رفتن به محتوای اصلی

نگاه سیاسی و اخلاقی چپ ایدئولوژیک به پدیده ترامپ!
11.11.2020 - 20:42
نگاه سیاسی و اخلاقی چپ ایدئولوژیک به پدیده ترامپ!
 
لازم میدانم قبل از اینکه وارد اصل موضوع شوم ،برداشت خود را از سیاست و اخلاق مشخص کنم . من یک کنشگر هستم ، تجربه زندگی و ذهنی خود را منعکس میکنم . ادعای درست و یا نادرست بودن آن را ندارم .
سیاست :
من در نوشته هایم تلاش می کنم بین سیاست و اخلاق تفاوت بگذارم‌. سیاست را مجموعه ای از قواعد و روشهایی میدانم که انسان با اتکا به آنها، به نتایج و تغییراتی دست می یابد. در صندوق سیاست ورزی ، میتوان روشهای شناخته شده ای را یافت که در طول تاریخ روی هم تلنبار شده اند.روشها و قواعد کاربردهای خود را در طول زمان از دست می‌دهند، یا قواعد تازه تری جایگزین آنها می‌شوند .
 اخلاق:
اخلاق را من موضوعی کاملا جدا میبینم . اخلاق فردی یا اجتماعی جدا از سیاست است . اخلاق بسادگی می تواند گروگان سیاست ،دین و ایدئولوژیک در آید و تعاریف متفاوتی از آن خود سازد . اخلاق دین مدار و ایدئولوژیک مدار ضد اخلاق است . اما برداشت بیشتر افراد از اخلاق جنبه مثبت و انسانی آن است .
 سیاستمدار اخلاق گرا
سیاست مدار اخلاق گرا کمتر شنیده می شود . از آنجائیکه سیاست ورزی بنا به سرشت خود دگرگونی پیوسته را جستجو می کند ، و قواعد آن می تواند بالنده یا میرنده باشد، بنابراین اخلاق بمفهوم مثبت آن نمی تواند بطور پایدار در کنار سیاست به همزیستی خود ادامه دهد . برداشت سیاست ورز بی اخلاق هم نادرست است. بحث بر سر این است، توقع همزیستی سیاست و اخلاق را باید کنار گذاشت . ‌
 
اصل موضوع ، نگاه سیاسی و اخلاقی چپ ایدئولوژیک به پدیده ترامپ
به عنوان یک ایرانی ساکن سوئد، سیاست خارجی آمریکا و اروپا در رابطه با جمهوری اسلامی برایم اهمیت دارد . من به همان اندازه که از سیاست مماشات دولتهای اروپایی و از آنجمله دولت باصطلاح فمینیستی سوئد انزجار دارم، به همان اندازه از نقش بسیار مثبت آقای ترامپ و دستگاه دیپلماسی او در رابطه با جمهوری اسلامی و خاور میانه خرسندم.
ابزار داوری سیاسی من روشن است که در دسته بندی اولیه خود نوشتم .دیدگاه سیاسی من با ایرانی ساکن آمریکا در ارتباط با عملکرد سیاست ترامپ می تواند در جنبه هایی با هم متفاوت باشد. به عنوان مثال، من می توانم با دوست سوئدی ام در رابطه با سیاست زیست محیطی گزینه بایدن را مناسبتر بدانم، اما اولویت من ایران است. در حالیکه برای دوست سوئدی ام گزینه بایدن برای روابط آمریکا با اروپا و سیاست حفظ محیط زیست مهمتر است. اولویت ها و خواسته های ما در نقطه مقابل هم قرار می گیرند.
 ما بطور طبیعی می توانیم اولویت‌های متفاوتی داشته باشیم، رای دادن به بایدن را از جانب تعدادی از دوستان خود در آمریکا که شب و روز علیه رژیم اسلامی مبارزه می کنند، می توانم درک کنم، چون آنها به دلیل شرایط گریبانگیر خود در زندگی روزمره، خواسته های دیگری دارند. ما باید هر چیزی را در جای خود ببینیم زیرا حقیقت امری است نسبی، که بسته به شرایط و انگیزه می تواند دگرگون یابد.
 
 هنوز آنور پل شکسته انترناسیونالیستی خود مانده اند:
 برخی از ما ایرانیان که در خارج از کشور زندگی می کنیم ،یاد گرفته ایم که بین قلب ایرانی و عقل سرد بر گرفته از فرهنگ دموکراتیک غربی پلی بزنیم . اما برخی دیگری از دوستان چپ ما، اگر چه خود را دموکرات می دانند، اما هنوز آنطرف پل شکسته باقی مانده اند و نتوانسته اند چنین پیوندی بزنند. آنها همچنان در سال ۵۷ درجا میزنند، زیرا تصمیم گرفته اند انترناسیونالیست باقی بمانند 
 انتقاد آنها به ترامپ در رابطه با مسئله محیط زیست، می تواند همدلی بسیاری را با خود داشته باشد ، اما گمان من این است که این انتقادات بیشتر به دکور سیاسی در گفتار ضد امپریالیستی شأن می ماند ، زیرا پشتیبانی از محیط زیست همه جا خریدار دارد .من با این دوستان دیدگاه مشترکی در رابطه با فاشیسم و راست افراطی دارم . اما اینکه چقدر در جدال انتخاباتی آمریکا، این فرهنگ مبارزه ضد فاشیستی نقش داشته است را، من نمی دانم. در گزارشات انتخاباتی آمده بود که در برخی از ایالتهای سیاهپوست نشین ،ترامپ رای بیشتری آورده است.
 در نتیجه دموکرات‌ها میشوند ناجی دموکراسی آمریکا و قطار دموکراسی آمریکا روی ریل بی‌خطر به پیش میرود، و امپریالیسم نفس راحتی می کشد ‌
 
این سیاه و سفید را من معترضم، نه بیان عیب‌ها . هیچ سخنی گفته نمیشود که بیش از هفتاد میلیون آمریکایی به ترامپ رای داده اند و کوششی هم برای فهمیدن آنسوی دیوار نمیشود. ایدئولوژیک پرستان بالانسی بین قلب گرم و عقل سرد سیاسی خود ندارند ، طبیعی است با اسلامیون و رژیم اسلامی براحتی همصدا می شوند.
 مدعیان ضد رژیم اسلامی حتی حاضر نمی شوند که کوچکترین حرفی از سیاست ترامپ، به عنوان مثال، صلح بین اعراب منطقه و اسرائیل بزنند ، چون در صورت اعتراف، تمام ایدئولوژی شان در هم میریزد و زمین زیر پایشان به لرزه در می آید ‌ .
 چپ ایدئولوژیک تلاش دارد زیر پوشش ضد فاشیسم برای خود مصونیت بخرد و بسیار با قیافه حق بجانب ژست ضد فاشیستی بخود میگیرد با این خودفریبی که انحصار مبارزه ضد فاشیستی از آن چپ است .
 برایش فرقی نمی کند که کمربند آقای کلینتون (دموکرات) هم شل بوده است ، مسئله عیب خود فرد رییس جمهور سابق است ، اما ترامپ چکیده همه سکسیزم ضد زن است.. من از ترامپ به جهات رفتار غیر معمول ، مچو و سکسیزم (ادعای اثبات نشده به جهات حقوقی ) بیزارم ، اما این نمی‌تواند الزاما برای همه ایرانی های خارج از آمریکا موضوع اصلی باشد.
 
چپها با نگاه خوشبینانه کنار زدن ترامپ را نوعی خنثی کردن خطرات برای آمریکا و جهان می بینند.. سطح ذوق زدگی آنها ساده نگری آنها را بر ملا میکند. آیا این همان رتوریک ایدئولوژیک و پروپاگاندای راست نیست که حذف چپ را آسایش همگان می بیند ?
 قیچی کردن پرو بال رژیم اسلامی توسط ترامپ برایشان اهمیتی ندارد و بسیار ندیدنهایی که فراتر از مخفی کردن دم خروس است......این داستان ادامه دارد .

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

هوشنگ اسدی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.