ته این راه بجز ننگ و پشیمانی نیست
غیر آن قصه که میدانم و میدانی نیست
گوشها جای تلنبار فریب است و دروغ
دست بردار دگر وقت سخنرانی نیست
کشتی مام وطن خسته به موج افتاده ست
ناخدایی است بر این عرشه که ایرانی نیست
کُشتن و مرگ و فنا تحفه ی آیین شماست
رسم آیین خدا کشتن زندانی نیست
مرده آنست که بی عشق وطن میمیرد
انکه قربانی این عشق شود فانی نیست
###################
بزن فریاد اجدادی به هر سو یا به هر جایی
قدم بردار و همسو شو گشوده میشود راهی
مشو دلسرد ای عاشق شنو طبل رهایی را !
برافرازان درفش از شیر و خورشید بهر ابادی
بشو همرزم توماج و خدانور و فدایی ها
بکش بالا طنابش را بسوزان شیخ و شیادی
سلاح بردار و کاری کن نمان در گوشه خاری
زمان جنگ و خون خواهیست بتابان نور ازادی
برافکن خرقه زاهد که از او تزویر می بارد
فریدون وار فاتح شو تبر زن دوش ضحاکی
مجو در دین و مذهب از هیاهو مسلک شادی
به یکی شویم با هم به ایران مهد پارسایی
############
دین و ملّا سرنگون باد فخر ایرانی کجاست ؟
امنیت کی اخر آمد شاه خوبان را چه شد؟
سرزمین فرّ و فرهنگ مرده از جلّادهاست
راه کورش سد گرفته شهریاران را چه شد ؟
ظلمِ ظالم بر گرفته بند دار بر گردن است
کدخدا خنجر کشیده داریوشان را چه شد ؟
دشت قدرت بود و جای پهلوانان این دیار
کس به میدان در نمی آید حریفان را چه شد ؟
عدلی از حکمِ حکومت بر نیامد سال هاست
نام خسرو رفته از یاد نیک نامان را چه شد ؟
تخمِ آفت قد کشید و داس مردی در غلاف
خاک و آبش بی ثمر گشت آن بهاران را چه شد؟
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید