سخنان دکتر مهران براتی در کنفرانس پراگ حاوی مطالب دو به هم زنانه و تفرقه اندازانه ای بود که نویسنده این سطور نقدی بر آن نوشتم و معنا و مضمون واقعی آنها را تشریح کردم و در سایت ایران گلوبال در معرض دید خوانندگان قرار دادم. از دیدگاه من افشای ماهیت سخنرانی دکتر براتی و همفکران وی در آینده امری حیاتی و ضروریست است چرا که گذشته تاریخ ایران همیشه شاهد چنین سخنان تفرقه اندازانه ای بوده که بعضا نتایج خونباری برای جامعه چند ملیتی ایران در پی داشته است.
در این میان آقای اسم ناصر کرمی نوشته و افشاگری من به مذاقش خوش نیامده است و نوشته ای نه در رد و نقد افشاگری من بلکه در مدح و ستایش دکتر براتی نوشته و در همین سایت ایران گلوبال منتشر کرده است. جناب ناصر کرمی جز در یک مورد که مشخصا به نوشته من ایراد گرفته و از من خواسته است که پاسخ پرسشش را بدهم در بقیه نوشته اش به مدح و ستایش دکتر مهران براتی پرداخته و در مقابل نویسنده این سطور را بی سواد، احساسی، بدون منطق، بدون پشتوانه، شتابان و نسنجیده گو نامیده است.
جناب کرمی در نوشته اش در مدح دکتر مهران براتی می نویسد که دکتر براتی استاد دانشگاه برلین، دکترای علوم سیاسی، انسانی رُک و راست و راسیونالیست و شناخته شده در جامعه آلمان و... است و وی را از نزدیک می شناسد و نوشته ها و نظراتش همیشه برایش جای تامل و استفاده بوده است. تنها موردی که جناب کرمی از شخصیت دکتر براتی اظهار بی اطلاعی می کند موضوع وابستگی قومی و اتنیکی اوست که این مورد را نویسنده این سطور به خوبی مطلع هستم و به اطلاع جناب کرمی می رسانم و آن این است که دکتر براتی از هموطنان فارس زبان کشورمان است و به این ترتیب شناخت جناب کرمی را از دکتر براتی با این توضیح مختصر کامل می کنم.
واما تنها ایرادی که در نوشته جناب کرمی از نقد من گرفته شده این است که در نوشته من محل سکونت طوایف و قبایل هخامنشی یا فارس قسمت هایی از خراسان و مرکز ایران ذکرشده واین موضوع برای جناب کرمی سوال برانگیز بوده و از من خواسته است که منابع و یا ماخذی به وی معرفی کنم که ثابت کند محل سکونت هخامنشیان یا همان قوم فارس کنونی بخش هایی از خراسان و مرکز ایران بوده است.
در پاسخ این پرسش باید گفت که برای نشان دادن محل سکونت طوایف فارس یا هخامنشی نیازی به معرفی ماخذ و یا منابع مشخصی نیست. اکثر تاریخ نویسان متفق القولند که تخت جمشید در نزدیکی مرودشت کنونی در استان فارس پایتخت فرمانروایی شاهان هخامنشی بوده است و این موضع نشانگر آن است که بخش زیادی از طوایف و قبایل هخامنشی در همین مناطق مرکزی ایران کنونی سکونت داشته اند و دارند و یا اینکه به این مناطق کوچ کرده اند. بعید به نظر می رسد که پادشاهان هخامنشی پایتخت خود را در میان طوایف غیر خودی بنا نهاده باشند واین پیشینه تاریخی معمای پیچیده ای نیست که پرسش برانگیز باشد و نیاز باشد که برای یافتن پاسخ آن دنبال منابع و ماخذ ویژه ای گشت.همچنین اکثر تاریخ نویسان متفق القولند و نیاز به معرفی منابع مشخصی نیست که هخامنشیان همان ملت فارس کنونی و یا متکلمین به زبان فارسی دری امروزه هستند و باز برکسی پوشیده نیست که زبان فارسی دری که ادبیات کلاسیک و مکتوب ایران با این زبان نوشته شده است خواستگاهش خراسان قدیم و یا شمال خراسان کنونی است و این امر نشانگر آنست که مردمان آن مناطق نیز با این زبان تکلم می کردند و هخامنشی و فارس زبان بوده اند. برای اثبات این موضوع نیز نیازی به معرفی مشخص تاریخی نیست.
جناب کرمی اضافه بر این ایراد و پرسشی که مطرح کرده بودند توضیحاتی نیز در مورد تقسیمات نژادی مردمان منطقه و رابطه ایرانیان بخوانید فارسها با کردها داده اند و نوشته اند که : "شما فرض را بر این بگذارید که ایرانیان در مورد کُردها در گذشته اشتباه کرده اند، و اکنون به این اشتباه تاریخی خود پی برده اند و امتیازات و احترام خاصی را برای شما مردم کُرد وظیفهء ملّی و تاریخی خود میدانند، آیا جواب شما آقای رحمت عزیزی، گردنکشی و با احساسات بازی کردن هست ؟"
در پاسخ به این درخواست یا توضیح جناب کرمی باید گفت که فارسها یا به تعبیر ایشان ایرانیان تا به حال مشخصا به اشتباهات تاریخی و ستمی که بر ملت کرد روا داشته اند در ظاهر پی نبرده اند و اگر هم پی برده باشند اعتراف نکرده اند و وظیفه خود ندانسته اند که ستم های گذشته را جبران کنند. مشخصا هیچ شخص یا سازمان و نیروی سیاسی ایرانی در این مورد اظهار نظر نکرده و درپی جبران مافات بر نیامده است. اگر منظور جناب کرمی سخنان این بار دکتر براتی در همریشه بودن کردو فارس است باید عرض کنم همانطور که در نوشته قبلی اشاره کردم مطرح کردن این موضوع تنها ایجاد اختلاف بین کردها از یکسو و عربها و ترکها از دیگر سو است وهیچگونه حسن نیتی از آن استنباط نمی شود.
جناب کرمی در ادامه این موضوع سه گروه و بلوک بندی نژادی( پان ایرانیست، پان ترکیسم و پان عربیسم ) را در منطقه نام می برد و مایل است که کردها هویت و آینده خود را از در میان گروه اول یعنی پان ایرانیست باز یابند و به باور وی به نفع کردهاست که به گروه پان ایرانیسم بپیوندد.
در رد این درخواست یا نظر باید گفت که تقسیم بندی که جناب کرمی مطرح می کنند امریست که در قرن بیست و یکم دیگر محلی از اعراب ندارد و هیچ قوم و ملت متمدنی در پی برجسته کردن پیشینه های مشترک نه چندان دقیق نژادی خود در گذشته هزاران ساله نیست . افتخار و بر خود بالیدن ملت ها و مردمان متمدن در قرن بیست و یکم دیگر مانند سده های گذشته ریشه های مشترک انتزاعی، ذهنی و غیر علمی نژادی نیست. برعکس شاخص ها و دلایل همبستگی مردمان یک کشورو یک منطقه موضوعات و موارد دیگری همچون درد و رنج های مشترک، توانایی های اقتصادی مشترک و همبستگی های فرهنگی مشخص همچون زبان مشترک است.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید