رفتن به محتوای اصلی

ولایت شیطانی و فاشیستی ولایتی ها بر دانشگاه آزاد "اسلامی"!
03.09.2019 - 16:55

در کمال بهت و ناباوری همه ما، تنها برادرم هم همانند خودم در اولین سالی که در کنکور شرکت کرد در "هیچ" دانشگاهی قبول نشد! این در حالی هست که پخمه هایی را می شناسم که در رشته های تاپی چون پزشکی قبول شدند. برادرم را در سال بعد از آن در رشته کاردانی آموزش ابتدایی شهرستان بجنورد پذیرش کردند. از آنجا که خودم 24 سال هست در آموزش و پرورش هستم که آن را بر من "جهنم" کرده اند به برادرم توصیه کردم وارد اینکار نشود و او جدی نگرفت. قسمتی از آنچه را که حراست آموزش و پرورش در سال اول تدریس او (تنها برادرم)، در در روستای "دره قزل ها"! با او کردند را در این مقاله ببینید:

حراست نظام "مقدس" جمهوری "اسلامی"!

http://iranglobal.info/node/67971

برادرم به توصیه من و برای فرار از آن جهنم، برای بار دوم در کنکور کارشناسی شرکت کرد و در "دانشگاه فرهنگیان" بجنورد قبول شد که کاش نمی شد. بعد از تحمل مرارتهای زیاد کار شناسی ش را در رشته روانشناسی گرفت و مجددا چهار سال پیاپی در کنکور دانشگاه دولتی برای ادامه تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد شرکت کرد که به او اجازه ادامه تحصیل بیشتر نداند!!!! همانطور که در ابتدا یادآوری کردم مقالاتی انتقادی بر علیه مافیای حاکم بر وزارت علوم نوشتم و نهایتا نتیجه اش این شد که به تنها برادرم اجازه ادامه تحصیل در "دانشگاه آزاد شاهرود" در رشته "روانشناسی بالینی"! دادند و در واقع "با برنامه" او را وارد "جهنم" کردند تا از من انتقام بگیرند!!!!!!

بر اثر آزار و اذیت های روحی و روانی و قرون وسطایی ای که گروه متخصصان روانشناس این دانشگاه با سرپرستی دکتر "محبوبه طاهر" و مدیر آموزش این دانشگاه "آقای اسماعیلی" به برادر من وارد کردند ایشان در ترم دوم مبتلا به "بیماری مرض قند" و در ترم سوم "انسولینی" شد!!! برای اینکه "گوشه ای" از "بربریت ها" و "شکنجه" ها و "آزار و اذیت" های این به ظاهر مسلمانان مومن به خدا که بواسطه همین ویژگی هایشان جذب دانشگاه شده اند را به تصویر بکشم در ادامه به تشریح شکنجه هایی که در همین "شش روز" اخیر نسبت به تنها برادر من داشته اند می پردازم:

بعد از مرارتهای زیاد و غیر قابل تحملی که به برادرم برای انتخاب موضوع پایان نامه  و انتخاب استاد راهنما و استاد مشاورش دادند بلاخره قرارشان بر این شد که "دکتر محبوبه طاهر" استاد راهنما و دکتر حکیمه آقایی استاد مشاور برادر من برای نگارش پایان نامه اش باشند. برادر من فصل اول را تمام کرد و برای این دو به اصطلاح استاد راهنما و مشاور که برای این مسیولیتی که بعهده گرفتند پول دریافت کرده بودند فرستاد که هر دو گفته بودند "باید" کل پایان نامه را بنویسد و کامل کند و بعد برای آنها بفرستد!!!؟؟؟ من که میدانستم که کسانیکه دستشان به خون نسل ما آلوده شده و در حال پاک سازی و حتی نسل کشی ما هستند قصد شکنجه کردن برادر من را دارند به او توصیه کردم که هر کاری گفتند انجام دهد. ضمنا به او پیشنهاد دادم که اجازه دهد همانند خیلی های دیگر که این کار را می کنند بدهم یکی از دوستان من پایان نامه اش را برایش بنویسد که او نپذیرفت و دو ماه قبل پایان نامه اش را تکمیل کرد و برای اساتیدش فرستاد. به رغم ای میل ها و تلفنها و تماس هایی که با اساتیدش داشت آنها تا ششم شهریور "هیچ" پاسخی ندادند و نظری راجع به پایان نامه اش ندادند!!!؟؟؟ از آنجا که من را هم در طی ادامه تحصیلم در دوره کاردانی، کارشناسی، و کارشناسی ارشد در "دانشگاه آزاد اسلامی"  هزاران بار "شکنجه" و "زجر کش" کرده بودند و برای همین هم برای ادامه تحصیل در مقطع دکترا به خارج از کشور رفتم می دانستم که برای انتقام از من و تیوری های آموزشی سیاسی و 200 کتاب و مقاله غالبا سیاسی ای که نوشته ام و در وبلاگم در دسترس هستند قصد "زجر کش کردن" تنها برادرم را هم دارند.

شب ششم شهریور دکتر محبوبه طاهر – استاد راهنمای برادرم – پایان نامه برادرم را برای او فرستاد که "تمام" قسمت های آن را که من خودم - که تا کنون 40 پایان نامه برای دانشجویان در رشته خودم نوشته ام - تایید کرده بودم زیر سوال برده بود و ایرادات خیلی بزرگی گرفته بود و گفته بود باید آن ایرادات بر طرف شود و "یازدهم شهریور" از پایان نامه اش دفاع کند!!!!. حتی فصل مربوط به "آمار" که یک فصل کاملا تخصصی مربوط به رشته آمار هست و من داده بودم یک دکترای آمار آن را نوشته بود زیر سوال برده بود و گفته بود این فصل را باید می داده به همکار خودش "دکتر امانی" برایش می نوشته!!!!! ضمن اینکه آقای اسماعیلی – مدیر آموزش دانشگاه آزاد شاهرود - یک لیست از مدارک هم به برادرم ارایه داده بود که از جمله آنها ریز نمرات دوره کارشناسی ش بود و گفته بود باید تا روز دفاع – یعنی تا چهار روز - آن مدارک را آماده کند و تحویل دانشگاه دهد وگرنه نمیگذارند دفاع کند!!!

برادر من در ساعت پنج صبح روز بعد (هفتم) با ماشین پراید قراضه مدل 1380 "تصادفی تمام رنگ" که حراست آموزش و پرورش (سربازان پاک و مصلح امام زمان!) در آن روستای دره قزلها او را فریب داده بودند و به قیمتی بسیار گران به او فروخته بودند (مقاله بالا را ببینید) راهی محل دانشگاهی که در آنجا لیسانس گرفته بود (در بجنورد) و سه ساعت تا شهرستان ما فاصله دارد شد. برادرم (سید علی اصغر حسینی) راس ساعت 14 با من تماس گرفت و گفت از ساعت 8 صبح در آنجا (دانشگاه فرهنگیان بجنورد) دارند برای ارایه ریز نمراتش او را از اتاقی به اتاق دیگر میفرستند و نهایتا هم گفته اند امروز حاضر نمی شود و باید بروم و فردای آنروز دوباره مراجعه کنم! برادرم در حالی که به شدت استرس داشت گفت با این اذیت هایی که می کنند نمی رسد سه روزه آن همه تغییرات را در پایان نامه اش داشته باشد و بعد پاور پوینت تهیه کند و برای دفاعش آماده شود. از آنجا که من این حیوانات به ظاهر مسلمان را می شناختم به او دلداری دادم و گفتم به خداوند توکل کند و ادامه دهد انشالله درست می شود. برادرم ساعت 16 از بجنورد رسید به شهرستان خودمان (گرمه) و شروع به اصلاح پایان نامه اش کرد. او می گفت تا ساعت 3 صبح بیدار بوده. و روز بعد ساعت 6 صبح مجددا عازم دانشگاه فرهنگیان بجنورد شد تا ریز نمرات دوره کارشناسی ش را بگیرد!

مجددا برادرم ساعت 13 هشتم شهریور از دانشگاه فرهنگیان بجنورد با من تماس گرفت و در حالیکه "به شدت استرس و اضطراب داشت و حتی نزدیک بود "گریه اش بگیرد" گفت باز هم همان بازی های دیروز را تکرار کردند و نهایتا گفتند شما برو ما خودمان ریز نمرات شما را به دانشگاه آزاد شاهرود پست می کنیم!!!؟؟ او می گفت گفته اند ممکن است تا ده روز طول بکشد تا به آنها برسد! برادرم می گفت آقای اسماعیلی گفته اگر این مدارک را به ما (در آموزش دانشگاه آزاد شاهرود) ارایه ندهد او "نمی گذارد" از پایان نامه اش دفاع کند!!؟؟؟؟ من بناچار به برادرم دلداری و امید دادم و به او گفتم برگردد به شهرستانمان که زن و بچه اش منتظرش بودند و روی پایان نامه اش کار کند.

در همین حین – از مشهد - با رییس پردیس های دانشگاههای فرهنگیان خراسان رضوی ("دکتر صفر زاده") تماس گرفتم و ضمن اینکه به او یادآوری کردم که خودم هم 24 سال هست در خدمت آموزش و پرورش هستم و ... این مورد کارشکنی مسیولان دانشگاه فرهنگیان بجنورد را در این مقطع بسیار حیاتی و حساس برای برادرم توضیح دادم و از او "خواهش کردم" که ریز نمرات برادرم را که "معلم آنها هم هست" مهر و موم کنند و به او که در تلویزیون می گویند شغلش شغل انبیا است اعتماد کنند و بدهند آن ریز نمرات را خودش ببرد دانشگاه شاهرو تا بتواند از پایان نامه اش دفاع کند. اما به اصطلاح دکتر صفر زاده با غروری خاص گفت "ببخشید پشت خط دارم و ارتباط تلفنی امان را قطع کرد!!!؟؟؟ من به ناچار به معاون رییس دانشگاه فرهنگیان بجنورد ("دکتر منفردی") زنگ زدم و تمام این مسایل را توضیح دادم و از او "درخواست کردم" که این مشکل ساده اما بسیار مهم و استرس زای ما را تحت آن شرایط حل کند و او هم گفت کاری از دست او بر نمی آید و باید با رییس دانشگاه صحبت کنم!!!! به ناچار به رییس دانشگاه (دکتر میرزایی) زنگ زدم و کل ماجرا و درخواستم را دوباره مطرح کردم و ایشان هم حاضر نشد به یک معلم که توسط گزینش های چند لایه تاییدش کرده اند و او را به خدمت گرفته اند اعتماد کند و ریز نمراتش را آن هم مهر و موم کند و به او بدهد تا مشکلش حل شود!!!!! اما گفت طوری پست می کند که 24 ساعته برسد.

در ساعت 08.40 صبح روز بعد به قسمت "بازرسی و شکایات دانشگاه آزاد اسلامی در تهران" زنگ زدم و کل این ماجرا را برای آنها تشریح کردم که نهایتا شماره موبایل آقایی به نام "دکتر عزیزی" را به من داد و گفت ایشان نماینده آنها در استان سمنان و شاهرود هست و باید با او صحبت کنم. من هم با ایشان صحبت کردم و با تاکید بر اینکه استاد راهنمای برادرم "تنها 6 روز به روز دفاعش در مورد پایان نامه او نظر داده" و .... از او درخواست کردم حداقل اگر مدارک برادرم تا روز دفاع حاضر نشد از او یک تعهد بگیرند و اجازه دهند او از پایان نامه اش دفاع کند. همینطور به آقای دکتر عزیزی یادآوری کردم که استاد مشاور برادرم (دکتر حکیمه آقایی) که او هم برای بعهده گرفتن این مسیولیت از دانشگاه پول می گیرد تا آخرین لحظه "هیچ" نظری راجع به پایان نامه او نداد!!!!!

آقای عزیزی هم به من گفت به برادرم بگویم فردای آن روز (دهم شهریور) برود دانشگاه شاهرود یک سری کارهای اداری را برای دفاع از پایان نامه اش که "توسط دانشگاه مقرر شده در دروز یازدهم باشد" انجام دهد. و برادر من هم صبح روز بعد عازم شاهرود که تا شهرستان ما سه ساعت فاصله دارد شد.

باز هم در ساعت 13 روز دهم برادرم به من زنگ زد و گفت دقیقا همان بازی هایی که دو روز در بجنورد بر سرش آوردند اینجا هم بر سرش آوردند و حتی هزینه این ترم را که مبلغ چهار میلیون و پانصد هزار تومان هست از او گرفتند و در "آخرین مرحله" آقای اسماعیلی گفته بود اگر مدارکش تا فردا به دست او نرسد جلسه دفاع از پایان نامه اش را بهم میزند!!!؟؟! برادرم در حالیکه گریه می کرد گفت آقای عزیزی نامی از دیروز ساعت 4 عصر بارها به او زنگ زده و در حالیکه او مشغول اصلاح پایان نامه اش بوده بسیار تخصصی مزاحم او شده و او را آزار و اذیت کرده و حتی بعد از اینکه برادرم پاسخ تلفن هایش را نمی داده به او اس ام اس های آزار دهند ه میزده!!؟؟؟ برادرم می گفت این ها عمدا و سیستماتیک در حال "شکنجه روحی و روانی" او هستند. بعد از اینکه از روی شماره تلفنش مطمین شدم که این فرد مزاحم و متوحش "بازرس دانشگاه آزاد "اسلامی جمهوری اسلامی" هست چاره ای نداشتم جز اینکه به برادرم امید دادم و از او خواستم به استادش مراجعه کند. بعد از آن به آقای عزیزی زنگ زدم که جواب نداد و بنابراین به او اس ام اس زدم و گفتم: "حاج آقا! شما خدای نکرده بازرس دانشگاه آزاد اسلامی جمهوری اسلامی هستید و ادامه دادم که "من چون درباره فساد در ایران  و دانشگاه آزاد مقالات متعددی نوشته ام این مافیای فاسد، دانشگاه را برای برادر من تبدیل به زندان و جهنم کرده اند" همینطور به او اس ام اس زدم که" ما به شما "پناه آورده ایم"!  که این بازرس باز هم جوابی نداد!!!

بعد با بازرسی و شکایات "وزارت علوم" هم تماس گرفتم و تمام این آزار و اذیت ها را که در واقع باعث شده دانشگاه را برای برادر من "زندان با اعمال شاقه" کنند تشریح کردم. 20 دقیقه بعد برادرم در حالیکه "بی نهایت استرس و اضطراب داشت و احساس درماندگی می کرد" با من تماس گرفت و گفت استادش گفته "برای جلسه دفاع او "کد" ندارد و اینکه کدها تمام شده" و باید برود هزینه ترم بعد را بپردازد و ترم بعد دفاع کند!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟ باز چاره ای ندیدم جز اینکه به تنها برادرم امید دادم و گفتم اشکالی ندارد و برگردد شهرستان. یک ساعت بعد از آن برادرم با من تماس گرفت و گفت نصف راه را آمده بود که آقای عزیزی با او تماس گرفته و گفته مجددا برگردد دانشگاه شاهرود چون کارش درست شده! و برادر من برگشته بود و استادش اینبار گفته بود "پایان نامه ایشان "ابتر" هست و او حاضر نیست فردا (یازدهم) در جلسه دفاع از او (برادرم) حمایت کند!!!!!؟؟؟؟؟؟  یادآوری مهم اینکه در همان پایان روز هشتم که من به یقین رسیدم "نمی گذارند" برادر من در این دو روز باقی مانده اصلاحات پایان نامه اش را انجام دهد خودم با "التماس" از برادرم ، او را متقاعد کردم که اجازه دهد یکی از دوستان من که "دکترای تخصصی روانشناسی بالینی" دارد اصلاحات را انجام دهد و او هم اینکار را کرد و برادرم همان اصلاحیه را به به اصطلاح استاد راهنمای پایان نامه اش ای میل زده بود!!!!

جهت اطلاع و قضاوت شما: در زیر ای میل استاد راهنمای برادرم – که در آخرین لحظه گفته بود این پایان نامه "ابتر" هست و .. به برادرم آمده است. این ای میل را بعد از انجام اصلاحاتی که توصیه کرده بود و ما آنها را در پایان نامه اش اعمال کردیم به برادرم زده بود:

 

 

Mahboobe Taher

9:06 AM (10 hours ago)

   

to me

ایمیل استادم به من:

سلام

بسيار خوب همين اصلاحات را براي داورها ارسال فرماييد و متمركز شويد روي دفاع اگر بازم اصلاحات خاست باشد بعد از دفاع 

موفق باشيد

به اقاي دكتر (برادرتون) هم سلام برسونيد و بفرماييد من خودم هواي دانشجويانم را به سبك خودم دارم و مهمترين برايم يادگيري هست

موفق باشيد

 

 

مجددا جهت اطلاع شما باید یادآوری کنم که دکتر محبوبه طاهر این کلمه "ابتر" را بعنوان یک "کد" برای من استفاده کرده بود!!! که به من این را یاد آوری کند که من در یکی از مقالاتم گفته بودم سربازان گمنام امام زمان حتی اجازه ازدواج کردن هم به من ندادند چون به من گفتند من دشمن خامنه ای هستم و خامنه ای کوثر است و بنابراین "من باید "ابتر" شوم و نسل م معدوم"!!!!! مقالات من را در وبلاگ ببینید و یا نام من را به فارسی و انگلیسی سرچ کنید تا ببینید با من و روح و تبار و جان و مال و نسل و تبار من چه می کنند و چرا – امیدوارم به خدا و دین و آیین این شیاطین فاشیست خون آشام دین فروش کافر نشوید!:

http://beyondelt.blogfa.com

بمراتب بدتر از این آزار و اذیتها حتی در هندوستان هم در طول دوران دانشجوییم بر سر من آوردند و ... اگر این شرایط استرس زا و دهشتناکی که به دستور مستقیم روسای قوه قضاییه و ...  30 سال هست برای تک تک اعضای خانواده مظلوم من که شامل پدر و مادر پیرم هم می شوند به وجود آورده اند و "برخی" از آنها در بیش از 100 مقاله ام در وبلاگ بالایم تشریح شده اند "جنایت علیه بشریت" نیست پس چیست؟!!

 

یادآوری دیگر اینکه

اگر به این شکایت من پاسخ ندهند و جبران این همه ستم و توحش را نکنند

من هم زین پس براندازم

و رسما به 14 نفری که خواهان برکناری خامنه ای و .... هستند می پیوندمچون به یقین رسیده ام که این رژیم که همانطور که در مقالات متعددم در وبلاگم تشریح کرده ام 30 سال هست من را در مدرسه (محل کار) و حتی آپارتمانم به گروگان گرفته و شکنجه می کند و دستش به خون خانواده من هم آلوده شده است و در حال نسل کشی ماست یک "رژیم فاشیستی و شیطانی" است که توسط "آیت الشیطان"های دین فروش چپاولگر خون آشام و مظلوم کش اداره می شود.

من را از مرگ و .... نترسانید – من از نسل و از تبار حسین ع هستم. - همان حسین ی که ریاکارانه این روزها در ایام محرم برای مظلومیتش عزاداری راه انداخته اید و بر منبر هایتان از ستم های یزیدیان در حق او و خانواده مظلومش می گویید ....!!!!

 

ای میل من به استاد راهنمای برادرم – دکتر محبوبه طاهر - بعد از اینکه تنها 6 روز به جلسه دفاعش نظر داد:

سلام خانم دکتر محبوبه طاهر.

حسینی هستم برادر سید علی اصغر حسینی که لطف فرموده اید زحمت راهنمایی پایان نامه شون رو به عهده گرفتید. متاسفانه بدلیل حجم بالای کارتون تنها دیشب رسیدید ببینید برادر من در پایان نامه اش چه نوشته که ضمن اینکه فرموده اید شش روز دیگر -  یازدهم شهریور - باید دفاع کند بویژه فصل 4 / آمارش رو رد کرده اید. جهت اطلاع شما استاد بزرگوار از آنجا که فصل 4 کاملا تخصصی هست به اصرار من دادیم یکی از همکاران که دکترای تخصصی آمار دارد فصل 4 را انجام داد. اگر امکانش هست دفاعش رو داشته باشه و اصلاحات رو بعد از دفاع خدمت شما ارایه بده. این را هم خدمت شما استاد بزرگوار یادآوری کنم که هر چه به تنها برادرم (هفت خواهر هم دارم) اصرار کردم که مثل خیلی های دیگر اجازه دهد 2 میلیون بدهم پایان نامه اش را یک متخصص برایش بنویسد قبول نکرد -   

ممنون   با احترام 

سید محمد حسن حسینی - دکترای آموزش  و روش تدریس از دانشگاه میسور

 

www.drelt.ir

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

رضا وضعی
برگرفته از:
ایمیل دریافتی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.