«در صدر نوشته اش هم با خطوط پر رنگ، مطلبي را نشانده که خود همين مطلب، روش تحريف گر ومخرب وی...»
در سایت ایران گلوبال مثل خیلی از سایتها قسمتی از مطلب در بالای مقاله میاید و متدیست عمومی و هیچ ربطی به تحریف و غیره ندارد. آنرا نویسنده انتخاب میکند یا مدیریت. درسایتهای خبرگزاری جهانی هم استفاده میشود.
«و عناد نویسنده اش با جنبش ملي آذربايجان...»
-کوشش ِ« اعتراض علیه تبعیض همه جانبه در آذربایجان» در انحصار هیچ گروه و نظریه ای نیست. تصاحب این کوششها زیر یک خط فکری -که من در نوشته هایم آنرا نقد کرده ام -انحصارگرایی-ست، و بازتاب گرایشات استبدادی. و اساسی ست برای توتالیتاریسم.
« آ. ائليار ميگويد: : “وقتی مقاله نویسنده به صورت کامل منتشر میشود و تغییرات از طرف مدیریت هم با موافقت نویسنده یا با رضایت او صورت میگیرد دیگر سخنی از «تحريف و تخريب» نمیتواند در میان باشد. این برداشت شما هم نادرست و تبلیغات پوچی بیش نیست.“ ظاهرا فراموش ميکند که نويسنده مطلب مورد تحريف، نه تنها رضايتي به اين تحريفات نداشته بلکه با کمال صراحت گفته که“تیتر مقاله را عوض کردی، به دلخواه خود بخشهایی را رنگی کردی، به دلخواه خود بخشهایی را در اول مقال اضافه کردی، حداقل اندکی جوانمرد باش، آیا این مقاله درمورد یوزقورد است که آن لوگو را برایش انتخاب کرده ای؟” ! »
در این رابطه به نویسنده مقاله چنین نوشته ام:
-آلپر آتاسی عزیز، در پی اعتراض شما به حق استفاده مدیریت از حقوق خود که - ادیت - انتخاب نوشته رسیده به تمامی یا قسمتهایی از آن - انتخاب تیتر جدید - و غیره است، من با صرف نظر از این مسایل کوشیدم خواسته شما را اجابت کنم. یادداشت به عنوان توضیح جهت اطلاع خواننده بر آغاز نوشته میماند. عکس هم دیالوگ انتخاب شد. اگر بازهم اعتراضی داشته باشید لطفاً اطلاع بدهید.
این هم پاسخ ایشان است:
«فرستاده شده توسط آلپر آتاسی
بر این پایه است که نوشته ام:
- روش بر خود به نوشته ها متد شخصی نیست یک سری اصول و چهار چوبه ای هست که همه اعضای مدیریت در صورت لزوم به آنها توجه میکنند. از جمله انتخاب تیتر جدید- انتشار مطلب به تمامی یا بخشی از آن- نوشتن یادداشت بر نوشته رسیده و غیره همینطور برگزیدن و قرار دادن پاگرافهانی از متن بر آغاز نوشته. اینکه این اصول سایت صحیح است یا صحیح نیست مسئله دیگریست. اما قسمتی از چهارچوبه سایت است . در انجام آنها رضایت نویسنده را هم در نظر میگیریم. اگر نویسنده از کار ما نارضایتی نشان داد مسئله را از طریق صحبت با او حل میکنیم و میکوشیم تا حد امکان رضایت او حاصل شود. موضوع مقاله آلپر آتاسی گرامی هم از این طریق حل شد و ایشان نارضایتی نشان دادند و من هم خواسته ایشان را عمل کردم. در ضمن مشترکاً یک برخورد دوستانه را هم در رابطه با موضوع تجربه کردیم که نقطه قوت مسئله است. حالا شما این موضوع را «سانسور و کنترول و روش بدیع و غیره» مینامید و تبلیغ میکنید مختارید مدیریت سایت به خاطر درک و عمل درستش در رابطه با نوشته ها -صرف نظر از اشتباهات - هیچ بیمی ازاینگونه تبلیغات ندارد.
« بلاهائی که بر سر کامنت ها و نوشته های طرفداران حقوق مدنی آذربایجانیها در میاورد نمیتواند با نوشته های آنوری ها بکند.»
- اگر منظور از «طرفداران حقوق مدنی آذربایجانیها» قلمزنان آذربایجانی ست باید بگویم نوشته های اینان همیشه در سایت درج شده و خودشان هم کد سایت در اختیار دارند و هرچه دلشان میخواهد درج میکنند. شما هم کد سایتتان را به نویسندگان فارسی زبان بدهید که هرچه دلشان خواست بنویسند- بعد میتوانیم در این مورد صحبت کنیم.از سوی دیگر مدیریت آن وری این وری نمیشاسد ضوابطی دارد که میکوشد آنرا در مورد همه رعایت کند. در مورد کامنتها هم همیطور است.
« اگر ... انواع اشکال عريان نژادپرستي ضد ترکي طرف ديگر را با روي گشاده و بدون دخل و تصرف درج نميکرد، ... يک آذربايجاني که خودش با کليت حرکت ملي آذربايجان مساله دارد ...»
- در سایت ایران گلوبال هر نظری مطرح میشود. مثل شما ها یک بعدی عمل نمیکنند. حتی نظرات راسیستی و فاشیستی هم جهت اطلاع خوانندگان و نقد و بررسی آنها حذف نمیشوند. اشکال شما ها در تفکر و عملکرد یک بعد ی و استبدادی ست. شما ها حتی در همان زمینه - آذربایجان- نیز یک بعدی عمل میکنید.
چه کسی نوشته شما همه مسایل ایران را مورد بحث قرار بدهید؟ دیوار چین را در زمینه مسایل آذربایجان به دور خودتان کشیده اید. به فرض محال اگر در آذربایجان حکومتی محلی در همین چهاربه تفکرات سایت شما و مانندهایش که کم نیستند تشکیل بشود به غیر از استبداد و دیکتاتوری و در حالت افراطی فاشیسم - چیز دیگری نمیتواند به ارمغان بیاورد. فراموش نکنید که راه جهنم با سنگهای «حسن نیت» فرش شده است. هیتلر و موسولینی و پول پوت و استالین و مانند اینها نیز با همان «حسن نیتها» و وسیله قرار دادن خواسته های مردم جهنمها را آفریدند.
من با رفع تبعیضات همه جانبه و نیازهای مردم خود هیچ مشکلی ندارم و نوشته هایم به روشنی نشانگر آنست. اما با استبداد و ناسیونالیسم کور و انحصارگرایی و راحلهای خیالی و غیره که همه را به صورت واضح نوشته ام صدها مشکل دارم. بله با این جریان استبدادی و فاشیستی مشکل دارم چرا که همه مردمم با آن مشکل دارند.
«آ. ائليار البته معلوم نکرده که مقصودش از “مردم” چه کساني است. »
- مقصودم از مردم ملت بدون دولت آذربایجان است. و اکثریت آن را زحمتکشان یدی و فکری تشکیل میدهند. و قلم مستقل خود را هم در خدمت آنان قرار داده ام. حضورم در مدیریت سایت نیز به خاطر رعایت همین استقلال قلم است.
«سايتهاي مرتبط با حرکت ملي آذربايجان ... اگر تفکر استقلال طلبي را دارند با شهامت آنرا بيان کرده اند. اگر فدراليسم را ترجيح ميدهند بازهم از ابراز آن مساله نداشته اند و اگر هر دو را پوشش ميدهند باز به خط خود وفادار بوده و در صدد ايجاد نفاق بر نيامده اند.»
- « نفاق» یعنی چه؟ بله یکی از اتهامات حکومت حاکم است که به مخالفین خود میزند. با همین اتهام، و مانندهای آن از قبیل «مانقورت و دشمن و ستون پنجم و غیر روشنفکر آزربایجانی و خائن وغیره» که سرتاپای نوشته های سایتهای شماها را پرکرده - به فرض محال روزی از زور هم برخوردار شود میدانید چه نتیجه میشود؟ فاشیسم ملی! این مسئله من و مردم من است. از سوی دیگر مگر در میان مردم و فعالان تنها همین دو ایده وجود دارد؟ پس تکلیف بقیه چه میشود؟ وقتی افکار همه را خودی و غیر خودی میکنید روشن است که دیگر چیزی باقی نمیماند.
« ماهیت حرکت آذربايجان را اساسا ماهیتی ملي نميداند »
-ماهیت «اعتراض مردم آذربایجان» کسب حقوق زنان و زحمکشان یدی و فکری- حقوق بشر و دموکراسی- رفع استبداد و دیکتاتوری- اداره امور خود در همه زمینه ها- آزادی - زندگی با فرهنگ و زبان خود-و مانند آنهاست که در نوشته هایم نیز توضیح داده ام. اینها رگه های این ماهیت است و در مجموع سرشت اعتراض را میسازد. چه نیرویی مخالف این اعتراض است؟ پاسخ روشن است فاشیسم ملی ! این بر شماست که اثبات کنید با ناسیونالیسم کور و فاشیسم ملی نسبتی ندارید.
براستی شما ها در درون بادکنکی خودتان را زندانی کرده و میخواهید خفه کنید. وظیفه من و امثال من ترکاندن این بادکنک است. برای رهایی شما از خفگی و شکفتن هزاران گل اندیشه در حرکت حق طلبانه آذربایجان و همه حرکات حق طلبانه.”
قلمزنانی مثل شماها نهایت تفکرشان ترک گرایی و ژن گرایی و توتالیتاریسم است - یعنی رجبعلی خانی ست. رجبعلی خان را نمیشناسید؟ من با کمال میل او را به شما معرفی میکنم: کلاه خود را بر دارید! او زیر کلاه شماست! قصه اندوهناکی هم دارد - اگر فرصت شد روزی برایتان تعریف خواهم کرد.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.
توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!