سب النبی!
خبر کوتاه بود. اعدام شان کردند!
اتهامشان سب النبی، اهانت به مادر محمد، استخفاف قران و توهین به مقدسات بود. همین!
در آغاز قرن پانزدهم هجری و بیش ازهزار و چهارصد سال بعد از مرگ آمنه و فرزندش محمد ابن عبدالله، دو انسان را ، یوسف مهراد و صدرالله فاضلی زارع را که در فضای مجازی نقد دین می کردند، بدار آویختند. هیچ مدعی خصوصی در کار نبود. هیچ خسارتی به جان، مال و نوامیس مسلمین وارد نشد. اما یک نفر به نام مدعی حیثیت محمد و مادرش، زیر این احکام امضا گذاشت و آن کسی نبود جز سید علی خامنه ای ، صاحب عنوان ولایت مطلقه فقیه! خامنه ای اگر می خواست، می توانست با ارسال یک پیام به آن ناقاضی، به بهانه مصلحت نظام و یا هر بهانه دیگری، جلوی صدور و اجرای این احکام عصر جاهلیت را بگیرد، اما او این کار را نکرد تا نشان بدهد اسلام سیاسی و ولایت مطلقه فقیه لجنی است که بر پیکر ایران پاشیده اند. تا نشان بدهد که کینه و انتقام جویی برایش قلب و مغزی باقی نگذاشته است.
بر فقیهان مرتجع قم، مشهد و نجف حرجی نیست. آنها در عصر جاهلیت مانده اند. از خامنه ای کینه جو و آلوده دامن و حواریون فاسد و جنایتکارش هم نباید انتظار دیگری داشت، اما چرا خاتمی و بقیه روحانیون مدعی نو اندیشی دینی تا امروز خفقان گرفته بودند و با اینکه فعالین حقوق بشری جدی بودن خطر را بار ها گوشزد کرده بودند، هیچ صدای اعتراض، هشدار و انذاری از هیچ گوشه این ام القرای اسلام بر نخاست ؟
می توانیم با وعده انتقام و فریاد های « ایران را پس می گیریم!» از درد وجدان خود بکاهیم. اما این سوال همچنان بی جواب می ماند که با میهن خود چه کرده و چه می کنیم ؟ حکومت خامنه ای جز زبان زور نمی فهمد. آیا نمی توانیم با بسیج افکار عمومی جهانی و وادار کردن دول اروپایی به واکنشی همسنگ با این بربریت، ماشین اعدام علی خامنه ای و شرکا را متوقف کنیم؟
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید