رفتن به محتوای اصلی

جنگ قره باغ، و اپوزیسیون جمهوری اسلامی
28.10.2020 - 02:06

جنگ قره باغ، و اپوزیسیون جمهوری اسلامی

علی قره جه لو

26 اکتبر 2020

 

مسئله ترک - ارمنی دارای ریشه های تاریخی طولانی است که با تسلط روسیه تزاری در اوایل قرن نوزدهم بر قفقاز جنوبی ابعاد دیگری یافت.  اگر ریشه های تاریخی این مسئله را از منظر تشکیل دولت ارمنستان در قفقاز جنوبی توسط روسیه تزاری  و در رابطه با شرایط امروز تعیین نمائیم عبارت از این خواهد بود که، موجودیت و نقش ارمنستان برای روسیه، مانند موجودیت و نقش اسرائیل برای غرب است.  دلایل اشغال قره باغ،  و تداوم اشغال تا به امروز نیز چیزی نیست جز، پرداخت تاوان جمهوری آذربایجان برای مستقل زیستن ازحیطه نفوذ روسیه.  (1)

آنچه در آذربایجان در آستانه فروپاشی اتحاد شوروی اتفاق افتاد با شدت و ضعف گوناگون در تمامی جمهوری های اتحاد شوروی سابق نیز رخ داد، که  سرانجام همه آنها استقلال جمهوری ها از روسیه  بود.  حوادث "سومگائیت"  در آذربایجان  (28 فوریه 1988)  که مقدمه اشغال باکو توسط ارتش شوروی (20- 19 ژانویه 1990) و کشتار بیش از 400 تن از شهروندان آذربایجان بود، در واقع تلاشی بود برای جلوگیری از روند استقلال آذربایجان، روندی که طبق قانون اساسی اتحاد شوروی، عملی قانونی بشمار میرفت.  متعاقب آن، اشغال قره باغ و هفت منطقه اطراف آن که با حمایت و دخالت مستقیم نیروهای نظامی شوروی و جنایات هولناک ارتش ارمنستان و باندهای افراطی و مزدور آن در شهر "خوجالی" (26 - 25 فوریه 1992) اتفاق افتاد، همگی زنجیره بهم پیوسته ای بود، تا اراده جدایی از اتحاد شوروی را با بیرحمانه ترین وجهی مجازات کند.  (2)

در سال 1993 شورای امنیت سازمان ملل، 4 قطعنامه متوالی  برعلیه ارمنستان صادر و خواستار ترک بی قید و شرط اراضی اشغالی آذربایجان شد.  بدنبال آن، قطعنامه های متعددی از طرف "شورای همکاری و امنیت اروپا"، "پارلمان اروپا"، "شورای اروپا"، "مجلس آلمان" و گردهمایی های ناتو ..  دایر بر پایان دادن به اشغال خاک آذربایجان صادر گردید.  ولی ارمنستان بعد از گذشت 28 سال هنوز هم  بر اشغال خاک آذربایجان اصرار ورزیده  و اهمیتی به خواست افکار عمومی جهان نداده است.  حل مسئله قره باغ به عهده "گروه مینسک" از شورای همکاری و امنیت اروپا گذاشته شده که رهبران این شورا یعنی روسیه، آمریکا و فرانسه،  تاکنون طرفدار ادامه "وضع موجود" به نفع ارمنستان بوده اند، زیرا خود ایجاد کننده این بحران و در تداوم آن نیز ذینفع بوده اند. 

تداوم اشغال 28 ساله قره باغ کافی نبود، اینبار با روی کار آمدن پاشینیان  در ارمنستان (2016)،  بحران قره باغ ابعاد جدیدی بخود گرفت.  پاشینیان که با حمایت مالی "بنیاد سوروس" و به دنبال یک "انقلاب مخملی" به حکومت در ارمنستان نشانده شد، ابزاری در دست غرب (آمریکا و، فرانسه ..) برای بهم زدن ثبات در جنوب قفقاز بود.  حملات به خطوط نظامی و هدف های غیر نظامی آذربایجان در سال 2016 که منجر به عکس العمل آذربایجان و آزادی بخش هایی از مناطق آذربایجان از اشغال شد، با بمباران خطوط نفت و گاز و شبکه راه آهن ارتباطی آذربایجان - ترکیه در منطقه "توووز" در شمال آذربایجان که ارتباطی با مناطق اشغالی ارمنستان نداشت، ادامه یافت، نشان داد که ارمنستان در واقع به نیابت از آمریکا و فرانسه  از یک طرف، و در وحله اول قصد بهم زدن  ثبات منطقه قفقاز را دارد تا پای آمریکا و فرانسه را به منطقه باز کند.  همچنان که دیروز در حوادث گرجستان (2008) و اوکرائین (2014) و اخیرا در انتخابات بیلوروس اتفاق افتاد.  از طرف دیگر، به مثابه پیاده نظام آمریکا و فرانسه، جبهه ی جدیدی علیه ترکیه، اینبار در قفقاز باز کند.  (در این میان وعده برسمیت شناختن الحاق قره باغ به خاک ارمنستان نیز، پاداش حکومت پاشینیان از این معامله است)  چرا که آمریکا، فرانسه، یونان، و اسرائیل، اتحادی علیه ترکیه  در شمال سوریه، دریای مدیترانه، قبرس، و لیبی تشکیل داده اند، تا ترکیه را از دسترسی به منابع انرژی دریای مدیترانه محروم نمایند.  ولی، مقاومت ترکیه در مقابل تصاحب و غارت منابع انرژی دریای مدیترانه و دفاع از منافع مشروع خود در دریای مدیترانه و "وطن آبی" خود، سبب عکس العمل، و مانورهای نظامی مشترک یونان، فرانسه و آمریکا در دریای مدیترانه، وهجوم رسانه غرب علیه ترکیه با گفتمان "احیای امپراطوری عثمانی"، "توسعه طلبی ترکیه" شده است.  از همین رو، در رابطه با جنگ قره باغ نیز حمایت ترکیه از آذربایجان را علت بحران و بی ثباتی در قفقاز قلمداد کرده، تا طرح های مداخله جویانه خود در منطقه را پنهان کنند. (3)

تحول در روابط روسیه - ترکیه، روسیه - ارمنستان

در زمان حکومت سرژسرکیسیان، حکومت ارمنستان با میانجیگری روسیه قبول کرده بود 5 منطقه اشغالی آذربایجان را ترک، و مذاکره برای ترک و تحویل حاکمیت قره باغ به آذربایجان نیز طی تقویمی که مورد موافقت آذربایجان نیز قرار گرفته بود، ادامه یابد.  با روی کار آورده شدن پاشینیان همه رشته ها پنبه شد، و روند بحران قره باغ به طرز بی سابقه ای بر علیه ارمنستان به جریان افتاد. و آنچه که ما امروز شاهد اش هستیم واقعیت عریان مداخله غرب در قفقاز با دست ارمنستان است. روند بهبود، و رو به گسترش روابط روسیه با ترکیه، همکاری دو کشور در زمینه توسعه روابط اقتصادی، انرژی، توریسم، و بویژه همکاری در زمینه های امنیتی - نظامی -  با وجود تمامی اختلافات و رقابت ها ی موجود بین این دو کشور در سوریه و لیبی -  تاثیر روند "آستانا" و "سوچی" در حل بحران ها در خاورمیانه و خارج شدن ابتکار عمل از دست اروپا و آمریکا ...  که همگی در رابطه با تهدید محاصره روسیه از غرب  و جنوب توسط ناتو، و تهدید روز افزون ترکیه از دریای مدیترانه، قبرس، لیبی و شمال سوریه بوسیله آمریکا، فرانسه و اسرائیل، است.   این تهدید سبب شده است که دو کشور روسیه و ترکیه در مقابل تهدید مشترک، الزاما، به نفس مدافعه از خود و همکاری در مقابل دشمن مشترک، روی آورند.  عکس العمل پوتین به درخواست مکرر پاشینیان برای مداخله و متوقف کردن پیشروی نیروهای آذربایجان:  "از آنجائیکه جنگ در خاک آذربایجان جریان دارد، روسیه نمی تواند مداخله کند" بیانگر موضع جدید روسیه در رابطه با بحران قره باغ است.  و به احتمال زیاد این موضع، تا تسلیم پاشینیان به شرایط آذربایجان در ترک مناطق اشغالی طی یک تقویم کوتاه مدت، و یا ادامه جنگ تا سرنگونی پاشینیان ادامه خواهد یافت، زیرا روسیه یک حکومت دو آتشه طرفدارغرب در منطقه نفوذ خود را تحمل نمی کند، چنانکه در مورد گرجستان و اوکرائین اتفاق افتاد.  (4)  

جنگ قره باغ  و اپوزیسیون جمهوری اسلامی

اپوزیسیون رنگارنگ جمهوری اسلامی، از سلطنت طلبان لوس آنجلس نشین، تا پان ایرانیست های جبهه ملی، چپ های پان ایرانیست ( بخوان پان فارسیست)  و اصلاح طلبان حکومتی، با مشاهده پیشرفت سریع ارتش آذربایجان در جبهه های جنگ، با ژست های "بیطرفانه" و "بشر دوستانه"،  قشقرق های مخالفت با جنگ، آتش بس، مذاکره، صلح .... براه انداختند،  هیچکدام از این جماعت در 28 سال گذشته از اشغال قره باغ در هیچ زمان و مکانی کلمه ای بزبان نیاورده و آنرا محکوم نکرده اند.  آنها حتی جنایات هولناک قتل عام خوجالی و ..  توسط باند های افراطی تحت امر ارتش ارمنستان را نیز محکوم نکرده اند.  برخی از آنها در این مدت، در بی شرمی و دشمنی آشکار با آذربایجان تا آنجا پبش رفتند که خاک اشغالی قره باغ را "جمهوری قره باغ" نیز نامیدند.  چیزی که حتی دولت اشغال گر ارمنستان تاکنون جسارت آنرا نداشته، و دولت خود خوانده و دست نشانده قره باغ را برسمیت نشناخته است.  ولی امروز این جماعت، با صدور بیانیه ها و فراخوان های کذایی از آذربایجان می خواهند که در خاک خود، جنگیدن برای آزادی سرزمین های اشغالی خود را متوقف، و آتش بس اعلام کند!  آنها چهره کریه خود در دفاع از متجاوز را پشت شعارهای بشر دوستانه پنهان می کنند.  ولی کیست که نداند درخواست های ظاهر پسند و عوام فریبانه آنها جز دو روئی، و ریاکاری نیست.

اکنون که آنها و حامیان "جامعه جهانی" شان در متوقف کردن پیشروی آذربایجان موفق نشدند، به حربه "جنگ روانی" روی آوردند.  آنها ادعاهای حکومت پاشینیان، و رسانه های جهانی حامی او (رسانه های غرب و عمدتا رسانه های فرانسه) را عینا تکرارکردند،  "ارمنستان نه با آذربایجان بلکه با ترکیه می جنگد"!  "هواپیماهای اف - 16 ترکیه مواضع ارمنستان را بمب باران می کنند".! "ترکیه جهادی های سوریه و پاکستان را برای جنگ با ارمنستان وارد جبهه کرده است" ! ....  این جماعت آنقدر این دروغ ها را تکرار کردند که امر بخودشان هم مشتبه شده و شروع به باور کردن دروغ های خود کرده اند.  ویدئوهای ساختگی بی سر وته  را برای اثبات مدعا وارد بازار کردند.  این دروغ ها، جنگ روانی سنگین رسانه های جهانی طرفدارحکومت بوش علیه عراق دایر بر وجود سلاح های کشتار جمعی عراق را تداعی می کند، که دستاویز اشغال عراق شد.  ولی آنها قادر به درک یک حقیقت ساده در این رابطه نیستند.  روسیه بیش از همه به مسئله مزدوران جهادی حساس است، زیرا سالهای طولانی درگیر مبارزه با آنها در خاک خود بود،  که با تامین مالی عربستان سعودی و هدایت سازمان های اطلاعاتی آمریکا جریان داشت.  در حالی که روسیه تاکنون سخنی از وجود جهادی ها در صفوف ارتش آذربایجان بزبان نیاورده است.   بعلاوه ارتش آذربایجان چه به لحاظ قابلیت و توان نظامی و چه بلحاظ نیروی انسانی احتیاجی به مزدور خارجی ندارد، ولی برعکس، مزدوران یونان و باندهای جنایتکار آسالا و داشناق از سوریه و لبنان و باندهای "پیاده نظام آمریکا"  پ ک ک / ی پ ج از سوریه و شمال عراق با هواپیماهای یونان به ارمنستان و از آنجا به مناطق جنگی گسیل می شوند، آشکار تر از آن است که از دید کسی پنهان بماند..  پ ک ک تنها در ده سال اخیر در خاک اشغالی  قره باغ 7 پایگاه آموزشی تاسیس کرده است.  فرماندهی نیروهای خارجی در قره باغ را یک ژنرال یونانی اهل قبرس  بعهده دارد.  (5)

گفتمان برخی از سازمان های اپوزیسیون پان ایرانیست  در رابطه با جنگ قره باغ

نگاهی به گفتمان برخی از سازمان های اپوزیسیون پان ایرانیست چپ و راست بسیاری از واقعیات ها را روشن می کند.

بدنبال بیانیه  نمایندگان ولایت فقیه در آذربایجان و تاکید بیانیه بر: "هیچ تردیدی در تعلق قره باغ به آذربایجان و اشغال آن و لزوم بازگشت این اراضی به آذربایجان، کشور اهل بیت نیست، و دولت آذربایجان در باز پس گیری این اراضی کاملا قانونی و شرعی عمل کرده و با این اقدام در صدد اجرای 4 قطعنامه  شورای امنیت سازمان ملل برآمده است".

سایت "پیک نت" -  "راه توده"  چنین عکس العمل نشان می دهد: "همزمان با موج جهانی توصیه به دو طرف جنگ قره باغ برای مذاکره، بیانیه شتابزده نمایندگان رهبر در حمایت از جمهوری آذربایجان".  و روز دیگر در عکس العمل دوباره به این بیانیه می نویسد:  "سخنگوی وزارت خارجه، روز گذشته ناچار شد دسته گلی که چهار امام جمعه و نماینده رهبر جمهوری اسلامی در تبریز، ارومیه  و زنجان و اردبیل با صدور اطلاعیه ای در حمایت از ترکیه و آذربایجان برای تصرف قره باغ صادر کرده بودند را اصلاح کند".  سایت پیک نت بدنبال آن در 16 مهر با تیتر، "داعش به بهانه جنگ قره باغ به مرزهای ایران نزدیک شده"!!  به میدان آمده، و می نویسد:  "بیانیه آب نکشیده چهار امام جمعه و نماینده ولی فقیه در شهرهای تبریز، ارومیه، اردبیل و زنجان که معلوم نیست خود سرانه دست به این اقدام زدند و یا پس از هماهنگی با بیت رهبری این بیانیه را صادر کردند، حالا عملا به مجوزی برای تظاهرات و حمایت مردم در شهرهایی که امام جمعه های مناطق یاد شده در بالا بیانیه دادند از ترکیه و جمهوری آذربایجان علیه ارمنستان تبدیل شده است.... امام جمعه هایی که گز نکرده پاره کرده بودند باید جوابگوی آن هم باشند.  یعنی انتقال داعشی ها و افراد القاعده و النصری ها از سوریه به جبهه ی آذربایجان علیه ارمنستان و جنگ قره باغ.  آنها که 5 سال پیش نتوانستند پس از فتوحاتی در عراق خود را به مرز ایران برسانند، حالا به بهانه جنگ قره باغ و در رکاب ارتش آذربایجان و ترکیه به مرزهای ایران نزدیک شده اند". 

این هم ترجمه این جماعت از مطبوعات فرانسه بر علیه آذربایجان: "مقامات دو کشور ترکیه و آذربایجان تکرار می کنند که آنها "یک ملت و دو کشور" هستند، و این ورود تمام عیار ترکیه در کنار آذربایجان در جنگ جدید.  جنگ جدید بدون شک پایان دادن به جمهوری قره باغ است". 

 هئیات اجرائیه جبهه ملی ایران - اروپا (سامان ششم) نیز در رابطه با جنگ قره باغ بیانیه ای صادر و اظهار داشته است: 

" کشورها و سازمان های بین المللی مختلف از جمله ایران، روسیه، ایالات متحده، آلمان، فرانسه، پیمان ناتو و حتی دبیر کل و شورای امنیت سازمان ملل متحد از طرفبن خواسته اند که به مخاصمات پایان دهند و اختلافاتشان را با مذاکره و به شیوه مسالمت امیز حل کنند.  در این میان فقط یک کشور یعنی ترکیه، بر خلاف عرف جاری بین المللی، به تشویق و تحریک فعالانه یکی از طرفین منازعه، یعنی جمهوری آذربایجان برخاسته و موجب تنش و مخاصمه با نتایج فاجعه بار برای دو کشور همسایه ما شده است.  آقای اردوغان مرتبا اعلام می کند که "جنگ فقط با تسلیم قره باغ به آذربایجان می تواند پایان پذیرد" و علاوه بر اعزام نفرات و آموزش و تحویل سلاح و تجهیزات نظامی به رژیم باکو اقدام به انتقال مزدوران جهادی از سوریه به قفقاز برای جنگ علیه ارمنستان نموده است".  (6)

"ترکیه تحت رهبری رجب طیب اردوغان در سالهای اخیر به یک نیروی تجاوزگر و بی ثبات کننده در منطقه و جهان تبدیل شده است .... در واقع یک علت شدت و حدت و مداومت جنگ اخیر اصرار آذربایجان و ترکیه به بازگشت بدون قید و شرط منطقه قره باغ تحت حاکمیت آذربایجان است، که با توجه به خصومت جاری میان رژیم باکو و مردم قره باغ به معنای پاکسازی قومی جدید با تبعات فاجعه آمبز گسترده خواهد بود.  جبهه ملی ایران - اروپا مداخله و تحرکات ترکیه در قفقاز را محکوم و آنرا عاملی در تشدید مخاصمه و تخریب بیشتر روابط تلقی کرده و از مسئولان و مراجع این کشور خواستار خارج ساختن نیروهای نظامی و مزدوران جهادی اش از قفقاز است، زیرا حضور بیشتر این نیروها در منطقه چیزی جز بی ثباتی و ناامنی بیشتر در آنسوی مرزهای ما به بار نخواهد آورد، چنانکه هم اکنون گزارش هایی از رفتار خشن و فراط گرایانه مزدوران جهادی با مردم عادی آذربایجان، مثل اجبار زنان به پوشاندن خود، منع استفاده از مشروبات الکلی و غیره می شود"!؟

"ما معتقدیم که مناقشه قره باغ راه حل نظامی ندارد و ضرورتا باید از طریق مذاکره و تفاهم و توافق متقابل حل شود.  برای تسهیل این امر لازمست سازمان ها و مراجع بین المللی مسئول حل مناقشه و در وهله اول گروه مینسک سازمان همکاری و امنیت اروپا نقش فعالانه تری در ماموریت میانجیگری خود بازی کنند.  بعلاوه کاملا ضروری است که نمایندگان مردم قره باغ نیز در مذاکرات شرکت داده شوند، زیرا قره باغ یکی از امضاء کنندگان موافقت نامه آتش بس در سال 1994 بوده است و بدون مشارکت آنها در مذاکرات صلح به نظر نمی رسد که مذاکرات به نتیجه مطلوب برسد."؟!

در رابطه با بیانبه امام جمعه های آذربایجان (نمایندگان ولی فقیه) باید گفت که این بیانیه، به هر دلیل و منطقی، و با هر نیت و مقصدی، (ترس از جوشش احساسات مردم آذربایجان ایران، در دفاع از برادران خود در جمهوری آذربایجان و عواقب غیر قابل پیش بینی آن برای جمهوری اسلامی، که گردانندگان پیک نت و راه توده را بوحشت انداخته، و یا شکاف در حاکمیت جمهوری اسلامی و مراجع شیعه در همه سطوح آن، به علت تداوم دشمنی با آذربایجان و دفاع از دولت متجاوز ارمنستان) صادر شده باشد، خشم صادر کنندگان بیانیه از مردم آذربایجان ایران به دلیل دفاع از جمهوری آذربایجان را نیز آشکار کرده، و از سر منت ادعا می کند که،  "اگر جمهوری اسلامی نبود ارمنستان تا باکو  پیش می رفت"! این ادعا نشان می دهد که آقایان هنوز هم از ارمنستان حمایت  کرده و از مردم آذربایجان ایران، بدلیل پشتیبانی از برادران خود نیز، طلب کارند!

با این اوصاف جانفشانی جماعت پیک نت - راه توده  بخاطر آتش بس، مذاکره، و صلح، مکر و ریاکاری آشکار است. و چون طرفی از این سیاست خود نبستند متوسل به دروغ های شاخدار دولت متجاوز ارمنستان و رسانه های غربی حامی آن شده و از "انتقال داعشی ها و النصره از سوریه و در رکاب آذربایجان و ترکیه شده اند".  روشن است که قصد این جماعت، نامشروع جلوه دادن دفاع از وطن جمهوری آذربایجان در  پایان دادن به اشغال سرزمین های اشغالی خود است.

توصیه ما به این جماعت این است که دست از عوام فریبی، دست از دشمنی با آذربایجان، ترکیه و ترک ها بردارید، و یکبار هم که شده به وجدان های خود مراجعه کنید.  آذربایجان نمی خواهد و نمی تواند 30 سال دیگر دنبال نخود سیاه مذاکره .... رفته و نهایتا سرزمین های اشغالی خود، همراه 1 میلیون شهروند آواره و بی خانمان آذربایجان را فدای سیاست توسعه طلبی و رؤیای ارمنستان بزرگ، و امپریالیست های حامی آن، و طرفدارن پان ایرانیست اش کند.

شکی نیست که دو کشور آذربایجان و ترکیه یک ملت و دو کشورند، و این واقعیت را مقامات رسمی دو کشور بزبان می آورند،  و مردم عادی هر دو کشور نیز بدان صمیمانه باور دارند. و درعمل نیز آنرا اجرا می کنند.   چرا هضم این حقیقت برای شما مشکل است؟  شما را چه می شود؟   ایران نیز می توانست با آذربایجان " یک ملت دو کشور" باشند، حتی بیشتر و عمیق تر.  ولی  بخاطر دشمنی با آذربایجان، و رقابت با ترکیه، و سی سال حمایت بیدریغ از ارمنستان متجاوز، و تداوم آن تا لحظه کنونی، آموزش طلبه های جمهوری آذربایجان در قم بخاطر صدور ارتجاع مذهبی به آذربایجان در جهت ایجاد پایگاه اجتماعی در کشور سکولاری مانند آذربایجان، راه انداختن شبکه های تبلیغات و دشمنی با آذربایجان مانند تلویزیون "سحر"...، انکار و سرکوب ابتدائی ترین حقوق مردم آذربایجان در ایران، دیگر رمقی برای "یک ملت و دو کشور" باقی نگذاشته ، و تیشه به ریشه ایده یک ملت و دو کشور زده است.  این زخم از آنجائی که در آگاهی، تجربه، و وجدان هر آذربایجانی حک شده است، به این زودی ها و به این آسانی ها التیام پذیر نخواهد بود.   مشکل "یک ملت و دو کشور" شما، نه مشکل آذربایجان و ترکیه، بلکه مشکل خود جمهوری اسلامی  و اپوزیسیون پان ایرانیست اش است.  پان ایرانیسمی که یکی از دو ستون بنیادین اش، دشمنی هیستریک با ترک و عرب، و  ستون دیگرش تسلیم طلبی و همدستی با امپریالیسم است.  ایستادن در کنار ارمنستان متجاوز و توسعه طلب، که رؤیای ارمنستان بزرگ را در سر می پروراند، و حامیان امپریالیست اش، که  طی سی سال، بحران قره باغ را به خاطر حفظ منافع خود  به بن بست کشانده اند، دلیل روشن آن است.  دشمنی با آذربایجان و ترکیه از طریق حمایت از ارمنستان متجاوز، آنهم با باورهای مالیخولیالی نژادی، پان ایرانیسم چپ و راست را به آغوش طرح های امپریالیست های ریز و درشت در منطقه انداخته است.

این جماعت بخاطر ادعاهای خود ساخته خود به ترجمه هایی از نشریات غربی نیز دست زده، ولی بیشتر از اینکه  به تقویت استدلال های خود کمک کنند،  فرصت طلبی خود را آشکار و نیت اصلی خود را لو می دهند.  دقت کنید، "روزنامه اومانیته" (فرانسوی)  این جماعت، از "جمهوری قره باغ" صحبت می کند!  خب، نتیجه "گز نکرده پاره کردن" فرصت طلبانه این جماعت را باید به حساب کی گذاشت؟  چنان که پیداست، حامیان ارمنستان بیشتر از خود ارمنستان طرفدار سیاست اشغال، توسعه طلبی، و رؤیای ارمنستان بزرگ اند.

و اما موضع گیری های پان ایرانیستی، نژاد پرستانه و ضد ایرانی جماعت جبهه ملی ایران - اروپا، و توصیه های ما:

انقلاب مخملی آمریکایی - فرانسوی که پاشینیان را سر قدرت نشاند، هدف رو در رو قرار دادن ترکیه با روسیه، و کشاندن پای امپریالیست های فرانسه و آمریکا به قفقاز را دنبال می کند.  تهدید بی ثباتی در قفقاز را با آسمان ریسمان بافتن به گردن ترکیه نیاندازید، که ترکیه بیش از هر زمان دیگر روابط دوستانه همه جانبه ای با روسیه دارد، و این روابط می رود که به یک اتحاد استراتژیک در سطح جهان تبدیل شود.  دست از دشمنی هیستریک با جمهوری آذربایجان و ترکیه بردارید.  نگاه کور کورانه  و متعصبانه خود را بر روی  واقعیات باز کنید.  و این واقعیت را آویزه گوشتان کنید که:   قره باغ منطقه مورد مناقشه نیست، خاک آذربایجان است.  جنگ نه در خاک ارمنستان که  در خاک آذربایجان جریان دارد.  جنگ نه بین آذربایجان و قره باغ، که بین آذربایجان و ارمنستان در جربان است.  هدف جنگ از منظر آذربایجان، بیرون راندن دشمن اشغالگر، یعنی ارتش دولت ارمنستان از سرزمین های اشغالی و آزادی وطن آذربایجان است.   آتش بس و مذاکره، به شرط تضمین تخلیه بی قید و شرط سرزمین های اشغالی در کوتاه ترین زمان، ممکن است.   بعد از خاتمه جنگ، شهروندان ارمنی آذربایجان ساکن قره باغ نیز خواهند توانست به خانه و کاشانه خود برگشته، و تحت حاکمیت جمهوری آذربایجان، در صلح و آرامش زندگی کنند.

شما جماعت جبهه ملی، که در قتل عام های هولناک خوجالی  و ..  که توسط باندهای جنایتکار تحت امر ارتش ارمنستان جیک تان در نیامد، بیخود لولوی پاک سازی قومی در قره باغ آزاد شده را ملعبه  مقاصد پان ایرانیستی و ضد ایرانی خود نکیند.  و بدانید که  منافع ایران نه در تداوم اشغال قره باغ  و حمایت از ارمنستان متجاوز، که در حمایت از جمهوری آذربایجان است.  با دفاع از ارمنستان، به کینه های قومی در ایران که بخشی از سرشت شماهاست، دامن نزنید.   از شما و امثال شما سوال می کنم، اگر در ایران تحت حاکمیت شما ( به فرض محال) بخشی از ایران توسط دشمنان ایران اشغال شود، و همه جهان از جمله سازمان ملل متحد، خواهان خاتمه بی قید و شرط اشغال باشند، و متجاوز به این خواست عمومی جهان، تره هم خرد نکند، چه خواهید کرد؟  آیا متجاوز را دعوت به مذاکره خواهید کرد؟  آیا شما، اشغال خرمشهر بدست ارتش متجاوز عراق را با آتش بس، مذاکره، و درخواست صلح پایان دادید، یا، تا آزادی خرمشهر جنگیدید؟

از شما و امثال شما می خواهم، نگران دروغ های شاخدار و خود ساخته "رفتار خشن، اجبار پوشاندن زنان، و منع استفاده از مشروبات الکلی در آذربایجان بوسیله جهادی ها"ی خیالی خود، نباشید.  اشگ تمساح برای مردم جمهوری آذربایجان نیز نریزید، که در هر سطر و جمله تان کینه و نفرت، و دشمنی با ترک و آذربایجانی موج می زند.  بیش از این خود را بی آبرو نکنید.

 

توضیحات:  

 

(1)  در مورد جنبه های تاریخی - مذهبی، و جنبه های حقوقی مسئله قره باغ می توانید به لینک زیر مراجعه کنید.

https://www.achiq.info/yazi/qarabagh.htm

 

(2)  در مورد حوادث "سومگائیت"، و قتل عام "خوجالی"به لینک های زیر می توانید مراجعه کنید.

http://achiq.info/yazi/qerecelu%20sumqait.htm

http://www.achiq.org/yazi/qerecelu%20xocali.htm

https://iranglobal.info/node/59054 

 

(3)  ترکیه دارای  1800 کیلومتر ساحل در شرق دریای مدیترانه است.  ولی، فرانسه  که هیچ مرز و ساحل در شرق مدیترانه ندارد، ادعا می کند که ترکیه ربطی به دریای مدیترانه ندارد!  فرانسه به بهانه دفاع از منافع یونان به قدرت نمایی دست زده و حتی ناوهواپیما بر دوگل را به شرق مدیترانه آورد.  ولی با دیدن موضع محکم ترکیه در دفاع از منافع خود، مجبور به عقب کشیدن ناوگان خود شد.  گفتمان دفاع از یونان رسانه های غرب و فرانسه، در واقع دفاع از منافع شرکت های نفتی خودی است.  یونان بهانه است و ابزار.  یاد آوری این نکته ضروری است که  قرارداد امضا شده بین ترکیه و لیبی،  دایر برتعیین وضعیت حقوقی "حق مرزهای آبی" دو کشور (27 نوامبر 2019) مطابق با شروط ماده 102 سازمان ملل متحد، بوسیله دبیر کل سازمان ملل "آنتونیو گوترز" در 30 سپتامیر 2020 تسجیل شد.  تسجیل این قرار داد بوسیله سازمان ملل نشان داد که ترکیه در دفاع از منافع ملی مشروع خود در دریای مدیترانه تماما طبق موازین حقوق بین الملل عمل کرده است.  این حقیقت را با جنگ روانی و اطلاع رسانی وارونه رسانه های غربی علیه ترکیه، نمی شود تغییر داد.

(4)  وزیر خارجه فرانسه، بعد از انتخابات بیلوروس و ابقای رئیس جمهور بیلوروس الکساندر لوکاشنکو در مقام خود، اظهار داشته است که لوکاشنکو باید کنار برود!

(5)  پاشینیان چند روز قبل اظهار داشت که "دیپلماسی راه حل نیست".  در واقع با این گفته، ادعای وزیر دفاع خود، دیوید تونیان، دایر بر آغاز "جنگ بیشتر برای خاک بیشتر" را تائید کرد!  (تونیان این سخن را در ماه مارس 2019 طی یک سخنرانی در نیویورک بیان کرده بود).  ارمنستان نه تنها بر بخشی از خاک آذربایجان ادعای ارضی دارد، بلکه، بر بخشی از گرجستان، شرق ترکیه، و بخش بزرگی از آذربایجان غربی و شرقی ایران نیز ادعای ارضی داشته و این همه را جزوی از ارمنستان بزرگ رؤیایی خود محسوب می کند.   این ذهنیت بیمار فکر می کند، هر جا یک ارمنی و یا یک کلیسای ارمنی وجود دارد، آنجا ارمنستان است، و باید فتح، و به ارمنستان الحاق گردد!!

(6)  بسیار قابل تامل است، کشورهایی که امروز  با اصرار تقاضای آتش بس می دهند، همان کشورهایی هستند که هم اکنون فعالانه در ارسال سلاح و تجهیزات جنگی به ارمنستان از هم سبقت می گیرند، از جمله، ایران، روسیه، فرانسه !

 

*   کلیه تاکیدات در متن نقل قولها از نویسنده است، تا دقت خواننده را به ماهیت واقعی گفتمان این جریانات جلب کند.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

دکتر علی قره جه لو

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.