در مقابل انگلیس، بچه ها مچ بند سیاه بستند، بازی نکردند، سرود نخوانند، شادی نکردند، اما از زمین و زمان فحش خوردند! شما به فحش بستید شان!
در مقابل ولز ، هم بازی کردند، هم سرود خواندند، و هم شادی کردند!
هم پیاز و چوب را خوردید و هم صد دلار را دادید!
باز هم با همین فرمان برانید! هر غیر خودی را حذف کنید. تا می توانید دو قطبی سازی کنید.
اگر پای سرنوشت مردم و کشور در میان نبود، می نوشتم تا آنجا صفر و صدی کنید که سرتان به سنگ بخورد! اما امیدوارم که در همین زمین کوچک، سرتان به ریگ خورده باشد و با تیوری های عجق-وجق، جنبش مردم را لاغر و لاغر تر نکنید! ما در گیر یک ماراتون نفسگیر در مسیری سربالا و دشواریم نه دوی صد متر در سالن!
فوتبال را با بی سیاستی تحویل حکومت دادیم و حالا شعار هم می دهیم! مبارزه مردمی که برای زندگی تلاش می کنند، مجلس عزا نیست. ۸۶ میلیون ایرانی که درگیر هزار مشکل و نان شب هستند، باید به هر بهانه ای، دمی شاد شوند. این فرهنگ عاشورایی و گریه سالار و رنج محور، هیچ قرابتی با مبارزه جوانانی ندارند که رقص کنان روسری به آتش می کشند و عمامه می پرانند!
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
مطالب مرتبط:
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید