سینا:《 در پاسخ به دوست…
سینا:
《 در پاسخ به دوست متفکر و اندیشمندم جناب ابوالفضل محققی ..... که همیشه از وی اموخته ام 》
شاهزاده و ... رهبری
رفاه و ثروت عمومی در دوران ۳۷ ساله سلطنت محمد رضا شاه فقط در ۶ یا ۷ سال آخر سلطنت او وجودداشت و حاصل شرایط خاص.روابط جهانی ان دوران بود که اکنون ان شرایط بر جهان حاکم نیست
در اینمیان به دلیل رویای نوستالژیکی که از حکومت سابق پهلوی وجود دارد
جامعه ایران سنگ شاهزاده رضا پهلوی را بر سینه زده و تلاش درحمایت و پشتیبانی از وی می نمایند
صرفنظر از اینکه ایشان شایستگی رهبری دارد یا خیر واصلا خودیا مایل است یا نه لازم است به چند نکته مهم اشاره شود
اولا رهبریت هر جریان ( حتی بازی گرگم به هوا در بینکودکان ) نیاز به ایجاد خط فکری ویا به اصطلاح مانیفست دارد و رسما باید گود شد و خط و خطوط را مشخص کرد.و از کلی گویی به شدت اجتناب نمود زیراکلی گویی موحب سر درگرمی پیروان می گردد ..رهبر هر جریان باید رسما اعلامکند که هدفش چیست؟ .چه می خواهد .. جه برنامه ای دارد و خود درجلو جریان قرار گیرد و طبیعتا پیروان بدنبال اوخواهند امد که درمورد شاهزاده دقیقا کار برعکس شده است این پیروان هستند که میگویند چه می خواهند وایشان نیز به هر سازی می رقصد گاهی سلطنت طلب است گاهی طرفدار جمهوریت است گاهی سوسیالیست است و خلاصه با هر بادی می چرخد
و مهمتر و عجیب تر از همه درهبچجریان رهبری تاریخ سابقه نداشته که رهبر بگوید به من وکالت بدهید رهبرشوم رهبریت از میانجربان بیرونمی اید. نیاز به وکالت ندارد
وازهمه مهمتر ( حداقل در جهان سوم ) رهبر شدن نیاز به شخصیتی کاریزماتیک داردکه یکی از اصول رهبریت هر جریاناست که درایشان به شدت اندک است و اصلا وجودندارد 《 جاز زدن در عروسی فرزند فلان خواننده لوس انجلسی در دیدگاه ایرانیان در شان شاه یک مملکت نیست 》 علاوه بران ایشان در طول سالها نشان داده است که هیچگاه موجد موجی نبوده و همواره سوار بر موج جنبشهای مردمی و پس از اوج گرفتننهضت به میدان امده و همان میدان امدن ایشان نیز بدون ارائه هیچگونه مانیفست و راهکار فقط کلی گویی کرده که ( این کار را باید بشود . ان طور باید بشود ) بدون اینکه خود قبول مسئولیتی کرده و سپس با خاموش شدن نهضت دوباره یه محاق رفته تا روزی دیگر و روزگاری دیگر وجنبشی دیگر ....
باید به اینکه توجه شود که سلطنت حکومتی است مانند حکومتهای دیگر که در کشورهای جهاناول مانند نروژ یا دانمارک موجب تعالی و اتحاد و پیشرفت و در کشورهای جهان سوم موجب استبداد می باشد چنانکه حکومتهای جمهوری نیز همین حالت را دارند ...
بنابراین اصلا بحث خوبی یا بدی نوع سیستم حکومتی نیست بلکهگفتگو بر سر این است که ایشان اینکاره نیست و ان شرایطی را که یک رهبر انقلابی داشته باشد بطورکلی فاقد است
مشکل اصلی این است که شاهزاده هیچگاه خود مبدع و ایجاد کننده هبچ جنبشی نبوده است . همواره اتفاقی رخ داده و ایشان پس ازمدتی تاخیر وارد گود شده و انهم کلی گویی کرده بی انکه راهکاری ارائه دهد
اصولا جناب شاهزاده درکارنامه مبارزاتی خودش جز حرفهای کلی و عمومی که امثال من وشما و دیگران در گفتگوها و در گپ های خود بر زبان می اورند چیز دیگری نداشته و حتی عرضه یک فراخوان دادن نداشته وندارد ...و انسان را به یاد حدیث معروف نبوی می اندازد که فرمود از اتش خاکستر می آید از ان پدربزرگ چنین نوه ای پا به عرصه نهاده است
اگر توجه شودجنبشهای مختلفی که در ایران صورت گرفته است که عموما خنثی شده است بلاشک عوامل نفوذی مبادرت به اینکارکرده اند ولی عملکرد شاهزاده هم تاثیر مهمی داشته است از دست بدست کردن ها و کلی گویی ها و مهمتر از همه همیشه بر موج سوارشدن ایشان .... والخ
مشکل شاهراده این است که نه خود توان پیشوایی دارد ونه اجازه می دهد دیگری پیشوا باشد و نه حتی پارامترهای پیشوا بودن را می شناسد و در طول اینسالها جز تخریب هر گونه حرکت و در نهایت توقف انجنبش هیچ عملکرد مثبتی از ایشان دیده نشده است ....
درپایان جناب شاهزاده اگر به کار خود برسد و در هیج جنبشی دخالت ننماید نیکو تر است زیرا وجود ایشان بیش از انکه مثبت باشد در اثر کلی گویی و عملکرد بیش از حد محتاطانه ناشی از ترس و جبن و سواد اندک سیاسی اش جز تخریب و توقف و اختلاف افکتی هیچ اثری نداشته و ندارد