رفتن به محتوای اصلی

نکاتی‌ چند در رابطه با مقاله ابوالفضل محققی " آیا برای اپوزیسیون زمان یک گفتگوی
29.09.2021 - 23:53

دوستی در پای نوشته نویسنده گرامی ابوالفضل محققی با عنوان "آیا برای اپوزیسیون زمان یک گفتگوی جدی و سازنده رودر رو فرا نرسیده است ؟ " اینگونه سئوال کرده است:

چرا سفارش «خودزنی » و «ندامت» به یک طرف (گروههای چپ ) می‌شود، چرا از آقای پهلوی و هواداران آن خواسته نمی شود که خود را نقد کنند . به گمان من این پرسش بسیار شفاف است . (نقل به مضمون)

 من به عنوان یک کنشگر مستقل و پیگیر حقوق سیاسی زنان که نزدیک به دو دهه ،موصوع اصلی تلاشهایم است ، مایلم تجربه و نظرات خودم را اشاره کنم:

دررابطه با نقش چپ در پیدایش و گسترش انقلاب ۵۷, رد اقدام براندازانه چریکی/تروریستی علیه نظام پادشاهی سابق مواردی است که اخلاق دوگانه و دورویی سیاسی در چپ سابق حاکم است ، هم منتقد هستند و هم نیستند ، فرصت طلبانه و ناصادقانه است, به جهات سیاسی با منافع ملی و میهن دوستانه سازگاری ندارد ، همان نگاه ضد امپریالیستی , ضد آمریکایی اسلامیون است , خون جلال آل احمد و شریعتی همچنان در رگهای انقلابیون چپ سنتی جاری است . آنها اعتراض می کنند که چرا «خودزنی» بکنیم ، و بسیاران از فعالین سابق چپ حتی آنهاییکه فاصله با نگاه سنتی گرفته اند از عنوان خودزنی به راحتی استفاده می کنند. صرفنظر از نیت دوستان، این اعتراض خواسته یا ناخواسته وسیله ای شده است برای ترساندن و دور کردن چپها از همکاری با پادشاهی خواهان و خیل گسترده توده هایی که گرایش های ایرانگرایانه دارند. به باور من انتقاد از خود صادقانه ‌ بر بستر عشق  وعلاقه به ایران تضادی با عدالت خواهی چپ ندارد. پذیرش نادرستی سرنگونی پهلوی و پشیمانی از شرکت در انقلاب نکبت ارتجاعی و سفارشی، نشانه شهامت و صداقت است.  پذیرش اینکه اقدامات چریکی در دوران پهلوی جز اقدامات ماجراجویانه و تروریستی نیست‌ ,راه دیگری برای شفافیت قاطع وجود ندارد.

 ما تعداد زیادی از مسئولین و فعالین چپ سابق به حمایت از «پیمان نوین » در اعلامیه ای جدا از شرکت خود در انقلاب ویرانگر فاصله گرفته ایم و طبعا با اتهام تواب و خودزنی مواجه شدیم . خودزنی صرفنظر از نیت گوینده آن فریب کارانه و نادرست است .

علل دربدری و پراکندگی

 نویسنده وارد جزییات چرایی و علل این دربدری و پراکندگی، عدم اتحادها نشده است. او از عدم حمایت عملی آین گروهها از شخصیت ها به عنوان نمونه حمایت از مسیح علی‌نژاد اشاره کرده است . نویسنده  درست می بیند ، نزدیکی اپوزیسیون چپ به اصلاح طلبان طرد شده رژیم  برایشان مهمتر است. دوری اپوزیسیون چپ از دیگر براندازان از جمله پادشاهی خواهان، ادامه همان ذهنیت توده ای -اکثریتی آنها است که مخل اتحاد واقعی اپوزیسیون است .

 در مورد عدم تحمل یا بی علاقگی  اپوزیسون نامبرده به نقش مسیح علی‌نژاد در رابطه با جنبش مقابله با رژیم, ممکن است عوامل و یا دلایل دیگری هم وجود داشته باشد . به عنوان مثال نگاه و ذهنیت مردسالارانه تاریخی که از زن قوی و کنشگر رهبری کننده غیر چپ که طیف گسترده ای از زنان جوان را با خود همراه دارد یا در همدلی با او هستند ، چپ نامبرده به آن با اکراه نگاه می کند، خودی نیست ، عناصر مورد قبول چپ (بخوان سنتی ) را در خود ندارد ، سنگ سینه فقط طبقه کارگر را به سینه نمی زند ، سپیده قلیان های خود را می خواهد ، دیگران قابل تحمل نیستند ...

 شاهزاده رضا پهلوی

در مورد شاهزاده رضا پهلوی  اینکه او از خود و یا خانواده خود انتقاد نکرده است یا شفافتر نگفته است، تا تشنگی بی انتهای مخالفین پهلویسم (چپ و هواداران اصلاح طلب رژیم )، بر طرف شود ,من راستش از بس که شنیده ام و خوانده ام خسته شده ام. از طرف آنهاییکه میخواستند همراه خمینی و یاران اوپادشاه ایراندوست را به ایران برگردانند و اعدام کنند و ناموفق شده اند، بنظر می آید در حسرت این ناموفقیت  آنها دنبال انتقاد آقای رضا پهلوی از رژیم سابق نیستند بلکه این افراد و گروهها هنوز به دنبال طناب دار برای کل پهلویسم می گردند ، این حرفها بهانه است

 با برداشت و تجربه شخصی من گروههای چپ برای نزدیکی با آقای پهلوی که عملا با جرئت می توان گفت قوی ترین پایه حمایتی در بین ایرانیان داخل بویژه نسل جوان و زنان را دارد برای اینکه بتوانند مورد اعتماد مردم ایران قرار گیرند به عوامل زیر بستگی دارد.

پذیرش اینکه:

انقلاب نکبت اسلامی یک حرکت ارتجاعی توده عوام با رهبری میدانی ملاها و نیروهای چپ و با مدیریت قدرتهای جهانی برای کنارزدن شاه صورت گفته بود .

پذیرش اینکه اقدامات چریکی علیه «دیکتاتور» میهن دوست و سکولار یک اقدام عملا تروریستی و ماهیتا ضد ملی بوده است .

پذیرش اینکه کارنامه چپ در ایران صرفنظر از اثرات مثبت اجتماعی به غیر از سیاست ورزی برای نسل‌ گذشته ، عملا به جهات منافع تاریخی ضد ملی و در خدمت بلوک روسی کمونیستی قرار گرفته بود .

طبعا موارد بالا بی ارتباط با چگونگی وضعیت سیاسی در جبهه سلطنت طلبان و مشروط خواهان نیست، یعنی رویکردهای متقابل بر هم اثر می گذارند.

حضور و عملکرد نیروهای سلطنت طلب (پرستش گران) بویژه در خارج کشور که به گمان من بخش های از آنها تحت تاثیر نوع نگاه لمپنیسم سیاسی هستند را دستکم نگیریم. این جماعت دموکراسی را برای خود می خواهند و در خیابان و فضای مجازی عامل تخریب در امر اتحاد هستند .  عدم حضور جدی نیروهای پادشاه خواهی لیبرال - دموکرات در خارج کشورمیدان را برای افراطیون آزاد گذشته است .

نیروهای پادشاهی خواهان و لیبرال بسیار هستد ، در درون خیلی از خانواده های خارج از کشور طرفداران بسیاری دارند ، وفاداری و کم عملی از خصوصیات برجسته این نیروها و طرفداران آنها است . در اینجا یادآوری می کنم دوستان بسیار دموکراتی در بین پادشاهی خواهان دارم که از آنها تولرانس و ایراندوستی را می آموزم .

 دوستان چپ در رابطه با آقای رضا پهلوی باید به بستر اجتماعی میلیونی و وجود نیروهای لیبرال دموکرات پادشاهی خواهان متمرکز شوند، وگرنه لمپنیسم سیاسی در بین راست و چپ افراطی همیشه وجود خواهند داشت .

همکاری نیروهای ملی و دموکرات از هر گرایشی میدان مانور افراطیون سلطنت طلب و سکتاریست های چپ و راست را محدود خواهد کرد ، حرف آنها در پژواک همکاری اپوزیسیون اهمیت خود را از دست خواهد داد

 آیابرای اپوزیسیون زمان یک گفتگوی جدی وسازنده رودر رو فرا نرسیده است ؟ | ایران گلوبال (iranglobal.info)

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

هوشنگ اسدی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.