رفتن به محتوای اصلی

تبلیغ سیاست جنگ داخلی بین ستمکشان توسط ناصر کرمی در خدمت حکومت حاکم
27.06.2012 - 20:38

کرمی آذربایجانی ها و دیگر ترکی زبان ایران را تهدید به «جنگ داخلی» میکند:« در زمان مناسب جواب دنداشکنی در ایران به آنها خواهند داد و ایران را برایشان به جهنم تبدیل خواهند کرد.» گویا این فکر «ناسیونالیسم ایرانی نسل جوان و پیر است» . و نه اندیشه ناصر کرمی. اما هیچ نقدی به  نادرستی این اندیشه ندارد برعکس آن را در پایان نوشته غیر مستقیم تأیید کرده و تز وظیفه هر شهروند را «بر علیه شما مردم تُرک در ایران بپا خیزند، همزمان» اعلام میکند. کرمی در نوشته های دیگر خود نیز نظریه بیرون کردن ملیونها مردم از سرزمین آبا و اجدادی خود را پیش کشیده که در حقیقت تزیست در جهت « ژنوساید» . چرا چنین مینویسد؟ چون مردم ترکی زبان در ایران تحت تبعیض همه جانبه هستند و برای پایان بخشیدن به آن فعالان بر اساس دو نظریه در دو مسیر کوشش میکنند: استقلال کامل از ایران- یا فدرالیسم برای ایران - و حکومت فدراتیو ملی-دموکراتیک برای آذربایجان. در نوشته های ناصر کرمی هیچ نقد اصولی به این چیزها یافت نمیشود. تنها تهدید به جنگ است و ژنوساید.

درج اینگونه مقالات در ایران گلوبال خلاف اهداف سایت است . چرا که سیاست ایران گلوبال « همگامی و اتحاد عمل کلیه نیروهای سکولار ایرانی برای حقوق بشر و دمکراسی در کشور را پی می گیرد.» تبلیغ و توضیج جنگ و عدم اتحاد بین نیروهای تحت ستم خلاف سیاست سایت است. همینطور تبلیغات و توضیحاتی که میتواند به ژنوساید منجر شود. در مورد عدم همبستگی با کردها مینویسد:«اینجا لازم میدانم که به روشنفکران کُرد ایرانی تبار در هر نقطهءِ جهان هشدار دهم، که هر گونه همکاری و هم سویی آنها با مردم تُرک آذری به ضرر تاریخی و ابدی مردم کُرد خواهد بود، و با دست خود سرنوشت نسلهای آیندهء خود را به گور می سپارید...». اما ایران گلوبال چرا مقالاتی را که  خلاف اهداف سایت است منتشر میکند؟ سایت بر اساس آزادی بیان نوشته هایی که خلاف اهداف سایت است در حد محدود- بگذریم از افراط و تفریط ها - که گاهاً در عمل پیش میاید، درج میکند. محض اطلاع خوانندگان . و همینطور جهت نقد و بررسی آنها. متأسفانه به علت پایین بودن سطح نقد در بین خوانندگان، اغلب اینگونه نوشته ها پاسخ درخور خود را نمییابند، و کیفیت کلی سایت را خراب میکنند.

 شیوه حکومت حاکم برای ادامه موجودیت و فرمانروایی خود « سیاست تفرقه بین نیروهای مخالف» و حتی « جنگ و درگیری بین آنها» ست. هر نیرویی که، هر قلمزنی که،  دانسته یا ندانسته در این حهت میکوشد، متأسفانه خوشحالی رژیم حاکم را فراهم میکند. ایجاد تفرقه و جنگ با نقد یک نیرو فرق دارد. با ایجاد «نفرت» هم فرق دارد. مخالف بودن، نادرست تشخیص دادن یک راه حل و یک نظزیه نیازی به «نفرت» ندارد. کرمی بدون اینکه اقرار کند به ترکی زبانان ایران « نفرت» دارد میکوشد آنرا حاشا کند. در حالیکه مردمان دیگر را به قیام علیه آنها فرا میخواند. غیر مستقیم خواهان به جهنم تبدیل کردن ایران برای آنهاست. آیا این نفرت عریان به انسان  نیست پس چیست؟

فراموش میکند که اکنون ایران به تمامی جهنم ملتهای بدون دولت است. خاموشی این جهنم از راه پذیرش خواسته های همه جانبه آنان میسر است، نه از راه دمیدن به شعله های فروزان آن. هر روز جوانان بلوچ و عرب ایران را اعدام و شکنجه و زندان میکنند، هر روز جوانان کرد و آذربایجانی  و دیگران را دستگیر و شکنجه و زندان میکنند، فرهنگ غنی این مردمان تحت ستم و تبعیض را ممنوع و نابود میکنند ؛ ثروتها و دسترنجشان را به غارت میبرند آیا این جهنم نیست پس چیست؟ نزدیک به یک قرن است که شعله های این جهنم  فروزان است. چه کسی را تهدید میکنی؟ اعدام شدگان و اعدامی ها را؟ این جوانان پیش از آنکه به دنیا بیایند اعدام شده اند. در برابر چشمان شماها- جنایت عیه بشریت رخداده و ادامه دارد اما شماها نمیخواهید آنرا ببینید. 

 براستی گاهاً درمیمانم از عظمت این نادانی که زنجیرهای خود را بر دست و پای به اصطلاح روشنفکران این سرزمین یله داده است. کرمی از فاشیسم آریایی دفاع میکند ، آن یکی از فاشیسم ملی، و این دیگری از فاشیسم مذهبی حاکم و غیر حاکم و آن دیگری از شاه و فاشسیم و استبدادی دیگر. و همه هم ناله و فغان میکنند که چرا فاشیسم  جریان خمینی حاکم است. با این دیدگاهها- که مشتی از خروار است- پس میخواستید دموکراسی حاکم بشود؟

کرمی مینویسد فرهنگی و معلم بوده است. و تز عدم همبستگی مردم کرد و آذربایجانی و لابد  و غیر مستقیم دیگران را هم اعلام میکند . اما غافل از این است که همبستگی کرد و آذربایجانی توسط پیشه وری و قاضی محمد تحقق یافته و توسط فرزندان اینان فرزاد کماگرها و صمد بهرنگیها و عیرضا نابدلها و دیگران  ادامه یافته و خواهد یافت. جوانان این مردمان آرزوهای همبستگی خود را در نامه های فرزاد و اشعار نابدل و زندگی بهرنگیها میجویند. همبستگی جوانان تحت ستم این مردمان نیرومندتر از آنست که با فریادهای فاشیسم آریایی  و غیره خدشه دار بشود. جوانان جنبش خیابان نیز  آگاه تر از آنانند که به سخنان فاشیسم آریایی وقعی بنهند. 

کینه و نفرت اقرار نشده کرمی به ترکی زبانان ایران- که به اشکال گوناگون در بیشتر نوشته هایش به روشنی منعکس است- از شنیدن شعار « استقلال آذربایجان»، و « حکومت ملی-دموکراتیک آذربایجان» است. مثل شاهنشاه آریا مهر آرزو دارد آنها را همچون زمان پیشه وری درخون خفه کند. غافل از اینکه زمان حل مسایل سیاسی از راه خشونت و خون و خون ریزی به پایان رسیده است. جوانان آذربایجان دهه هاست مسالمت آمیز برای رفع تبعیض همه جانبه به کوششهای خود ادامه میدهند. جوانان جنبش خیابان با مبارزه مسالمت آمیز خود حیرت جهانیان را برانگیختند. سمت و سوی مبارزه ی سیاسی در ایران مسالمت آمیز است. نه خشونت آمیز. حرفهای کرمی در مورد «برپا خاستن و جهنم » فقط میتواند بازتاب ناله های بازماندگان سومکایی ها در دم مرگ باشد.

 در عصر حاضر سرنوشت شعار ها از راه مبارزه مسالمت آمیز و در پای صندوقهای رأی تعیین میشود نه با توپ و تانک. این شعار ها میتواند استقلال کامل از ایران باشد یا بر قراری حکومت مستقل محلی در ایران فدرال. و یا یک شکل دیگر - در اداره ایران با سیاست غیر متمرکز. تهدید به جنگ داخلی و تحریک به ژنوساید چهره عریان ناسیونالیسم و فاشیسم آریایی ست و غیر از انزوا و ذوب شدنش آینده ای برای آن وجود ندارد.سر نوشت شعارها و مسایل را خود مردمان تعیین خواهند کرد نه من و شما.

 

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ناشناس
ویژه ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!