رفتن به محتوای اصلی

مصاحبه ایران گلوبال با «آ. ائلیار» در باره مسئله ملی _ قومی
10.11.2010 - 16:08

آقای کیانوش توکلی گرامی ، با تشکر از زحمات شما در رابطه با یکی از مهمترین مسایل جامعه ما، میپردازم به پاسخ پرسشها:

- 1- بنظر شما ،آیا در ایران مشکل تبعیض ملی _ فرهنگی وجود دارد؟ و یا به عبارتی دیگر، آیا ما مشکلی بنام مسئله ملی _ قومی و اتنیکی _ فرهنگی در ایران داریم؟ اگر آری چگونه و اگر خیر چرا؟

-نخست اصطلاح تبعیض ملی – فرهنگی را توضیح میدهم تا در متن صحبت سوء تفاهم پیش نیاید.

تبعیض ملی – فرهنگی یا ستم ملی، ستمی ست که از سوی حکومتها در عرصه مسایل ملی - فرهنگی بر ملتهای محروم اعمال شود. پیاده کردن سیاست یکسان سازی ملیتها با حاکم کردن یک فرهنگ و یک زبان از سوی حکومتها و دفاع عده ای پان ایرانیست و آریا گرا و باستان گرا از این سیاستها ربطی به قوم یا ملت فارس ، که خود تحت ستم دیکتاتوری حاکم است، ندارد. بنابرین تمام اصطلاحات رایجی که در اصل قضیه سوء تفاهم و کج فهمی ایجاد میکنند فاقد دقت علمی میباشند و بهتر است کنار گذاشته شوند.

آقای دکتر رضا براهنی شخصیت جهانی ادبیات و مبارز راه رفع ستم ملی نیز این تبعیض را ،در نوشته خود به همین عنوان، اعمال شده از سوی حکومتها ، و نه از طرف مردم فارس ، تحلیل میکنند. توجه دوستان را به این موضوع جلب میکنم.

بله، ما در ایران در کنار تبعیضات مختلف دیگر مثل نابرابری زن و مرد ، عدم شرایط مناسب بین کار و سرمایه، مسئله مهم تبعیض ملی – فرهنگی یا ستم مضاعف را داریم. در عرصه های سیاست، اقتصاد، اجتماع، فرهنگ و هنر.

آذربایجان از مقام اول اقتصادی در انقلاب مشروطیت اکنون به مقام هفدهم در میان بیست و هفت استان سقوط کرده است. بیکاری بیداد میکند. خلق هیچ نهاد ملی و فرهنگی آزاد و مردمی ندارد

ملیت بومی عرب خورستان در نهایت فقر و تنگدستی زندگی میکند در حالیکه چرخ اقتصاد ایران بر پایه ثروت این استان میچرخد. کردستان فاقد صنعت قابل ملاحظه است . دیگر خلقها هم همینطور . در هیج عرصه ای امکان زندگی انسانی برای مردمان گوناگون ایران فراهم نیست. همه جا فقر و اختناق و تبعیض و زندان و کشتار حاکم است.

از ما بهتران همیشه دستور داده اند: زبان ممنوع! کتابت ممنوع!سخن گفتن ممنوع! حق دخالت و تصمیمگیری در امور خود قدغن! خوب، پس ما چکاره ایم توی این مملکت؟ چه حق و حقوقی داریم؟ هیچ!

فشار روحی و جسمی، آزار و اذیت، و حبس و شکنجه و تبعید و اعدامهایی که از این زوایا(تبعیض ملی – فرهنگی ) طی قرن اخیر بر خلقهای محروم ما تحمیل شده اند بر مبنای هیچ قانون متمدنانه ای قابل توجیه نیستند.از انقلاب مشروطیت تاکنون دهها هزار انسان به خاطر مسئله ملی و فرهنگی و دیگر تبعیضات جان خود را از دست داده اند و دهها میلیون انسان روحاً کشته شده اند. تمرکزگرایی در سیاست و سیاست تک فرهنگی و تکزبانی حکومتها قاتل آنها بوده اند و هستند. این ابعاد تقریبی آن ستم وحشتناکی ست که بر خلقها روا داشته شده است. سرکوب و به خون کشیدن قیام کلنل محمد تقی خان پسیان در خراسان ، شیخ محمد خیابانی در آذربایجان، حکومت دموکراتیک کردستان و آذربایجان در جنگ جهانی دوم همه به اتهام تجزیه طلبی بود. و در حقیقت تمام این کشتار ها برای ادامه ستم مضاعف یا ملی و فرهنگی صورت گرفته است. حکومت فاشیست ایران نیزاز بدو تولدش همان روند را به شیوه خود ادامه داده .

من تعیض ملی – فرهنگی حکومتهای حاکم بر ایران را جنایت علیه بشریت اعلام میکنم. از همه آزادیخواهان و انساندوستان کشور تقاضا میکنم متحد شوید و به این جنایت ایران بر باده پایان بخشیم. کودکی سیاسی سی و دو ساله دیگر بس است.

سابق، از دو ریال پول تو جیبی که به زحمت از پدر میگرفتیم نصفش را باید سرکلاس برای جریمه ترکی حرف زدنمان میپرداختیم. کلمات فارسی اگر بین راه مدرسه و خانه فراموشمان نمیشد در خانه بیچاره مادر ضبط صوت ما بود و هر وقت چیزی یادمان میرفت او، که خود مثل اکثر مادران بیسواد بود، باید آن را تکرار میکرد؛ و اگر هم فراموشش میشد، که اغلب میشد، دعوا راه میافتاد و فردایش سرکلاس چوب خوردن ما بود.

دولتها با اعمال سیاست تکزبانی و تک فرهنگی تا توانسته اند دیگر فرهنگها و زبانها را به نابودی کشانده اند.

راحت بگویم خلق آذربایجان مثل دیگر خلقها میخواهد خودش خودش

را اداره بکند. دیگر کسی تحمل این تبعیضات را ندارد.

همه زبانها برای صاحبانشان باید قانو ناً به رسمیت شناخته شوند. ما نیاز به زبان مشترک و جهانی هم داریم. انتخاب آنها به رأی تمام خلقها بستگی دارد.

2- آیا در صورت حاکم شدن یک حکومت دمکراتیک در ایران فردا و برقراری حقوق شهروندی در کشور؛ مشکلات اتنیکی – ملی ما قابل حل هستند؟ اگر پاسختان منفی ، چرا؟

- در ایران راه دموکراسی از راه رفع ستم ملی میگذرد. ستم ملی یی که در حقیقت جنایت علیه بشریت است. این ستم هم قاتل روح است و هم قاتل جسم.آنکه این ستم را با تمام تار و پودش نچشیده بسیار سخت است که پی به ماهیت ویرانگر آن ببرد. در ایران هیچ حکومت دموکراتیکی نمیتواند ادعای دموکراتیک بودن بنماید بدون آنکه مردم را از چنگال این هیولای دهشتناک رهایی بخشد. راه آن نیز رفع دیکتاتوری حاکم ، رفع سیاستهای تمرکز گرایی، تک فرهنگی و تکزبانی، بر قراری نوعی فدرالیسم منطبق با شرایط ایران است؛ که کاریست تخصصی.

3- - آیا تقسیمات کشوری بر اساس اقوام و مناطق اتنیکی وهمچنین تدریس زبان مادری در مدارس کشور، می تواند قدمی در جهت حل مشکلات ملی – قومی در ایران باشد؟

-تقسیمات کشوری بر اساس ملیتها و مناطق اتنیکی و جود دارد . باید به این مسئله توجه کرد. مناطق چند ملیتی را میشود چند میلتی اداره نمود. تقسیماتی از نوع دیگر برای جلو گیری از درگیریهای احتمالی فقط با توافق ملیتها ممکن است. تحصیل به زبان مادری در تمام مراحل تحصیلی و آزادی های فرهنگی و سیاسی و غیره از خواسته های مهم مردم این مناطق است ، و مشکل گشا.

4- نظرتان در باره جریانات هویت طلبی آذربایجان و جنبش کردان ، بلوچها ، عرب ها ، ترکمن ها چیست؟

- جنبشهای هویت طلبی در ایران باز تاب تبعیضات گوناگون به ویژه ستم ملی هستند. و میخواهند به تبعیضات پایان دهند. در میان آنها از راست تا چب همه وجود دارند. در کل ماهیتشان ملی- دموکراتیک است ولی افراط گرایی و ناسیونالیسم کور در بین آنها خطریست که اهداف انسانیشان را تهدید میکند. این جنبشها نیاز به اصلاحات نظری دارند ، در این حالت میتوانند خواسته های عدالتخواهانه اقشار زحمتکش جامعه را تا حد لازم بازتاب دهند و از افتادن به دام استبداد و ناسیونالیسم کور مصون بمانند. آنها نباید خود را ایزوله کنند. همبستگی و ارتباطشان باهم و پیوندشان با نیروهای ضد دیکتاتوری و ضد تبعیض ملی و فرهنگی ، با حفظ صف مستقل و خواسته های خود ویژه یشان راه پیروزی را برایشان هموار خواهد کرد. هیچ یک از جنبشهای ملی-دموکراتیک به تنهایی توان پیروز شدن را ندارند. تاریخ مبارزات کردستان و آذربایجان این تجربه را به خوبی نشان میدهد. حکومت ایران بهر شیوه ایکه شده میخواهد مانع همبستگی این نیرو ها شود. آن دوستان آذربایجانی که نظریه پیروزی به تنهایی را پیش میبرند و در بیانیه دوازده ماده یی آمستردام موضوع متحدین و متفقین جنبش آذربایجان را مسکوت گذاشته و ندیده گرفته اند امیدوارم به اشتباه استراتژیک خود پی ببرند.

هر نیرویی که عملاً خواسته های اصلی جنبش آذربایجان را به رسمیت بشناسد متحد و متفق مردم ماست.

- 5- به نظر شما چه رابطه‌ای می تواند میان جنبش سبز و جنبش های اتنیکی در سراسر ایران به وجود آید؟

-الف -بدنه ضد دیکتاتوری و دموکراسیخواه و عدالت طلبانه جنبش سبز باید صف خود را متشکل کند.ب نباید دنباله رو نیرو های آزمایش پسداده شود. پ- رفع تبعیضات ملی را یکی از اهداف مهم خود قرار بدهد. در این صورت راهش برای همبستگی با جنبش ملیتها باز میشود.

- 6- نظر شما در باره سیستم فدرال چیست؟ آیا سیستم فدرال تضمینی برای تمامیت ارضی ایران فرد است و یا منجر به تجزیه کشور خواهد شد؟

-ایران فردا نیاز به یک نوع سیستم فدرال منطبق با شرایط خاص خود دارد که بتواند مسئله ملی را در جامعه حل کند. حکومت و نیروهایی که خواهان حل مسایل اتنیکی فرهنگی جامعه نیستند کشور را بسوی تجزیه سوق میدهند.

ممنون از شما و همکارانتان که این امکان را در اختیار من گذاشتید.

تنطیم پرسش ها توسط کیانوش توکلی

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ناشناس

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!