رفتن به محتوای اصلی

روابطِ ولایتِ فقیهِ تهران با کشور تُرکیّه ( بخش یکم)
04.12.2009 - 22:41

پیشگفتار

نام تُرک از واژهءِ Tu-Küe یا Tuerqi که مفهوم "زورمند" را میدهد ابتدار در واژه نامه های چینی در قرن 16 از آن یاد شده است که قبیله های کوچگر مناطق مغولستان و دامنه های آلتایی را بیانگر هست که بعد از مهاجرتِ گام به گام خود بسویِ غرب، امروز از بالکان گرفته تا آسیایِ کوچک (تُرکیّهءِ امروز)، قفقاز، مرزهای کنفدراسیون روسیّه، تا شمالِ غربیِ جمهوریِ خلقِ چین در 6 کشور مستقل: قزاقستان، اُزیکستان، تُرکمنستان، قیرقیزستان، آذربایجان، تُرکیّه، سکونت دارند.

گذشتگان مردمانِ تُرکیّهءِ امروز از بازماندگانِ سلجوقیان هستند که با کوچ بسوی غرب در اواسطِ قرن 11 بغداد پایتختِ خلافتِ اسلامی را تسخیر کردند. "توگریل" اوّلین بنیادگذار حکومتِ سلجوقیان 1056 میلادی لقب سلطان گرفت. اواخر قرن یازده دسته های تُرک تبار تُرکمن و اُگوزِن هم بطرف غرب در (تُرکیّهءِ امروز) کوچ کردند و با اتحّادِ خویش زمینهءِ ایجاد ملّتی بنام تُرک فراهم شد. سلجوقیان با پیروزی بر بیزانس در مانزیکِرت "مالازگیرت" در سال 1071 میلادی منطقهءِ آناتولی را به تصرف خود در آوردند. 1254 میلادی مغولان به ساختار و قدرتِ ایلیِ متمرکزِ سلجوقیان و بطور کلی به حاکمیّتِ اسلام در جهان پایانی بخشیدند، در نتیجه قبایل تُرک در شکلِ خاندانی و قبیله ایِ پراکنده بدونِ ساختار سیاسی بسر میبردند.

تقریبأ 200 سال بعد با رهبریِ عثمان (1281-1326) پیشوای قبیله ای تُرک تبار با هجوم به همسایگانِ مسیحی رُم شرقی خود قدرت گیریِ دوبارهءِ تُرکان را در آسیایِ کوچک ممکن ساخت. در ادامهءِ حملاتِ پی در پی تُرکان، سلطان محمّد دوّم 29 ماهِ مای 1453 میلادی کُنستانتینپُل ( استانبول) امروز را تسخیر و حکومت عثمانیان در بخشی از جغرافیایِ آسیایِ کوچک بنام مؤسس آن عثمان قدرتِ سیاسی را بدست آورد. زبان عربی در امورات دینی و فارسی زبانِ ادبیّات با تشریفات درباری از آغاز تمدن سازیِ مردمانِ تُرک از دورهءِ عثمانیان تا 1923 میلادی بطور رسمی رواج داشته است. کشفِ قارهءِ آمریگا، تسخیر کُنستانتینپُل، شکستِ امپراطوری رُم شرقی در تاریخ امروز به پایانِ قرون وسطی و آغاز عصر مدرنیته شناخته شده است.

از آنجا که مردمانِ تُرک در هزارهءِ بعد از میلاد هنوز در دورانِ تکاملیِ ما قبلِ فئودالیته در مرحلهءِ ساختار اجتماعی خاندانی و عشیره ای بودند، از همان آغاز آئینِ دینی و ساختار سیاسی اسلام را آزادانه پذیرفتند و رهبریِ گسترش آنرا را با تصرفِ بغداد مرکز جهانِ اسلام آنزمان از اعراب سلب و خود در چنین جایگاهی مسئولیّتِ وسعت دادنِ به آنرا بر عهده گرفتند که در حدود یک هزار سال آنرا با سلطان و یا خلیفه نامیدنِ پیشوایان خود در جهان نمایندگی کردند، در واقع بجا ماندنِ اسلامِ حکومتیِ امروز مدیونِ تُرک تباران میباشد نه اعراب.

عللِ ظهورِ جنبشِ اعراب با پیشتازی قبیلهءِ قریش به سرگردگی بازرگانی بنام "محمّد ابن عبدالله" که مسلمانان او را پیامبر خود میدانند و کتابی بنام قرآن را به او نسبت میدهند، مقابله با قدرتها و فرهنگهایِ تکامل یافته و برتر آنزمان یعنی یونانیان، ایرانیان، و رومیان با داشتن چشم طمع به تصرفِ املاک و دارایی هایِ آنها بوده است.

در ادامهءِ نظم سیاسی عرب تباران مردمانِ تُرک با بر افراشتنِ پرچمِ ایدئولوژیکِ دینِ اسلام که شاخهءُ سنّی آنرا عثمانیان و شیعهءِ 12 امامیِ آنرا صفویّان در ایران نمایندگی میکردند، کمر همّت به سرنگونی این سه تمدن و فرهنگ بستند،. عثمانیان رُم شرقی را شکست دادند، ایران در دورهءِ صفویّان در چالدران شکست را به بهای از دست دادنِ مناطق کُردنشین ترکیّهءِ، عراق، و کل سرزمین عراق امروز با بخشی از آذربایجانِ ایران را از آنها پذیرفت. یونانیان را زیر سیطرهءِ خود در آوردند که طبق قراردادِ پاریس 1856 میلادی اوّلین ملّتی بودند که استقلالِ خود را از عثمانیان پس گرفتند.

در مجموع مهاجرت و جنگاوریهایِ تُرک تباران بسویِ غرب با به ارث بردنِ آئین و شمشیر کشورگشاییِ دین اسلام، بعلاوهءِ حملاتِ ویرانگرِ مغولان تکرارِ طولانی دورهءِ فئودالیتهءِ ابتدایی را سبب شده است که ایستایی در ابعادی چند را در ایران و در بعضی از کشورهایِ شرق نسبت به قارهءِ اروپا را باعث شده است. امروز هم پروسهءِ دین اسلام در ترکیّه مانند ایران در سه عرصه: 1- اسلام حکومتی 2- اسلام سیاسی که از 1970 به نیروی محرّکهءِ تحولات در ترکیّه تبدیل شده است 3- اسلام مردمی، خود را به نمایش میگذارد.

سیستم دینی سلطانیِ عثمانی در جنگِ جهانی اوّل در 30 اُکتبر 1918 میلادی در اعلام آتش بست در "مودرُس" تسلیم کشورهایِ پیروز در جنگ: انگلستان، فرانسه، ایتالیا، و یونان شد، در چنین شرایطی مردمانِ کُرد و ارمنی هم تصمیم بر تقسیم آناتولی در بین خود گرفتند. عثمانیان علیرغم کشورگشاییِ درازمدتِ خود نتوانستند هویّتِ تُرکی تباری را حتّی در آسیای کوچک ( تُرکیّهءِ امروز) به تثبیت برسانند. سرزمین چند ملیّتی با فرهنگ و باورهای متفاوت [ یونانی، کُردی، ایرانی، یهودی، عرب، لازن، آشوری، تُرک، و غیره...] تُرکیّهءِ امروز در کنترل و قیمومیّتِ کشورهای برندهء در جنگ در آمد. عدمِ توافق سیاسی، اقتصادی، و ژئوپلتیک کشورهای اشغالگر در هژمونی جغرافیای آسیای کوچک (ترکیّه امروز) به تنها آلترناتیو تفاهم برایِ تشکیلِ یک حکومتِ در سایه و گوش به فرمانِ غرب برای انجام عملیّات و مأموریّتهایِ لازم بویژه در منطقه منجر شد. که در ادبیّات سیاسی آنرا Pufferstaat مینامند. کشورهایی مانند تایوان و اسرائیل هم در این مجموعه قرار میگیرند.

مصطفی کمال آتاتورک، جمهوریّت، ملیّتِ ترکی:

برنامهءِ سیاسی گروهِ تُرکهایِ جوان که در ماهیّتِ اندیشهءِ ناسیونالیستیِ "کمالیسم" تجلی یافت، در سیستمِ حکومتی که فاکتورهای: 1- جایگزینی تمدن اروپایی که کمال اتاتورک 1913 در بارهءِ آن چنین اعلام کرد: " در جهان تنها یک تمدن پیدا میشود و آنهم اروپایی میباشد که ما باید آنرا با هر گُل و خارش بدونِ چون و چرا بپذیریم و پیاده کنیم 2- پیدا کردنِ یک هویّتِ تُرکی که با ناسیونالیسم و جغرافیایِ آسیایِ کوچک هماهنگ شود 3- پیاده کردن سکولاریزاسیون و برکناری نظام سلطانی و خلیفه گری 4- تدوینِ یک قانونِ اساسی که: که سیستم حکومتی جمهوری، ناسیونالیسم تُرکی، سیستم اقتصادِ متمرکز، لائیسیست، و روحیّهءِ انقلابی را بیانگر باشد بنا نهاده شد. مصطفی کمال آتاتورکِ سکولار مانندِ آیت الله خمینی از زمانِ تأسیس جمهوری تُرکیّه 1923 تا وفاتش در 10 نوامبر 1338 میلای رهبر و رئیس جمهور با فرمانروای مطلق در ترکیّه بود و تز ناسیونالیسم تُرکی او جانشین دین اسلام گردید. سیستم تک حزبی رواج داشت و تنها "حزب جمهوریّت" CHP وابسته به حکومت از حقِّ فعالیّت برخوردار بود.

پس از درگذشتِ مصطفی کمال آتاتورک از سال 1945 در فضایِ سیاسی تُرکیّه در نتیجهءِ رفرمهایی برنامه و اصول دمکراسی با فرهنگِ سیاسی تکثر احزاب در دستور کار حکومتِ وقت قرار گرفت. بکارگیری این رفرمها از سوی رهبرانِ تُرکیّه به قصدِ نزدیکی به آمریکا این قدرتِ جدیدِ سیاسی نظامی به جانشینی کشورهای انگلستان و فرانسه و سایر کشورهای غربی در خاورمیانه، همچنین به منظورِ پذیرفته شدنِ ترکیّه در سازمانِ ملل UNO و ناتو NATO بود. تنها در سال 1947 کشور تُرکیّه 2 میلیارد دلار کمکهایِ اقتصادی و نزدیک به 20 میلیارد دلار تجهزاتِ نظامی از آمریکا دریافت کرد و تا سال 1974 اوّلین کشور دریافت کنندهءِ کمکهایِ خارجی ایالاتِ متحّد آمریکا باقی ماند. گرچه در همین دوران شاه و حکومتِ ایران هرگز چنین کمکهایِ سطح بالایی را از سویِ آمریکا دریافت نکرد و وابستگی ایران به آمریکا تا این حد عمیق نبود و عضویّت در پیمانِ ناتو را هم نداشت، امّا احزاب مارکسیستی، دینی، و قومی قبیله ای در ایران، حکومت و شاهِ ایران را نوکر و سر سپردهءِ آمریکا و اروپا میدانستند و برای نابودی آن از هیچ کوششی دریغ نکردند. جالب اینجاست که امروز همان احزاب، سازمانها، و پیشوایانِ گروههایِ قومی بویژه تُرک آذری، با ستایش و تمجید از سیاستهای اتخاذی سیاستمداران ترکیّه در قرن گذشته، ایرانیان را سرزنش و پیشرفت نسبی این کشور را هم به رُخ آنها میکشند.

1950 میلادی "حزب دمکرات " DP که چهار سال از تأسیس آن میگذشت، اکثریّتِ قطعی رأی در انتخاباتِ ترکیّه را بخود اختصاص داد و در دور بعدی 1954 میلادی با دریافت 58.4% آراء، زمینهءِ دو بارهءِ تز آمیختگی دین و سیاست که از 1923 در زمانِ حیاتِ کمال آتاتورک ممنوع گشته بود فراهم شد. عیرغم اینکه حزب دمکرات 93% نمایندگانِ پارلمان را تشکیل میداد 1960 ارتش بر علیه آن کودتا کرد و آنرا منحل اعلام داشت. 600 نفر از نمایندگانِ پارلمان، افرادِ وابسته و طرفدار به حزب دمکرات در دادگاهِ نظامیِ ویژه به محاکمه کشیده شدند، 15 نفر حکم اعدام گرفتند، حکم اعدامِ نخست وزیر "أدنان مِنددِرس" که خواهانِ لغو قوانین لائیسیته و سکولار از دورانِ کمال آتاتورک بود و برای اوّلین در جمهوری تُرکیّهءِ جدید به شیوهءِ انتخاباتِ آزاد و دمکراتیک برگزیده شده بود را در پی داشت. نزدیک بود که وزیر اقتصاد و وزیر امور خارجه هم اعدام شوند.

1961 حزب جمهوریّت کمال آتاتورک بار دیگر با کمکِ ارتش با حزب تازه تأسیس " حزب عدالت" AD، کابینهءِ حکومت را تشکیل داد. 1965 حزب عدالت اکثریّتِ کامل را در انتخابات کسب کرد. 1971 ژنرالهای ارتش در اثر کودتای دیگری نخست وزیر" دِمیرل" و کابینهءِ حکومت را مجبور به استعفا کرد و ارتش بنام شرایط ِ اضطراری کنترل در کشور را خود بدست گرفت و احزاب دمکرات و عدالت را منحّل اعلام نمود. در چنین شرایطی در کنار "حزب کمالیسم "دو حزب راستگرای: "حزب اکسیون ملّی" که سیاست شبه فاشیستی تُرکی به رهبری آلپ ارسلان تورکِز، و "حزب ملّی اسلامی رستگار" MSP به رهبری "نجم الدین إربکان" بود شکل گرفت. برای اوّلین بار کابینهءِ حکومت در جمهوری ترکیّه جدید با ائتلاف با اسلامگرایان شکل گرفت امّا ارتش برای سومّین بار کودتایی دیگر به بهانهءِ خطر اسلام سیاسی و یا به مناسبت جایگزینی سیستم "اقتصاد بازار آزاد" را در سال 1980 میلادی تدارک دید. این کودتا نظمِ دیکتاتوریِ دمکراسی را بر جامعهءِ سیاسی تُرکیّه حاکم ساخت.

نجم الدّین إربکان نخست وزیر اسلامگرا:

با وجود کودتای 1980 بر علیه اسلام سیاسی در ترکیّه، حکومتِ وقت و ارتش برای جلوگیری از گسترش اندیشهءِ سوسیالیسم با مهار پیشتازان و هوادارانِ آن به بازگشتِ اسلام حکومتی و ارزشهایِ آن میدان فعالیّت دادند و امتیازاتی را به رهبرانِ آنها عرضه کرد، علاوه بر آن آنارشیسم در منظومهءِ احزاب سیاسی تُرکیّه بسودِ حزب جدیدِ اسلامی "حزب رفاهِ " آقایِ نجم الدین إربکان تمام شد که در پیامدِ آن در ماهِ یولای 1996 کشور ترکیّه مجبور شد نخست وزیریِ آقای مهندس نجم الدین إربکان بنیادگرایِ اسلامی را بپذیرد. اوّلین مهمانی که آقایِ اربکان نخست وزیرِ مسلمان در سرزمین ترکیّه از آن استقبال کرد فرستادهءِ سلامگرایانِ رادیکال "اخوان المسلمین" مصر بود، اوّلین سفرهای خارجی نخست وزیر اسلامگرای ترکیّه به کشورهای مسلمان: ایران، لبنان، پاکستان، سنگاپور، مالزی، اندونزی، مصر، و نیجریا در آفریقا میباشد. به دعوتِ آقایِ نجم الدین إربکان نخست وزیر اسلامیستِ تُرکیّه در تابستان 1997 در استانبول در نشستی از کشورهای اسلامی مجموعهءِ D-8 اسلامی را در مقابل G- 7 کشورهای صنعتی غربی گذاشت. از فوریهءِ 1997 ژنرالهای ارتش عملأ به حکومتِ آقای إربکان هم خاتمه دادند و موازی با کابینهءِ حکومتِ انتخابی مردم به تصمیم گیری پرداختند و بدونِ مشاورت با مجلس و حکومتِ انتخابی وقت، گروهی از رده هایِ بالای ارتش تُرکیّه به اسرائیل سفر کردند و با ارتش این کشور پیمانِ نظامی بستند. ارتش در یولای 1997 آقای مهندس إربکان را مجبور به استعفا کرد و "حزب رفاه" اسلامگرایِ متعلقِ به ایشان با اینکه بزرگترین حزب در ترکیّه بود 1998 ممنوع اعلام گردید.

رجب طیب اردوغان نخست وزیر:

رجب طیب اردوغان 1954 میلادی در خانوادهءِ مهاجر (گرجی) بخش فقیر نشین شهر استانبول بدنیا آمد. در دروانِ دبیرستان به عنوانِ بهترین دانش آموز در حفظ آیاتِ قرآن و خواندنِ آن برگزیده میشود. از همان دورانِ نوجوانی از شاگردانِ برجسته و موردِ احترام نجم الدین إربکان پیروِ شاخهءِ دینی نقشبندی قرار میگیرد. 1972 مسئولیتهایِ سیاسی در بخشِ جوانانِ "حزب رفاه" در استانبول به وی واگذار میگردد. 1985 در مقام دبیر اوّل حزب رفاه در استانبول و عضو هیأت اجرایی این حزب قرار میگیرد، 1994- 1998 شهردار استانبول بود، همزمان پُستِ شهردار آنکارا را همفکرانِ حزبی آقایِ اردوغان بدست میگیرند که بستر بدست گیری قدرتِ سیاسیِ حکومت در ترکیّه را برای ایشان هموار کرد.

آقای اردوغان به پیروی از آموزگارِ خویش یعنی آقای مهندس إربکان اعتقاد داشت که فاکتورهای سیاست، حکومت و اموراتِ اجتماعی، همچنین شاخه های اقتصادی و فرهنگی را میشود بخوبی در یک سیستم حکومتی با زیر بنا قرار دادنِ اصولِ دینِ اسلام پیاده کرد. اردوغان در جهان بینی ایده آلیستی خود در جستجویِ یک سیاستِ دینی جدیدی بود که بتواند در مقابل کمونیسم، فاشیسم، دمکراتی، سوسیالیسم، بایستد و حتّی برتری اسلام سیاسی را بر دگر جهان بینی ها، ایدئولوژیها، و سیستمهایِ مدرنِ دیگر به نمایش بگذارد. چنین ایدهءِ اسلام سیاسی نسخهءِ کشورهایِ کاپیتالیستی غربی در مقابلِ گسترشِ مارکسیسم در خاورمیانه و خاور نزدیک بود که در آن دوران بازارِ گرم ِ سیاسی را بخود اختصاص داده بود و انقلاب اسلامی 1979 میلادی در ایران گُلِ سر سبدِ آن میباشد.

آقای اردوغان "حزب فصیلت" FP اسلامگرا را به جانشینی "حزب رفاه" مهندس إربکان که 1998 ممنوع اعلام شده بود را بنیاد نهاد. ارتش خواندنِ شعری از سوی رجب طیب اردوغان در وصفِ دینِ اسلام را در یک جلسهءِ سخنرانی او در منطقهءِ "شیرت" شرق آناتولی که اغلب مردمانِ کُرد و عرب در آنجا سکونت دارند را توهین به کمال آتاتورک و برخلافِ قانونِ اساسی سکولار و به هم زدنِ امنیّتِ ملّی در کشور ارزیابی کرد و محکومیّت زندان برای آقای اردوغان صادر نمود که فقط چهار ماه از آنرا در زندان بسر بُرد. "حزب فضیلت" ایشان هم در سال 2001 ممنوع گردید امّا آقای اردوغان حزب جدیدی بنام "حزب عدالت و توسعه" AKP را در همان سال 2001 بنیاد گذاشت. این حزب اکثریتِ مطلقِ آراء را کسب کرد در نتیجه 3 نوامبر 2002 برابر با اصول دمکراسی آقایِ اردوغان به نخست وزیریِ کشور ترکیّه انتخاب گردید امّا به مناسبت فعالیّتهایِ دینی و به زندان افتادنِ او این پُست به ایشان واگذار نگردید و این مسئولیّت را به "عبدالله گول" سپردند. با تغییرات در قانون اساسی و بازنگری در افکار و اهدافِ جدید آقای اردوغان در نهایت در 11 مارس 2003 توانست به مقام نخست وزیری دست یابد که تا کنون در این پُست باقی مانده است.

از تآسیس جمهوری ترکیّه 1923 تا سال 2000 میلادی حداقل سه بار تلاش اسلامگرایان برای ایجادِ یک مدلِ حکومتی بر اساسِ اصولِ دینِ اسلام بوسیلهءِ کودتاهای پی در پی ارتش برکنار شده است. در کنار قانون اساسی، ژانرالهای ارتش که از فرادستیِ حقوقی ویژه ای بر حکومت، پارلمان، و بر قوای سه گانه برخوردار هستند و پاسداری از اندیشهءِ کمالیست و قانون اساسی سکولار را بر عهده دارند، اجازهءِ شکل گیری یک سیستم حکومتی برابر با موازینِ اسلامی را نخواهند داد. رهبرانِ سیاسی ناسیونالیست و ژنرالهای ترکیّه بر آن بودند که بر شهروندانِ این کشور ثابت کنند که اسلام سیاسی جوابگویِ مشکلاتِ جاری ترکیّه نبوده و در آینده هم نخواهد بود،

امّا انتخاب رجب طیب اردوغان نخست وزیر اسلامگرا با سیاستهایی خارجی که تا کنون اتخاذ کرده است، سئوالاتِ بسیاری را مطرح میکند که احتیاج به تحلیل و پاسخگویی دارد.

Nasser.karami@gmx.de

|4 دسامبر| 2009| آلمان|

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ناشناس

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.