رفتن به محتوای اصلی

افزودن دیدگاه جدید

فرامرز حیدریان

عنوان مقاله
کلبیاتی که جزئیاتش، معضل سازند.

دروود بر آريالای پورمندی گرامی!
اندکی گپهای نه چندان مختصر برای عمیقتر شدن در پیچیدگی شناخت مُعضلات!

ما قبلا در بعضی زمینه ها صحبتهامون را کرده ایم. هم در سایت «ایران امروز»، هم در سایت «ایران گلوبال». لزومی نداره که حرفهای گفته شده را تکرار کنیم. درستی و نادرستی سخنهای مرا، زمان به محک زد و این را خودتان و دیگران، خیلی خوب میدانید. همانطور که خودتان مستقیم از من پرسیدید و من نیز مستقیم و رو راست جوابتان را دادم، باز میگویم که من شخصا به دلیل تامّلات و جستجوها و تجربیات خودم و دیگران به هیچ نوع سیستمی اعتقاد ندارم و سیستمهای کشورداری را فقط در حدّ زرورق و روکشی بسیار نازک بر سوخت و ساز مناسبات اجتماعی و کشورداری میدانم و اصلا اعتقاد ندارم که کنشگران و اعضاء احزاب، کاره ای هستند. دلایل این مطلب خیلی زیادند و میتوانم مقالات مفصّل در باره خاصیّت نداشتن احزاب بنویسم. اصل کلیدی برای من، وجود «شخصیّتها و رجال و تکنوکراتها و تاجرین و مخترعین و مکتشفین و هنرمندان و اساتید ایده آفرین و حتّا خوانندگان و موسیقیدانان برجسته و فیلمسازان و نقّاشان و به طور کلّی انسانهای آفریننده و فردیّتهای مستقل اندیش و قائم به ذات» هستند. اگر بخواهم در عرصه جهانی مثالی بزنم؛ انسانهایی مثل: «بیل گیت، استیو جابز، ترامپ تاجر، خانواده راکفلر، جف بزوس، خانواده های زیمنس، گروندیگ، واسرمان و آدیداس و حتّا خوانندگانی مثل آدل و امثالهم» در مسائل اجتماعی و کشورداری، نقش بسیار با اهمیّت و کلیدی دارند. دایره سیاست به طور کلّی، بُعدی بسیار بسیار کوچک از ساختار تو در توی، هنر کشورداری است و الزاما به معنای «شاهکلید» محسوب نمیشود.

من نمیدانم شما چرا تصوّر میکنید که ایده «جمهوریّت» به معنای شاهراه حلّ و فصل کردن معضلات و مسائل اجتماعی و کشورداری ایران است. بی شک میتوانید هزاران دلیل برای توضیح گرایش و اعتقاد خودتان برشمارید و ردیف کنید. ولی سئوال این است که «ایده جمهوریّت» شما میخواهد با تکیه به مفاهیم تئوریک در جامعه ایرانی واقعیّت پیدا کند یا بر شالوده رفتار و گفتار و کردار ایرانیان در جامعیّت وجودی؟. اگر فرض را بر این بگذاریم که همین امروز، در ایران سیستمی به نام «جمهوری ایران» بدون هیچ صفت الحاقی، اعلام موجودیّت کند و شما یا دیگرانی که به چنین ایده ای اعتقاد دارید، مصدر امور اجرایی و کلیدی باشید، آیا تضمینی وجود دارد که شما طبق مبانی تئوریک ایده جمهوریّت در واقعیّت مناسبات انسانی و کشوری، رفتار کنید؟. احتمالا خواهید گفت: معلومه! طبق قانون اساسی و دیگر قوانین اجرایی. (مگر جمهوری اسلامی ایران، فاقد قانون اساسی و مقرّرات و لوایح و اصول است؟. مگر جامعه سوسیالیستی شوروی سابق، فاقد قانون اساسی و لوایح و مقرّرات و امثالهم بود؟). پاسخ شما بلافاصله با لبخند طنز آلود من روبرو خواهد شد؛ زیرا این به آن می ماند که شما ادّعا کنید علّت اینکه اینهمه تصادفات در جاده های ایران پیش می آید، دلیلش این است که مردم با وسیله نقلیه «مرسدس بنز آخرین مدل» در خیابانها رانندگی نمیکنند! و اگر ما کاری کنیم که مردم بتوانند صاحب مرسدس بنز شوند، دیگر مشکل حلّه. من امّا استدلالم این است که آقای پورمندی عزیز، نوع ماشین و مدل و امثالهم نیست که تصادفات را در جاده ها ایجاد میکند؛ بلکه «نداشتن آگاهی از آیین راهنمایی و رانندگی و همچنین داغان بودن جاده ها»ست که علّت تصادفات میشوند. [دلیل همبستگی نداشتن گرایشهای مختلف مدّعی اپوزیسیون، اختلاف عقیده نیست؛ بلکه ناآگاهی و دانش نداشتن از تئوری و فلسفه سیاست است] پس قبل از اینکه ماشینهای آخرین سیستم را بخواهید به وطن بیاورید یا تولید کنید، در فکر این باشید که مردم را از یک طرف در ابتدا، راجع به آیین راهنمایی و رانندگی آگاه و مسئول و موظّف کنید و از طرف دیگر در فکر ایجاد جاده هایی باشید که قابلیّت رانندگی کردن را داشته باشند تا مردم خودشان با هر نوع وسیله نقلیه ای که امکان خریدش را دارند، بتوانند در جاده ها رانندگی کنند و اگر احتمالا تصادفاتی ایجاد شد، خواه مقصّرش انسان باشد، خواه نقص فنّی، در هر صورت، کمتر باعث خسارتهای جانی و مالی شوند.
اگر شما به همین صحبت مختصر من توجّه دقیق بکنید، متوجه خواهید شد که من با طرح این موضوع به چه مسائلی و زیر و بمهایی میخواهم اشاره کنم. من از پرداختن به «تعاریف شما» در باره ایده جمهوریّت صرف نظر میکنم؛ چونکه بحث فنّی خواهد شد و راه به جایی نمیبرد. به تعاریف و صحبتهایی که در باره «جمهوریّت» کرده اید، انتقادات گسترده دارم که برای صرف نظر از طول و تفصیل کلام، صحبتی نمیکنم. تعاریف شما با ایده جمهوریّت و فلسفه کشورداری، هیچ سنخیّتی ندارند؛ بلکه کلیّاتی به شدّت مشمول انتقاد هستند. مثلا همون ترکیب «اراده آزاد»، آنقدر جای بحث و کشمکشهای نظری دارد. همینطور مسئله «نقش دادگاههای میهنی و جهانی»، «مسئله در اختیار گذاشتن اطّلاعات»، مسئله نقش «نیروهای انتظامی در سیاست»؛ نه در اقتصاد. مسئله حقوق اجتماعی افراد و پرنسیپ حاکمیّت. همینطور نقش دولت و ایده حکومت که دو مقوله متفاوت؛ ولی مکمّل یکدیگر هستند. همینطور مسئله انتخاب و انتصاب و دیگر مواردی که اشاره کرده اید، مباحث بسیار پیچیده ای هستند که با ردیف کردن کلیّات نمیتوان به هیچ وجه من الوجوه برای «ایده جمهوریخواهی»، وجهه تراشید و به دفاع سرسختانه از آن پرداخت.
آنچه فعلا واقعیّت دلخراش و تاسّف بار است، این است که پس از نیم قرن حکومت گیوتین الهی که همچنان با بی شرمی تمام در حال خونریزی و کشتار و شکنجه است و به «نر و ماده» نیز رحمی نمیکند، مدّعیان مختلف عرصه سیاست نتوانسته اند در کنار همدیگر به گفت و شنود برای همبستگی و همپایی بپردازند؛ بلکه تمام نیرو و امکانات خود را بر این محور تمرکز داده اند که رقیبهای خود را از میدان بیرون اندازند و حرف خود را به کرسی بنشانند. خواه سلطنت طلب باشند. خواه پادشاهی خواه باشند. خواه جمهوری خواه باشند. خواه سلطنت مشروطه خواه باشند. خواه جمهوری سوسیالیستی خواه باشند. خواه جمهوری سوسیال- دمکراسیخواه باشند. خواه خواهنده این و آن باشند. در هر صوئرت تا امروز، نشان داده و اثبات کرده اند که شهامت اینکه نمایندگانشان، میزگردی داشته باشند برای صحبت و تبادل نظرات و عرضه برنامه ها و دیدگاههای خود، اصلا و ابدا اقدام نکرده اند و گامی نیز در این راه برنمیدارند؛ سوای اتهام زدن به یکدیگر و کاه کهنه بر باد دادن برای زاغ همدیگر را چوب زدن.
در هر صورت سرتان را درد نیاورم. از قدیم الایّام گفته اند، سری که درد نمیکنه را نباید دستمال بست. اینهمه مدّعیان اپوزیسیون، اصلا ککشان نیز برای ایران و مردمش نمیگزد؛ وگر نه محال ممکن بود که آخوند جماعت بتواند نیم قرن تمام، حاکم خونریز بماند و همچنان دوام بیاورد.
شاد زی و دیر زی!
فرامرز حیدریان

پ., 09.01.2025 - 13:11 پیوند ثابت

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید