رفتن به محتوای اصلی

آتش چهارشنبه سوری بجان و کاخ آخوندی
16.03.2021 - 17:15

بپاخیزیم و آماده باشیم که" نوروزمان در راه است"او شایسته ی پیشوازمان بوده، هست و خواهدبود آتش چهارشنبه سوری را می باید با پایکوبی و شور و شادی به جان و جام شکننده ی کاخ نشینان ولائی بیندازیم و خود نیز در کام شادی، دمی بیاسائیم.

 

همراهان و همدردانم راه رهائی دشوار نیست! ای خدا، ملا و اسلامزدگان! من در کنار شبان بلند و گرسنگی هایتانم. همگی ما لت و پارشده های نظام ولائی ـ اسلامی هستیم و یکایک ما بخوبی می دانیم که دچار روزگارسیاه و سرد و تلخی هستیم؛ آنهم زندگی در دام های مرگ و دار رنج های خلافت الهی، و تاب آوردن آن در دوران درندگان شیعی و چرخاندنش با دست و دل های تهی بسیار ناگوار و تحمل بیش از این اش برای مان براستی نفرت انگیز می باشد.

 

زیستن! زیستن با این همه سنگدلی خدامداران، در اینهمه آلودگی یکپارچه سران دین دولتی و پلیدی در دستگاه آخوندِ با بصیرت؟ همه ما دهه ها و آشکارا با چشمان خود دیده و می بینیم که هرروز نان، روان، جان، آزادی و زندگی پریشان مان در ماتم سرای 42 ساله ولائی چگونه به یغمای ریکارانه مذهبی رفته و می رود. پیشتر از همه خود شیعیان و مومنین، دچار شبیخونِ باندها و مافیاهای بسیجی، سپاهی و ولایتی گشته، و بسیاری از آنها به خاطر افشاگری ها و یا مخالفت عقیدتی با خودکامگان در قدرت جان باخته اند.

 

مردم ما بیش از همیشه ی تاریخ ِشاهان ستمگر، با پذیرش حاکمیت مذهبی، باورهای خرافی و پذیرش کورکورانه از وعده های"ملاها و امیدِ  به خدا" با دست خود هستی همگانی مان را به کام آزمندی، یکه تازی و تاراج روحانیت درنده کشانیدند. اینک ده ها میلیون از کارگران، کارمزدان، رانده شدگانِ از روستا و حاشیه نشینان در کلان شهرهای امروز، لایه های میانی خانه خرابشده و اصولا بیش از 90% از شهروندانِ کارگر، بیکار و فرودست مان با وجود برافراشتگی علم و کتل "حکومت الله" زندگانی شان به زیر خط فقر مطلق کشانیده شده و موجودیت مادی و معنوی آنها در این دوران بی آبرو و روسیاه، بیش از همه ی گذشته ها تحقیرشده تر، زمینگیرتر، بیدادرس تر، بینواتر، تهیدست تر، سرکوب شده تر، اخلاق اجتماعی آسیب خورده تر و بسیاری از قربانیان "نظام دزدپرور" آی بسا برای سرقت کوچکی برای سیرکردن شکم خود، می باید طبق قوانین قضا و قساوت حد اسلامی قطع دست و پا شوند و یا به نام مفسد، ملحد و جانی به طناب دار سپرده شده و یا کثیری به دلیل دادخواهی اسیر و در سیاهچال های استبداد گرفتار باشند!؟ آیا شایسته است چنین ترور و سنگدلی هائی را بنام خدا و اسلام برتابیم؟ درین 42 سال چه زنان و کودکان بسیاری که بی سرپرست و بی پناه در این روزهای بازار گرم قاچاقچیان دولتی و در دل سال نو فرزندان شان بیمار، دستان شان تنگ و ای بسا خیلی ها در گوشه ای پرت و بی صدا در حال جان کندن می باشند.

 

بی کم و کاست بر سر انسان کار و زحمت، مردمان نوعدوست، اندیشه ورزان فرهیخته و آزادی خواهان مدافع حقوق بشر و ملیت های ستمزده، پیگیر خشم و فریب رژیم باریده و می بارد. وه که براستی در چه روزگاری بی بنیاد، سراسر آلوده به فساد و مسخره تا بیکران ناکجاآباد گرفتار آمده و اسیریم. همه سرد و تلخ کامیم و شگفتا همچنان در دام مذهبیان هزاررنگ بردبار و امیدواریم! و با چه خستگی جانی و سرشکستگی روانی و به تاراج رفتگی غرور زندگانی همچنان ناگزیریم شرارت ها و بار تعفن دشمن افکنی هائی رژیم سراپا گندیده ولائی، و باندهای له و علیه رهبر و هزار دزدان داخلی و حامیان امپریالیست خارجی اش را با این همه کمبودها، ناراستی ها، رنج بیکاری ها، درد نداری ها و... را با سرافکندگی تاب بیاوریم و به دلیل گرانی های کمرشکن، به آرزوهای کوچک عیدی گرفتن بچه هایمان نیز در سال نو، شرمگینانه نه بگوئیم و از همه بدتر آنگاه رژیم کلاش بخواهد از ما فرصت اندک شادی جشن چهارشنبه سوری، نوروز و سیزده بدرمان را هم بگیرد. نه این دیگر محال است!

 

به این دیوانگان و دشمنان شادی و شادمانی باید گفت: ما گول پدران و مادرمان را خوردیم و دیگر با این نیرنگ های مذهبی تن نداده و با هیچکدام امرها و نهی های آن سازگارنیستیم. چون از دیدگاه همین حقوق عصرشترچرانی اسلامی ملائی و "خط  قرمز خدائی" بود که همگی 1400 سال آزگار گول خورده و بدین سان آسان نان، کار، آزادی، دار و ندار زندگی مان به دست یک مشت دکاندار مفتخور و تبهکار اسلامی افتاد و موجودیت اخلاقی آرمانی مان در ژرفای همین روزگار نامردمی ها، نامرادی ها، سرخوردگی ها، فسادها، گمراهی ها و پاکباختگی ها توسط تاریک اندیشان و شادی ستیزان به چنین خواری و زاری و عزا و نوحه و شیون های بی پایان و به اعماق ترس و نابودی پرتاب شد؛ و فرهنگ رنگین و زیبای مردمانش در دامن واپسگرائی، نادانی و تنگ چشمی آخوند جماعت نابکار ویران و تباه شد؛ شور توده ها و خرد فرهیختگانش کشتار شد؛ دارائی هایش چپاول و دیروز و آینده اش در دام ملایان جاه طلب بدین سان گرفتار جبر و جور و جفای بی انتها شد

.

با شکست انقلاب 57 خمینی، خامنه ای، ملاها و مکلا ها با نام خدا و هر نیرنگی که بکاررفت توانستند در همان آغاز هستی مالی، وجدان پاک انسانی، توان پویائی و اراده ی آزاد و اداره ی مستقل این ملت های رنگین فرهنگ و تبعیض زده شاهی را تسحیر و تسخیر کرده و دانش و دارائی های شان را یکجا بالا بکشند و کشیدند. آنها اما، با همه ی دسیسه ها و توطئه های رسوای مذهبی شان، تاکنون نتوانسته اند جشن و سرور و پایکوبی و گرمای دلنشین همنشینی ها و میهمانی های مردمی و سراسری چهارشنبه سوری، پیشواز بهار، فرخندگی نوروز را از ما بدزدند؛ چرخش و گردش و گره زدن امیدِ تازه ی عاشقان به سبزه زارِ نوبهار را در دل های جوان وپُربار خاموش کنند؛ و نمی توانند رویش، پویش، سرایش و جوشش دوباری انسان با دشت و دمنِ سبز و رنگین سیزده بدر را، در این زمستان بلند استبدادی از ملت های زنده دل ما بگیرند و هرگز و هیچگاه نیز نخواهند توانست.

 

با وجود لهیدگی زیر بار رنج نداری ها، گستردگی خشونت ها، روزمرگی اعدام ها، داغداری هزارها خانواده، ژرفای تنگدستی ها، ستم های بیکران به کارگران، زنان و جوانان و کولاک کمرشکن مصیبت های امر و نهی مزدبگیران مذهبی بر جان های خسته و کمرشکنی تحریم ها و سرآخر گرانی های بدکردار که روغن و دارو را هم از نداران دریغ می کند، نباید اما برابر این پاسداران گریه، جهل و حماقت زانوی غم بغل زد و آرام گرفت. جای فریبخوردن دوباره و گمان بی هوده ندارد که نه ی ما به این دین دولتی 42 ساله شده و آشکارا کافی نبوده و نیست، بل باید بدانیم که ما چه می خواهیم و فراموش نکنیک که دشمنان داخلی و وابسته به جهان امپریالیسم آمریکائی داریم و بایسته است برپای خویش استوار بایستیم، راه و روش حکومت اجتماعی طبقاتی خود را برگزینم و اداره شورائی بر آن برانیم؛ تا هم دکان خودسری غم و مرثیه و غارت ملائیـ ولائی برچیده شود و همزمان نیز بساط کاسه لیسان راست و شاهی و لیبرال را همزمان درهم بریزیم تا اراده و اداره زندگی و کار خود را خود مدیرین کنیم. پس بپاخیزیم تا ترفندهای دشمنان داخلی و خارجی و دین دولتی را یکجا در آتش چهارشنبه سوری بسوزانیم و فردای انسانی خود را فراهم و مهیا کنیم.

 

همه با هم و دست در دست هم و با شور و شادی برابر اندوه و زاری بایستیم و بخندیم و شادی کنیم و آتش بازی کنیم و به یاری هم امیدهای تازه بیافرینیم زیراکه دشمنان چهارشنبه سوری از هیاهو وشادکامی ما می ترسند و ناخرسند بوده و می باشند. آنها از شرار همبستگی دست ها، از شیفتگی جان ها و از شیدائی سرودهای جانفزای مان در این سال نوی و پا به زا می هراسند و از جشن های پیشواز بهار ما آشکارا متفرند و بخوبی می دانند که راز فردای خیزش توده ای و سرنگونی رژیم در دل همین جشن ها نهفته است. چهارشنبه سوری بکامتان و نوروز در جانانتان پیروز و خجسته باد.

بهنام چنگائی 26 اسفند 1399

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

بهنام چنگائی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.