رفتن به محتوای اصلی

افزودن دیدگاه جدید

ناشناس

عنوان مقاله
هنوز شجاعت ندارید

آقای چگایی عزیز،

برگردیم به سال ... مثلا 1353. در این سال شما میتوانستید بسته به شرایط زندگی تان، با انتخاب خودتان بین دیدن دوراه و کار در کارخانه ارج یا ایران ناسیونال، کار در یک کارگاه آهنگری، عملگی، استفاده از امکانات دولتی تحصیل در دانشگاه در ایران یا خارج - آنها که معدل پایین دیپلم داشتند بناچار راهی خارج میشدند و پس از تحصیل مدرک بهتری از تحصیلکرده در دانشگاه ایران نصیب شان میشد- رانندگی تاکسی یا وانت نیسان، رانندگی کامیون و اتوبوس، شاگرد فرش فروشی در باز یا در میدان تره بار زندگی آینده تان را پی بریزید. یا انتخاب کنید که به دنبال سراب سیانور زیر لب تان بگذارید و مستشار آمریکایی و پاسبان را ترور کنید. میلیونها ایرانی راه سیانور را انتخاب نکردند و پس از چند سال با پول کافی خانه و زندگی بهم زدند و شدند استاد بنا، پزشک، نویسنده و .. شجاعت داشته باشید. شاه شما را به آن راه «بناچار» رهنمون نشد خودتان آزادانه سراب را انتخاب کردید. میلیونها ایرانی راه شما را انتخاب نکردند. به ما هم سن و سالهای شما نیز در آن زمان سیانور تعارف شد اما نپذیرفتیم. به انتخاب خودمان نپذیرفتیم و شدیم بخشی از سازندگان کشور نه مثل شما نابودگران. آنچان حرف میزنید که گویی 36 میلیون ایرانی راه اشتباه شما را انتخاب کردند. در کارواسرا سنگی جبهه ملی مگر چه تعداد از 36 میلیون ایرانی جمع شده بودند؟
در سال 57 سه توهم بزرگ بوجود آمد. اول این که انتخاب راه سیانور راه درستی بود برای شماها، و برای ما سازندگان کشور این توهم ابلهانه که راه سیانور درست بود و ما به اشتباه راه سازندگی کشور را انتخاب کردیم. بخصوص هنگامی که شاه فقید نیز توهم سومی را زد و «صدای انقلاب ما مردم ایران را» شنید. از این رو به شماها به احترام نگاه کردیم و راه شما را رفتیم. این یک توهم و یک اشتباه تاریخی ما ملت ایران.. ما میلیونها که قبل از تحریکات بی بی سی به شماها به چشم عقل باختگان نگاه میکردیم راه سازندگی را میرفتیم. اما در خیابان شعار دادیم « به گفته بی بی سی ... فلان».
این نهایت بزدلی، نبود شهامت است که خطای تاریخی خود را به گردن پهلوی ها بیاندازید و بگویید که «خاندان خودکامه پهلوی خود نادان و ناگزیر نادانپرور بود و برای ما نیز آنچنان خواستند و پرداختند که شدیم». نه .. نادان پرور نبود. شماها نادان بودید و ما دیگران، ما مردم ایران بی تجربه تاریخی که هیچ ربطی به پهلوی نداشت بلکه این بی تجربگی بناچار تاریخی ما بود. حافظه تاریخی نداشتیم و مثل جوان امروز که از مصدق اطلاع دارد و همه را در فیلم ها و ویدیوها و موبایلش می بیند .. ما از که تاریخ آموختیم؟ پهلوی جلوی کسی را نگرفت فقط هنوز موبایل و یوتوب اختراع نشده بود. و شماها راه تباهی را انتخاب کردید و ما را به دنبال خودتان کشاندید. با کدام منطق مسلسل بدست گرفتید؟ حق نداشتید چون دمکراسی نبود و چون کارگران صاحب کارخانه ها نبودند سلاح بدست بگیرید. به دمکراسی که خودتان اعتقاد نداشید و بقیه اش هم سراب بود و ما را به دنبال سراب کشاندید. مثل کسانی که وقتی در زندگی موفق نمیشوند و تقصیر را به گردن پدر و مادر و همه کس می اندازند بجز خودشان شماها نیز همچنان به دنبال مقصری غیر از خودتان میگردید. شما گناهکاران تاریخ باید شجاعت داشته باشید و مسئولیت تان را به گردن بگیرید و شاه را نیازارید. او دست شما مسلسل نداد و زیر زبان تان سیانور نگذاشت و به این کار مجبورتان هم نکرد. کدام کارگر کارخانه ایران ناسیونال یا ارج نزد شما نالید؟ کدام شاگر بازار یا میدان تره بار و کدام عمله نزد شما نالید که شدید وکیل خودخوانده او و مسلسل بدست گرفتید؟ چرا یک پیرمرد همراه شما مسلسل بدست نداشت؟ چون پیرمرد تجربه زندگی داشت شماها جوان و آرمانگرا بودید و آرمان تان اشتباه بود. دلیل از این واضح تر؟ حال به پیری قدم گذاشته همچنان در پوست آن جوان آرمانگرا تقصیر همه جهان هست بجز بهنام چگایی! واقعا ترحم برانگیز هستید! این انقلاب تنها یک پیروز و یک سربلند داشت و آن محمدرضاشاه و پدرش بودند. بس کنید!

جمعه, 10.01.2025 - 07:10 پیوند ثابت

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید