● صفحه شما
دوستان و خوانندگان عزیز، امکان کامنتها واقعا به شما تعلق دارد. هدف ما ایجاد محیطی دوستانه برای تبادل نظر است. آزادانه نقد، نظر، خبر، تفسیر، تحلیل و... بنویسید اما خواهش می کنیم بدون نام بردن از اشخاص حقیقی و حقوقی در کمال امنیت برای خود و دیگران فضایی ایجاد نمائید که بدور از توهین و اتهام و جوسازی و مسموم کردن محیط تبادل نظر باشد. توجه داشته باشید کامنتهایی که این موارد را در نظر نگیرند، منتشر نخواهند شد.
لطفا اعتراض، انتقاد و پیشنهاد خود را به آدرس info@iranglobal.info ارسال کنید. از پاسخ به اعتراضات در کامنتها معذوریم.
آقای میر حسین موسوی یک کارت سوخته است، سرویس های غرب بیست سال پیش این آقا را که مثلا تورک است، به تبریز فرستادند، اما مردم تبریز به وی کارت قرمز نشان دادند. معنی آن این بود که: تو یک مانقورد ضد خلق هستی، دیگه اینورها پیدات نشه.
سالها پیش گفتیم؛ بدون مشارکت 40.000.000 مردم آزربایجان هیچ تغییر و تحول بنیادی، در ایران ممکن نیست. اکنون پس از 46 سال، روی حرفمان هستیم که بدون مشارکت احزاب ملیتهای غیرفارس، دمکراسی در ایران ممکن نیست. امپراطوری پان ایرانیسم به آخر خط رسیده، دیگر قادر نیست پشت واژه "تمامیت ارضی"و ایران و ایرانیت"، پناه گرفته، خود را بر مردم مسلط کند.
بعد از مرگ خامنه ای، ملیتها سرنوشت خویش را، خود رقم خواهند زد. مردم، دیگر اجازه نخواهند داد، پان ایرانیستهای تمامیت خواه با شعار "همه باهم"، بر آنان حکومت کنند.
از این پس نه کسی مقدس است و نه عقل کل. نه کسی رهبر است، نه شاه، و نه کسی امام ونه قیم مردم. زین پس هیجکس اجازه ندارد زبان چهل میلیون مردم آزربایجان را قذغن کرده برآنان امر و نهی کند.
پان ایرانیستهای شاه الهی و شیخ الهی باید بدانند، زین پس دیکتاتوری در ایران ممکن نیست.
سالام
من تمام بدبختی ها،خیانت ها،عقب ماندگی کشور،رانتخواری،ظلم وحق کشی برعلیه زنان،نابرابری،بی عدالتی،وطنفروشی تداوم حضوراستعمارگران ووو،،،را
در زیرسر پان فارسیسم ساخت کمپانی هند شرقی میدانم،
چه خوشتان آید،چه نه،
چه نوشته های من راپاک کنید،چه میلی چاپ کنید
استعمارگران وچپاولگران ایران،تست های مختلفی میکنند،تا ببینند تاریخ مصرف این حکومت آخوند تمام شده یانه.
ازطرفی افرادی وتفکراتی رابه میدان آورده تاببیند،
میتوانند حکومت تاریخ مصرف تمام شده را ترمیم کنند،یا از زاپاس سازی جدیداستفاده کنند.
آقای حسن روحانی ،برادران لاریجانی،حتی راست طالبانی افراطی تست میشود،
ازبین رفتن تفکرموسوی،خاتمی، رفسنجانی، حتی خمینی ،دراصل رفرم های سفارشی هستند،
حسن روحانی درپس بمباران اسراییل که دراصل باهدف ویران کردن سرمایه گذاری دراین ۴۷سال بوده ، بعلت مات شدن خانواده وتفکر پالانی ها،
بمیان آمد و قهرمان سازی ازاین افراد شد،
وکودتای خزنده نام دارد،همه اینهارا ما فعالین تورک رصد کرده درنطفه خفه میکنیم،
اگرتوجه کنید ،بعداز رسواییرضا پالانی وسلطنت طلبها و باستانگراها،درمدت کمای آنها جدیدا
......................
نخستوزیر کشتار ۶۷ و خویشاوندی پنهان پنجاهوهفتیها...
...بارها به من خرده گرفته شد که چرا اینهمه به پنجاهوهفت و
پنجاهوهفتیها میپردازم... من نه تنها کوتاه نیامدم که پس از آغاز کارم به عنوان سردبیر (سانفرانسیسکو تودی) یک شماره از آن را به بررسی تحلیلی-نظری این پدیده اختصاص دادم.
پنجاهوهفتیها همگی اعضای یک خانواده بزرگند که اگر گوشت تن هم را بخورند استخوان همدیگر را دور نمیاندازند. جنگ و ستیز آنان از روز نخست بر سر ارث و میراث بود و نه بر سر ارزشهای انسانی و اجتماعی و بر سر این میراث است که گاه با هم میستیزند و گاه در آغوش هم میآویزند.
ببینید چه کسانی از بیانیه یک عنصر جنایتکار پشتیبانی کردهاند تا باور کنید که بدون گذر از انقلاب ۵۷ حتا تا هزار فرسنگی یک دموکراسی پایدار هم نمیتوان رفت! ۱۶ جولاي ۲۰۲۵ سن خوزه کالیفرنیا
ايرج جان من اين مطلب را براي بيعت با كسي ننوشتم . من كه گفته ام ميرحسين موسوي إن را براي پشت سر گذاشتن جمهوري اسلامي طرح كرده است ولي اين نبايد باعث شود كه در مورد آن حيال پردازي شود. هنوز عن معلوم نيست مير حسين موسوي يك جمهوري اسلامي تعديل شده ميخواهد و يا به نفي نقش دين در حكومت و تعامل با دنياي خارج كفار هم رسيده است.
ایرج اروجی : برای بیعت با شاهزاده رضا پهلوی شایسته نیست که شاخص های دیگر کوبید!! بیانیه میر حسین به تصور امروز ما در همین لحظه ممکن است از ناممکنات مطلق بنظر برسد ولی مگر جنبش سبز و جنبش های دی ۹۶، آبان ۹۸ و یا جنبش زن زندگی آزادی در ضمیر خارج نشینان از ممکنات لحظه خویش بودند؟؟
میر حسین کم هزینه ترین شکل گذار را مطالبه کرده است، همین!!
نوری علا در این مورد حرفهای جالبی زد.
باز هم ایرج مصداقی دعوت نشد گرچه به بهانه شاهزاده، مدام به چپها و جمهوریخواهان و اتنیک ها و مجاهدین، توهین و پرخاش میکند،وتهمت میزند.
https://www.youtube.com/watch?v=-utTpGxuKjY
عکسها و فیلم های سفر علی گدا به کره شمالی بخوبی اشتیاق او را از سبک اداره کشور آنها شان میدهد.
مردمی که گله وار یا دست میزنند و یا پرچم تکان میدن و بفرموده هورا هم میکشند دست مثل بچه ی خیلی تربیت شده.
البته امت شهید پرور ایران هم لایق همین سبک زندگی هستند.
والله ما بچشم خودمان ندیدیم ولی میگن کرمهای جسد حیوانات اول جسد را میخورند بعد شروع میکنن به خوردن همدیگر.
تا امت اسلام که 98% رفتند و عاشقانه به جمهوری اسلامی در 12 فروردین 58 رای آری دادند . مزه ی اسلام ناب محمدی خود را خوب حس کند و فرزدانشان هم تاوا دین مقدس والدینشان را بدهند.
بزرگی گفته آنچه حد ندارد حماقت است.
به دلیل نفرتی که از مریم رجوی و همسر و فرمانده و مراد او وجود دارد، هرنوع همراهی با او باعث انزوا می شود.
از آن گذشته، مجاهدین امکان ندارد که در یک تشکل جبهه ای، جاسوسی و تهیه اسناد مخفیانه از بقیه به منظور شانتاژ از آن ها را اصلی ترین وظیفه خود در آن جمع ندانند.
کسی که با مجاهدین دمخور شود، هم شریک تمام بی آبرویی های آن ها می شود و هم خود را در معرض جاسوسی و شانتاژ قرار می دهد و فقط وقتی که خیال دور شدن از آن ها را داشته باشد است که می فهمد در چه دامی گرفتار شده است.
ضمنا چرا مریم خانم جرأت نکرد که علیه هفته نامه فرانسوی فوق معتبر کانار آنشنه شکایت کند. کانار افشا کرده بود که او حد اقل به مدت بیست سال اخیر و هر سال حد اقل دو بار با هزینه های نجومی از پول سازمان به تفریح و خوشگذرانی دریایی تشریف برده اند، و در همان حال شیره جان هواداران خود در آلبانی را کشیده اند که چرا راحت طلبی می کنید و چرا مثلا شب ها خواب همسر طلاق داده خود را می بینید.
فرق بین زنجان و قزوین چیست ؟
سابق میگفتند: نه قم خوش است، نه کاشان، لعنت به هر دو تاشان.
آیا داشتن نوستالژی زیاد، نوعی مشکل روانی است ؟
در نزد بعضی افراد ممکن است ژنتیک باشد. من دوستی دارم که میگوید در روز ممگن است 20 بار بیاد شهر و روستا و کوه و دره و کوچه و خیابان ولایت اش بیفتد.
و گفته اند که: العدل…
بله
و گفته اند که: العدل اساس الملک
با تشکر از این خانم نویسنده در مورد این مباحث مهم بی عدالتیها و عدم تعادل روانی در جامعه و اعدامهای ابزاری و خشونت محور؛ اما بهتر است که برای همین جامعه ستمدیده و رنجیده و خسته، طرح و بررسی این مباحث دلسوزانه حدالامکان غیرمطول و در برخی پاراگرافها بازگویی مطالب غیر مشابه و غیر تکراری باشند تا بدور از ملالت مطولی مطالب، دریافت و پرداخت آن در افکار و اندیشه خوانندگان هرچه بیشتر مفیدتر واقع شود ..
تا جایی که ما میدانیم
تا جایی که من میدانم در تمامی این سالها شخصا از شاهزاده نشنیده ام که فلانی مشاور ارشد ایشان است. از داریوش همایون و شهریار آهی بگیرید تا دیگرانی که امروز در دبیرخانه مشغول هستند توسط دیگران و رسانه ها مشاور ارشد به حساب آمده اند اما شاهزاده هرگز چنین امری را تایید نکرده اند. یکی از این «مشاوران ارشد» رامین پرهام بود! این که رامین پرهام توهم زد و یک سری اراجیف بهم بافت را که نمیتوان به شاهزاده چسباند. این که یکی از کسانی که شما مشاور ارشد می نامید فلان سخن را گفت .. او نظرش چنین است. اما نه شاهزاده و نه آن مشاور ارشد در فردای ازادی ایران فاقد آن قدرت آتش و هژمونی هستند که بتوانند چنین نظراتی را تحمیل کنند. این نظر اوست. دهها نفر دیگر نظر دیگری دارند. بازهم همان داستان کهنه که شاه خودش خوبه اطرافیانش بدند. چنین نیست. اهمیتی به نظر آن مشاوران نباید داد. مگر ما ملت چوب خشک هستیم که یک رژیم را ور بندازیم برای آزادی و فردا «مشاور ارشد» برای ما یک دوره بگیرو ببند براه بیاندازد؟ من آن مصاحبه را ندیده ام اما به باور من بگیر و ببند با این عقده که در دلهاست بسیار خواهد بود و شاهزاده و سایر نیروهایی که احساس مسئولیت می کنند باید قدم جلو بگذارند و جلوی فجایعی که مردم داغ دیده احتمالا میخواهند بوجود بیاورند را بگیرند. من در یکی از ویدیو ها دیدم در نزدیکی یکی از ساختمان هایی که هدف موشک اسرائیل قرار گرفته بود یکی از همسایه امده بود بیرون و خطاب به نمیدانم چه کسی فریاد می کشید فلان فلان شده بیا بیرون.. چرا قایم شدی!
سیاست، هنر انجام ممکنات است
با تشکر از زحمتی که کشیدید توجه تان را جلب میکنم به این که در مورد مبارزه با رژیم جمهوری اسلامی نوعی «مهندسی معکوس» باید بکار برد. به این ترتیب که چون مثل رضاخان میرپنج یک نیروی مسلح قزاق نداریم که از گوشه ای از ایران لشکر را حرکت بدهیم و تهران را فتح کنیم، بناچار باید از مردم بخواهیم که بیرون بیایند. عدالت از نگاه بسیاری این است که هم مریم رجوی و هم نمایندگان کردها و عربها و بلوچ ها و ترکمن ها در کنار شاهزاده بنشینند و برنامه ای بر اساس ایران فدرال بریزند و آنرا به پیشگاه مردم ایران تقدیم کنند. کلاه تان را قاضی کنید. آیا در تهران که محل تغییر رژیم است نه در مشهد و سنندج و چابهار و ... آیا در تهران مردم به استقبال خانم رجوی می آیند؟ مجاهدین چه تعداد نیرو کف خیابان های تهران دارند؟ پدربزرگ شاهزاده را مردم در استادیوم فریاد زدند. آیا پدربزرگ مسعود و مریم را هم فریاد زدند؟ ما ناچاریم به طریقی رژیم را سرنگون کنیم که به تریج قبای مردم بر نخورد. بقیه مطلب تان در ماموریت و وظیفه یک نیروی اپوزیسیونی که دم از دمکراسی میزند نمی گنجد. نظرات شما هرقدر هم دمکراتیک نه شاهزاده و نه هیچ کس دیگری بجز نمایندگان منتخب مردم ایران در مجلس موسسان هستند که میتوانند خواسته های شما را جامه عمل بپوشانند. آرزوهای شما بسیار هم زیبا. اما استقبال هم میشود؟ به باور من و در چند مقاله هم گفته ام که هر نیروی سیاسی که یک مجاهد را در ید و در کنار خود داشته باشد مردم ایران را از دست میدهد. مساله انتخاب ما نیست بلکه مساله انتخاب بناچار همراهان است. بازهم واقع بین باشیم. آیا توقع بی جایی نبود اگر مثلا در سال 1360 من مقاله ای مثل شما مینوشتم و از شما میخواستم که از شاهزاده دعوت کنید بهمراه مسعود رجوی خمینی را سرنگون کنند؟ مضحک نبود؟ امروز خواست شما مضحک نیست اما با واقعیت کف زمین نمیخواند. مجاهدین نباید در هیچ جریان اپوزیسیون مردمی حضور داشته باشند. مگر آنکه......
مگر آنکه!!!!!!!!!!
مگر آنکه به ایران حمله و تسخیر شود، آنچنان که در مورد عراق دیدیم، بعد کشورهایی که ایران را اشغال کرده اند در تهران یک کنفرانس برگزار کنند و از نمایندگان همه مدعیان دعوت به حضور در آن جلسه بکنند. دقیقا همان سناریویی که آمریکا بعد از سرنگونی صدام ترتیب داد. در اینجا دیگر کسی اهمیت نمیدهد که مریم رجوی لچک به سر دارد یا خیر. مقوله تقسیم قدرت است و همه می آیند. ولی تا آن زمان، آنها که گروه خون سیاسی شان باهم میخواند بهتر است باهم کار کنند. وقتی رژیم سقوط کرد، البته مسعود و مریم رجوی نیز مثل هر ایرانی دیگری حق انتخاب شدن دارند و با امکاناتی که دارند چه بسا با تبلیغات مناسب شاهزاده یا هر مدعی دیگری را پس بزنند و ایران دمکراتیک اسلامی خودشان را برپا کنند.
هومن جان مرسي از نكته نظر و توجهي كه به مقاله بنده داشتي. با احترام بايستي اشاره كنم كه من أصلا و هيچ كجاي مقاله ننوشتم كه كسي بره كنار نتانياهو يا پهلوي قرار گيرد. اگر برداشت شما از مقاله چنين بوده به هيچ عنوان نگارنده چنين تصويري ارائه نداده است.
آیا فکر میکنید این ملی گرائی ایرانی فارسی از هر نوع اش که باشد در مناطق غیر فارس کارائی دارد مثلا در آذربایجان طی ٣٠ سال اخیر کسی زنده باد ایران نمیگوید ولی یاشاسین آذربایجان را هر روز و هر ساعت در تمامی مراسم و تجمعات حتی عروسی ها میشود شنید یعنی آن سبو بشکست و آن باده بریخت . چه شاه باشد چه شیخ چه جبهه ملی فاشیست باشد چه رجوی مذهبی مصدقی و چه سوسیال فاشیست های غیر مذهبی .
دیدید قمر دختر عزیز سلطنه رو چطوری بستن به ریش آسپیرال غیاثآبادی مواظب باشید موسوی و... رو نبندند به ریش امت اسلامی
سالام
امثال سعیدحجاریان دیگر پشم هم حساب نمیشوند،
خودش تبدیل به یک ایرانشهری تمام قدشده است،
خیلی ها که جمهوری اسلامی رابه این روز رسانده اند،خودشان راجدیدبشکل جدیدی مطرح میکنند،
اینها خودشان همدست وجاده صاف کن اسنعمارگران هستند.
فکرمیکنید،قاجار وپهلوی وشوروی،وو،،را آمریکایی ها
وجاسوسان آنها جدای داخل حکومت به ورطه ورشکستکی راساندند؟
اصلا وابدا،
نه کار خارجی بود ونه مخالفانشان،
بلکه مدیران و وزیران و مسئولین وکارگژاران خود حکومت باعث نابودی،حکومت،شدند،
درجمهوری اسلامی هم
مدیران وکارگزاران حکومت
بودندکه وضعیت جامعه را
به اینجا رسانده اند.ولی باید
گفت،امثال حجاریان لاریجان،احسان موحدیان،
آخوندعاملی،ترابی ،رائفی پور، نوری زاده،نوری زاد،گنجی،سازگارا،حسن روحانی،حدادعادل،جهانگیری،خاتمی ،ولایتی ،وو، به این
روز رسانده اند،
کل اگر دکنربود اول کچلی
خودش را مداوا میکرد.
ایرانشهریها،پان ایرانیست ها
همسنگر سلطنت طلب بوده وهستند،
ولی کورخوانده اند،
فعالین ما اینهارا میشاسند.
درود بر تو !
یک فاتحه برای پدر و مادرت که این چنین فرزندی را به شرق الاوسط تقدیم نمودند !
مابعد از 40 سال با صدای بلند حندیدیم و مشت ها را گره زدیم و به هوا کوبیدیم !
درود بر تو ! لات، جوانمرد خاورمیانه که عربدههای 1400 سال آخوند لواطکار صیغه زاده جلقو، را به زیرزمین و مخفیگاه فرستادی !
هی یره یره یره، سرشو بگیر در نره !
وافتخار میکنم که ایران چنین دخترای دارد.
آنها اعتماد کند. درست مثل آن روباه ی که برای رخته به آغل گوسفندان لباس گوسفند تنش کرده بود.
طرفداران ایئولژی هاجملگی و در راس شان مسلمین چنان بی آبرو شده اند که حتی اگر در روز روشن بگویند که روز است نباید باور کرد.
مگر اینکه آدم واقعا گاگول باشد.
اقای مرادی
... بر شما که اسم مریم رجوی می اورید وادعای وطن دوستی می کنید. شاید برای شما کشتن سربازان ایرانی در جنگ قابل گذشت باشد اما برای ما که دوران خدمت را در جبهه بودیم و خانواده هایی که فرزندانشان بدست این گروه جنایتکارکشته شدند هیچگاه قابل گذشت نیست. ................
بعد که بیل دسته زده شد تاریخ نشان داده که آنکه گفته نه بباره و نه .. سوار که شد دیگه پیاده نمیشه.
مگر همین خمینی گجستک نبود که شعار میداد همه با هم. بعد که سوار شد دیدیم چه کرد.
پس تقصیر ندارند مردم از ریسمان سیاه و سفید هم میترسند.
عیسی صفا.عضو حزب توده و حزب کمونیست فرانسه. خواهان تشکیل جبهه ضد دیکتاتوری همراه با موسوی، نخست وزیر در حصر شد.
لینک زیر:
https://www.youtube.com/watch?v=v1D61WCL0Bc
پیشنهاد برای نقشه راه گذار دموکراتیک و بازسازی ایران
پاسخی به فراخوان جناب محسن کردی برای مشارکت در پیشهمایش مونیخ
با احترام به دعوت جناب محسن کردی برای ارائه پیشنهادهایی در مسیر همکاری ملی، گذار دموکراتیک و بازسازی کشور، اینجانب، در آستانه هفتادسالگی، بیهیچ منفعت شخصی، تنها با انگیزهی تحقق ایرانی آزاد، آباد، صلحطلب و دوستدار جهان، طرحی را بهعنوان یک نقشه راه ممکن و قابل بررسی تقدیم میکنم.
. تشکیل جبههی فراگیر ملی برای گذار از جمهوری اسلامی
1) با دعوت مستقیم شاهزاده رضا پهلوی و خانم مریم رجوی، همراه با دعوت از همه جریانهای سیاسی، فعالان مدنی، نخبگان مستقل، اقوام، اقلیتها، زنان، و جوانان.
2) هدف صرفاً عبور از جمهوری اسلامی است، نه تثبیت قدرت برای فرد یا گروهی خاص.
3) پذیرش اصول بنیادین برای عضویت:
a) جدایی دین از حکومت
b) تمرکززدایی و بهرسمیتشناختن تنوع قومی-فرهنگی
c) پایبندی به اعلامیه جهانی حقوق بشر
d) رد خشونت علیه غیرنظامیان و تلاش برای انتقال مسالمتآمیز قدرت
۲. طراحی مرحله گذار (۵ ساله) با دولت ائتلافی موقت
1) تشکیل «شورای عالی انتقال» متشکل از نمایندگان منتخب نیروهای جبهه، با مأموریت تشکیل دولت موقت و مدیریت دورهی گذار.
2) نگارش قانون اساسی موقت با تکیه بر ساختار فدرال-پارلمانی، با تفکیک کامل قوا، انتخابات آزاد و مشارکت برابر اقوام و زنان.
3) نخستوزیر موقت با رأی این شورا انتخاب میشود و دولت انتقالی متشکل از نیروهای مختلف به نسبت وزن سیاسیشان تشکیل میگردد.
۳. سهمبندی منصفانه در قدرت انتقالی
1) هر جریان سیاسی که دستکم ۵٪ از آرای ملی یا منطقهای را کسب کند، حق دارد در سطح قانونگذاری و اجرایی مشارکت کند.
2) شاه یا رئیسجمهور، در هر ساختار، صرفاً دارای نقش تشریفاتی است و از مداخله در قوا و امور اجرایی منع میشود.
۴. پایان دوره انتقال: همهپرسی برای تعیین نوع حکومت
1) پس از تثبیت امنیت، بازسازی نهادی، و تضمین آزادیهای سیاسی، یک همهپرسی آزاد و شفاف برای تعیین نوع حکومت برگزار میشود:
a) جمهوری پارلمانی
b) مشروطه سلطنتی پارلمانی
۵. تضمینهای دموکراتیک برای جلوگیری از انحراف
1. تشکیل نهاد نظارت مستقل با مشارکت سازمانهای حقوق بشری بینالمللی و گروههای داخلی
2. ثبت شفاف تمام اسناد، مذاکرات و تصمیمات جبهه ملی به صورت علنی و در دسترس مردم
3. ممنوعیت هرگونه تلاش برای قبضه قدرت توسط نیروهای نظامی، امنیتی یا گروههای سیاسی در دوره انتقال
سخن پایانی
باور دارم که در سیاست، «ناممکن» وجود ندارد، اگر ارادهای برای انجامش باشد. شاید این پیشنهاد، برای برخی جسورانه یا غیرعملی بهنظر برسد، اما ایران امروز نیازمند پیشنهادهای شجاعانه و همزمان واقعگرایانه است. اگر اتحاد میان شاهزاده رضا پهلوی و خانم مریم رجوی، در چارچوب یک جبههی ملی دموکراسیخواه، محقق شود، میتوان انتظار تحولی جدی در مسیر پایان دادن به استبداد و پایهگذاری یک نظم نوین دموکراتیک داشت.
امیدوارم این طرح بتواند زمینهساز گفتوگویی جدی، باز و ملی برای همایش پیشرو در مونیخ باشد.
با احترام، اسماعیل مرادی
والله بابام جان دروغ چرا تا سانفرانسیسکوآآآآ... گویا شرکت گاز زودتر از اروپا مکانیسم ماشه رو فعال کرده ... از غیاثآبادی قم هم دود بلند شد...
مش قاسم به صورت خلاصه میتونی بگی موشک هوشمند چیست؟
... والله بابام جان دروغ چرا تا قبرآآآآ ... ما با چشم خودمان دیدیم که موشک هوشمند یک ابزار جادویی است که طی ۱۲ روز
1. غیاثآبادی های جهانوطن و قمی های امتگرای و ایرانستیز را یکشبه وامیدارد که سرود ای ایران بخوانند
2. نقاب را از چهره اپوزیسیون انگلیسا برمیکشد تا همگان بدانند دلباختگان انقلاب شکوهمند اسلامی تا کجا پای رژیم برآمده از انقلابشان میایستند و رسم ما ایستاده میمیرم را ادامه میدن آره بابام جان
اگر راست میگویند سپاه پاسداران را تشکیلات تروریستی اعلام بکنند و هر گونه روابط اقتصادی با سپاه را تحریم بکنند آنوقت اورپا تبدیل به مکانی عاری از خامنهای میشود مخصوصا خود انگلیسها همیشه مخالف مواضع سخت گیرانه در قبال سپاه پاسداران بوده اند
خمینی :
"اگر ما از اول بطور انقلابی عمل کرده بودیم، و حزبهای فاسد را ممنوع اعلام کرده بودیم، و روسای آنها را به سزای خودشان رسانده بودیم ،قلم تمام مطبوعات را شکسته بودیم و تمام مجلات فاسد و مطبوعات فاسد را تعطیل کرده بودیم و روسای آنها را به محاکمه کشیده بودیم و چوبههای دار را در میدانهای بزرگ برپا کرده بودیم، و مفسدین و را درو کرده بودیم، این زحمتها پیش نمی آمد.”
دیکتاتورها از هم درس میگیرند!
..........................
معلوم نیست چرا دوباره بیانیه نویسان به وسط میدان پریده اند.
اینان هم مانند طالبان سلطنت و چماقدارانش چند سال یکبار و وقتی صدای پای انقلاب نزدیک میشود آفتابی شده و سهم خود را می خواهند.
۱۸۰ نفر اقتصاددان که بسیاری از آنان از عوامل و تئوریسین های اقتصادی حکومت بوده اند تا میرحسین و اصلاح طلبان و...
چرا اینان در دوران زمامداری خود شعار آزادی زندانی سیاسی نمی دادند؟ بلکه آنان را مرتد و محارب و منافق و عوامل بیگانه ....میدانستند. کشتارهای دهه 60 و 4 دهه و اندی از یاد نمی رود.
منظور اینان از زندانی سیاسی همان همفکران خودشان است. بقیه که سیاسی نیستند و زندانی امنیتی هستند از کارگر و معلم , بازنشسته و....
اصلاح طلب-اعتدال چی -پایدارچی- اصولگرا دیگه تمامه ماجرا
پسر شاه اگر امثال محسن کردی و محققی ها را نداشت باید چه خاکی بر سر میکرد؟
سایتی که جولانگاه توابین و نادمین مجاهد و فدایی شده!!
حنیف نزاد و بدیع زادگان و سعید محسن و پویان-احمدزاده-مرضیه اسکویی ها و دهقانی ها و زندانیان و یاران شجاع بی بازگشت دهه 60 کجا ؟ و
مریم و مسعود و نگهدارها و پادوهای نوه رضا خان قزاق کجا؟
میان ماه من تا ماه گردون تفاوت از زمین تا اسمان است
درست است که پهلوان حبیبی از افتخارات ورزش ایران ازاد میباشد، اما جا دارد که به این موضوع اشاره شود که در تمجید و گرامیداشت ببر مازندران، اندکی اغراق صورت گرفته است.
بنده در سال 53 افتخار ملاقات با این ورزشکار بزرگ را داشتم و درس زندگی از ایشان اموختم. اما در مقایسه با جهان پهلوان تختی، ایشان حرفی برای گفتن نداشت. من همیشه در میدان کشتی و رقابت بین امامعلی حبیبی و جهان پهلوان تختی، جهان پهلوان را تشویق میکردم.
دوست عزیز نخست اینکه ای کاش با نام و نشان و هویت اصلی بیایید و بنویسید، من پاسخ به آنها را که نقاب دارند نمی دهم. اما اگر آثار مرا دنبال کرده بودید، این یادداشتِ کودکانه را نمی نوشتید!
د
با احترام، نقد شما بر نوشتهی آقای مهران براتی را خواندم. اما متأسفانه در تحلیلتان، بیش از آنکه به محتوای واقعی نامه توجه شده باشد، قضاوت شخصی و تفسیر نادرست از مفاهیم سیاسی و اجتماعی مشاهده میشود.
نخست آنکه شما آقای براتی را به "سهمخواهی" متهم کردهاید، در حالی که ایشان از حق طبیعی مشارکت در روند تصمیمسازی و تصمیمگیری درباره آینده ایران سخن گفتهاند. مگر نه آنکه اساس دموکراسی، بر توزیع قدرت، شفافیت ساختار، و مشارکت برابر نیروهای گوناگون سیاسی و اجتماعی استوار است؟ آنچه شما "سهمخواهی" مینامید، در واقع مفهوم بنیادین "عدم تمرکز قدرت" و "توزیع متوازن مسئولیت" در یک نظام دموکراتیک است.
دموکراسی، عرصه زهد و تصوف نیست که معیار آن خلوص نیت و پارسایی فردی باشد. دموکراسی یعنی تقسیم ساختار قدرت، باز کردن جایگاه برای همه نیروها، و حفظ تعادل و نظارت همگانی بر روندهای تصمیمگیری. کسی که از "تکصدایی"، "فرمان از بالا" و "دعوت بدون مشارکت" انتقاد میکند، در واقع در حال دفاع از اصول بنیادین جمهوریت و پلورالیسم سیاسی است.
شما با نگاهی عرفانی به سیاست مینگرید و گویا انتظار دارید فعالان سیاسی، بدون هیچ نقشی در تصمیمسازی، تنها برای «رضای خدا» گردن نهند و بیعت کنند. اما در سیاست مدرن، هیچ خدمتی بدون حق، و هیچ مسئولیتی بدون اختیار پذیرفتنی نیست.
مهمتر از آن، آیا مطالبهی آقای براتی برای شفافیت، مشارکت متوازن، و جلوگیری از قطبیسازی اپوزیسیون، آنهم در شرایطی که جامعه ایران نیازمند همگرایی واقعی است، خواستهای نامشروع یا «سهمخواهانه» است؟ اگر مخالفت با ساختارهای انحصارگر، نامش سهمخواهی است، پس تمام تاریخ مبارزه برای آزادی باید "سهمطلبی" نامیده شود!
فراموش نکنیم: آنچه در دموکراسی اهمیت دارد، سهمبری نیست؛ بلکه سهمسازی است. و کسی که خواهان حضور همه صداها در طراحی آینده ایران است، نه تنها «سهمخواه» نیست، بلکه مدافع شراکت ملی و دموکراسی اصیل است.
بخشی دیگر از نقد شما، متأسفانه نگاهی آشکارا کاستی، سلسلهمراتبی و غیرمدرن را به نمایش میگذارد؛ دیدگاهی که بیشتر یادآور ساختارهای فئودالی و ارباب، رعیتی است تا منطق سیاست مدرن و دموکراتیک.
آنجا که مینویسید:
"بدون جریان پادشاهیخواهی و حمایت میلیونی مردم ایران از نقش ملی شاهزاده، نه تنها پایگاهی در سپهر ملی نخواهند داشت، بلکه حتی در یک روستای دورافتاده هم شانس نقشآفرینی ندارند..."
و نیز آنجا که خطاب به دیگران توصیه میکنید:
"جایگاه خود را بشناسید، و اگر صادقانه قصد همکاری دارید، شنونده باشید و سهم خود را در عمل ادا کنید..."
در واقع اصل بنیادین جمهوریت و مشارکت سیاسی برابر شهروندان را به چالش میکشید. گویی ایران آینده نه جامعهای برابر، بلکه سلسلهمراتبی از خواص و عوام است؛ با جایگاههایی تعیینشده و دسترسی محدود به قدرت و تصمیمگیری. این ادبیات، برخلاف ارزشهایی است که همگان از آن سخن میگویند: حق برابر برای مشارکت، رقابت آزاد سیاسی، و برابری در حق انتخاب و انتخاب شدن.
اگر قرار باشد جایگاه افراد در سپهر سیاسی بر اساس پیشفرضهایی ثابت و غیرقابل تغییر تعیین شود، مثلاً چون «شاهزاده» هستند پس «نقش ملی» دارند و دیگران حتی در یک «روستای دورافتاده» هم اعتباری ندارند، آنگاه دیگر چه نیازی به انتخابات، آزادی، گفتمان دموکراتیک و مشارکت برابر است؟ در چنین نگاهی، حتی سیاست جای خود را به تبعیت و بیعت میدهد، و شعار "دموکراسیخواهی" به پوششی برای بازتولید همان نظامهای کهنه تبدیل میشود.
آقای اسدی عزیز، مشارکت در آینده ایران نه با تبار، و نه با تیتر «شاهزاده»، که با پایگاه اجتماعی، توان فکری، برنامه سیاسی، و مشروعیت حاصل از گفتوگو و پذیرش عمومی رقم میخورد. هیچکس صاحب ارثی سیاسی نیست. در جمهور مردم، قدرت به دست مردم است؛ نه به شرط تبار، و نه با اجازهی اربابان قدرت.
نکتهی پایانی آنکه، دموکراسی یعنی رقابت آزاد و عادلانه میان دیدگاهها و نیروها، و نه توصیه به "ساکت بودن" و "شناخت جایگاه" از سوی یک جناح خاص. نقد جناب براتی نیز در همین چارچوب قابل دفاع است: مطالبهی شفافیت، مشارکت متوازن و اجتناب از انحصار.
ایران آزاد فردا، ایران شهروندان برابر است؛ نه ایران کاستهای سیاسی و تبارسالاری مدرن.
با احترام، مرادی
ویرانه شود جمهوری اسلامی به زودی
ولله نماند اثر از اصلاحطلبان و چپفارسی
تهران شود آزاد و ایران شود آباد
با میهن ما هرکه درافتاد ورافتاد
سهم خواهی از شاهزاده رضا پهلوی و شرط و شروط گذاشتن برای پیوستن به همایش همکاری برای نجات ایران یعنی فرار از اتحاد وُ همکاری پشت کردن به ملت ایران و خزیدن در دامن جمهوری تبهکار و اشغالگر اسلامی است که فعلن حاکم است.
بقول شازدهاسدالله میرزا دیگر کسانی که امروز شرط و شروط خودشان را برای پیوستن به همایش همکاری برای نجات ایران پیشاپیش بر سهمی برای خود بنا میکنند باید بدانند که جمهوری تبهکار اسلامی در قدرت است.
بنابراین سهم خواهی از شاهزاده رضا پهلوی آن هم زمانی که هنوز جمهوری اسلامی در قدرت نشسته است معنی ای جز همسویی و حمایت حداکثری از جمهوری اسلامی را در بر ندارد... ۱۳ جولای ۲۰۲۵ ج
... واترلو
این همایش هیچ هدفی جز سفید شویی اعمال ضد ملی، راست افراطی، به رهبری رضا و یاسمین پهلوی و دیگر اعوان و انصارشان ندارد.
ننگ همکاری تبلیغاتی و اطلاعاتی شاه اللهی ها و رهبر متوهمشان، با ماشین جنگی نتانیاهو، در تجاوز آشکار به ایران به این سادگی ها پاک شدنی نیست.
وابستگان نتانیاهو و ترامپ "نه بزرگ" آزادیخواهان و دمکراسی طلبان ایران به این تلاش مذبوحانه را، در روزهای آینده خواهند دید.
نه سلطنت نه رهبری، آزاری دمکراسی برابری
در حسین آباد سفلا میگویند: جواب الاغ یا لگد است یا گاز !
در زمان مصدق هم میگفتند:ساواکی ها همه را به کیش خود میدانند!
دوست عزیز اگر در نوشتهها و نظرات مرا دنبال کنید، یا دنبال کرده بودید، من با کسی تعارف ندارم و سال هاست درگیرم با نفوذی ها، اسب های تروا...
آقای کردی مثل اینکه در دنیای شما فردی اجازه دیگر بودن و سلطنت طلب نبودن را ندارد. به هر کس که همانند شما فکر نمی کند انگ و برچسب می زنید. بعد هم تقاضای گفتگو، همکاری، پیشنهاد و همایش و ... می کنید!
من پیشنهاد می کنم شما با همه سلطنت طلبان بنشینید در یک اتاق پر آینه که جمعیتتان را هم خیلی زیاد بکند و برای خود به به و چهچه بگویید!
با این برخوردی جاهلانه ای که شما می کنید، راه را برای همه دگر اندیشان سد می کنید!
وقتی به شما می گویند، که فاشیستید، ادعای دمکرات بودن هم می کنید!
چه قدر خوب است این تفاهم نسبی میان دو طیف ظاهراً متضاد که احمد پورمندی و محسن کردی از نمایندگان آن هستند!
گفتم «تفاهم نسبی» برای آن که چندان به جدی بودن و پایداری آن امیدوار نیستم، و حتی شاید بهتر بود که می گفتم «تفاهم موقت» یا »تفاهم کلامی» یا «تفاهم جر و بحثی».
و چه قدر خوب می شد اگر رضا پهلوی می توانست یا می خواست که یک بار برای همیشه، ترتیبی دهد که هواداران و هوادار نمایان او به محض آن که برخورد هایی ناشایسته و به دور از پرنسیپ های اولیه از خود بروز می دادند به طور قطعی و بی برگشت از طیف طرفداران او طرد می شدند و هرگونه ارتباطی با آنان هم باعث طرد شدن ارتباط گیرنده می شد!
چنان برخوردی شهامت و قاطعیتی می خواهد که ای کاش رضا پهلوی آن را داشته باشد.
احمد پورمندی را من همچنان در طیف چپ قرار می دهم. اما چپ خردمند بدون دگم و دارای شهامت انطباق بر واقعیت ها بدون سنجیدن آن ها با دگم ها.
محسن کردی را هم علی رغم تند و تیز نویسی های گاه به گاهش من شخصاً در طیف راست میانه با گرایش های نه چندان بیگانه با چپ ارزیابی می کنم.
اما مهم تر از خود این دو، دو گرایشی است که این دو از نمایندگانشان هستند.
نظر دیگران
نظر ارتش سایبری را دیدیم. کسی نظری ندارد؟
1- مردم درون ایران سرنوشت خود را تعیین میکنند و نه بدنامان و رانده شدگان انقلاب ضد سلطنتی.
2-هر هفته اعلان تشکیل دولت و مجلس و انجمن و ققنوس و منحوس موجب بی اعباری امر انقلاب میشود. شهرام همایون تاکنون بارها اینکار را نموده و نتوانسته از دول خارجی مانند امریکا بودجه بگیرد.
3- کسی باید سردمدار مبارزات اپوزیسیون باشد که خوشنام باشد . رضا پهلوی تاکنون فقط موجب تفرقه و اختلاف میان جریانات اپوزیسیون شده. او بهتر است سکوت کند.
4- مبلغان رضا پهلوی باید سابقه پرخاشگری و ایزوله بودن نداشته باشند،مخصوصن صادق باشند و نه اینکه کسی باشد که بطور تناوبی هر هفته در این سایت قهر کند و دوباره برگردد چون پاتق دیگری ندارد !
5- رضا پهلوی برای ورود به ایران باید سرمایه های ملی ربوده شده توسط خانواده اش را به صندوق ملی و بودجه کشور برگرداند ؛مگرنه در یک دادگاه میهنی محاکمه خواهد شد.
تامام ! باستا !
چانه زدن یعنی کوشش برای فریب خدا و خلق !
Masoud Karimi
متأسفانه بیشتر این فعالان سیاسی مثل براتی هستند و بدلیل خودخواهی و جاهطلبی ووو و ترجیح منافع شخصی بر منافع ملی در مقایسه با کسی همچون رضا پهلوی خود را هموزن و کمتر میبینند و در نتیجه یا به او نزدیک نمیشوند یا سعی در تخریب او میکنند تا خود را توجیه کنند
Ahmad Moghimi
به جز انسان های آزاده ای که در گذشته عضو و یا وابسته به حزب توده و یا فدائیان اکثریت بوده و خود را به روز کرده اند، از جمله آقای محققی که احترام خاصی برای ایشان قائلم و صدها دوست دیگر دیده و ندیده، آنهایی که همچنان در ذهنیت های دوران انقلاب باقی مانده اند، با مشاهده این همه فجایع دیکر تغییر نخواهند کرد، مگر مرگ که آنها را تغییر دهد. مهران براتی هم از همین به قول آخوندها خسره الدنیا والاخره است.
پاسخ به جناب محسن کردی
در حاشیه مقالهی «انفعال اپوزیسیون مستقل در قبال کنشگری ترامپ و حکومت اسلامی»
درود بر جناب محسن کردی گرامی،
واقعیت اینست که بدرازای عمر حکومت اسلامی، کوششهایی پیوسته برای ایجاد همبستگی در راستای سرنگونی آن، چه در حوزه نظری و چه در پراتیک سیاسی، صورت گرفته است. من نیز، به سهم خود، در کنار یارانم، در این مسیر حاضر بودهام. این تلاشها را میتوان به چهار دوره تقسیم کرد:
1- دورهی نخست (۱۹۹۰ تا ۲۰۰۰):
تمرکز عمده بر ایجاد جبههای کارگری بود، با تأکید بر سازمانیابی طبقاتی.
2- دوره دوم (۲۰۰۱ تا ۲۰۱۰):
کوششی جمعی برای بنیانگذاری جنبش جمهوریخواهان لائیک و دموکراتیک ایران، با هدف تعریف یک آلترناتیو سیاسی لائیک، دمکرات و ملی.
3- دوره سوم (پس از ۲۰۱۰):
ادامه تلاشها در چارچوب جنبش سکولار دموکراسی ایران، که اگرچه به انسجام تشکیلاتی نرسید، اما گفتمان لائیسیته و سکولاریسم را تا حد زیادی به سطح گفتمان مسلط اپوزیسیون ارتقا داد.
4. دوره چهارم (پس از ۱۴۰۱):
امروز در متن تجربه انقلاب «زن زندگی آزادی» ایستادهایم. انقلابی که نقطهی عطفی
پاسخ به جناب محسن کردی
در حاشیه مقالهی «انفعال اپوزیسیون مستقل در قبال کنشگری ترامپ و حکومت اسلامی»
درود بر جناب محسن کردی گرامی،
واقعیت اینست که بدرازای عمر حکومت اسلامی، کوششهایی پیوسته برای ایجاد همبستگی در راستای سرنگونی آن، چه در حوزه نظری و چه در پراتیک سیاسی، صورت گرفته است. من نیز، به سهم خود، در کنار یارانم، در این مسیر حاضر بودهام. این تلاشها را میتوان به چهار دوره تقسیم کرد:
1- دورهی نخست (۱۹۹۰ تا ۲۰۰۰):
تمرکز عمده بر ایجاد جبههای کارگری بود، با تأکید بر سازمانیابی طبقاتی.
2- دوره دوم (۲۰۰۱ تا ۲۰۱۰):
کوششی جمعی برای بنیانگذاری جنبش جمهوریخواهان لائیک و دموکراتیک ایران، با هدف تعریف یک آلترناتیو سیاسی لائیک، دمکرات و ملی.
3- دوره سوم (پس از ۲۰۱۰):
ادامه تلاشها در چارچوب جنبش سکولار دموکراسی ایران، که اگرچه به انسجام تشکیلاتی نرسید، اما گفتمان لائیسیته و سکولاریسم را تا حد زیادی به سطح گفتمان مسلط اپوزیسیون ارتقا داد.
4. دوره چهارم (پس از ۱۴۰۱):
امروز در متن تجربه انقلاب «زن زندگی آزادی» ایستادهایم. انقلابی که نقطهی عطفی تاریخی می باشد و بیگمان، بدون درک بیماری های مزمن دیرینه و نقد ریشهای گذشته، و نیز بدون همصدایی نظری و عملی برای آزادی شهروند، ساختن جامعه سالم و آزادی میهن، آب در هاون خواهیم کوبید و تلاش ها به ثمر نخواهد نشست.
من، با پشتوانه تجربه بیوقفه در چهار دهه گذشته، بر این باورم که شکستهای گذشته، نه تنها به سبب سرکوب حکومت، بلکه بیشتر به دلیل بیماریهای مزمن درونی اپوزیسیون بودهاند.
فرقهگرایی، ایدئولوژیزدگی و فردمداری ما را فلج کرد و مانع ایجاد اراده ای دمکراتیک، لائیک، آزادیخواه و میهندوست در پیوند ارگانیک با کف جامعه گردید.
آنچه امروز ضروریست، نه فقط نقد گذشته، بلکه رجوع صادقانه به آموختههای خود و مردم ایران در ده سال اخیر، بویژه در انقلاب «زن زندگی آزادی» است.
انقلابی که حامل گفتمانی مه راهی نو و افقی شکوهمند برابر ملت ایران گشوده است.
در این مسیر، بارها کوشش شده که با رجوع به چهرههای معتمد و مورد احترام اپوزیسیون، گامی برای شکلگیری یک نیروی ملی برداشته شود، اما نتیجه نداد.
لینک :
طرح «شورایی برای گذر از دیکتاتوری»
آنچه از این تلاشها میآموزیم این است که:
۱- هیچ نیروی خارجی (از جمله ترامپ، نتانیاهو یا هر دولت دیگر) نمیتواند جانشین اراده ملت ما برای تغییر توسط مردم و برای مردم باشد.
۲- بدیلسازی سیاسی نه با تکرار نهادهای نمادین، بلکه با دگردیسی گفتمانی، نهادسازی پایدار و پیوند با جامعه زنده و در حال تحول ممکن است.
۳- نیروی واقعی تغییر، در ایران است. قلب جنبش، نسل جوانیست که در خیابان، دانشگاه، کارخانه و دیاسپورا، برای آزادی و کرامت انسانی مبارزه می کنند.
از اینرو، وظیفه ما در تبعید، نه در تکرار فرمولهای شکستخورده، نه ادامه راه های به بن بست رسیده، بلکه گشودن راههای نو، در کنار و همصدا با ملت ایران است.
باشد که در این مسیر، تجربه انقلاب «زن زندگی آزادی»، جسارت ، فروتنی و خرد جمعی را همزمان با خود داشته باشیم.
با مهر و احترام
اقبال اقبالی
حضور یابید
آقای براتی عزیز،
این بحث ها همیشه بوده و باز هم خواهد بود. اما مهم در میدان ماندن و کنار نکشیدن است که همه ما در کارنامه مان جدا شدن بسیار داریم. از این پس تلاش کنیم بمانیم. دستکم در جایی که امید بیشترین است بمانیم. لذا پیشنهاد من به شما این است که دعوت را بپذیرید و با حفظ معترض بودن به همایش بروید همانجا هم بصورت تذکری از راه خیرخواهی میتوانید در کنار سخنان تان کوتاه اشاره کنید. من فکر میکنم همه ما ایرانیانی که خواهان گذار از جمهوری اسلامی هستیم نظرگاه مان یکی است. باور کنید که اگر شما برد بین المللی بیش از شاهزاده داشتید ترجیح میدادم شما ابتکار عمل را بدست می گرفتید چرا که میدانم شما خواهان نیکبختی ملت ایران هستید. اختلاف شما و شاهزاده سلیقه ای است نه ریشه ای. سلیقه بر سر انتخاب متدیک کار. مطمئن باشید که هیچ برآیندی از این حرکت تمامی نظرات و مطالبات شرکت کنندگان و حتا خود شاهزاده را تامین نخواهد کرد. اصلا غیر ممکن است در جمعی در چنین شرایط و موقعیت هایی برآیند کار نظرات همه را تامین کند. حتما اختلاف نظر هست و این خوب هم هست چرا که اختلاف نظر و همزمان ادامه دادن کار به تکامل کار یاری میرساند. ما همه از «همه باهم» خمینی که چیزی بجز همه با او به معنای مطلق آن بود ضربه خوردیم. شاهزاده یک همایش برگزار می کنند که خمینی هرگز چنین نکرد و بیعت مطلق خواست. حتا وقتی خواست جلاالدین تهرانی را ملاقات کند اول از او استعفایش از ریاست شورای سلطنت را خواست. تهرانی هرچه بود را به خمینی داد و رفت آمریکا. لذا با چنین تجربه ای من درک می کنم که ما ایرانیان بسیار محتاط باشیم اما این احتیاط را نباید تبدیل به سد و مانع کنیم که در این 46 سال چنین بوده. امیدوارم دعوت را بپذیرید.
ارادتمند محسن کردی
من تصمیم دارم این متدو آقای نتانیاهو رو به پرزیدنت ترامپ پیشنهاد کنم این آمریکایی ها از حالا باید کارخونه اسلحه سازی تعطیل کنند و بجاش کاندم و قرص کمر بسازند من به سهم خودم خیلی متاسفم که جز خشون انتقام جوی وزارت خارجه ایران اسلامی نبودم
با درود اقای ..........و با سپاس از تلاشتان برای روشنگری دراین روزهای سیاه وطن
اقایان عزیز در اینکه رژیم در اپوزیسون نفوذ کرده که جای تعجبی نیست خیلی ساده به دفتر سیاسی و نزدیک ترین و یقه
پاره کن ترین دوستان اقای رضا
پهلوی
نگاهی بیندازید
اگر اسم می خواهید تا دلتان بخواهد می توانم ردیف کنم
اقایان تا دیروز دستشان تا ارنج تو خون فرزندان وطن بود و تاپایشان به خارج رسید یک دفعه مدعی این میشوند که مادرزادی شاه پرست بوده اند ولی هر چند که برای مدتی در اغور خمینی و خامنه ای مشغول چریدن
وووو
دوست عزیز این قصه ی پر غصه
.سری دراز دارد
با احترام و خسته نباشید
دوست عزیز