رفتن به محتوای اصلی

تأثیر تحریمها بر اقتصاد ایران در گفتگو با جمشید اسدی و مهرداد درویش پور
06.08.2012 - 11:14

 مصاحبه  گر: هوشیار حیدری  به نقل از ئاسوی روژهه لات

 

برخی از تحلیلگران مسایل ایران بر این باورند که تحریمهای اقتصادی تاثیرات خودش را شروع کرده وفشارها روز به روز بروی مردم بیشتر می شود.
در این زمینه دکتر مهرداد درویش پور جامعه شناس و استاد دانشگاه دانشگاه در سوئد می گوید:

کاهش تجارت، و افزایش تحریم و فشار بر روی بانکها، سقوط ارزش پول ایران و بالا رفتن قیمت دلار به شکل سرسام آور و کمبود کالاها خود جلوه هایی از این بحران اقتصادی است که شروع شده و این تحریم نفتی تازه اوایل کار است و حکومت خود تاثیرات این تحریمها را به عریانی میبیند. حکومت سعی میکند این مسئله را کم اهمیت جلوه دهد و تصویری ارائه بدهد که اینها جنگ روانی است. این بخشی از تبلیغات دروغین دولت توتالیتر است که نمی خواهد مسئولیت این را بپذیرد که با سیاستهای ماجراجویانه اش عملا ایران را با چنان انزاویی روبه روکرده که در پی این انزوا مردم ایران طعم ماجراجویهایی که حکومت در پیش گرفته و فشاری که غربیها به ایران وارد کرده اند را می چشند. جمهوری اسلامی سعی میکند این را فقط یک جنگ روانی نشان دهد. اما اعتراض در نیشابور و حتی مسئله ساده ای نظیر در صف ایستادن  خرید مرغ نشانگر این واقعیت است که فشار تحریمها چه بر مقامات حکومت و چه بر مردم کوچه و بازار روز به روز بیشتر خواهد شد.
دکتر جمشید اسدی اقتصاددان در پاریس معتقد است که در زمان احمدی نژاد تحریم ها بیشتر و فشارها بر مردم به اوج رسیده است. وی در این زمینه می گوید:
 فکر میکنم پیامدهای دور جدید تحریمها بر کسی پوشیده نیست البته از پیش می شد حدس زد باتوجه به ساختار اقتصاد ایران و اینکه درزمان احمدی نژاد عمدتاً تاکید بر واردات به جای تولید ملی گذاشته شد با تحریمها وضع بسیار بدتر از گذشته شد. اما گذشته از این تحلیلها کافی است به رخدادهای درون کشور، بالا رفتن قیمت مایحتاج مردم نگاهی بیندازیم و پی ببریم که چه شرایط وحشتناکی برای کشور به وجوده آمده است .

چرا مقامات رژیم اسلامی، در واکنش به شرایط بحرانی کنونی، اقدام به فرافکنی مشکلات نموده و تلاش می نمایند رکود اقتصادی فعلی را نتیجه ی القائات روانی غربی ها نشان دهند، و اساسا علل دستپاچگی و آشفتگی مسوولان رژیم در هفته های اخیر چه می تواند باشد؟

دکتر مهرداد درویش پور در این زمینه اظهار داشت:دستپاچگی حکومت از یک سو برای این است که این القاء را نکنیم که همه آثارتحریم ها را می بینند و حکومت ناگزیر وادار به عقب نشینی شود. آنها سراسیمه شده اند که چنین تحریمهایی همچنین موجب نارضایتهای گسترده مردم بشود و به شورشهای اجتماعی منجر شود. به این ترتیب سعی می کند با جنگ روانی خواندن آن امکان بروز شورشها را کم کند. گویی این واقعیت ندارد که کمبود کالا و دشواری اقتصادی بر مردم اعمال فشار می کند و ثانیاً تلاش حکومت برای رفع مسئولیت از خویش بسیار بالا است. علی رغم این تبلیغات رسمی برخی از مسئولان حکومتی امکان بروز شورشهای اجتماعی را حدس زده اند. فکر می کنم نگرانی عمده رژیم از گسترش تزلزل در صفوف خود از یک سو و نگرانی از بروز خیزشهای اجتماعی از سوی دیگر است.  این حکومت مثل همه حکومتهایی که با افزایش فشار روبرو می شوند به جای اینکه سعی کند راه حلی برای این مشکلات پیدا بکنند و فشار روی مردم کم شود، سعی می کند با رجز خوانی و قدر قدرت نمایی در واقع نگرانی های واقعی خود را بپوشاند. این حکومت سخت نگران این است که اگر کوچکترین ردپایی از دل نگرانی و عقب نشینی نشان بدهد چه مردم در داخل کشور و چه افکار بین المللی فشار را بر جمهوری اسلامی از این که هست بیشتر کنند و این طبیعتاً از منظر حکومت اسلامی یک کابوس تلقی می شود. چون تمام تجربه ی کشورهای دیکتاتوری نشان داده است که تا آنها عقب بنشینند مردم به پیشروی می پردازند و این مسئله ای است که حکومت ازآن خوب باخبر است بنابراین سعی میکند که خم به ابرو نیاورد و با تبلیغات دروغین چنین وانمود کند که اساساً جای نگرانی نیست و همه چیز امن وامان است. در حالی که تمام زمینه ها و عوامل نشان دهنده این نگرانی از خیزش توده ای و موثر بودن این تحریمها است که حکومت را به یک نوع دستپاچگی واداشته است.

دکتر جمشید اسدی نیز می گوید که کدام یک از مشکلات اساسی کشور بوده است که از آغاز بر پایی جمهوری اسلامی تا به امروز که تقصیر آن یا برگردن صهیونیزم نباشد یا برگردن جهان خواران یا برگردن استعمار و یا برگردن خود فروختگان نباشد. همه این تقصیرها مال کسان دیگری است به غیر از رژیم استبداد که درون کشور سرکوب می کند و تنش می افروزد، پاسخ رای من کورا با سرکوب داد و پاسخ تعامل جامعه جهانی را باتنش  داد به طوری که چهار قطعنامه ی تنبیهی بزرگ در دور اول ریاست جمهوری احمدی نژاد علیه  ایران صادر شد یعنی به روایتی هر سال یک قطعنامه. من از این که جمهوری اسلامی فرافکنی بکند و همه را متهم بکند جز نادانی و سوء مدیریت و ندانم کاری از سوی خودشان هیچ باعث تعجبم نمی شود اما آنچه باعث نگرانی من است برای اینکه سرسختان بتوانند حجتی بیابند برای آنچه را که می گویند یعنی القائات روانی یا دست صهیونیزم و غیره..... به زودی چند نفر را خواهند گرفت و آنها را وا خواهند داشت که اعتراف بکنند که آری ما وابسته به القائات روانی و وابسته به استعمار خارجی بوده ایم و همان سرکوب گذشته ادامه داشته باشد منتظر باشید که مجرمینی هم برای این اتهام بی اساس و بی پایه که جز برای پوشش وندانم کاری وسرکوب خودشان است بزودی معرفی کنند و جلو تلویزیون بیاورند.


آیا همانگونه که معاون سیاسی سپاه نسبت به آغاز موج جدیدی از نارضایتی ها هشدار داده است، امکان بروز اعتراضات گسترده ی مردمی در این شرایط وجود دارد؟ دراین صورت آیا جمهوری اسلامی    می تواند با استفاده از ابزار سرکوب عریان، بحران احتمالی را پشت سر بگذارد یا اینکه روند حوادث در نهایت منجر به تزلزل پایه های نظام خواهد انجامید؟

دکتر مهرداد درویش پورمی گوید که پیشبینی این روند بسیار سخت است ولی به نظر من چند حادثه به یک معنی نشانگر آن است که عقربه های زمان بر عکس حکومت عمل می کند. نخست این که این حکومت با سرکوب جنبش سبز درست است که موفق شد موقعیت خود را تا حدودی تحکیم و یأس و ناامیدی ایجاد کند ولی این افزایش گرانی ها، فقر و دشورایهای اجتماعی بی تردید خیزش جدیدی از جنبشهای اجتماعی و نارضایتی را در پی خواهد داشت که از سه منظر رادیکالتر خواهد بود. یک به گمان من درخیزش جدید تهی دستان بیشتر در آن شرکت خواهند داشت. باتوجه به اینکه مسئله فقط کمبود آزادی و دمکراسی نیست که  مردم بگویند که اگر ما آن  را هم نداشته باشیم به زندگی روزمره مان برمیگردیم. این بار مسأله نان ، گرانی ، فقر، بیکاری و فقدان مایحتاج مطرح است و این دشواریهای اجتماعی مثل بمب ساعتی است و بنابراین اگر پاسخ نگیرد شورشهای اجتماعی قطعی خواهند بود. از این نظر به گمان من ما با یک رویکرد جدیدی ازشورشها روبر خواهیم بود که به دلیل اینکه انگیزه اقتصادی دارد در واقع تا حدودی از جنبشهای قبلی متفاوت و رادیکالتر خواهد بود و به آسانی خانه نشین نخواهد شد. دوم ارزیابی من این است که باتوجه به اینکه شعار رای من کجاست امروز از برخی جهات فاقد موضوعیت شده است و این بار شعارهای ساختار شکن بیشتر جایگزین شعارهای قبلی خواهند شد و از این نظر نیز خیزش ها رادیکالتر خواهد بود. نکته سوم هم اینکه بهار عربی را شاهد بودیم و امروز که حکومت سوریه هم روز به روز به سقوط نزدیک می شود این امر یک اعتماد  به نفس در مردم و یک نوع سلب اعتماد از مقامات حکومتی می کند. سقوط  رژیم سوریه در زمینه بروز شورشهای جدید در جامعه ایران می تواند به طور جدی موثر باشد. و نکته آخر این که فکر می کنم امروز فشار بین المللی بر حکومت اسلامی به مراتب بیشتر از سه سال پیش است.

 اگر این مجموعه عوامل را کنار یکدیگر قرار بدهیم می توان فهمید که چرا زمینه بروز شورشهای اجتماعی بسیار بالاتر است و حکومت دیگر به سادگی قادر به سرکوب آن نخواهد شد. در آن صورت ما با دوسناریو می توانیم روبرو شویم: یک سناریو این است که حکومت به عقب نشینیهایی دست بزند و به اصطلاح یک سری اصلاح طلبان قلابی را وارد بازیهای انتخاباتی خودش کند و به اصطلاح با لیبرالیزه کردن نسبی شرایط - چه در زمینه حل مسئله هسته ای و چه در زمینه فضای سیاسی_ اجتماعی - سعی کند با این بحران مقابله کند. یا آنکه مثل دولت اسد و دیگر حکومتهای سرکوبگر انعطاف ناپذیری به خرج ندهد و به این ترتیب زمینه نوعی چالش همگانی علیه حاکمیت را افزایش دهد و با تجربه ای روبرو شویم که در بسیاری از کشورهای عربی روبرو شدیم. به هرحال ارزیابی من این است که این حکومت به سادگی قادر نخواهد بود با این موج جدید از دشواریها روبرو شود و پاسخ دهنده آنها شود و برعکس فکر می کنم این هم به مهترین چالش حکومت اسلامی در طی حیات سی وسه ساله اش منجر خواهد شد .
دکتر جمشید اسدی چنین جواب داد: آیا بلند پایه نظام حرف تازه ای زده است به نظر من خیر. ناخرسندی در ایران کی کم شده است به ویژه از زمان به قدرت رسیدن محمود احمدی نژاد که امروز با افزایش آن تعجب بکنیم این ناخرسندی گسترده تر می شود یعنی مثلاً ناخرسندی اجتماعی که اجازه بدهید آن طور که میخواهم لباس بپوشم سرکوب شد، نارضایتی سیاسی بر آن افزوده شد نارضایتی اجتماعی امروز بر هر دوی انها افزوده شده است، این را بیفزایید به نارضایتی که بیگانگان به علت تنش افروزیها و از میان بردن امنیت در منطقه از ایران دارند.
در نهایت باید گفت آمار و ارقام موجود بیانگر این واقعیت هستند که شرایط اقتصادی کشور تحت تاثیر دور تازه ی تحریم ها رو به وخامت نهاده است، این در حالیست که ساختار پولی-مالی کشور و در یک کلام، تمامی زیر ساخت های اقتصادی کشور با تهدید نابودی کامل روبرو گشته و زمامداران حکومت اسلامی فاقد ابزارهای لازم جهت کنترل اوضاع فاجعه بار کنونی می باشند، به نظر می رسد سیاست های توسعه طلبانه جمهوری اسلامی نتیجه ای جز ایجاد وضعیت مشقت بار معیشتی و دشواری های غیر قابل تحمل برای ملیت های ایرانی دربر نداشته و در صورت تداوم این وضعیت، کشور و به ویژه مردم با فاجعه ی انسانی غیر قابل جبرانی مواجه خواهند شد. (با اندکی ویرایش)

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

دکتر مهرداد درویش پور

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.