پرولتاریا وطن ندارد.
آقای محققی گرامی، روی نکته مهم تاریخی انگشت گذاشته اید بی آنکه به ریشه بی وطنی گرو های ایران ستیز دین گرا و چپگرا اشاره کنید.
قلم توانای شمابهتر میتواند شعار ضد ملی پرولتاریا وطن ندارد را تجزیه و تحلیل کند و اثرات مخرب و ویرانگر این تحفه استعمار چپ را در تاریخ صد ساله ایران کنکاش کند.
گروه دوم پیروان مسخ شده محمد پسر عبدالله هستند که بمانند استعمار و استسمارگران عرب به کشور ایران نگاه میکنند بی آنکه احساسی نسبت به این آب و خاک داشته باشند.
امید وارم روزی نه چندان دور گذری به ایران داشته باشید وتخریب تاریخی ایران را توسط پیروان و مبلغان اسلام مشاهده کنید.
در ایران کنونی هیچ چیزی جای خود نیست تا آنجا سخن فردوسی توان شرح فاجعه را ندارد که میسراید :هنرخار شد، جادویی ارجمند، برای شرح تخریب ایران کافی نیست.
برعکس ملیارد ها دلار از ایران برای ساختار های مختلف روانه برون مرز میشود.
آقای محققی چپ و اسلامیان ایران و ایرانیت وفرهنگ انرا را نابود کردند وهر گز میهن پرست نیستند.
فرد فرد اعضا چپ و هر مرد وزن مسلمانی در این خیانت وجنایت ملی شریک هستند.
آقای محققی بدون شک گزارش بیهقی از خروج ثروت مردم ایران را به بغداد خوانده اید،
آن مشت کوچکی بود دربرابر خروارهای امروز.
شادمان باشید.