کیانوش توکلی
با داریوش برداری در «اتاق پال تاکی فرهنگ گفتگو» ودرست سه سال قبل از تاسیس ایران گلوبال آشنا شده بودم (سال 2001)....در ان سالها در دنیای دیجیتالی وارد هر اتاق پالتاکی که می شدی ...اول ازهمه کنجکاو بودند، بدانند که گذشته تو چی بود .. طرفدار سلطنت هستی؟ ، اکثریتی؟ ،اقلیتی؟ ، کمونیست کار گری؟، توده ای؟، مجاهدی؟ جمهوریخواهی، مصدقی، ویا کمونیستی و. بعد اگر در «خط» صاحب اتاق بودی، اجازه می یافتی که میکروفون ر در اختیارا بگیری و نظرت را «آرادنه » بدهی ...مهم نبود موضوع بحث چیه.... مهم ان4 خط و مرز « لعنتی» بود . اتاق فرهنگ گفتگو بخاطر شکستن چنین فضایی ایجاد شده بود و هنوز در آن زمان موضوع اختلافات اتنیکی _ فرهنگی چندان شدت و حدت امروز را نداشت .داریوش هم در چنین راستایی حرکت می کرد و جزء همکاران فرهنگ گفتگو بود.مقاله می نوشت و در سخنرانی های اتاق شرکت فعال داشت من و داریوش از جمله کسانی بودیم که با چنین طرز تفکر عقب مونده ای خط و مرز داشتیم... جهت گیری ما شکستن تابو ها در جنبش سیاسی ایران بود . بعد که سایت را تاسیس کردم؛ نامش را «سایت فرهنگ گفتگو» گذاشتم هر چند ادرسش از همان زمان «ایران گلوبال »بود و هد ف سایت «دمکراسی و مباحث اینده نگری» اعلام شد..این دو مولفه اصلی ایران گلوبال بود .«پرچم ما» مخالفت با سانسور و طرفدار ازادی بیان بدون قید وشرط بود . پرچم را با افتخار بر سردرب سایت بر افراشتیم .این موضع گیری موجب شد که نیروهای تحول طلب و میانه رو در نحله های سیاسی موجود بسوی سایت خیز برداشتند و سایت را از ان خود دانستند و هر کمک از دستشان بر می آمد برایش انجام می دادند . پس از مدتی هم کامنت گذاری بدون هیج فیلتری و به اصطلاح «یک زمانه» را مد کردیم ... سرانجام« گروه اینترنتی فرهنگ گفتگو» موفق شد که جو سانسور و آن مرز های نه چندان جدی را در فضای جنبش سیاسی ان روز را بشکند. تحت تاثیر فعالان دور و بر ایران گلوبال بود که سایت های دور و بر یکی پس از دیگری «باز تر» شدند و بخش کامنت ها این سایت ها هم فعال شدند. در چنین فضای بازی ..یواش یواش فعالان سیاسی اتینکی _ فرهنگی وارد فضای بحث ایران گلوبال شدند و گفتمان « ملل ، فدارلیسم » ،زبان مادری و... بزودی به یکی از مولفه های اصلی بحث در ایران گلوبال مبدل شد.. ورود این بحث ،اولین انشعاب در ایران گلوبال را اقای اسماعیل نوری علاء سازمان داد چرا که در بخش معرفی در« سایت فرهنگ وهنر» ؛ جایی مقابله با طرز فکر «فرهنگ باستان پرستی » شد ه بود و جناب نوری علاء برای ایران گلوبال پیشرط گذاشت در صورتی حق داریم که مقالات ایشان را چاپ کنیم که آن عبارت «باستان پرستی » را در سایت فرهنگی خود ،حذف کنیم !!! در ان زمان گروه ما دو سایت در اختیار داشت یکی فرهنگی و دیگری سیاسی _ اجتماعی بود ..عبارت باستان پرستی در سایت فرهنگی نوشته شده بود و اسماعیل مقاله نویسی در ایران گلوبال را مشروط به حذف آن عبارت در سایت فرهنگی کرده بود !!!.طبیعی بود که زیر بار چنین خواست نا موجه نرویم ...ماه گذشته بود که با تعجب متوجه شدم که اقای نوری علاء با تلویزیون گوناز تی وی که رسما خود را «استقلال طلب» می نامد ؛ وارد گفتگو رو در رو شدند... نوری علاء در این گفتگوی رو در رو با اوبالی مطرح کرد با اینکه می دانم شما یک تلویزیون تجزیه طلب هستید ولی از گفتگو با شما استقبال می کنم ...در تنهایی و جلو ی تلویزیون لبخند معنی داری زدم ..........این بحث در شب های بعد ادامه دارد
دوستان متفاوتی یا مسئولانی از سایت در رابطه با بحث من مرتب دفاعشان از «کثرت گرایی کامل» و توهم وحدت یا غلط بودن ساختار و مرز را مطرح کرده اند. آنچه در این بحث در واقع دردناک و یا به آلمانی «گروتسک» و عجیب و غریب است، این است که می بینی چگونه از دو طرف این مبحث وحدت در کثرت بدفهمیده می شود. اول از طرف دوستداران مدرنیت که انگار یادشان میره اصولا نمی توانند طرفداری از کثرت بکنن و یا بدور هم جمع شوند و سایتی بزنند، بجز اینکه دارای یک وحدت و هویت و ایینی نیز باشند. اینکه اصولا در جامعه مدرن حضور کثرت بر پایه قبول وحدت و قانون و ساختارها ممکن است و اینکه بدانی به عنوان یک گروه،یک سایت، یک جمع، یک بحث چه می خواهی ، تفاوتش از بقیه چیست و در میان خویش و اعضایت چه این هویت متفاوت و مشترک چگونه است. ازینرو این دوستان که خیال می کنند با این کثرت گرایی گل و گشاد و اینکه بگذارند هر حرفی زده شود، در حال کار قوی مدرن هستند، در واقع بخطا می روند و در حال تف سربالا هستند. زیرا بناچار همانطور که دوستان دیگری نیز مطرح کردند، باعث می شود که سایت حالات قهوه خانه سر راه و یا آش شله قلمکار بگیرد. در حالیکه دقیقا وجود مرز و اینکه تفاوت این سایت اخبار روز یا زمانه از یکسو و از سوی دیگر سایتهای پان ترک و یا کیهان درون ایران چیست، می تواند هویت و خطش را نشان دهد. چهارچوب و سطحی را نشان دهد که در آنجا آنگاه بحثها و چالشهای مخلتف در زمینه های سیاسی، فرهنگی، قومی و غیره می تواند صورت بگیرد. در واقع دردناک است که این بار به اسم کثرت گرایی و آنهم به شیوه ایرانی اینکه بگذاریم «هر چه می خواهند دل تنگشان بگویند» دوباره به مسخ مفامیم مدرن یا قدرت یک سایت و زحمتهای خود این دوستان و یکایک ما دست بزنیم و خودمان را تا حد پایین بیاوریم که همانطور که دوست و همکاری دیگر گفت آنگاه خوانندگانی این سایت را چون کیهان بچه ها و غیره بخوانند. چون وضعیت وقتی چنین باشد، طبیعی است که من خودم و مطالبم را اینقدر پایین نمی اورم و اسیر این درکهای غلط و خطرناک نمی شوم. مگر می شود اصولا تفاوت خودت را بشناسی و نشان بدهدی بدون اینکه لااقل مرز و تفاوتت با دیگری را بدانی و حفظ بکنی؟ مگر تفاوتت همان نقطه ی وحدت درونی و فاصله ی تو با دیگری و سایتهای دیگر نیست. پس چطور می توانید از وهم وحدت سخن بگید. طرف دوم دوستان خوب پان ترک و غیره ای هستند که در واقع نمی دانند اصولا «کثرت گرا» نیستند بلکه بشدت وحدت گرا هستند. به اینخاطر نیز آنها از واحدهای مشخص چون ملت ترک، کرد، فارس و غیره سخن می گویند واز یک ملت مشترک و ورای این مرزهای خودی و غیر خودی به اینخاطر بدشان می اید. به همین دلیل وقتی آنها از کثرت گرایی سخن می گویند، منظورشان نه کثرت گرایی بلکه دقیقا هفت اوتوپی دولت واحد و متمرکز کردی یا ترکی و عربی و غیره است. خنده دار این است که حتی نمی دانند کثرت گرا نیستند و تازه از این کلمات مثل آقای ینی لیک استفاده می کنند. همانطور که اگر به این دوستان در واقع وحدت گرای ترک و عرب بگویی که راستی شما با کثرت فرهنگی در مرزهای خیالی ملت ترک و عربتان چکار می کنید، می بینید که به تته پته می افتند. اگر به آقایی چون بنی طرف و این مقاله اخیر و دردناکش بگویی که راستی در خوزستان جز شمای عرب آیا بقیه لرها یا دزفولیها و شوشتریها و بهبهانیها و غیره نیز حق خویش را دارند؟ زیرا این اقوام نیز به همان شکل و بر اساس همان معیاری که ایرانی عرب افراطی خویش را ملت می نمامد و خواهان استقلال است، بنابراین حق ملت شدن و استقلال دارد و در واقع ما جنگ هفتاد دو دوملت خواهیم داشت و نه بحث کثرت گرایی و یا وحدت. همانطور که در این وحدت تمامیت خواه این دوستان افراطی می بینی که هیچ جایی برای نقد معضلات و دردها و تراوماهای قومی و خانوادگی و قبیله ای، در مورد درد زنان یا همجنس خواهان و دگرجنس خواهان و غیره در محیط عرب و کرد و یا خوزستان و ترک نمی ماند و ازین چیزها که بحث اصلی مفهوم «کثرت گرایی» است صحبتی نمی شود. دوستان خودتان را گول نزنید. شما می توانید یک سایت داشته باشید با این چهارچوب که بگویید هیچ مرز و سانسوری نداریم و هر که می خواهد هر چه بگوید، در هر سطحی. اما خوب بهای این انتخابتان این است که آنموقع شما یک وحدت و هویت یافته اید به عنوان کیهان بچه ها و قهوه خانه سر راه یا محلی برای تخلیه عقده ها. اگر می خواهید این باشید و این برایتان کافی است که حقتان است. اما بگویید. زیرا انموقع مطمئنا بخشی از افراد ااصلی و کارشناس اینجا در جاهای دیگر خواهند نوشت و خودشان را عضو چنین جریانی نمی کنند. یعنی چه بخواهید و چه نخواهید شما با انتخاب تفاوت و چهارچوبتان همیشه سانسورهایی نیز می کنید و مرزی می گذارید. بنابراین به خودتان دروغ نگویید.
Homayoon
سلام اقای برداری گرامی / نوشته جامع و در خور فکریست.ایران گلوبال در نگاه اول شاید تو ذوق بزند ولی اگر قرار شود خط و مرز روشن داشته باشد و بر آن اساس ناگزیرمی شود دست به سانسور بزند دوم/ بهتر بود مشخص ترمی نوشتید که مدیریت سایت چکاری انجام دهد بطور مثال اخبار روز امد در یک یادداشت سیاسی به گروههای اتنیکی هشدارداد که از این مرز عبورنکنید وگرنه مطالب تان درج نخواهد شد.سوم مطرح کردی که گروههای تجزیه طلب و استقلال طلب مدیا خود را دارند و بروند در آنجا ها مطالب شان درج کنند بعبارتی هر کسی برود خونه خود و با خود گفتگو کند و این نقص غرض است ودر حالی مباحث جنبش سیاسی ایران می باید در یک ظرف قرار گیرد و نحله های گوناگون به ویژه در مورد مسایل قومی _ملی با هم گفتگو کنند وگرنه عواقب بدی در انتظار مردم ایران خواهند بود بخصوص که کشورهای منطقه و قدرت های بزرگ دست به فتنه گری میزنند. انان برای مهار زدن حکومت خامنه ای گروههای اتنیکی را بسوی تجزیه و جنگ داخلی سوق داده اند و این ها در خارج حدود دو و یا سه هزار نفر تخمین زده می شوند در داخل هم می توانند نیروهایی را بسیج کنند .اوضاع آذربایجان و خورستان می تواند بسیار خطر ناک شود . بنظر می رسد که برخی کشورها ی منطقه بسیار فعالند .البته هنوز مشخص نیست امریکا در این بین چه کار خواهد کرد . خامنه ای کشور را بسوی یک جنگ داخلی هدایت می کند. در این میان نه تنها از گفتگو فرار کرد بلکه بایستی استقابل کرد . ایران گلوبال این شرایط را برای گفتگو مساعد کرده است هر چند ضعف های جدی هم دارد
اژدر بهنام
آقای برادری ممنون از شما که سایت ایرانگلوبال را مورد نقد قرار دادهاید. در نوشته شما مطالب ارزندهای وجود دارد که مرا به فکر وامیدارد و سوالاتی برایم مطرح میکند. ••• در کشورمان ایران، با تنوع و رنگارنگی بسیار و زیبا، انسانها دارای نظرات گوناگون هستند. از راستِ راست تا چپِ چپ. از افراط تا افراط!!! مسائل گوناگونی در حیات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی کشور وجود دارند که هر کسی هم نظری در باره آنها دارد. از نظر من این کثرت به هیچوجه بد نیست بلکه خوب هم است و میتواند به عنوان بنیانی برای پویایی جامعه بکار گرفته شود. اگر از جنبه منفی به این تنوع و کثرت نگاه کنیم، آنرا «آش شله قلمکار» خواهیم دید و اگر از جنبه مثبت به آن بنگریم، روندی در جهت رسیدن به «همپیوستگی و یا همبودگی با حفظ کثرت و استقلال آنها». من شخصا اصطلاح وحدت را زیاد دوست ندارم و به نظرم وحدت یک اتوپی است. برای من وحدتمفهومی است که عدم اختلاف و تفاوت را میرساند و این ناشدنی است. در جامعه سرزمینی به نام ایران، این کثرت و تنوع و تفاوتها وجود دارد و شایسته است که هر یک از آنها امکان بروز داشته باشد و بتواند خود را به دیگران عرضه بدارد. من شخصا دوست دارم بدانم که هموطن من با افکار فاشیستی و نژادپرستانه و انسانستیزانه، چه حرفی برای گفتن دارد. اگرچه از وجود چنین افکاری در جامعه متاسفم و از آن رنج میبرم. من شخصا میل دارم بدانم که هموطن استقلالخواه من برای چه میخواهد از دیگران جدا شود و راه خود را برود و آیا میتوان راهی برای باهم بودن پیدا کنیم یا نه. میخواهم بدانم که هموطن پان ایرانیست من با عقاید افراطیاش چه منطقی دارد و چرا میخواهد زبان مادری مرا در تنگنا قرار دهد و از دور خارج کند و از بین ببرد. دلم میخواهد بدان که چرا یکی دیگر میخواهد ترکتباران را در استان اردبیل جمع کند و دیواری دور آنها بکشد. و دلم میخواهد دیگران هم از وجود چنین افکاری در این جامعه مطلع شوند. البته که با گشت و گذاری در اینترنت میتوان به همه این نظرات و افکار و عقاید دست یافت ولی چرا نباید امکانی بوجود آورد که همه این افکار در آنجا امکان عرضه داشته باشند؟ شخصا وجود چنین امکانی را مفید میدانم و به همین دلیل نیز با ایرانگلوبال همکاری میکنم. من ایرانگلوبال را آیینه تمام نمای جامعه ایران میدانم. آینهای با تمام صافی و روشنی و نیز زنگارهایش. این سایت تجربه جدیدی در جامعه ماست و میتواند تجربهای موفق یا ناموفق باشد. اگر همه به عنوان یک امکان مثبت به آن بنگریم، میتوانیم آنرا به «ساختاری نو و متفاوت و مفید و زیبا» تبدیل کنیم. ••• مدیریت ایرانگلوبال بارها با این مساله روبرو بوده است که: مرز ما کجاست؟ خط قرمز ما کدام است؟ چه مطالبی باید منتشر شوند و چه مطالبی را باید کنار گذاشت؟ خوشبختانه در مدیریت سایت کسی وجود ندارد که به سانسور مطالب معتقد باشد. طبق توافقی که به عمل آمده، تابوی ما اتهام، توهین، ایجاد دشمنی و نفاق و جنگافروزی است. در ضمن به نظر من سایت، محل برخورد اندیشههاست و نه مکانی برای تبلیغ. هر کسی میتواند برای تبلیغ مطاع خود، امکان خودش را بسازد و بکار گیرد. گاهی مسائلی پیش میآیند که از این حد نیز فراتر میروند و باز مدیریت را مجبور به بحث و اظهار نظر و تصمیمگیری میکند. و پویایی کار ما نیز در همین است. ایرانگلوبال در طول سالیان حیات خود بسیار متحول شده است. حرفی نیست که به دلیل خصلت خود، یعنی امکان نشر مطالب توسط نویسندگان، گاهی مطالبی ناخوشایند و «خارج از محدوده» در سایت مشاهده میشود. گاهی به نظر میرسد که «استقلالخواهان» و «تجزیهطلبان» عنان سایت را در دست گرفتهاند و گاهی نیز برعکس، چنین مینماید که «تمامیتخواهان» و «پان ایرانیستهای افراطی» بر سایت مسلطند. زمانی شکایت میکنند که کمونیستها سایت را به میدان تاخت و تاز خود بدل ساختهاند و زمانی دیگر شکایت میشود که سایت تبدیل شده است به ارگان سلطنتطلبان و «شاه الهیها»! ولی زمانی که مجموعه عملکرد سایت را بررسی میکنیم، درمییابیم که علیرغم حرکات نوسانی، تعادلی در مطالب سایتبه هر حال من ایرانگلوبال را آینه تمامنمای جامعه ایرانی میبینم و فکر میکنم که نباید چهرههایی را از این آینه زدود و خارج کرد. بگذاریم تا همه، حرفهایشان را بزنند. دیگران را آنچنان که هستند بپذیریم و تلاش کنیم تا به تفاهمی برای باهم زیستن برسیم. امید ما این است که همکاران و خوانندگان سایت، با همفکری و نقد و بررسیهای خود در این راه به ما یاری رسانند و راهنمای ما باشند.
داریوش حاجبی
آقای داریوش برادری عزیز، با سپاس از نقد و زحمات شما نظر خود را نه در مورد نوشته شما - بل به عنوان یکی از اعضای مدیریت- در باره خود ایران گلوبال مینویسم: این کامنت برای عموم نوشته نشده بود بلکه من آنرا برای دوستان مدیریت نوشته بودم و اکنون منتشر میکنم. عبارات نوشته بدون شرح و بسط است و بیشتر به جنبه عملی و مشکل گشایی توجه دارد. در حقیقت سخنان درونی جمع ماست:
«نوشته آقای برادری را دقیق خواندم. رویش هم اندیشیدم. اما کاری ندارم که چه نوشته است. نظر خودم را مینویسم:1- ایران گلوبال آینه است، نه دوربین. فرق آینه و دوربین در این است که دورببن جهت دارد ولی آینه نه. در آینه همه چیز دیده میشود- در دوربین هم همینطور- ولی آینه فاقد فکر است، اما دوربین «فکر» دارد. کار دور بین مثل نوشتن «هنری » یک قصه رئالیستی ست- اما کار آینه فاقد «هنر و اندیشه» است. تنها صحنه را «مرده نشان» میدهد- نه بیشتر. ایران گلوبال « جلسه بحث و گفت و گوست- که فاقد مسئول جلسه است و لاجرم فاقد اهداف از همین جلسه. به اصطلاح قدیمی ایران گلوبال « جلسه حمام» است. « هرکس ساز خود را میزند». آیا سایت نباید «فکر» داشته باشد؟ آیا سایت نباید «مقصد» داشته باشد؟ آیا همینکه «همه چیز روی سفره ریخته شد» کار تمام است؟ روی سفره ریختن همه چیز « کار مهمی» ست که تنها از دست ما بر میاید؟ 2- سایت عملاً- نه نظراً- فکر و مقصد ندارد. «آینه و سفره همه چیز بودن» بیشتر منفی ست و کمتر مثبت. 3- سایت در مهمترین مسایل کار جمعی نمیکند 4- از اینرو نیز عملا فکر و مقصد ندارد. « ماشین اتوماتیک ایران پیماست» -پراز همه گونه آدم- بی هدف و بی راننده به راهش ادامه میدهد. و همه هم سرو کله یکدیگر میکوبند. 5- « آیا با سایت همکاری کنم یا نه؟ سئوال خیلیهاست». * اشکال اساسی سایت « عدم کار جمعی در مسایل مهم است.» - عدم پیگیری فکر و مقصد خودش است - نظراً فکر سایت « روشنگری» ست- و مقصدش «نزدیکی همه بهم از طریق درک متقابل» . اما بلد نیست چگونه روشنگری کند و چگونه درک متقابل ایجاد نماید. چرا که کار جمعی نمیکند و جمع هم پیگیر «فکر و مقصد» نیست. در نتیجه سایت شده سفره همه چیز. پرسش اساسی برای سایت اینست: « برای رسیدن به درک متقابل چگونه میتوان روشنگری کرد؟»- « مسایل اساسی چیست و چگونه میتوان کار جمعی کرد؟». شکل جمع چه مدیریت باشد و چه همکاران- بدون درک عمیق و پاسخ درست به این دو سئوال - رهایی از دست تصویر مرده آینه ممکن نیست. نوشتن یک قصه هنری رئالیستی نیاز به هنرمند دارد نه آینه. و این هنرمند درسایت «کارجمعی با فکر و مقصد» است. در غیر اینصورت چه جمع مدیریت باشد یا نباشد- چه همکار زیاد باشد یا کم آینه به دوربین تبدیل نخواهد شد. میتوانید به کار بیشتر منفی آینه ادامه دهید...» پایان کامنت درونی - در علامت سه نقطه ی پایانی نیز چیزی حذف نشده و به معنای « ببینید به کجا میرسید است. اینجا اضافه میکنم: دوستی ایران گلوبال را از نظر « کیفیت اندیشه و ادبیات» "کیهان بچه ها" نامیده پرسید:« وضع کیهان بچه ها کی درست خواهد شد؟» گفتم با این روش که ما کار میکنیم هیچوقت. کیهان بچه ها نام مجله ای بود که زمان شاه برای کودکان منتشر میکردند.
و مدیریت سایت بطور مداوم دم از برتری ایرانگلوبال نسبت به دیگر رسانه ها میزد و این در صورتی بود که این بخش تبدیل به چاله میدانی شده بود که بسیاری از نویسندگان و کاربران مورد زشت ترین توهین ها و حتاکی ها قرار میگرفتند و ادب و نزاکتی که لازمه بحث و گفتگوی سازنده رسانه ای باشد رعایت نمیشد. در نتیجه و پس از مدت ها راهنمایی، درخواست و توضیح و تعین مسئولان مختلف در جهت بهتر شدن آن فضا، به نتیجه نرسیدند و تصمیم به دو مرحله ای نمودن نظرات نمودند. در این دو مرحله ای هم هنوز این سایت به مانند دیگر سایت ها به کیفیت مطلوب نرسیده است و مسئول نظرات دایما مجبور به نوشتن توضیحات و عذر خواهی از غیبتش در کنترل و عدم رعایت در درج به موقع نظرات و یا متهم گردیدن به زیر پا گذاشتن تساوی حقوق کاربران در درج نظرات میگردد. این نظرات را به عنوان یک بیننده دایمی و پیگیر سایت ایران گلوبال نوشتم و بمانند آقای برادری از موفقیت هایش در رسیدن به اهداف واقعی اش در جهت برقراری دموکراسی در کشورمان ایران خوشحال خواهم گردید.
--------
- «ایران گلوبال «ساختار نو و متفاوت» ویا«آش شله قلمکاری»! نوشته داریوش برادری
http://www.iranglobal.info/node/17328
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید