چیزی بنام مشروطه پایمال شده
وضعیت فاجعه بار کنونی را نمیتوان فقط به گردن شاه انداخت و شاه بخشی از مشکل بود.
نقش مخرب جریان چپ پس از شهریور 20 ونقش متاسفانه ضد ملی تشیع ومهمتر از همه
دشمنی سه نهاد بالا با مشروطه و حکومت قانون بستر هرج ومرج سال57 را فراهم آوردند.
ایران خوشبختانه دو شانس ویا موقعیت تار یخی بدست آورده یکی با کودتا روبروش و دیگری
عمری 37 روزه داشت.
عدم باور و دشمنی دربار و ارتجاع سرخ وسیاه با مشروطه راامروز ما بهتراز سالهای 20 تا 57
درک میکنیم. گذشت زمان اکنون ثابت کرد اگر در ایران شاه فقط سلطنت میکرد واداره کشور بدست
احزاب و رجال منتخب مردم انجام میگرفت، این سیاست تاامروز میتوانست تداوم پیدا میکرد .
سعادت و رفاه مردم در گرو آن بود که جریان چپ به این باور میرسید که پویایی فقط در دمکراسی
عملی میشود و نه در آروزهای غیر عملی و سر ازسیبری در آوردن.
شانس دوم بختیار بودکه از همه سو موردحمله قرار گرفت چرا که مشروطه را تعطیل کرده بودند و
شادروان بختیار تنها درسنگر مشروطه خواهان سنگرگرفته بود.