ایدئولوژی توتالیتر به فلسفهای گفته میشود که ادعای ایدههای جهان شمول را دارند و مدام این فلسفه خوراک تبلیغی حکومتهایی از این قبیل میباشد. توتالیتاریسم متکی به قدرت واحد فراگیر و ایدئولوژی مدرن است و عبارت از استبداد سازمان یافته متمرکز و فراگیر از ناحیه دولت و نهادهای بوروکراتیک آن است.
این نوع سیستمها در بدو ظهور برای اینکه افکار عموم را به خود جلب کنند بیشتر با شعارهای همچون ملیت، نژاد و ایدههای آرمانی به میدان میآیند و برای به دست گرفتن حاکمیت و تحمیل قدرت، یک دشمن فرضی و ظاهری علیه ایده و آرمان خود تراشیده و تحت لوای دشمنان خارجی و داخلی از آنها اسم میبرند.
حکومتهای توتالیتر وقتی پایههای حکومت را بنا و تثبیت کردند و اقلیتی تماميتخواه بر اريكه قدرت نشست با ظاهری فریبکارانه و مردم سالار در تمام ساختار، بافتها و حوزههای زندگی فردی و اجتماعی نفوذ و دخالت میکنند و از این طریق یک نظام سانترالی قدرتمند و سرکوبگر را بنا خواهند کرد.
این نوع سیستمها کل جامعه را در راستای اهداف خود به خدمت میگیرند. مهمترین کاری که سیستمهایی از این قبیل انجام میدهند این است که نسلهای کنونی و آینده را به گونهای تربیت میکنند که نه تنها منافع آنها را با خطر مواجه نکنند بلکه ضامن و گارانتی پایداری منافع آنان شوند به طوری که منافع نظام را بر منفافع شخصی خود ترجیح دهند. در حقیقت این حاکمیتها در سیستم آموزشی افراد را به شیوهای رباطیک میپروراند. عملی که حاصل آن بستری منقلب و یک سطح را ایجاد میکند.
افراد در سیستم آموزشی توتالیتر در برابر حاکمیت تکرو، دارای هیچگونه آزادی نیستند و تنها حقوقی که بر وی روا داشته میشود اینست که خود را از عموم مردم جدا نکند و همراه با سایر مردم گوش به فرمان حاکمیت باشد.
حاکمیت در نظام آموزشی تحت امر خویش، همیشه در صدد آن است که افرادی گوش به فرمان خود را تعلیم و تربیت دهد به گونهای که تا سر مرگ به این سیستم و بنیانگزارش وفادار و دلسوز و بدون هیچگونه چشم دوخت و کمترین توقعات را از حاکمیت مدام آماده جان فشانی و فداکاری در راه اهدافش باشند.
آموزش و پرورش نهاد اجتماعی پر قدرتی است که با نهادهای دین و سیاست و اقتصاد و خانواده رابطهای محکم و ناگسستنی دارد. این رابطه به گونهای است که استمرار و تحول هر یک از نهادهای ذکر شده به آموزش و پرورش و نقش آن وابسته است.
توتالیتاریسم تفکرات خود را در پایههای این شیوه آموزشی مییابد و با تکرار و تمرین، این نظام آموزشی به حاکمیت خود مشروعیت میبخشد. هدف این سیستم ایدئولوژی تعلیم انسانی ساختگی باب میل خویش است که با جامعه هماهنگ و همراه باشد که حاکمیت مطلق ثبات چنین جامعهای را در سر میپروراند، تا نه از طرف شخص و نه از مردم آسیبی به او برسد.
با این حال اشخاص در چنین جامعهای نیاز به آموزشگاهی جدید دارند، آموزشگاهی که همانند مراکز آموزشی کشورهای مترقی از دو قشر محصل و معلم تشکیل شده است با این تفاوت که در سیستم توتالیتر، هر کدام از این دو قشر به شکلی مختلف، ساخته و مقلد سیاستهای حاکمیت هستند.
این آموزش افراد را طوری پرورش میدهد که زندگی افرادی را الگوی خود قرار دهند که به گونهای تاریخ را رقم میزنند. بدون اینکه هیچ آگاهی در این رابطه داشته یا پرسشی به ذهن آنها خطور کند. در این سیستم هویت کاذب و القای ایدئولوژی رسمی فراگیر میشود به نحوی که سنت و آداب را تحت تاثیر خود قرار داده و فرد پرستی را نماد تلقی میکنند.
این ارزشها نسبت به زندگی مترقی امروزی کاملا متمایز و در تضاد میباشند.
آموزش دهندگان این سیستم باید دارای سبک و سیاق نظامی باشند تا با سیطره کامل بر نسل جدید یک سیستم توتالیتر نظامی را حاکم و قانون را به امری انتزاعی مبدل کنند.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید