من باور دارم و بسيار خرسندم که عزيزان ترک/آذری کشورم از حل مسأله کرد ـ ترک در ترکيه استقبال میکنند.
ای کاش شاهد نوعی کارزار روشنفکران آذربايجان مثلا بصورت طومار و فراخوان برای تقويت روند دوستی ترک و کرد در ترکيه که طبيعتا تأثيری مستقيم بر ايران نيز خواهد داشت، باشيم.
مردم آذربايجان ايران بيش از مردم ترکزبان ترکيه میفهمند که طغيان کرد بر سر چه بوده و هست.
پشتيبانی آنان و تشويق به ادامهی اين پروسه صرف نظر از اينکه يک رسالت انسانیست، تجديد پيمان کرد و ترک در داخل ايران برای پيريزی يک نظام دمکراتيک و فدرال نيز است.
من بالشخصه انتظار ندارم که مسألهی کرد در ترکيه به اين زوديها حل شود، اما اميدوارم حل آن در يک روند و کانال دمکراتيک و صلحآميز قرار بگيرد.
در اين رهگذر به حمايت شما نياز داريم تا خون ترک و کرد بيش از اين بر زمين نريزد.
**
آقای ناصر کرمی گرامی، بنده با شما جنگ و دعوايی ندارم. میشود بدون عصبيت هم بحث کرد.
مدعی هم نيستم همهی آنچه که شما میگوئيد اشتباه است. به باور من کردها بيشترين نزديکیهای ممکن را با مردم پارسیزبان کشورم دارند.
ضمن اينکه حق جدايی برای مردم کردستان قائلم، نيکبختی آنها را در يک ايران دمکراتيک و فدرال میبينم.
من حتی معتقدم اگر کردستان جدا هم شود، ايران و کردستان دير يا زود به وحدتی نوين مثلا به شکل کنفدرال خواهند رسيد. حال که چنين فکر میکنم، دليلی برای جدايی مقطعی نمیبينم.
از سويی ديگر من مکلف هستم دست دوستی به سوی مردم ترک کشور و منطقه دراز کنم. مگر ما چارهای هم جز تفاهم و تعامل متمدنانه داريم؟
بنده نه به جنگ ترک میروم، نه فارس و نه عرب. يک کارپايهی اصلی سياست کردی در عرض هفت دههی اخير بوده است و اميدوارم تغييری در اين رويکرد ايجاد نشود. با تشکر مجدد از شما.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید