از دو منظر کمی متفاوت!
اول از منظر پوکر بازان - می توان گفت که بازی پوکر میان جهانی که بعدا غرب نامیده شد و روسیه از اکتبر 1917 شروع شد. در تمام این 105سال، آدم ها عوض شدند، اما بازی ادامه داشت. در 1990 روسیه رست خود را باخت و خسته و درمانده سالن بازی را ترک کرد. ته مانده اموال پدری را حراج زد و به سالن باز گشت. شانس خود را همه جور و در همه جا امتحان کرد، اما از برد خبری نبود. در آخرین روند بازی، پوتین دست به ریسک بزرگ زد. او با دو آس زرادخانه اتمی و منابع زمینی و زیرزمینی، مبلغی بسیار بزرگتر از جثه اش خواند و به امید آس سوم به بازار کیف رفت. این آس اما از زیر دست او سر خورد و به سمت رقیب رفت. رقیبی که شاه، بی بی، سرباز و ده لو خشت را داشت. دستی که بدون آس قرمز هیچ بود و با این آس همه چیز شد. نتیجه بازی در کیف معلوم شد. پوتین رست خود را باخته است. روسیه اگر بخواهد در سالن بازی بماند، عاقلانه این است که پوتین را هم مثل لنین مومیائی کند و فرمان را به دست کسی بدهد که بازیگر این دوره باشد
دوم، از منظر پزشکی- شوروی دچار سرطان شده بود. غده سرطانی تمامیت گرائی مغزش را از کار انداخت و متاستاز آن به صورت نظامیگری، تمام بدنش را آلوده و مسموم کرد. تلاش گارباچوف برای نجات بیمار بی فایده بود. کار از کار گذشته بود. پروسترویکا و گلاس نوست کافی نبودند. نتیجه جراحی بزرگ، پایان امپراطوری و روسیه ای تبدار و فرسوده با غده ای در مغز بود. تلاش غرب برای شیمی درمانی این غده بدخیم از طریق گسترش مناسبات اقتصادی و سیاسی جواب نداد و غده بار دیگر دچار متاستاز شد و در گامی بزرگ، اوکراین را آلوده کرد. بدون جراحی در اوکراین ممکن است این سرطان گسترش بیشتری پیدا کند و جهان را در کام خود فرو بکشد. پس از مهار غول در اوکراین، شاید انواع پرتو درمانی از جنس علم ، آزادی ، دموکراسی و خلع سلاح اتمی به یاری روسیه مجروح و تبدار بیاید. ظریفی در مورد روس ها گفته بود : ملت بزرگی که خود را درگیر بدبختی های بزرگ می کند تا با قهرمانی های بزرگ از آنها رها شود! قضاوت تلخی است در مورد این ملت بزرگ! شاید شاهد قهرمانی روسی دیگری باشیم!
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
کیانوش توکلی
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید