رضا پهلوی گفت: بحث سلطنت و جمهوری نیست، شما چرا دائم قالب را میچسبید و از محتوا سخن نمیگویید؟ اگر ما مومن به محتوای قالب باشیم یعنی مردمسالاری و سکولاریسم و حاکمیت ملی را بپذیریم، در آن صورت پوسته به هر رنگی باشد اثری در جایگاه یک نظام دموکراتیک نخواهد داشت. من هم بهمنزله یک ایرانی از حق خود که دفاع از حقوق هموطنانم باشد استفاده میکنم. چه کسی میتواند این حق را از من بگیرد؟ بنابراین در این مرحله سخن از سلطنت و جمهوری به میان آوردن نقض غرض است...
شاهزاده رضا پهلوی حداقل ۴۰ سال است که همین کلام را در کوی و برزن و بازار تکرار میکند. او به ششمین دهه از عمرش رسیده است. پختهتر از دیروز است و بادرایت و بامطالعه. هر جا هست نماد سرافرازی است. حالا منِ روزنامهنگار که دل در هوای وطن دارم و آرزو میکنم بار دیگر تیتر بزرگی در صفحه اول روزنامه اطلاعات بزنم «شهبانو و شاهزاده رضا بازگشتند» به او و شهبانو با دلی پر از امید میگویم: این تیتر یک رویا نیست اگر دل با وطن و جان با هموطن داشته باشیم.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
دیدگاهها
مومنت مومنت
حکایتی ما ایرانیان از قول مش قاسم.... والله بابام جان دروغ چرا تا قبر آآآآ ما یه همشهری داریم که
دیشب خواب دیده پرزیدنت ترامپ برنده انتخابات آمریکا شده و فرقه تبهکاران.. ترکیه.. قطر ..سوریه... لبنان و عراق را تحریم کرده و قیامت نزدیک است..
هرقومی را داخل چالهای عظیم انداخته و بر سرهر چاله نگهبانانی گرز به دست گمارده بودند الا چالهی ایرانیان...همشهری ما
خود را به به شازده اسدلله میرزا رساندم و پرسیدم: شازده جان
این چه حکایت است
که بر ما اعتماد کرده نگهبان نگمارده اند؟
شازده اسدالله میرزا گفت:
میدانند که به خود چنان مشغول شویم که ندانیم در چاهیم یا چاله
خواستم بپرسم: اگر شاهزاده رضا پهلوی در میان ما پیمان نوینی بدهد و عزم بالا رفتن
کند...
نپرسیده شازده گفت: اگر شاهزاده رضا پهلوی فیلش یاد تمدن بزرگ کند .................................... و خیلی های دیگر.... بهتر از هرنگهبانی پايش میکشید و به تهِ چاله باز میگرداندش....!
یک جوان دانشجو از ایران این…
یک جوان دانشجو از ایران این کامنت را در صفحه ی دیگر گذاشت اما من تشخیص دادم که بهتر است اینجا باشد کامنت. آن را کپی کرده اینجا برایتان میگذارم.
من هم به خاطر تبلیغات سهمگین که جوانان را نشانه میگیرد, طرفدار رضا پهلوی بودم اما با تعجب اینها را با کمک هوش مصنوعی از رژیم گذشته کشف کردم. باید عضو هوش مصنوعی باشید که عمیق تر موضوعات را برایتان در آرشیو داتا ها حفاری کند و پیدا کند. غیر از شما به کسی اعتماد نداشتم که اینها را در اختیارش بگذارم.
- نکات انتقادی و نقدهای دوران سلطنت محمدرضا پهلوی:
۱- حکومت استبدادی
تمرکز قدرت: شاه به طور فزاینده قدرت را متمرکز کرد، نهادهای دموکراتیک را به حاشیه برد و به عنوان یک خودکامه حکومت کرد.
استفاده از ساواک: پلیس مخفی او، ساواک، به سرکوب مخالفان سیاسی، استفاده از شکنجه و نقض حقوق بشر مشهور بود.
۲- مدرنیزاسیون ظاهری و ناقص
بیگانگی فرهنگی: سیاستهای تهاجمی غربسازی شاه، بخشهایی از جامعه را که احساس میکردند فرهنگ ایرانی و ارزشهای ایرانی در حال فرسایش است، بیگانه کرد.
مدرنیزاسیون چرخه ی ابزاری مدرن هست اما مشارکت حد اکثری اذهان عمومی در راستای آن "مدرنیزم", بدون مشارکت طیف های سیاسی مردمی تغییرات سطحی و آبکی است و پایه های خود حکومت به شدت سست و لرزان میشود.
پاسخ های تکبرآمیز و گنگ و مبهم شاه به رسانه های غربی با عباراتی ناروشن و قلمبه سلمبه مثل تمدن بزرگ, دروازه های تمدن بزرگ که از سویی حافظه ی غربی را یاد قمپزهای هیتلر و موسولینی انداخته و سویی دیگر به سو ظن ها به سلامتی روانی شاه دامن میزد.
دوستی با دلال های تسلیحاتی و محافل جنگ طلب در غرب و خرید سلاح های بنجل همسایگان ایران را مجبور میکرد رقابت تسلیحاتی بکنند که این رقابت تسلیحاتی رکورد شکن تاریخی زمینه را برای جنگ هشت ساله ی ایران و عراق فراهم میکند.
۳- نابرابری های اقتصادی
توزیع نابرابر ثروت: علیرغم درآمدهای نفتی قابل توجه، مزایای اقتصادی به طور نابرابر توزیع میشد که منجر به فقر و نارضایتی گسترده در میان طبقات پایین شد.
فساد: شاه و رژیم او فاسد تلقی می شدند، با دائره ی کوچکی دور و بری های شاه که از ثروت ایران سود می بردند در حالی که بسیاری دیگر از آن رنج می بردند.
۴- نقض حقوق بشر
سرکوب مخالفان سیاسی: رژیم به خاطر زندانی کردن، شکنجه و اعدام مخالفان سیاسی مورد انتقاد قرار گرفت که منجر به ترس و خشم گسترده ی مردمی شد.
فقدان آزادی سیاسی: شاه متهم به سرکوب شدید آزادی های سیاسی از جمله آزادی بیان، مطبوعات و اجتماعات بود.
نیروهای چپ را به شدت سرکوب کرده و زیر میزی به ملایان مذهبی پول و میدان میداد که هم آنان را به دربار وابسته کند و هم از تکفیرهای آنان علیه نیرو های چپ استفاده کند.
"شاه خود موسسس حسنیه ارشاد و انجمن حجتیه و چند سازمان مذهبی دیگر بود که همین کانون ها در سرنگونی حکومت او نقش کلیدی ایفا کرده بودند".
در ظاهر مذهب را به حاشیه کشانده بود اما عملا به احیا و گسترش حوزه های علمیه و اقدام به استخدام ملایان ممبری در سازمان ساواک, که این نیروهای مذهبی در ساواک به اغتشاش و آلوده کردن اطلاعات درست و دقیق نقش بسزایی داشتند
بعد از انحلال ساواک بسیاری اعضای فوق متخصص همین سازمان که یک شبه بیکار شده بودند با خمینی بیئت کرده و نظامیان شاه را در بست در اختیار و تحت فرمان خمینی بسیج میکنند.
این ساواک شاه بود که با همکاری آخوندهای سابق درباری اما بعد از خمینی شبه انقلابی شده, شوراهای اسلامی محلی را در سراسر کشور بنیان گذاشته و در اصل عامل اصلی بسیج معجزه آسای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در کوتاه ترین مدت, مسلح کردن آنان با سلاح یوزی و پارچه ی نظامی اسرائیلی و هدیه آن به خمینی بوده است.
خرید سلاح و مسلسل های خودکار کوچک اسرائیلی بواسطه ساواک در زمان شاه برای تاسیس سازمان دهی نیرو های سرکوب و جنگ تن به تن شهری بوده است که زمان شاه فرصتی برای عملی کردن آن باقی نمانده بود.
۵- وابستگی به قدرت های خارجی
نفوذ ایالات متحده: شاه بیش از حد به حمایت ایالات متحده متکی شد و کشور را بیش از حد با منافع غرب همسو کرد که همین حاکمیت ایران را به خطر انداخت. چون در غرب و خود آمریکا دوستی شاه با محافل دلالان تسلیحاتی و جنگ طلب آمریکایی مورد واهمه و انتقاد زیاد بوده است.
آمریکایی های خسته از چهار جنگ در آفریقا, جنگها در آمریکای لاتین و جنگ ویتنام, کره, کامبوج و یمن که به حمایت و دوستی "خاله خرسه" ی شاه با دید انتقادی نگاه کرده و از تاثیر مخرب آن برای خود آمریکا واهمه داشتند.
کودتای 1953: نقش شاه در کودتای سیا علیه نخست وزیر محمد مصدق به عنوان خیانت به ناسیونالیسم و دموکراسی ایرانی تلقی و ثبت شد.
۶- انقلاب سفید
واکنش اصلاحات ارضی: اصلاحات ارضی تحت انقلاب سفید با هدف تضعیف قشر سنتی زمیندار انجام شد، اما در عوض منجر به نارضایتی هم مالکان و هم دهقانان شد.
ناکامی در رسیدگی به مسائل اقتصادی: در حالی که هدف انقلاب سفید نوسازی بود، نتوانست مشکلات اساسی اقتصادی را حل کند و بسیاری آن را تلاشی سطحی می دانستند.
تقسیم زمین های مالکان به واحد های کوچک برای بخشیدن آن به کشاورزان که برای امرار معاش کشاورزان کافی نبود, آنان زمین های کوچک خود را دوباره به مالکان فروخته و با پول اندک به شهر ها هجوم آوردند. هجوم سیل آسای مهاجرت روستاییان به حواشی شهرها باعث رشد و رونق حلبی آباد ها شده که همین حلبی آبادی ها در مشارکت انقلابی حرف اول را میزدند.
رسیدگی به چند کلان شهر ایران مثل تهران, شیراز, اصفهان و تمرکز کارخانه جات صنعتی بدون کوچیک ترین اعتنا به مناطق محروم مثل سیستان و بلوچستان, کردستان, هرمزگان, جنوب خراسان و روستاهای دور دست و محروم در سراسر کشور.
۷- اصراف و قطع ارتباط با مردم ایران
جشن های تخت جمشید (1971): جشن های باشکوه برای 2500 سالگرد امپراتوری ایران به عنوان اصراف و خارج از کشمکش های اقتصادی مردم عادی ایران مورد انتقاد قرار گرفت. در این جشن بسیار پر خرج یک ایرانی هم دعوت نشده بود. مردم ایران کاملا از آن بی خبر بودند.
۸- تاج گذاری ملکه فرح دیبا و فساد درباری ها
مقاله طنز آلود روزنامه پر تیراژ لوموند که نوشته بود: تاج گذاری "سیده" فرح دیبا به دست حاجی محمد رضا "پهلوی" بدون مشارکت و حضور قانونی و هنجارمند جامعه, آن هم با سنت زرتشتی برای ملتی محافظه کار مذهبی و مسلمان! گذاشتن سیده و پهلوی در گیومه پیام معنا دار بوده است.
بزل و بخشش ثروت مردم ایران به مجلات گاسپ غربی بخصوص فرانسوی برای انتشار هفتگی تصاویر فرح دیبا و خاندان پهلوی با لباس های مد روز و غربی که با خاندان پادشاهی اروپایی و بریتانیا رقابت کنند در حالیکه خاندان پادشاهی های اروپایی یا بریتانیا یک سکه برای انتشار تصویر خود به مجلات نمیپرداختند.
دستور به ساخت کالسکه ی سلطنتی مزین با طلا و الماس و کپی برداری سمبول های کالسکه ی پادشاهی بریتانیا. در حالیکه هر کدام از سمبول ها و نشانه ها در کالسکه ی سلطنتی بریتانیا متأثر از مراحل قراردادها و معاهده های قانونی در تاریخ بریتانیا است, کپی برداری و بکارگیری این سمبول ها در ایران هیچ معنایی تاریخی یا ساختاری در ضمیر ایرانی ایجاد نمیکرد.
فساد خاندان پهلوی که شامل خواهر دو قلو اشراف و شوهرش اردشیر زاهدی بوده است. اردشیر زاهدی در آمریکا مهمانی های مجلل ترتیب میداد که بسیاری از دلال های تسلیحاتی و صاحبان قمارخانه ها و کازینوها را به مهمانی دعوت میکرد. این توجه کارتل های مواد مخدر را به این خانواده جلب کرده که پلیس اینترپل چهار چشمی رد پای ارتباطات اشرف و شوهرش را دنبال میکند که عاقبت در آلمان اشرف دستگیر شده با چمدانی پر از هرویین!
رضا پهلوی گفت که ۶۲ میلیون دلار از مادرش دریافت کرده است. این دروغ است چون مجلات اقتصادی غربی در تخمین ثروت فلانی و بهمانی ولیعهد ایران را به عنوان ثروتمند ترین شاهزاده جهان معرفی کرده ثروت او آن زمان بالغ بر ۴۰۰ میلیون دلار تخمین زده شد که خاندان سلطنتی بریتانیا آن زمان چنین پولی در چنته نداشتند!
۹- نقد سیاست خارجی
ولخرجی های فرح دیبا در کشورهای اروپایی برای خرید محبوبیت و نوشتن چک سفید ۲۵ میلیون دلاری به شهرداری ونیز به عنوان یک نمونه در حالیکه اکثر مردم ایران در فقر و فلاکت روزگار سپری میکردند.
همچنین پرداخت پول های سرشار برای مقالات همراه تصویر در ظاهر خبری, تحلیلی, اما چاپلوسانه و تجلیل از خاندان پهلوی واکنش محافل روشنفکری هوادار "ترانسپارنسی" را برانگیخت که شاه را متهم میکردند رسانه های غربی را به فساد آلوده میکند.
سفر شاه به کشور سوئد و نروژ که در سوئد یک چک ۴۵ میلیون دلاری به مجلس قانون گذاران سوئدی بخشش میشود که بخشا مورد استهزای رسانه های سوئدی و بخشا موارد اخلاقی چنین دزدی از مردم ایران و حاتم بخشی های غیر قانونی شاه میپردازند. شاه متعاقبا به نروژ سفر کرده هدایای لوکس و گران بها من جمله اولین ماشین فورد را به پادشاه نروژ هدیه میکند. این هم در رسانه های نروژی انعکاس منفی گسترده در بر داشته است.
به ژاپن سفر میکند و چون دعوت رسمی نبود تمام مخارج سفر را با هزینه ی اقامت بسیار پر خرج را خود شاه میپزیرد.
جاه طلبی های منطقه ای: جاه طلبی های شاه برای تبدیل ایران به یک قدرت منطقه ای از سوی برخی بی ثبات کننده تلقی شد که منجر به تنش بیشتر و دراز مدت با کشورهای همسایه می شد.
۱۰- عدم رسیدگی به ناآرامی های سیاسی و اجتماعی
نارضایتی عمومی نادیده گرفته میشد: شاه نمیتوانست نارضایتی فزاینده در میان گروههای اجتماعی مختلف از جمله روشنفکران، دانشجویان و جوامع مذهبی را بهاندازه کافی برطرف کند.
اصلاحات ناکافی: تلاشهای دیرهنگام برای آزادسازی سیاسی بسیار کم، بسیار دیر، و غیرصادقانه.
۱۱- نظام آموزشی در ظاهر مدرن اما غیر اخلاقی با استاندارد های مدرن
تبار شناسی این نظام آموزشی به دوران رضا شاه برمیگردد. دکتر اتریشی دربار رضا شاه مقاله ای تحت عنوان "این آریایی های شما" به اتریش فرستاده که از فساد گسترده ی جنسی نظامیان رضا شاهی همچنین معلم ها از کودکان دلالت دارد. این آریایی های سیاه چرده که اصلان هیچ شباهتی به ما اروپاییان ندارند چنان در فساد جنسی گسترده با کودکان اما تابو در فرهنگ ایرانیان غرقند که با هیچ معیار اخلاقی و قانونمندی ما اروپاییان سنخیت ندارد. با دکتری ایرانی دربار به این موضوع اشاره کردم با اینکه این دکتر در کشور من اتریش تحصیل کرده است با لبخند مرموز به من پاسخ میدهد که آلت تناسلی زن بعد از تولد اولین کودک چروکیده و آویزان میشود مگر شما برای لذت جنسی بیشتر غیر از مقعد تنگ بچه خوشگل استفاده میکنید؟
چند سال پیش دولت گرجستان فتواهای ملایان و فقیهان ایرانی را از رده محرمانه خارج کرده منتشر میکنند. که این فتوا ها سربازان ایرانی را به استفاده ی سادیستیک جنسی از کودکان قفقازی چه دختر یا پسر در آذربایجان, ارمنستان و گرجستان حلال دانسته و آن را موجب رضایت الله میپنداشتند.
سیل قاچاق مواد مخدر به قفقاز و بویژه گرجستان موجب شده است که دولت گرجستان این اسناد تاریخی را جمع کرده دوباره به بایگانی محرمانه بسپارد.
از ژنرال شوارتسکف آمریکایی که در تهران متولد شده است نقل میشود که مدارس در زمان محمد رضا پهلوی چنان به فساد جنسی معلمان به کودکان مدارس آلوده بوده است که خانواده ی ما تصمیم گرفتند ما را به جای ایران به سویس فرستاده آن جا تحصیل کنیم. او اشاره میکند که فساد جنسی علیه کودکان خورد سال چه دختر و پسر در نیرو های نظامی, شهربانی و ارتش ایران بیداد میکرد.
به ما آمریکایی ها دستور داده بودند که اصلا وارد چنین موضوعات با ایرانیان نشویم چون این در فرهنگشان تابو محسوب میشود.
۱۲- فساد در وزارت بهداشت
زمانیکه محصول شیمیایی "د.د.ت." به خاطر عوارض ناسالم آن در غرب و آمریکا ممنوع اعلام میشود وزارت بهداشت ایران محصول انبار شده را خریداری کرده خانه های ایرانیان را با این محصول به شدت خطرناک میشویند.
فروغ فرخزاد فیلمی از زندگی رقت بار جذامیان آذربایجان ساخته که افتتاح فستیوال سالانه برلیناله با این فیلم توجه فرح دیبا را جلب میکند که رسانه های آلمانی او را به خاطر انکار این بیماران سوال پیچ میکنند. فرح به سرعت به ایران برگشته بخشی از بیماران را به جزیره ی دوردست کیش انتقال داده که امکانات رفاهی بهتری داشتند اما جدا کردن و قرنطینه کردن در جزیره ای دور دست و لم یزرع موجب بیانیه ی سازمان بهداشت جهانی شده که خواستار بازگشت این بیماران به آذربایجان شده که همانجا در آذربایجان این امکانات رفاهی در اختیار آنان قرار گیرد.
گاردین: پول اندکی برای امکانات رفاهی در کیش پرداخت شد اما صد برابر این پول از ثروت مردم ایران خرج فیلم برداری و سوژه تبلیغاتی برای حاتم بخشی فرح و خاندان شاه شده است.
فیلم توقیف شده ی "دائره مینا" که در کنار فیلم خانه سیاه است فروغ فرخزاد تنها دو فیلم دوران شاه که جایزه ی فستیوال خارجی را کسب میکنند به جزییات نظام مافیایی و فساد در وزارت بهداشت دوران پهلوی میپردازد.
۱۳- پیش بینی میشل فوکو فیلسوف برجسته پستمدرن
میشل فوکو فیلسوف برجسته ی پستمدرن هفت تا مقاله دارد تحت عنوان "ایرانیان چه رویایی در سر دارند". نکته ی اوج این مقاله ها جمله ایست که مینویسد:
"یک مشت چاپلوس طمعکار به خاطر منافع اقتصادی دور شاه حلقه زدند (معروف به هزار فامیل). اینان چون برای مطامع اقتصادی به شاه نزدیک شده اند, اگر تقی از توقی در بیاد از دمشان دم چسبانده لای پا و از دور شاه متواری میشوند و شاه نهایتا در دریایی از بحران تنها میماند".
این مقاله را فوکو دو سال قبل از انقلاب نوشت است, شش ماه آن را ویراستار کرده و یک سال قبل از انقلاب این مقاله در دانشگاه تهران دست به دست میشود که اگر دستگیر میشدی حکمت صد در صد اعدام بود. دقیقا همین دوران یعنی یک دو سال قبل از انقلاب بسیاری از تازه به دوران رسیده های الیت پهلوی با شنیدن زمزمه انقلاب و احتمال تغییر سیاسی در ایران به سرعت پول هایشان را از بانک های کشور به خارج انتقال میدهند. که این مضاف بر مشکلات عدیده ی شاه بر بحران اقتصادی ایران افزود.
ویدئویی از مصاحبه ی فرح دیبا که میگفت: اون روزهای بحران هر کجا تماس میگرفتیم و زنگ میزدیم اصلان کسی نبود. این یکی به بهانه ی دیدار با دخترش به سویس رفته دیگری به بهانه ی بیماری به ایتالیا رفته, سومی به مسافرت تفریحی به فرانسه رفته اصلان کسی نبود. انگار تمام کشور خالی از سکنه شده بود. شاه فقید عاقبت مجبور شد به زندان ها سر بکشد, بختیار و تعدادی از زندانیان را آزاد کرد که به کمک او بشتابند.
با این مستند از خود فرح دیبا متوجه میشویم که آنالیز میشل فوکو از دوران شاه درست بوده است و پیش بینی او دو سال قبل از انقلاب درست از آب در آمد.
در محافل آمریکایی اغلب به اینکه یک نخبه ی استخوان سوخته در الیت پهلوی پیدا نمیشود و اکثر آنان که دور شاه حلقه زده اند مشتی چاپلوس, بی سواد, لات و لومپن هستند که تمام تلاششان این است که مبادا کسی به شاه نزدیک شده و منافع اقتصادی خود آنان به خطر افتد, مواردی بوده است که از سیاست های "چاپلوس دوستی" شاه انتقاد میشد.
الیت دور و بر شاه در چاپلوسی از همدیگر سبقت میگرفتند که مورد توجه اعلاحضرت قرار بگیرند. چپ و راست علیه همدیگر میزدند و ارتباط شاه با طیف های مردمی ایران کاملا قطع شده بود. تمام پروژه ها را چه کوچک یا بزرگ با الطاف ملوکانه و تبلیغات سهمگین پر خرج که انگار این پروژه ها را از جیب پدرش خرج کشور میکند. تبلیغات چاپلوسانه و تهوع آور از لطف و کرم شاه به مردم میخوراندند.
۱۴- انقلاب ۱۹۷۹ میلادی
اینها بخشی اندک از اشکالات پیدا و پنهان بیشمار مدرنیزاسیون ناقص و نارسای پهلوی ها بوده است که عاقبت به فریاد های جنون آمیز اعتراضات فزاینده و انقلاب اسلامی منجر میشود که جهنم آن محصول سیاست های نادرست خود شاه بود که هنوز مردم بیچاره ی ایران در آن دست و پا میزنند.
ناپخته بودیم
کامنت محقر خودکرده بی تدبیر روزگار
آقای نوریزاده عزیز.. اینجا یک سایت بی در و پیکر است و آدم های محقری اجازه می یابند در قالب ناشناس حرفهای محقری بزنند. در میان شان مزودوران رژیم و مزدوران اردوغان و دشمنان یکپارچگی ایران و همه رقم میتوان یافت. لذا به حرفهای شان اهمیتی ندهید. اینها مشتی خودباخته هستند. شجاعت پذیرش سهم شان در گندی که به بار آورده اند را ندارند و بناچار در فراری محقرانه و تهوع آور به جلو همچنان مشغول سرنگون کردن شاه هستند.
من و شما چند سالی تفاوت سنی داریم. شما زمان انقلاب 28 سال داشتید و روزنامه نگاری جوان و هنوز در کوره روزگار پخته نشده بودید. ایرانی زیر 35 سال که در این انقلاب شرکت کرد مثل من که بیست سال داشتم میتوانیم متاسف باشیم اما جای سرزنش نیست. در اشتباهی که ما از سر خیرخواهی مرتکب شدیم بزرگان مان که در کوره روزگار پخته شده بودند مقصر بودند. آنها بخاطر رقابت های حقیر دست به ریسک و قماری بسیار خطرناک و حیرت آور زدند که حاصل حقارت های رقابتی شان بود و به خطرات راهی که برگزیده بودند فکر نمی کردند. امروز که مینگرم مشتی ندانم کار بودند. غیر ممکن است که دکتر صدیقی بفهمد که راه اشتباه و به سوی جهنم است اما سران جبهه ملی نفهمند. به باور من اگر سنجابی به جای بختیار پیشنهاد نخست وزیری شاه را میپذیرفت اینطور نبود که بختیار در کنار او و یاورش باشد بلکه همان مرض رقابت و حسادت بختیار را در کنار بازرگان و خمینی قرار میداد و بختیار پذیرش نخست وزیری از جانب سنجابی یا شایگان را مردود میدانست و سازش با اهریمن به حساب می آورد. ما جوان تر ها که تجربه نداشتیم چشم مان به این هایی بود که در سیاست استخوان خرد کرده بودند و اینها گند زدند و ما نادانسته حمایت کردیم. نادان را نمیتوان در محکمه تاریخ نشاند.
شازده اسدالله میرزا "مبارز "…
شازده اسدالله میرزا "مبارز " ؛ مبارزه جنالعلی جز این است که با نام مستعار علیه این و آن اپوزیسیون در فضای مجازی بنویسی ؟! مبارزه تو با قرتی بازی و ولگردی در خیابان چقدر فاصله دارد؟
کار کار انگلیساست
اگر میبینید که هیچ یک از گردانندگانِ قهوه خانه هایِ یوتیوبی و.... هیچ حرفی در جهتِ طراحی و سازماندهی برایِ بر اندازی ندارند این شما هستید که آین مدعیان را به این مسیر سوق دهید. و گرنه هر روز سوژه ای جدید برای سرگرمی شما پیدا میشود.
دنیای سیاست و مبارزهٔ سیاسی برای یک مبارز سیاسی دنیای سرگرمی و لودِگی نیست.
اما دنیای سیاست و مبارزهٔ سیاسی نیز میتواند به سوژه ای برای سرگرمی در خارج از گود یا خارج ازکشور تبدیل شود.
وقتی که رفتی بیرون و کتک خوردی تاز میفهمی که چه بسا دفعه بعد مرده شوی..... لذا دفعهٔ بعد با آمادگی مِیدانی بیرون میروی.
حواست باید بسیار جمع باشد:
وقتی بیرون میروی باید قصدت این باشد که حداقل یک دیوس رژیم تبهکار شیعه را به طورِ فیزیکی از مِیدان خارج کنی حال چه با کشتن و یا ناقص العضو کردن(کور کردن و ....) تا دیگر دیوسهای و اوباش رژیم تبهکار شیعه نیز بفهمند که با جماعت ماستِ کیسه ای طرف نیستند و باید هزینهٔ بالایی بدهند.
دیدید که اوباشان شیعهٔ لبنانی پس از جنگِ ۳۴ روزه میدانند که یک من ماست چقدر کره دارد.
اوباشان ساکِن غزه نیز اکنون میفهمند که دیگر نباید گه زیادی بخورند.
این درسها را آموزگاری به نامِ اسرائیل به آنها داده است و میدهد.
درسِ آموزگاری را از اسرائیل بیاموزید.
مبارزه با قرتی بازی و ولگردی در خیابان بسیار فاصله دارد
مومنت مومنت
.نميدانم چند جوان ديگر بايد تن و روحشان اینگونه زیر شکنجه شرحه شرحه بشه تا اثرات حرفهای فراهانی در روز نوبل تقی رحمانی! کم اثر و جامعه ی حقوق بشری!! تغییر موضع بده و تصاویر اجساد رو واقعی بدونه تا صحبت های یک سلبریتی عرصه ی فیلم و نمایش رو که از بخت بد من ایرانی پاش به سیاست در به در شده ی ما باز شد و از بخت بدتر صاحب نظر و ایده شد رو باور نکنه و بگذاره به حساب چند پیک مفت اضافی مشروب ناب سوئدی حاضر در مراسم که این جماعت طناب مفت که ببینند،خود را حلق اویز میکنند.
نمیدانم اگر این اتفاق در امریکای یا افریقا افتاده بود،ما الان داشتیم میگفتیم:
ای پلیس وحشی امریکایی و افریقایی چرا که مردن هم از جنبه های فراوان سیاسی شده بطوریکه کلکسیونی از مشکلات و بی قانونی رو قداست میبخشند و کمپین های مختلف راه اندازی میکنند و رهبر مستضعفین برج ساز و اختلاسگر تهران و حومه نیز در نطقی آتشین پلیس را محکوم میکند چرا که امریکا مهد ادمکشی است و اسلام از نوع اخوندیسم قطب حقوق بشر در جاییکه بشر فقط از بعد عمامه داری..بشر محسوب میشود و شهروند در درجات بعدی.
فقط میدانم که در همین حوالی بود ستار و کهریزک و زهرا کاظمی و صدها نفر دیگر را در حین رقص در زندان زیر شکنجه های سهمگین کشتند و بتازگی آرزو بدری را به سرب داغی مهمان کردند تا میزبان نخاع این مادر باشد با وعده ی فلج شدن از کمر به پایین و سکوت کردیم تا نوبت محمد شد و باز قرار است در مجازی به سرگرمی های بی ربط بپردازیم و پاچه ی یکدیگر بدریم و ملعبه ی اکانت های نفوذی شویم تا مرحله ی دستمالی شدن تا جمهوری اسلامی جنایت و خیانت را تا نیازش به مرحله ی غسل جنابت به فعل رسانده و ما همچنان سکوت کنیم و تنها اعتراضمان به شلوغی صف و نوبت مان باشد چرا که برای مردن و
بپردازیم و پاچه ی یکدیگر بدریم و ملعبه ی اکانت های نفوذی شویم تا مرحله ی دستمالی شدن تا جمهوری اسلامی جنایت و خیانت را تا نیازش به مرحله ی غسل جنابت به فعل رسانده و ما همچنان سکوت کنیم و تنها اعتراضمان به شلوغی صف و نوبت مان باشد چرا که برای مردن و دادن و رفتن است که عجله داریم و نمیگذاریم کسی حقمان را در تلف کردن وقت..هدر دهد!
داستان ماداستان همان دیوانه ی خودشیفته ایست که سنگی در چاه انداخت که صد عاقل را برای خارج کردنش به درد سر انداخته
ولی خوب قبول کنید که این…
ولی خوب قبول کنید که این انقلاب به هر تقدیر انجام میشد حتی اگر اکنون که سال ۱۴۰۳ است یعنی این ملت ولو برای یکبار باید سرشان به سنگ میخورد
نسل شما بازنده «چاکرصفتی»، …
نسل شما بازنده «چاکرصفتی»، «بله بله قربان گویی های» نسل خود شما بود که متاسفانه این صفات اقتدارگرایی فردی را هم به نسل های دیگر منتقل کردید. برخی از جوانان هفده هجده ساله امروز که زمان شاه را تجربه نکرده اند تنها به دلیل افراد نوکرماآبی همانند شما و دیگران سلطنت طلب شده اند و برخی دیگر هم تنها بدین علت که جمهوری اسلامی کذایی پدرشان را اعدام کرده است و یا منافع مالی خانواده اشان را تهدید کرده است.
افزودن دیدگاه جدید