رفتن به محتوای اصلی

آقای ابراهیم نبوی، کسی که هندوانه میخورد پای لرزش هم بنشیند
31.03.2021 - 17:03

 

 آقای ابراهیم نبوی در همدردی با آزاده نامداری که درگذشته است (کشته شد یا خودکشی کرد یا دلیل دیگر در رژیمی مافیایی که شفافیت ندارد حدس و گمان بسیار میتواند باشد) در جایی نوشته اند: « اما آنچه باعث شده آدمی که زندگی مدرن و افکار امروزی دارد، از چادر در شرایطی که جامعه نسبت به چادر ایدئولوژیک موضع منفی دارد، دفاع کند، اندیشه او نیست، بلکه موقعیت اوست. در واقع آزاده نامداری برای حفظ موقعیت خودش مجبور بود ریاکارانه دروغ بگوید. سئوال این است که آیا او برای به دست آوردن امتیازاتی دروغ می‌گفت؟ پاسخ منفی است». 

آقای نبوی گرامی، من اگر این سخن شما را در جوانی مصداق میگرفتم، امروز یا فرمانده نیروی هوایی بودم یا دستکم جای آن فیروزآبادی بشگه ... که بدون کوچکترین سابقه نظامی گری و طی دوره دانشکده افسری به مقام سرلشکری و ریاست ستاد ارتش رسیده بود میتوانستم رئیس ستاد مشترک ارتش ایران باشم. نه من، صدها هزار نفر افراد شایسته چه در ارتش و چه در بخش دولتی بسیار شایسته تر از این دستگاه حاکمه جمهوری اسلامی بودند که «نخواستیم بخاطر حفظ موقعیت مان ریاکارانه دروغ بگوییم» و تاوان آنرا از بازخریدی و بیکاری گرفته تا تبعید داریم پس میدهیم. دختران شایسته در کشور کم نداشتیم که بتوانند مجری های شایسته ای هم باشند اما نخواستند ننگ تحمل ارزش های اسلامی را به جان بخرند. با این وجود بسیاری ایرانیان را درک میکنم. همه کس شاید توان شان، امکانات شان مانند آن صدها هزار نفر که به این رژیم نه گفتند نباشد. ناچار باشد برای حفظ شغل خودش و لقمه نانی و مسکنی برای خانواده اش در نماز جماعت اجباری هم شرکت کند. این هم قابل فهم است. اما کسی را این رژیم مجبور نکرده که پرچم بدست بگیرد و ارزشهای این رژیم را بنام عقیده شخصی تبلیغ کند. و اگر کسی چنین کرد باید تاوان آنرا هم با بیمهری از جمله همان کسانی که از سر ناچاری در نماز جماعت اداره جات شرکت میکنند بپردازد. وقت آن است که مردم با این سری افراد قهر کنند و از خود برانند. باید روابط شان را با خانواده های حزب الهی قطع کنند و وقتی آنها را در خیابان می بینند تف بر زمین بیاندازند. این حق ایرانیان است که به کسانی که ارزشهای جمهوری اسلامی را تبلیغ میکنند بتازند. و اگر آنها تحمل نکردند و خودشان را کشتند... به درک! مگر اینهمه جوان که در این سالها جان دادند و میدهند این خوش خدمتهای رژیم اشکی برای شان ریختند؟ آزاده نامداری مگر جایی برای ندا و سهراب و نوید افکاری اشک ریخت؟ اشک هم ریخته باشد نباید ارزشهای رژیم را تبلیغ کند. میتوانست از کارش استعفا بدهد و ارزشهای رژیم را تبلیغ نکند. از گرسنگی نمی مرد. هیچکس حتا در ایران فلک زده هم از گرسنگی نمی میرد. در سطلهای آشغال میتوانست نان پیدا کند اما مجیز رژیم را نگوید. و اگر گفت باید با او برخورد میشد. نباید رعایت حال و «حقوق بشر» کسانی را کرد که زیر بال رژیم ضد حقوق بشری و ضد انسانی جمهوری اسلامی را میگیرند. این همه «انسانیت» به خرج دادن از آنطرف بام افتادن است. 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

محسن کردی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.