رفتن به محتوای اصلی

در فرو بند
18.07.2012 - 09:02

در فرو بند

رضا بی شتاب

 

به کتایونِ آذرلی و اندوهِ تنهایی اش

 

در فرو بند برین قومِ غریب

که فرومایه ترینند وُ عجیب

طیسان اطلس وُ دستار حریر

قبله شان سکه وُ سجاده فریب

وای ازین جاهلِ بازاریِ آز

وای ازین بازی وُ این راز وُ نیاز

در فرو بند کزین لاشه خوران

مشمئز گشته دل وُ جان وُ روان

کن نظر در صفِ سودایی شان

همه عفریت وُ یکی حُفره دهان

کرکسان حسرتِ جرثومه بَرَند

تا ازین سفره ی گسترده خورَند

در فرو بند برین نفرت وُ کین

که ازان طالعِ نحس ست قرین

یک جهان رنج برآورده چنان

زندگی بغضِ فرو خورده حزین

حاکمان سارقِ هر خانه وُ کوی

قاضیان محتسب وُ مسئله گوی

در فرو بند وُ حذر کن ز نظر

تا خِرَد را نبری سوی خطر

خِرَد آزرده وُ زنجیر کُنَد

آدمیزاده! ازین سنگ حذر

پیشِ این ملعمه پَر گشته وبال

خِرَد اینجا چه کُنَد سوخته بال

در فرو بند شب از شرم شکست

جان ازین مظلمه در خون بنشست

غنچه ی کوچکِ اندیشه پریش

پَر وُ بالی زد وُ از خویش بِرَست

در قُرُق آمده آواز وُ صدا

نیست اینجا نفسِ پاکِ هوا

2012 / 7 / 18

 http://rezabishetab.blogfa.com‍

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.