رفتن به محتوای اصلی

« پنجره دن قوش کئچدی! » پرنده از جلوی پنجره گذشت
21.02.2011 - 11:50

اوشاقلار کلاسدا

معلم تزه کلاسا گیریبدیر:

-مشقها روی میز!

*

ایکی اوشاق یاواشجا دانیشیر
بیر-بیریله
کلاسین دبینده
آنا دلینده:

- اول؟

-اَ یَر!

-دوم؟

-دؤیَر!

-سوم؟

-سؤیَر!

-چهارم؟

-چالار!

-پنجم؟

-پنجومو بیلمیره م!

-ششم؟

-شيشَر!

اوشاقلارین بیر آیریسی

دیدی

سؤز آردیسی:

-من بیلیره م! چهارم چالار!

چالدی

- یولداشینین بئلیندن

- اوشاق باغیردی اونون الیندن!

*

-«دوم دؤیَر!

سوم سؤیَر!

چهارم چالار!

پنجومو من بیلیرم!

گلین بورا!

مداد لای انگشتها!

جریمه تو قلک!

باز باید تو آسمان پرنده نشون بدین!»

معلم دیدی.

اوشاقلار آغلایارکن:

-آغا کلاسدا قوش اولماز!

باغیر داغلایارکن

بارماقلار

شیشدی

قارالدی

گؤینَدی!

کلاس باغیردی:

-آغا پنجره دن قوش کئشدی!

-آغا پنجره دن قوش کئشدی!

*

پنجره دن قوش کئچدی

امما

اوشاقلارین ایشی

یاش

یاش

یاش

کئچدی!

***فارسی:توضیح: باید بگویم ترجمه فارسی این چنین چیزهایی ممکن نیست. معمولا برای اینگونه چیزها به جای ترجمه، مطلب یابی میکنند و آنرا مینویسند. مثل برابر نهادن ترانه مراببوس با ترانه «ساری گلین» آذربایجانی و مانند آنها. جا داشت من نیز از شعرها و عباراتی که بچه های فارسی زبان سرکلاس با آنها بازی زبانی و عشق میکنند پیدا میکردم و مینوشتم ولی متأسفانه اکنون انجام اینکار برایم ممکن نیست. از اینرو برای خالی نبودن عریضه به همین ترجمه مستقیم جملات بسنده میکنم.

پرنده از جلوی پنجره گذشت

بچه ها در کلاس اند

معلم تازه وارد کلاس شده:

- مشقها روی میز!( به فارسی)

*

دو بچه ته کلاس

به آرامی

با هم حرف میزنند

به زبان مادری:

-کلاس اولی؟

-میترسد و کنار میکشد!

-کلاس دومی؟

-کتک کاری میکند!

-کلاس سومی؟

-فحش میدهد!

-کلاس چهارمی؟

-میزند!

-کلاس پنجمی؟

-کلاس پنجمی را من نمیدانم !

-کلاس ششمی؟

-پوز و افاده میدهد!

بچه دیگری

به دنبال صحبت گفت:

- من میدانم! کلاس چهارمی میزند!

زد

رو کمر دوستش.

بچه داد کشید!

معلم گفت:

-«کلاس دومی کتک کاری میکند!( زبان مادری)

کلاس سومی فحش میدهد!

کلاس چهارمی میزند!

کلاس پنجمی را من میدانم

بیایید اینجا!( فارسی)

مداد لای انگشتها!

جریمه تو قلک!

باز باید تو آسمان پرنده نشون بدین!»

بچه ها گریه کنان:

- آقا تو کلاس پرنده پیدا نمیشه!( زبان مادری)

انگشتها

ورم کردند

سیاه شده و

بدرد آمدند

بدانگاه که داغ به دل میزدند!

کلاس فریاد زد:

-آقا!پرنده از جلوی پنجره گذشت!

-آقا!پرنده از جلوی پنجره گذشت!

*

پرنده از جلوی پنجره گذشت!

اما

کار بچه ها

زارو

زارو

زار گذشت!

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ناشناس

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!