رفتن به محتوای اصلی

آقای نگهدار و نصحیت به جمهوری خواهان
15.01.2023 - 11:07

 

نگاهی کوتاه بر مقاله چاپ شده در سایت اخبار روزبقلم آقای فرخ نگهدار زیر عنوان "سیر اعتراضات درخارج کشوروچالش بزرگ جمهوری خواهان ."

برای من که اکثریت قریب به اتفاق نوشته هایم فراخوان جریان های سیاسی به اتحاد پیرامون مبارز برای سرنگونی جمهوری اسلامی است . نوشته آقای نگهدار بیانیه وهشداری است درجهت خلاف اتحاد و شکل گیری یک اپوزیسیون متحد خارج از کشو ر.

نوشته ایکه از شروغ تا پایان تلاش می کند! همایش وسیع ایرانیان را که با شعار "زن ،زندگی،آزادی " که منبعث از شهامت مبارزان جوان ایرانی وتاثیر آن بر عواطف واحساسات لگد کوب شده چهل سال مردم ایران است را زیر سئوال ببرد و آن را در خدمت به گروه خاصی قرار دهد. تجمعاتی که شاه بیت آن ها آزادی ،حق طلبی وبرکناری حکومت آخوندی و نهایت بر پائی حکومتی بر اساس انتخابات آزاد ودموکراتیک است را مخدوش نماید.

میلیون ها ایرانی با همین دیدگاه وبا عشق به ایران آزاد در سرما .گرما بخیابان های دولت متبوع خود آمدند ومی آیند! تا توجه جهانیان وباشندگان آن کشور ها را بحمایت از جنبش انقلابی ابران جلب کنند .کاری بس عظیم بیرکت صفوف میلیونی که هرروز بر نقش تاثیر گذار آن افزوده می شود .

اما روایت آقای نگهدار از لون دیگر است.ایشان با نگاهی اجمالی وهدف دار .حرکت این جمعیت میلیونی را از محتوی اصلی خارج ساخته و به اجماعی سازمان دهی شده توسط یک گروه مشخص برای هدفی مشخص تقلیل می دهند .

توهین آشکار به میلیون ها ایرانی تحصیل کرده ،صاحب فکر واراده مستقل که از ویژگی های حداقل سی،چهل سال زندگی در یک محیط آزاد ودموکراتیک است.چه می شود کرد با رهبرانی که هنوز بخود اجازه می دهند جای دیگران فکر کنند !متهم کنند ! یاد آوری نمایند چیزی که شما در آئینه نمی بینید آنها در خشت خام می بینند .

روح تمامی نوشته حتی آخرین پارگراف هم دادن رهنمودی از موضع یک عقل کل به جمعی است که ممکن است مرعوب جنبش و اتحاد شکل گرفته توسط کسانی که ایشان صلاحیت آن ها را تائید نمی کنند! شوند واز جاده عقل خارج شده ، تن به اتحادی بدتر از ماندن حکومت اسلامی براریکه قدرت شوند .

من ناگزیرم چند پارگراف از نوشته ایشان را درج کنم تانشان دهنده دقیق صغرا کبرا کردن ایشان برای رسیدن به نتیجه مطلوب که همانا جلوگیری از شکل یافتن اتحادی گستر ده تر بر علیه جمهوری اسلامی باشد را نشان دهم .

"در آغاز تظاهر کنندگان خیلی به ندرت از نماد پرچم برای بیان هستی و هویت بهره می جستند.... اما پرچم ها با نقش شیر و خورشید افزایش یافته است. در تظاهرات اخیر لندن تقریبا از هر ۴ یا ۵ نفر یکی خود را در این پرچم پیچیده بود"از متن مقاله یعنی از حدود بیست پنج هزار شرکت کننده تظاهرات لندن بیست هزار حامیان پرچم شیر خورشید بوده اند. نمود سلطنت طلبان. ایشان با عبوراز این شکل. به محتوی این راهپیمائی های نیز گریزی زده می نویسند

"در یک ماهه اول اجتماعات و راهپیمایی ها در شهرهای مختلف فاقد تدارکات میدانی و مرکزی بود و سازماندهی ها و هماهنگی ها عمدتا به مدد شبکه اجتماعی صورت می گرفت. در تظاهرات ۲۲ اکتبر در برلین اما یک شبکه توانمند، مرکب از انبوهی از فعالین میدانی، با مرکزیت معین برای تصمیم گیری، مدیریت مالی، تدارکات، و کنترل دست اندر کار بوده اند.

در این اواخر در برخی شهرهای بزرگ اجتماعات به صورت مشهود سازمان یافته تر و در عین حال کنترل شده تر برگذار می شوند و تمایل به سمت طیف معینی از نیروها آشکار است.....به نظر می رسدتلاش ها برای این نهاد سازی بر پایه همگرایی احزاب و گرایش های تاریخا شکل گرفته در جامعه سیاسی ایرانی نیست و برپایه همگرایی پر طرفدارترین چهره های مخالف حکومت، در کنار شاهزاده رضا پهلوی، پیش برده می شود.

هیچ کس نمی تواند بگوید عموم شرکت کنندگان در این اعتراضات چه مطالبه ای از حکومت ها داشته اند. شواهد نشان نمی دهد که جمعیت ها مطالبه ای از جمهوری اسلامی داشته باشند، حتی به تلویح. اما در سخنرانی ها مکرر از دولت های اروپایی و امریکا مطالبات معین درخواست شده است. اهم این مطالبات عبارت است از «فراخواندن سفرا از ایران» «قطع هرگونه مذاکره»، «بستن سفارتخانه های ایران در کشورهای مختلف»، «تحریم عوامل حکومت» «تروریستی شناختن سپاه پاسداران"همان مقاله

نوشته ای که قدم بقدم حمایت وسیع وتاثیر گذار نیروی میلیونی خارج از کشور را از محتوا خارج می سازد طوری که حتی اختیار شعار های خود را نیز ندارند و تماما صادر شده از مرکزی معین است .پیش زمینه برای نشان دادن این که دیگر این مردم نیستند که سپاه پاسداران را نیروئی تروریستی می دانند و تحریم عوامل حکومت را خواهانند .بلکه این سخن ران ها هستند که حرف وشعار در دهان مردم می نهند.

گفتن وزدن چنین اتهامی بر مردمی که از کار، زندگی ،تعطیلات آخر هفته خود می گذرند وگاه سختی یک مسافرت طولانی را بخاطر عقیده خود وحمایت از جنبش انقلابی داخل بجان می پذیرند توهینی آشکار و تداعی کننده همان رابطه شبان با گوسفندان حکومت اسلامی است .

کاراکتر وعادت باقی مانده همان رهبری برجمعی است که یکشبه از تقابل با حکومت اسلامی به حمایت از خمینی رسیدند. "از جمله خود من در همان جمع" رهبرانی که همه چیز را توطئه می دیدند. اکنون هم این تجمع مخالفان را " تلاشی می دانند برای کنار نهادن همگرائی احزاب وگرایش های تاریخا شکل گرفته آن ها در جامعه سیاسی ایران"

!تنها یک سوال؟ این احزاب تاریخی چه میزان تلاش کردند که نیروی مثبت ،تاثیر گذار ، وسازمانده در این همگرائی برعلیه جمهوری اسلامی باشند ؟ چگونه میتوان از توطئه بر علیه آن ها گفت در حالی که هنوز دل یک دله نکرده وبرخی دلخور از شعار ها وخواست های معترضان بر علبه سپاه پاداران هستند؟ شعار خود را بجای تمرکز روی مرگ بر دیکتاتور بر روی شاه فرضی استوار کرده اند .در بدبینانه ترین حالت در این مرحله آقای رضا پهلوی خواهان سلطنت نیست.وبنا بگفته خود جمهوری را ترجیح می دهد. (اله بئله)که هستی وخود نمی دانی . برهمین اصل خواهان کنار نهادن رضا پهلوی از این همگرائی هستید.

داستان غربی است .سرانجام بند پابانی و نتیجه گیری و دستور العمل زیرگانه البته یا چاشنی این که من صلاح کار را بهتر می دانم چه عرصه اتحاد باشد .چه طرح خواست وشعار علیه جمهوری اسلامی چنین بر نوشته حکومت اسلامی شاد کن خود نقطه پایان می گذارند.

از احزلب وسازمان هائی که اسامی آن ها را ردیف کرده اند، می خواهند و تکید می کنند. مبادا تزلزلی در فکر وعملشان پیدا شود ومرعوب وضعیت حاضر شوند . تاکید بر نگهداشتن سپر تفرقه می کنند و مقابله با افزایش فشارهای خارجی بر جمهوری اسلامی.

"تصمیم گیری در این زمینه مهم ترین چالشی است که در وضع فعلی فرا روی همه طیف های جمهور خواه در خارج کشور قرار گرفته است. تمام آنها تا قبل از آغاز جنبش زن زندگی هیچگاه کوچکترین اعتقادی به همگرایی با پهلوی گرایی نداشته و هرگز از قطع دیپلماسی حمایت نکرده و آن را مقدمه جنگ شناخته اند. آنها همیشه با تکیه بر فشار خارجی برای سرنگونی مخالفت کرده اند. از زمره این نیروها می توان از حزب چپ ایران (فدائیان خلق)، سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)، اتحاد جمهوری خواهان ایران، همبستگی جمهوری خواهان ایران، طیف فعالین ملی مذهبی، فعالین نهضت آزادی و جبهه ملی ایران، حزب توده ایران، سازمان کارگران انقلابی، سازمان اتحاد فدائیان و تشکل های مشابه نام برد" همان مقاله

باز هم بگوئید چرا این جریان های سنتی چرا جائی نه در اتحاد ها ونه در جنبش ندارند؟ ابوالفضل محققی

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

دیدگاه‌ها

نظرات رسیده

فرخ نگهدار
فرخ نگهدار
 دوشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۱ ۰۱:۳۱
 پاسخ  ابوالفضل محققی
آقای ابوالفضل محققی گرامی!
در انتهای یادداشت نوشته‌ام که جمهوری خواهان، از هر رنگی، را سه راه در پیش است و همه درگیر این چالش بزرگ که کدام راه بروند.
مطلعم که شما نه تنها تصمیم خود را گرفته‌اید و کامل پیوسته‌اید، بلکه به هرکس که تامل کند و پرسش هم سرکوفت می‌زنید که چرا تفرقه افکنی می‌کنید. به ره افتاد کاروان.
کمترین نشانه دموکراسی خواهی این است که برای تصمیم هر ایرانی برای پیوستن یا نپیوستن به کاروان شما احترام بگذارید و بگذارید دیگران هم هر طور که خواستند تصمیم بگیرند. کار ایشان را به خودشان واگذار کنید و فقط آرزوی سلامت بدرقه راهشان کنید.
ما این روزها کم نمی‌شنویم از یاران شما انگ فاسد و مفسد را بر دیگرانی می‌زنند که همراهشان نیستند. هنوز به نوفل لوشاتو نرفته همراهان تان گشت ارشاد ساخته و بهشت اجباری راه انداخته‌اند. و شما نه تنها سکوت می‌کنید بلکه دیگران را کپک زده و ورشکسته و …می‌خوانید.
انتظار از شما این نبود و نیست که یک منتقد سرسخت اما وفادار صاحبان قدرت در جریانی باشید که به آن پیوسته‌اند. با فداییان هم که بودید چنین پیشینه‌ای نداشتید و بیشتر نقاط قوت بالا در ذهنتان بود. اما انتظار حداقل از شما این است که حالا که به پهلوی سالاران، که از برکات «حمایت مردمی» و نعمات «جامعه بین‌المللی» برخوردارند، پیوسته‌اید، دست کم حق و حرمت بی کس کارانی را نگاه دارید که از این خان نعمت و قدرت خود را محروم کرده و عزم کرده‌اند فقط و فقط روی پای خود بایستند حداقل اینقدر نامنصفانه و بیرحمانه بر سرشان نکوبید.

6
 پاسخ
ابوالفضل محققی
 سه شنبه, ۲۷ دی, ۱۴۰۱ ۰۰:۲۹

 پاسخ  فرخ نگهدار
آقای فرخ نگهدار گرامی!من قبل از اینکه به سه راه پیشنهادی شما به جمهوری خواهان بپردازم.مایلم بار دیگر براین شیوه بر خورد نادرست ومتاسفانه جا افتاده در شما ایراد بگیرم . بر شیوهای که هرکس با شما نیست وبرخلاف نظرات شماست ! فردی خارج شده از دایره اعتبار و وابسته به اصحاب قدرتی است که از نعمات چنین پیوستنی بهره می گیرد .

 درگذشته این افراد با فرهنگ مسلط جزب توده افرادی بودند وابسته به امپریالسیم وسازمان های جاسوسی غرب. از دکتر قاسملو گرفته تا کوچکترین فرد سازمانی که شما رهبری آن را بر عهده داشتید .حال نیز بر باقیمانده آن خط می دهید .

بر پایه چنین نگاهی است که مرا نخست از جرگه جمهوری خواهی بیرون می گذارید وسلطنت طلب می کنید و سپس بر پایه همین استدلال می نویسید “ مطلعم که شما نه تنها تصمیم خود را گرفته‌اید و کامل پیوسته‌اید.”

این کدام دستگاه اطلاعاتی است که چنین با اطمینان از بیعت من بشما اطلاع می دهد که من خود خبر از این پیوستن ندارم .

من فردی هستم آزاد جمهوری خواه که تنها زیر پرچم حقیقت و اتحاد برای سرنگونی جمهوری اسلامی سینه می زنم .

 شما متاسفانه باز بهمان سیاق  گذشته و مالوف خود عمل می کنید . سال ها تلاش صمیمانه من بر اتحاد تمامی نیرو ها برای یک میثاق ملی  را زیر سوال میبرید زیرکانه.من را  به بهره گیر ی از خان نعمت وقدرت پهلوی سالاران متهم می کنید .

خود را عیاری که آگاهانه خویشتن را از این نعمت محروم کرده وتنها دل به رهبری به تاکید شما “آقای”.خامنه ای که در او بعد این همه جنایت وفساد و نوچه پروری وتملق پذیری ظرفیت تغیر می بینید بسته اید. بری از خوان نعمت “آقا”.

 می نویسید “اما انتظار حداقل از شما این است که حالا که به پهلوی سالاران، که از برکات «حمایت مردمی» و نعمات «جامعه بین‌المللی» برخوردارند، پیوسته‌اید، دست کم حق و حرمت بی کس کارانی را نگاه دارید که از این خان نعمت و قدرت خود را محروم کرده و عزم کرده‌اند فقط و فقط روی پای خود بایستند.”

 شرم دارم چیزی بنویسم برچنین اتهامی که آگاهانه کار وعمل مستقل افراد را زیر سوال می برند وجائی برای آزاد اندیشی افراد نمی گذارند .تفکری که تخم بد بینی و توطئه چینی را در سازمان فدائیان چنان رشد داد که سر انجام کار این شد که هست .

من نقش باند بازی ،اتهام زنی،شخصیت کوبی،قدرت جوئی،جایگاه گیری  را در سازمان فدائی مهم تر از اختلاف ائیدولوژیکی میدانم که هنوز نمی دانید چه میخواهید.امری که یکی از دلایل اصلی جدا شدن بسیاری از کسانی شد که در این گروه بندی ها جا نمی گرفتند.

حس رهبری و منیت که حتی درهمن سه پیشنهاد شما برای امر اتحاد ها “البته اتحاد شکنی ” کاملا خود را نشان می دهد و من بدرستی بر این نکته با شناختی که از شما دارم انگشت نهادم .

 سه پیشنهاد می کنید که روح وهدف اصلی شما همان پیشنهاد سوم است .جریانهائی  با گرایش های مختلف از نهضت آزادی وجبهه ملی “طرفدار خمینی”. فعالین ملی مذهبی” اصلاح طلب” سازمان کارگران انقلابی”حکومت کارگری ،دهقانی”  و نهایت حزب چپ ،اکثریت،اتحاد جمهوری خواهان را یک جا کرده . دستشان را در پوست گردو می گذارید.

می نویسید” تمام آنها تا قبل از آغاز جنبش زن زندگی هیچگاه کوچکترین اعتقادی به همگرایی با پهلوی گرایی نداشته و هرگز از قطع دیپلماسی حمایت نکرده و آن را مقدمه جنگ شناخته اند. آنها همیشه با تکیه بر فشار خارجی برای سرنگونی مخالفت کرده اند.” تکید یا تهدیدی که نتوانند موضع قاطع وروشن بگیرند.مبادا متهم به موارد ذکر شده توسط شما شوند.

 به این می گویند دمکراسی زیرکانه فرخ نگهدار که اساسش از اول بر پایه اتهام زنی است .۱ گویا جبهه  شکل گرفته در خارج که آقای رضا پهلوی هم فردی از آن است هدفش بوجود آوردن رهبری در خارج است نه داخل . هیچ کجا ودر هیچ سندی جز تاکید بر رهبری داخل در این ائتلاف نمی بینید .اما چه باک از ذهن ونیت خوانی آقای نگهدار.

 ۲ایجاد چنین فضائی که گویا حرکت در جهت اتحاد معادل نسبت های داده شده ایشان است که در بالا ذکر شد.

جناب نگهدار شرکت در اتحاد با ائتلاف شکل گرفته در خارج معادل سلطنت طلبی نیست !معادل بهره گرفتن از نعمت وتکیه بقدرت نیست! لطفا دست بر دارید از مطلع بودن بی سند و اتهام زنی .از نظر من احترام به عقیده دیگری  چیزی جز بر خورد با نوشته ،گفته وعمل او نیست .

تنگ چشمان نظر به میوه کنند

 ما تماشا گران بستانیم با احترام ابوالفضل محققی

د., 16.01.2023 - 23:13 پیوند ثابت

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.