سعیده فتحی
المپیک ۲۰۲۴ پاریس به پایان رسید، رویدادی که برای ایرانیها چیزی فراتر از رقابت و کسب مدال بود. کاروان ایران با ۴۰ ورزشکار وارد میدان شد، اما داستان این کاروان پیچیدگیهای خاص خود را داشت. ۱۴ ورزشکار ایرانی زیر پرچم تیم پناهندگان شرکت کردند و ۴ ورزشکار دیگر نیز با تابعیت کشورهای جدید خود به رقابت پرداختند.
همین اتفاق باعث شد در روزهای اخیر، جمله معروف غسان کنفانی، نویسنده و روزنامهنگار برجسته فلسطینی، در فضای مجازی ایرانیان بارها تکرار شد: «میدانی وطن چیست صفیه خانم؟ وطن یعنی اینکه نباید همه این اتفاقها میافتاد.» این جمله بار دیگر مفهوم «وطن» را پس از چالشها و ماجراهایی که ایرانیان روزانه با آنها روبرو هستند، برجسته کرد؛ بهویژه پس از دو رقابت.
در این رقابتها، صباح شریعتی، کشتیگیر ایرانی که برای تیم آذربایجان مسابقه میداد، در مقابل امین میرزازاده از ایران قرار گرفت. پس از شکست، صباح تصمیم گرفت از دنیای کشتی خداحافظی کند و این تصمیم لحظهای احساسی را رقم زد. امین و مربیان تیم ایران او را بر شانههای خود بلند کرده و دور تشک کشتی چرخاندند، گویی او همچنان یکی از خودشان است.
اما داستان به اینجا ختم نشد. مبارزه دو تکواندوکار ایرانی، ناهید کیانی و کیمیا علیزاده، نیز به شدت در میان مردم بازتاب پیدا کرد. این دو، که روزگاری دوستان و همتیمی بودند، حالا به عنوان حریفان در میدان مبارزه قرار گرفتند. ناهید کیانی نماینده ایران و کیمیا علیزاده نماینده بلغارستان بود. این مسابقه فراتر از یک رقابت ورزشی بود.
مسابقه آنها با هیجان فراوان آغاز شد و تماشاچیان با هر حرکت، نفس در سینه حبس کردند. در نهایت، ناهید کیانی موفق شد بر کیمیا علیزاده پیروز شود. این پیروزی برای برخی خوشحالکننده و برای دیگران تلخ بود، چرا که داستان مهاجرت کیمیا علیزاده و حضور او در مسابقات زیر پرچم کشور دیگری، احساسات متفاوتی را در مردم برانگیخت. این پرسش مطرح شد که چرا باید شرایطی پیش آید که یک ورزشکار ایرانی زیر پرچم بلغارستان با دوست و هموطن قدیمیاش مسابقه دهد و زمین مسابقه، آنها را به دو رقیب تبدیل کند، حتی اگر در نهایت هر دو روی یک سکو بایستند؛ یکی برای دریافت مدال برنز و دیگری برای کسب اولین مدال نقره زنان در تاریخ المپیک؛ و در نهایت یکدیگر را گرم در آغوش بکشند.
در همین حال، در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، بارها از عبارت «وطن هتل نیست» برای مهاجرت ورزشکارانی همچون کیمیا علیزاده استفاده شد، در حالی که کمتر کسی این عبارت را برای مهاجرت پزشکان، پرستاران و مهندسان به کار میبرد. بسیاری از ایرانیان این رفتار را در شبکههای اجتماعی نقد کرده و نوشتند که اشکهای صباح شریعتی و کیمیا علیزاده را درک میکنند و با آنان همدلی دارند.
محمدرضا عارف معاون رئیسجمهور ایران نیز اعلام کرد که آغوش کشور برای بازگشت ورزشکاران باز است و ابراز امیدواری کرد که مهاجرت معکوس انجام شود؛ اظهارنظری که از نگاه برخی به عنوان چراغ سبز دولت جدید به کیمیا علیزاده و دیگر ورزشکاران مهاجر تعبیر شد.
داستان تاریخی مهاجرت
موضوع مهاجرت ورزشکاران ایرانی محدود به امروز نیست و ریشه در گذشته دارد. در نخستین دهه پس از انقلاب ایران، ممنوعیتهایی برای برخی از رشتههای ورزشی مانند تنیس، شمشیربازی، بوکس، شطرنج و به ویژه ورزش زنان اعمال شد.
این محدودیتها باعث شد بسیاری از ورزشکاران برای ادامه ورزش حرفهای خود به خارج از کشور مهاجرت کنند. از جمله این مهاجران میتوان به منصور بهرامی، ستاره وقت تنیس ایران که به فرانسه پناهنده شد، و تونیا ولیاوغلی، ستاره سابق شنای زنان ایران و آسیا که به آلمان رفت، اشاره کرد.
اما از اواخر دهه ۸۰ و پس از جنبش سبز، پدیده مهاجرت ورزشکاران جدیتر شد و امروزه «فرار عضلهها» بیشتر از «فرار مغزها» به چشم میآید. در شهریور ۱۴۰۲، عبدالحمید احمدی، معاون فرهنگی سابق وزارت ورزش و جوانان، به خبرگزاری جماران گفت که بر اساس یکی از بررسیها، ۸۱ ورزشکار ایرانی به کشورهای دیگر پناهنده شدهاند. این آمار شامل نام و مشخصات ورزشکاران و رشتههای ورزشی آنها بود و نشان میداد که از این تعداد، ۲۴ نفر زن بوده و بیشتر این افراد در رشتههای رزمی فعالیت داشتهاند.
خبرگزاری ایرنا هم در اوایل سال ۱۴۰۱ گزارشی منتشر کرد که در آن دولتهای یازدهم و دوازدهم را با ۴۴ ورزشکار مهاجر در هشت سال، رکورددار دانسته بود، در حالی که دولتهای نهم و دهم با ۱۲ ورزشکار مهاجر در رده دوم قرار داشتند. بیشترین مهاجرت یا تغییر تابعیت ورزشی در سال ۱۳۹۸ با حدود ۱۴ ورزشکار رخ داده است.
اما دلایل اصلی مهاجرت ورزشکاران را میتوان به دو بخش اقتصادی و سیاسی تقسیم کرد. کمبود امکانات، بیتوجهی مسئولان ورزش، عدم دعوت به تیم ملی، نبود چشمانداز روشن آینده و نابسامانی وضعیت اقتصادی از یک سو و سیاستهای حاکمیت مانند عدم به رسمیت شناختن کشور اسرائیل، حجاب اجباری و تبعیض جنسیتی از سوی دیگر، بسیاری را به این نتیجه رسانده است که ترک کشور گزینه بهتری از ماندن است.
کیمیا علیزاده؛ نماد زنان سرکوبشده ایران
رضا مهماندوست، مربی پرافتخار تکواندو ایران، پس از اختلاف با محمدرضا پولادگر، ریاست فدراسیون تکواندو، سرمربیگری تیم ملی تکواندوی جمهوری آذربایجان را پذیرفت. سینا بهرامی، میلاد بیگی، سهیلا سیاحی، پریسا کفایی و احمد محمدی از جمله تکواندوکارانی بودند که به این کشور پیوستند.
اگر در المپیک پاریس دو دختر ایرانی روبروی هم قرار گرفتند، در المپیک ۲۰۱۶ ریو هم میلاد بیگی از جمهوری آذربایجان و مهدی خدابخشی از ایران با یکدیگر روبهرو شدند که میلاد بیگی در نهایت به پیروزی رسید. بیگی در سالهای ۲۰۱۷ و ۲۰۱۹ دو مدال طلای قهرمانی جهان و مدال برنز المپیک ریو ۲۰۱۶ را برای باکو به ارمغان آورد.
البته مهاجرت تکواندوکاران ایرانی تنها به جمهوری آذربایجان محدود نشد. راحله آسمانی در سال ۲۰۱۲ به بلژیک مهاجرت کرد و در مسابقات مختلف، از جمله آزاد ۲۰۱۳ آلمان و بلژیک، و مستر هلند، مدالهای طلا و برنز کسب کرد. او در المپیک توکیو نیز شرکت داشت و مدال برنز قهرمانی اروپا را نیز به دست آورد.
راحله آسمانی درباره مهاجرت خود میگوید: «در ایران به ورزش دختران حرفهای نگاه نمیکردند. تفکرشان این بود شما را چه به مسابقه؟ دختر یعنی زندگی در خانه؛ یعنی بشورو بپز، بچهداری کن و مراقب شوهرت باش. من نگاهم به زندگی چیز دیگری بود. »
او که از ۱۷ سالگی ورزشکار حرفهای بود، خواستار زندگی متفاوتی بود و میگوید: «هیچکس نمیتواند بگوید تو رگ و ریشه ایرانی نداری. من همیشه ایرانی هستم.»
در این میان اما کیمیا علیزاده را هم میتوان برجستهترین ورزشکار ایرانی دانست که تصمیم به مهاجرت گرفت چرا که اولین زن ایرانی بود که در تاریخ المپیک مدال کسب کرد. او پس از مهاجرت در صفحه اینستاگرامش نوشت: «من یکی از میلیونها زن سرکوب شده در ایرانم که سالهاست هر طور خواستند بازیام دادند. هر کجا خواستند بردند. هر چه گفتند پوشیدم. هر جملهای دستور دادند تکرار کردم.»
کیمیا که به آلمان پناهده شده بود در المپیک توکیو با تیم پناهندگان شرکت کرد و موفق به شکست ناهید کیانی شد و به مقام چهارمی رسید. پس از آن، تابعیت بلغارستان را پذیرفت و برای این کشور در مسابقات قهرمانی اروپا مدال طلا کسب کرد و در المپیک پاریس نیز به مدال برنز دست یافت.
پس از کسب مدال برنز المپیک، کیمیا در استوری اینستاگرام خود نوشت: «پیامهای پر از مهر شما را خواندم و با ویدیوهای قشنگی که ساختید بغض کردم؛ اشک ریختم و از فرسنگها فاصله شما هموطنان مهربانم را در آغوش میگیرم. دوستتان دارم: بر خاک سرزمینمان بوسه میزنم و قدردان محبتهای شما هستم. تا ابد کیمیای ایران.»
در المپیک پاریس، دینا پوریونس و کسری مهدیپورنژاد که در هلند و آلمان زندگی میکنند نیز با تیم پناهندگان حضور داشتند.
از کشتی و جودو تا شطرنج و شنا
جمهوری آذربایجان یکی از نخستین کشورهایی بود که به جذب ورزشکاران ایرانی پرداخت تا تیمهای ملی خود را تقویت کند. پس از المپیک ۲۰۱۲ و موفقیت چشمگیر تیم ملی کشتی فرنگی ایران در لندن، مهاجرت کشتیگیران ایرانی به این کشور افزایش یافت. این روند تا جایی پیش رفت که امروز تیم ملی کشتی جمهوری آذربایجان از حضور کشتیگیران ایرانی بهرهمند است.
صباح شریعتی، سامان طهماسبی، قاسم رضایی، بشیر باباجانزاده و محمدرضا آذرشکیب از جمله ورزشکارانی بودند که با پرچم آذربایجان در مسابقات شرکت کردند.
اولین رویارویی کشتیگیران ایرانی در المپیک در سال ۲۰۱۶ ریو رقم خورد، جایی که حبیبالله اخلاقی مقابل سامان طهماسبی از جمهوری آذربایجان قرار گرفت و با نتیجه ۳ بر ۲ پیروز شد. سامان طهماسبی برای جمهوری آذربایجان موفق به کسب دو مدال نقره و یک برنز در قهرمانی جهان شد و در المپیک ۲۰۱۲ لندن نیز به میدان رفت.
علی ارسلان، کشتیگیر ایرانی دیگری بود که در اواخر سال ۲۰۲۱ تابعیت صربستان را گرفت و به تیم ملی کشتی فرنگی این کشور پیوست. او کمتر از یک سال بعد، در مسابقات جهانی به مدال طلا دست یافت.
پس از کسب قهرمانی، علی ارسلان با پرچم صربستان دور افتخار زد، اما زمانی که قصد داشت پرچم را ببوسد، ناگهان به یاد آورد که این پرچم ایران نیست و با چشمانی اشکبار، پرچم صربستان را جمع کرد.
پیشکسوتانی مانند سعید عبدولی، علی ارسلان را «قربانی نگاه تبعیضآمیز محمد بنا سرمربی وقت تیم ملی کشتی فرنگی می دانستند که باعث شد او نتواند برای تیم ملی ایران به میدان رود».
در المپیک پاریس، جمال ولیزاده و ایمان مهدوی که در فرانسه و ایتالیا زندگی میکنند نیز با تیم پناهندگان به رقابت پرداختند.
سعید ملایی، جودوکار برجسته ایرانی، در سپتامبر ۲۰۱۹ پس از رقابتهای جهانی جودو، به دلیل فشارهای حکومت جمهوری اسلامی ایران برای مبارزه نکردن با حریف اسرائیلی، به آلمان پناهنده شد.
پس از اظهارات ملایی و دستیابی به اسناد کافی از دخالت سیاست در امور ورزش ایران، فدراسیون جهانی جودو فدراسیون ایران را به حالت تعلیق درآورد. پس از این اتفاقات، ملایی از سوی رئیسجمهور مغولستان بهصورت ویژه تابعیت این کشور را دریافت کرد.
او در سال ۲۰۲۱ بهعنوان یک ورزشکار مغولستانی در مسابقات گرند اسلم تلآویو حضور یافت و به مدال نقره رسید. در المپیک توکیو نیز برای مغولستان مدال نقره کسب کرد.
دیگر جودوکاران ایرانی، محمد رشنونژاد، کاوان مجیدی، محبوبه بربریژرفی و وحید سرلک، در تیم جودوی پناهندگان در المپیک پاریس حضور داشتند. وحید سرلک که بهعنوان سرمربی تیم جودوی پناهندگان شناخته میشود، سالها قبل در اعتراض به سیاستهای ورزشی ایران به آلمان مهاجرت کرد و به همراه سعید ملایی در دادگاه عالی ورزش علیه مسئولان ورزش ایران شهادت داد.
تارا باب الفتح هم جودوکار ایرانی سوئدی بود که در المپیک ۲۰۲۴ پاریس حضور پیدا کرد و برای سوئد مدال برنز کسب کرد.
سال ۲۰۲۲ نیز با پناهندگی دو دختر وزنهبردار ایرانی به نامهای پریسا جهانفکریان و یکتا جمالی همراه بود. جهانفکریان، نخستین زنی که در تاریخ وزنهبرداری ایران موفق به کسب سهمیه المپیک شد، و جمالی، نخستین زن ایرانی که مدال جهانی وزنهبرداری کسب کرد، هر دو به فاصله دو هفته در آلمان پناهنده شدند.
جمالی در مسابقات المپیک پاریس با تیم پناهندگان شرکت کرد. هر دو درباره شرایط سخت اردوهای تیم ملی و بیتوجهی مسئولان صحبت کردند و از مشکلاتی مانند حجاب اجباری و نیاز به آوردن غذا از خانه برای اردوها شکایت داشتند.
شطرنجبازان ایرانی نیز از موج مهاجرت مستثنی نبودند. از شش شطرنجباز زن که با عنوان استاد بزرگ شناخته میشدند، تنها شادی پریدر در ایران و بهعنوان نایبرئیس فدراسیون فعالیت میکند. آتوسا پورکاشیان، درسا درخشانی، غزل حکیمیفرد و میترا حجازیپور اکنون با پرچم کشورهای دیگر رقابت میکنند و سارا خادمالشریعه نیز به اسپانیا مهاجرت کرده است.
علیرضا فیروزجا، شطرنجباز جوان ایرانی، در دسامبر ۲۰۱۹ اعلام کرد که دیگر با پرچم ایران مسابقه نمیدهد و تابعیت فرانسه را پذیرفت. او در مسابقات جهانی روسیه با پرچم فدراسیون بینالمللی شطرنج شرکت کرد و به مقام دوم شطرنج سریع جهان دست یافت. فیروزجا در آوریل ۲۰۲۴ در رده ششم شطرنج جهان و نخستین شطرنجباز فرانسه قرار گرفت.
در اقدامی بیسابقه در سال ۲۰۲۲، حسین ثوری، رئیس فدراسیون بوکس ایران، به همراه دو ملیپوش جوان در اسپانیا اعلام پناهندگی کردند.
ثوری، که خود عضوی از شورای برونمرزی بود، در اسپانیا اعلام کرد که وثیقههای میلیاردی ورزشکاران را پاره کرده و به اعضای تیم ملی بوکس ایران گفت که میتوانند درخواست پناهندگی دهند. آرین ساعدپناه و مرتضی ریگی با او همراه شدند. امید احمدی صفا، دیگر بوکسور ایرانی، نیز به آلمان پناهنده شد و در المپیک پاریس با تیم پناهندگان شرکت کرد.
پس از جنبش زن، زندگی، آزادی، دختران یخنورد ایرانی زینب موسوی و زهره عبداللهخانی نیز مهاجرت کردند. زینب موسوی، که اکنون در سوئیس زندگی میکند، درباره دلایل پناهندگیاش به بیبیسی فارسی گفت: «پس از قتل مهسا امینی من در صفحه خودم اعتراض کردم و گفتم ما این قوانین شما را نمیخواهیم، دوست داریم آزاد زندگی کنیم، رفاه، عدالت، امنیت و برابری جنسیتی میخواهیم.»
او میگوید: «من معترضم بهخاطر عمری که رفت و زندگیای که در ایران نتوانستم بکنم، امنیتی که نداشتم، عدالتی که ندیدم، شعارهای تو خالی که تا دلت بخواهد شنیدم. بهخاطر اینکه من اینها را گفته بودم تهدید شدم و معلوم نبود چه بلایی سرم میآید.»
در رشتههای آبی نیز چندین قایقران ایرانی مانند آرزو معتمدی، شروین پاکدل، سعید فضلالله و مهدی صیاد حقشمار از ایران خارج شدند و در کشورهای دیگر به فعالیت پرداختند.
مینا علیزاده، عضو تیم ملی دراگون بوت، به آلمان پناهنده شد و بارها از تبعیض و عدم حمایت مسئولان گلایه کرد. او گفت: «در اردوها خوابگاه نداشتیم و مجبور بودیم به خانه خویشاوندان یکدیگر برویم و هیچ حقوقی دریافت نمیکردیم. مسئولان به ما میگفتند اگر یک ذره از موی شما معلوم باشد، سال بعد در تیم ملی نخواهید بود.»
در المپیک پاریس، قایقرانان ایرانی سمن سلطانی، امیر رضانژاد و سعید فضلالله با تیم پناهندگان شرکت کردند. سعید فضلالله در المپیک ۲۰۲۰ توکیو نیز با تیم پناهندگان حضور داشت.
متین بالسینی، شناگر ۲۴ ساله، در سال ۲۰۲۲ به انگلستان پناهنده شد و در المپیک پاریس با تیم پناهندگان شرکت کرد.
مریم شیخ علیزاده نیز در سن ۱۱ سالگی به دلیل عدم امکان حضور زنان ایرانی در مسابقات بینالمللی شنا، با دعوت فدراسیون شنای جمهوری آذربایجان به باکو رفت و با پرچم این کشور در المپیک ۲۰۲۰ توکیو و المپیک ۲۰۲۴ پاریس شرکت کرد.
درسا یاوری وفا، بدمینتونباز جوان ایرانی مقیم انگلستان و امید احمدی صفا، بوکسور ایرانی مقیم ایتالیا هم در المپیک ۲۰۲۴ پاریس با تیم پناهندگان حضور داشتند.
بدون پشیمانی و با احساس پیشرفت
عاطفه احمدی، پرچمدار تیم ایران در المپیک زمستانی ۲۰۲۲ پکن هم جزو آخرین ورزشکارانی ایرانی بود که در آلمان پناهنده شد. او که با سابقه درخشان پنج مدال آسیایی و چند مدال طلای بینالمللی در اسکی آلپاین ترکیه شناخته میشود، در مصاحبهای با بیبیسی فارسی دلایل مهاجرت خود را شرح داد.
«من اصلا نمیخواستم مهاجرت کنم و هیچ برنامهای برای آن نداشتم. در یک شب تصمیم به مهاجرت گرفتم، مسابقات لیگ برتر بود و من در هفته اول به مقام نخست رسیدم و هفته دوم بدون اینکه کسی خبردار شود به فرانسه رفتم چون میخواستم در مسابقات جام جهانی حاضر شوم. بیسروصدا رفتم چون فدراسیون برای من ویزا نمیگرفت و نفر دیگری را میخواستند اعزام کنند. از ورزشکاران هم وثیقههای سنگین میگرفتند، برای همین من خودم اقدام کردم و بعد از آن شروع به تهدید کردند و من هم تصمیم گرفتم دیگر به ایران برنگردم.»
او از چالشهای زندگی در آلمان میگوید، چالشهایی که مانند شروع از صفر بودند: «مهاجرت هم سختیها و چالشهای خودش را دارد اما در عوض آزاد هستی و دیگر بخاطر یک عکس بدون حجاب تهدید نمیشوی. بزرگترین غم برای من دوری از خانواده است و در مقابل، همان خانوادهام بزرگترین انگیزه من برای ادامه دادن هستند.»
عاطفه احمدی درباره تصمیمش برای مهاجرت گفت که هر روز بیشتر از این انتخاب راضی است و از اینکه چرا زودتر اقدام نکرده، پشیمان است.
یکی از جنبههای مهم حضور در تیم پناهندگان برای عاطفه احمدی این است که همچنان به عنوان یک ایرانی شناخته میشود :«همه ما را ایرانی میدانند و کسی نمیپرسد چه پرچمی داری ولی حس بدی دارد با اینکه داری برای مردم ایران رقابت میکنی اما نمیتوانی با پرچم کشور خودت باشی. من باید زیر پرچم سفید پناهندگان رقابت کنم اما خودم میدانم که من فقط برای سربلندی مردم ایران تلاش میکنم.»
«عدهای فکر میکنند مالک ایران هستند اما آن خاک برای امثال من و کیمیا هم هست. من شاید امروز بیرون از وطنم باشم اما هر چیزی که به دست بیاورم متعلق به وطنم است.»
او همچنین درباره رقابت ناهید کیانی و کیمیا علیزاده به بیبی سی فارسی گفت: «زمان مبارزه ناهید کیانی و کیمیا علیزاده من گریه کردم و مثل همه ایرانیها میگفتم چرا این دو باید مقابل هم باشند. کیمیا هم در این المپیک هم در توکیو با اینکه هجمه و فشار زیادی روی او بود اما خیلی با متانت رفتار کرد و لایق کسب مدال بود.»
به گفته خانم احمدی: «هر دوی آنها خیلی زحمت کشیدند اما من چون شرایطم مثل کیمیا بود میدانم چه سختیهایی را پشت سر گذاشته، ناهید در کشورش بود، همزبان داشت و خانواده اش در کنارش بودند اما کیمیا در غربت بود و از هلند و آلمان و انگلیس رسید به بلغارستان، خانه به دوشی سخت است و در این وضعیت باید تمرین هم میکرد و از لحاظ جسمی و روحی خودش را آماده نگه میداشت.»
او میگوید: «رنگ مدال کیمیا برای ما برنز نیست بلکه طلایی است چون کسی که با این حجم از سختی به سکوی المپیک میرسد قطعا خیلی زحمت کشیده است. کیمیا مثل ققنوس از خاکستر خودش برخاست و من بهش افتخار کردم.»
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
دیدگاهها
المپیک تمام شد و دستفروشی…
المپیک تمام شد و دستفروشی ورزشکارهای خامنهای شروع شد.
افزودن دیدگاه جدید