
انتخابات هفتمین دوره ریاست جمهوری که در روز ۲ خرداد ۱۳۷۶ برگزار شد و به پیروزی غیرمنتظره محمد خاتمی انجامید آغازگر دورانی شد که به دولت اصلاحات و دوم خرداد معروف شد. محمد خاتمی با بیست میلیون رای بر رقیب خود ناطق نوری با هفت میلیون رای پیروز شد. برای من در همان دوران هم هفت میلیون رای ناطق نوری غیر قابل قبول بود و تصورم بر این نبود که اصولگرایان واقعا هفت میلیون رای آورده باشند. من هنوز هم فکر میکنم بازهم تقلب بزرگی صورت گرفته بود که آرای ناطق نوری بیشتر بشود که آبروی نظام نرود. این ها در آینده مشخص خواهد شد.
همان زمان من در هفته نامه نیمروز چاپ لندن مقاله ای نوشتم که مضمون آن این بود که انتخاب خاتمی اشتباه از جانب رای دهندگان بود چرا که انتخاب خاتمی فقط سقوط رژیم را به تاخیر میاندازد در حالیکه انتخاب ناطق نوری میتوانست تکلیف ما را با کلیت رژیم روشن کند و مردم را مقابل جمهوری اسلامی با چهره واقعی اش قرار دهد و به سوی براندازی پیش ببرد. اما بجایش یک امید واهی با چهره بزک شده خاتمی روی کار آمد و در این مثنوی تاخیر شد. دلیل من برای غیر موثر بودن و خیالی بودن توقع اصلاحات در این رژیم بر این بود که اصلاحات اگر پیگیری شود در نهایت پس از چند سال به جایی خواهد رسید که نمایندگان واقعی مردم در سه قوه اختیارات را در دست بگیرند و باز نتیجه این کار به پای میز حساب کشاندن و حساب پس دادن و محاکمه کسانی میبود که در نابکاری های قبلی دست داشتند. مسئولان سرکوب های دهه 60 و بخصوص کسانی که در قتل عام زندانیان سیاسی سال 67 دست داشتند که همچنان بر سر کار بودند و این چیزی نبود که مطلوب هیچکدام آنها باشند. (من در دو مقاله در روزنامه سلام خواندم که در مورد مسئولان اعدام های سال 67 نوشته بود و واقعا حیرت کردم که این چه وقت ناشناسی است!) به باور من این مقاله توسط وزارت اطلاعات نوشته شده بود تا اصولگرایان و قاتلان فرزندان این آب و خاک را سر عقل بیاورد که دارند با این اصلاح طلبی بازی چه بر سر خود می آورند و عاقبت این کار به کجا خواهد کشید و حق با وزارت اطلاعات بود. پس از آن بود که رژیم به سر عقل آمد و با بگیر و ببند روزنامه ها این بازی را برچید و عمر خود را طولانی کرد . فراموش نکنیم که این رژیمی است که وقتی روی کار آمد بسیاری از پایوران رژیم سابق مثل مهندس عبدالله ریاضی رئیس مجلس شورای ملی و فرخ رو پارسا و کسانی مانند او یا سپهبد خلبان جهانبانی و دهها نفر مانند آنها را صرفا به جرم این که بجای مبارزه با شاه در آن دوران به کشور خدمت میکردند اعدام کرد. حال با توجه به این گذشته و این که همه پایوران رژیم در مقابل این اعدام ها سکوت یا تایید کردند طبیعی است که حساب می کنند که اگر روز حساب برسد حتا کسانی مانند میرحسین موسوی یا کروبی که در این رژیم مصدر کارهای کلیدی بوده اند نمیتوانند مدعی شوند که آنها کاره ای نبودند و در کشتارها دست نداشتند و نمیتوانند گناه را به گردن خمینی بیاندازند چرا که قبلا با همین استدلال امثال جهانبانی و ریاضی و غیره اعدام شدند فقط به جرم این که در آن رژیم مصدر کار بوده اند و هیچ جنایتی نکرده بودند. اگر خوب به قضیه بنگریم حتا بازرگان و دولت او نیز در کشتارهای آغاز انقلاب مسئول هستند چرا که آنها حتا اگر زورشان نمیرسید میتوانستند بعنوان اعتراض استعفا بدهند و کنار بروند تا کاملا از مسئولیت مبرا باشند اما چنین نکردند و ماندند و شریک جرم شدند. در این جنایت همه نیروهای سیاسی و افرادی که خلخالی و دادگاه های انقلابش را در رسانه ها می ستودند نیز بصورت اخلاقی شریک جرمند و مسئولیت اخلاقی این جنایات را به دوش می کشند. اگر خوب دقیق شویم علت حمایت این مجرمان اخلاقی از اصلاحات و اصلاح طلبان بطور کلی باز میگردد به این که چنانچه این رژیم سقوط کند و روز حساب و کتاب فرا برسد نیروهایی مثل حزب توده، مجاهدین خلق، چریک های فدایی و هر نیروی دیگر حامی دادگاه انقلاب باید پاسخگو باشند و مسئولیت اخلاقی را به گردن بگیرند و این همان است که آنها از آن گریزانند و پیوسته نه سرنگونی جمهوری اسلامی که اصلاحات را پشتیبانی می کنند. (البته مجاهدین کمی حساب کتاب شان تفاوت دارد اما این از مسئولیت اخلاقی آنها کم نمی کند). نیروی انقلابی که گروه های یاد شده پایه ریزی کردند هیچ کجای ایدئولوژی اش با مماشات و اصلاح طلبی سازگار نبود برای همین برای سرنگونی شاه تلاش میکردند. آنها چون خود را اخلاقا در جنایات رژیم اسلامی شریک جرم میدانند ترجیح میدهند که سرو ته قضیه با اصلاحات و نه سرنگونی بهم آید تا در زمان حیات شان پاسخگو نباشند.
باری.. تبلیغات و بوق و کرنای حاصل همدستی جنایتکاران دست اندرکار و اخلاقی در داخل و خارج کشور دست به دست هم داد و تخم لق اصلاح طلبی را در اذهان جا انداخت و بیست سالی مردم را سرگردان کرد تا امروز که نسل زد که خود هفت خط عالم است این مجرمان داخلی و خارجی را سکه یک پول کرده است و به نظرات شان فاتحه هم نمیخواند. این کاری بود که باید همان زمان 2 خرداد انجام میگرفت و مردم را مقابل کلیت رژیم قرار میداد که به با همدستی اصلاح طلبان داخلی و خارجی این مهم به تاخیر افتاد.
امروز این پرانتز بسته شد. پزشکیان همان ناطق نوری است. کابینه ای منتخب خامنه ای و همان که ناطق نوری در آن زمان به دنبالش بود. کفر حسین شریعتمداری کیهان با اعتراض به پزشکیان از این در آمده است که چرا پزشکیان این بازی را در مجلس علنا برملا کرده است و حق با حسین شریعتمداری است. کارها و حرکات پزشکیان نشان میدهد که این آدم از زیرکی سیاسی برخوردار نیست و بسیار ساده لوح و ببو است. مطمئنا خامنه ای میخواست که ظاهر قضیه که رئیس جمهور مستقل عمل میکند همچنان ادامه یابد تا در فرصتی مناسب ساز و کار قانونی تبدیل رئیس جمهور به نخست وزیر انجام شود. اما پزشکیان با ساده لوحی اش کار را خراب کرد. - او با نهج البلاغه و آیات خوانی اش مرا یاد بازرگان و قصه هایش می اندازد. هردو به یک اندازه پپه و هالو. ولی خب.. چه باک! کی اهمیت میدهد که افکار عمومی چه نگاهی به این بازی ها در مجلس دارد؟ آن آخوند دزد کاظم صدیقی، رفیق گرمابه و گلستان خامنه ای و امام جمعه موقت تهران در مورد خبر انتقال مالکیت یک باغ ۴ هزار و دویست متری در ازگل تهران به نام خود و پسرانش مگر شرمی کرد؟ برعکس! او خود را "خدمتگزار انقلاب" نامید. او همچنین مدعی شد که افشاکنندگان اسناد این نابکاری "اعتقادات مردم" را هدف قرار دادهاند. ینی وقاحت در حد لالیگا! پس از همه سر و صداها خامنه ای برای آنکه بزند توی دهن مردم او را دوباره فرستاد تا نماز جمعه را اقامه کند. این است احترام اینها به افکار عمومی.
همه اینها گفته شد.. به باور من آنها که همچنان بر طبل اصلاح طلبی می کوبند و شرکت در مضحکه انتخابات این رژیم را تبلیغ می کنند را نباید در سیاست جدی گرفت. آنها همانقدر در مقام مزدوری طلبکار و وقیح هستند که آخوند صدیقی که میگوید مچ دزدی او را گرفتن برابر است با بازی با اعتقادات مردم.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
دیدگاهها
.دختر رعیت.
باید دید که نظر رفقای اصلاحگرای چپ در مورد توانایی و اینده پزشکیان چگونه است؟
https://kar-online.com/92556/
In reply to .دختر رعیت. by پسر کدخدا
پاسخ فدائیان به پزشکیان.
در بیانیه فداییان آمده است: موضع و رویکرد سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) در قبال دولت پزشکیان قبل از همه با سیاستها و عملکرد ایشان در قبال مطالبات جامعۀ مدنی و تشکلهای مردمی گره خورده است.
سوال اینجاست که در مقابل اعتراضات پرستاران یا بازنشستگان رژیم دست به سرکوب و بگیر و ببند زد و دوباره اعدام ها را شروع کرد فداییان چه خواهند کرد؟ همچی میگن موضع و رویکرد سازمان فداییان با سیاست ها و عملکردهای پزشکیان گره خورده که انگار اگه اینا دلخور بشن پزشکیان یکی رو میفرسته واسه دلجویی. حالا دلخوریشون چجوریه؟ هیچی! میگن آقا پزشکیان! برادر زشته تو رژیم شما اعدام میکنند والله زشته، بلا زشته! ولی میدونیم که دست شما نیست و شما رو درک می کنیم و همین درک شماست که ما رو کشته و برای دور بعدی هم باز به شما رای خواهیم داد. یه وخ این خط و نشان های مارو جدی نگیری ها! ما خودمون هم خودمونو جدی نمیگیریم! ما از همین حالا توجیح کردیم که زور تو نمیرسه تقصیر اون آدم بدها هست! فقط چون به ایران رفت و آمد داریم و یه سری امکانات در اختیارمون هست بالاغیرتا رعایت موی سفید ما رو بکنین و یه وخ ما رو تو فرودگاه اذیت نکنین بزارین این یه جعبه زولبیا بامیه سوقاطی رو بی درد سر رد کنیم.
افزودن دیدگاه جدید