رفتن به محتوای اصلی

از کاخ‌ها ی خود در مناطق مرفه‌نشین به میان غالب مردم بیایید
آزار‌دهنده‌تر از مانور تجمل و اشرافی‌گری مسئولان و رهبران ؟
30.08.2018 - 18:10

مسئولان یا در ضیافت‌های بی‌ثمر و نمایشی‌اند و یا مشغول تقسیم غنائم‌ هستند
بیش از صد و پنجاه دانشجو و دانش‌آموخته اصلاح طلب و خط امامی در نامه‌ای خطاب به سید محمد خاتمی نسبت به شرایط موجود کشور انتقاد کردند. این انتقادها در چهار محور: " عدالتخواهی، اسلام گرایی، نقد اشرافی گری و رویکرد ایجابی به جای رویکرد سلبی." بیان شده است.
این دانشجویان با اشاره به آنکه "جز در دهه‌ی اول انقلاب و دولت مهندس موسوی،" بحث عدالت خواهی در مابقی مقاطع انقلاب عملا به فراموشی سپرده شده است می نویسند: "اگر شعار آزادیخواهی و دموکراسی برای طبقه متوسط شهری جذاب است، مطالبه‌یِ عدالتخواهی برای صاحبانِ اصلیِ این انقلاب، یعنی مستضعفان و محرومان جامعه نیز به همان میزان خواستنی است و هیچ یک نباید قربانی دیگری گردد. لذا به جای تقدم یکی بر دیگری، در یک گفتمان مردمسالاری عدالتخواهانه، توجه به عدالت نیز بر مردمسالاری و آزادی افزون شده است. اگر چنانچه اصلاح طلبان با کار تئوریک و عمیق به ماهیت و سابقه‌ی عدالتخواهانه‌ی خود بازنگردند، به زودی تجربه سال های ۸۴ تا ۹۲ تکرار خواهد شد و ظلم مضاعفی به سبب نگاه سطحی و ساده‌لوحانه بر پیکره‌ی این آرمان و همچنین کشور و فرودستان خواهد رفت."
همچنین این دانشجویان در نقد اشرافی گری نیز می گویند: "در وضعیتی که کارمندان، کارگران، معلمان، زاغه نشین‌ها، کوله‌بران و بقیه اقشار فرودست جامعه با سخت‌ترین شرایط اقتصادی دست و پنجه نرم می‌کنند مشخص است که مردم به چنین حاکمان یا رهبران سیاسی‌ای اعتماد نخواهند کرد چرا که نمایندگان واقعی مطالبات آنها نیستند و سخن آنها غیر از درد مردم است. در شرایطی که آنها باید در کنار کارگران شلاق خورده، کوله‌بران کشته شده، معلمان بازداشت شده و زاغه نشینان آواره شده باشند احتمالا مسئولان یا در ضیافت‌های بی‌ثمر و نمایشی‌اند و یا مشغول تقسیم غنائم‌."
به گزارش کلمه متن این نامه به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای حجت الاسلام سیدمحمد خاتمی (دام عزه)
نیک می‍دانیم که بسیاری از نارسایی‌ها و مشکلات موجود در جامعه، ناشی از عملکرد نهادها یا اشخاص دیگری است که در فرصت مقتضی مخاطب تذکرات این جمع قرار خواهند گرفت. لذا به جهت تاکید بر نقد درون گفتمانی و تقدم اصلاح خود بر دیگران، حضرتعالی مخاطب اولین نامه‌ی ما قرار گرفته‌اید.
انقلاب اسلامی با تکیه بر استقلال، آزادی، جمهوریت و اسلامیتِ نظامِ آینده، و آرمان‌هایی والا جایگزین رژیم دیکتاتوری سابق شد. انقلاب مردمی‌ای که رهبر آن امامی مبارز بود که معتقد بود میزان رای ملت است لذا توانست سلایق مختلف را متحد و بر قلب مردم حکمرانی کند. بعد از امام نیز یاران و پیروان خط امام پروسه اصلاحات را برای رفع کاستی‌ها و نقایص سازوکارهای نظام آغاز کردند.
امروز اما در آستانه چهل سالگی این انقلاب به نظر می‌رسد بخش‌هایی از هر دو جناح راست و چپ به صراحت از خط امام(س) و آرمان‌های انقلاب عبور کرده‌اند. در میان اصلاح‌طلبان نیز از همان دوم خرداد عده‌ای به دنبال عبور از اندیشه امام بودند هرچند حضرتعالی شخصا به عنوان فرزند فاضل و با تقوای امام، عموما در مقابل وسوسه‌های آنها مقاومت نموده‌اید لکن به آنچه امروز به عنوان شمایلِ جریان اصلاحات در معرضِ دید قرار دارد، انتقادات جدی‌ای در این حوزه وارد است که اهم آن به اجمال در ذیل می‌آید :
۱-عدالتخواهی
مساله عدالت و ستیز با تبعیض و نابرابری اعم از عدالت اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی که اصلی‌ترین مطالبه مردم در جریان انقلاب اسلامی و حتی جنبش مشروطه‌خواهی ایران بوده است متاسفانه جز در دهه‌ی اول انقلاب و دولت مهندس موسوی، در مابقی مقاطع عملا به فراموشی سپرده شده است. اصلاح‌طلبان نیز ظاهرا پس از دوم خرداد، به رهبری شما به تقدم بلافصل آزادی بر عدالت معتقد شده‌اند و عملا عدالتخواهی را قربانی آزادیخواهی کرده‌اند. تاجاییکه جریان مقابل در اولین فرصت با تصاحب و سوء استفاده از شعار عدالتخواهی در فاصله سال‌های ۸۴ تا ۹۲ بر کشور حاکم شد و تا امروز نیز به مدد حصر و در سکوت اصلاح‌طلبان، همان عده‌ی نانجیب این آرمان را لقلقه زبان خود کرده‌اند.
اگر شعار آزادیخواهی و دموکراسی برای طبقه متوسط شهری جذاب است، مطالبه‌یِ عدالتخواهی برای صاحبانِ اصلیِ این انقلاب، یعنی مستضعفان و محرومان جامعه نیز به همان میزان خواستنی است و هیچ یک نباید قربانی دیگری گردد. لذا به جای تقدم یکی بر دیگری، در یک گفتمان مردمسالاری عدالتخواهانه، توجه به عدالت نیز بر مردمسالاری و آزادی افزون شده است. اگر چنانچه اصلاح طلبان با کار تئوریک و عمیق به ماهیت و سابقه‌ی عدالتخواهانه‌ی خود بازنگردند، به زودی تجربه سال های ۸۴ تا ۹۲ تکرار خواهد شد و ظلم مضاعفی به سبب نگاه سطحی و ساده‌لوحانه بر پیکره‌ی این آرمان و همچنین کشور و فرودستان خواهد رفت.
۲- اسلام‌گرایی
اهتمام به التزام عملی به مبانی اسلام عزیز جزء جدانشدنی نیروهای انقلاب و خط امام(س) است. ارزش‌های دینی نیز در انحصار یک جناح نیست. البته قرائت ما از اسلام همچون امام(س)، برخلاف قرائتِ مقدس نماهای متحجر از اسلام، معتقد به پیشبرد و تحقق اندیشه‌های مردم‌سالار است. معتقد به ظرفیت اسلام برای دفاع از آزادی، استقلال، عدالت و حقوق مردم در جامعه است. برداشت ما همچون معلمان انقلاب از اسلام، برداشتی آزادی‌بخش، عدالت‌خواه و رافع ظلم از همه‌ی انسان‌ها و مظلومین است. البته انقلابی که اسلامش اسلام زهد ابوذر بود نه اسلام استعماری عبدالرحمن ابن عوف. و اسلامی مبتنی بر فقه پویای امام(س) نه اسلام دگم و جزم‌اندیشی که با علم و دانش بشری دشمن و توجیه کننده فقر و ظلم است.
۳-نقد اشرافی‌گری
امروز در اکثر کشورهای دنیا مسئولین عالی‌رتبه، همانند مردم عادی و در میان آنها و بدون هیچ تشریفات خاصی زندگی می‌کنند. اما در نظام برآمده از انقلاب اسلامی با آن وصف مذکور که در آن حاکمان و کارگزاران خود را با مولای متقیان مقایسه می‌کنند نه تنها زندگی اشرافی قبحی ندارد که برخی از جیب فقرا و از بیت المال حقوق و املاک نجومی نیز دریافت می‌کنند. در میانه‌ی نارضایتی مردم از وضع موجود، شاید هیچ امری برای آنها آزار‌دهنده‌تر از مانور تجمل و اشرافی‌گری مسئولان و رهبران سیاسی نباشد. اصلاح‌طلبان و از جمله خود شما اگر می‌خواهید مردم شما را از خود بدانند و مقبولیت و مشروعیت مردمی داشته باشید بایستی از کاخ‌ها و خانه‌های خود در مناطق مرفه‌نشین به میان غالب مردم بیایید و همانند آنها زندگی کنید.
در وضعیتی که کارمندان، کارگران، معلمان، زاغه نشین‌ها، کوله‌بران و بقیه اقشار فرودست جامعه با سخت‌ترین شرایط اقتصادی دست و پنجه نرم می‌کنند مشخص است که مردم به چنین حاکمان یا رهبران سیاسی‌ای اعتماد نخواهند کرد چرا که نمایندگان واقعی مطالبات آنها نیستند و سخن آنها غیر از درد مردم است. در شرایطی که آنها باید در کنار کارگران شلاق خورده، کوله‌بران کشته شده، معلمان بازداشت شده و زاغه نشینان آواره شده باشند احتمالا مسئولان یا در ضیافت‌های بی‌ثمر و نمایشی‌اند و یا مشغول تقسیم غنائم‌.
۴-رویکرد ایجابی به جای رویکرد سلبی
جریان اصلاحات پیش از تعریف دقیق مانیفست خود در حوزه‌های مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، والبته سیاسی با رویکرد سلبی درحالیکه هرکسی از ظن خود یار آن شده است، در انتخابات‌ها شرکت می‌کند. و از مردم میخواهد بین بدتر و چیزی که محتوای آن در حوزه‌های مشخص، از پیش دقیقا معلوم نیست به او رای دهند. نتیجتا تعهدی به اجرا یا پایبندی به آن هم وجود نخواهد داشت. از طرفی در شرایط تفسیر ظالمانه و مغایر با قانونِ اساسیِ شورای نگهبان از نظارت به رد صلاحیت، نخبگان این جریان هم حذف شده و عرصه برای فرصت‌طلبانی که عموما درک عمیقی از اصلاحات ندارند باز می‌شود. بدین ترتیب علی رغم پیروزی اصلاحات در انتخابات، دولت‌ها و مجلس‌های عقیمی شکل می‌گیرند که نه تنها هیچ خلاقیت و تخصصی ندارند که در مقاطع حساس اشتباهات‌شان به قیمت بی‌اعتبار شدن کل جریان و ناامیدی مردم از اصلاحات نیز تمام خواهد شد.
از نقدها به ساختار شورای عالی سیاست‌گذاری اصلاح طلبان که با فرآیندی انتصابی و از بالا به پایین شکل می‌گیرد که بگذریم، راه حل، حضور ایجابی در انتخابات‌ها از طریق ارائه برنامه‌های عملی در حوزه‌های مربوطه و رای به برنامه‌ها به جای رای به افراد است. البته افراد باید متعهد به اجرای برنامه‌ها بشوند. در این شرایط بدون هیچ محدودیتی از تمام ظرفیت جریان اصلاحات برای تدوین برنامه‌ها و قوام آنها نیز می‌توان استفاده کرد. در غیر این صورت حضور در انتخابات بدون داشتن برنامه‌ها و تئوری‌های لازم برای حل مشکلات کشور، صرفا نوعی قدرت‌طلبی و قبیله‌گرایی سیاسی به حساب می‌آید نه اصلاح‌طلبی
۵-پرهیز از انحصارطلبی
جریان اصلاحات که خود به حق تمامیت‌خواهی جناح رقیب را مذموم و غیرقابل پذیرش می‌داند نمی‌تواند در درون جناح خود دست به انحصار‌طلبی بزند و برای چند شخص یا یک طیف یا حزب امتیازات ویژه‌ای قائل شود و توجهی به دیگران نکند. این وضعیت حتی ممکن است نسبت به طیف‌های مختلف دانشجویی تحول‌خواه نیز رخ بدهد و نگاه تبعیض آمیز به آنها باعث بشود یک طیف در مرکز توجهات قرار بگیرد و مطالبات طیف‌های دیگر بایکوت شوند. اگرچه به زعم ما جنبش دانشجویی خود جریان‌ساز است و دوری آن از کانون‌های قدرت و ثروت ضامن آرمانگرایی او ست اما از یک جریان پیر و انحصارطلب بدون توجه به تضارب آرا و شانس برابر، چگونه می‌توان انتظار داشت بتواند شایسته سالاری کند. و مادامی که نتواند شایسته سالاری کند چگونه می تواند برای مدیریت کشور و حل معضلات آن، برنامه‌ای کارآمد، علمی و عملی تدوین کند. لذا در یک دور باطل هزینه‌زا باقی خواهند ماند تا به اضمحلال کامل برسد.
جناب آقای خاتمی
طرح انتقادات فوق با توجه به شرایط ویژه کشور و کاهش روز افزون محبوبیت اصلاح‌طلبان و از سردلسوزی و رفع نقایص فعلی ست لذا توجه به موارد فوق در کنار فسادستیزی، جوانگرایی، پرورش فکری و پرهیز از محافظه‌کاری، مدیریت علمی و خشونت‌پرهیزی که خود بهتر از اهمیت آنها آگاه هستید راه فائق آمدن بر مشکلات است. شاید این روزها آخرین فرصت بازسازی اصلاحات و رفع برخی نواقص آن برای تاثیرگذاری در جامعه باشد لذا چنانچه این فرصت از دست برود ناامیدی یا عبور جامعه از اصلاحات عواقب خطرناک و غیرقابل جبرانی در پی خواهد داشت.
وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ
رونوشت : رئیس و اعضای محترم شورای عالی سیاست گذاری اصلاح طلبان کشور
امضا : نام و نام خانوادگی، آخرین دانشگاه محل تحصیل
محسن فروردین، دانشگاه فردوسی مشهد
سلمان صحرایی، دانشگاه تهران
عباس حیدری، دانشگاه علوم پزشکی شیراز
سید جواد حسینی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد
سجاد ستایشی، دانشگاه تهران
محمد صابریان، دانشگاه فردوسی مشهد
سبحان شعبانی، دانشگاه فسا
علی غلامزاده، دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی تهران
مسعود بزم آرا، دانشگاه شهید منتظری مشهد
مصطفی بهشتی، دانشگاه شهید منتظری مشهد
علی پزشکیان، دانشگاه علوم پزشکی مشهد
محمد باستان، دانشگاه علوم پزشکی مشهد
مصطفی سنجری، علوم پزشکی آبادان
امین پورکمالی، دانشگاه شهید باهنر شیراز
امیرحسین شادمان پور، دانشگاه بجنورد
سید حسین بهبهانی، دانشگاه تهران
علیرضا اجرایی، دانشگاه علوم پزشکی فسا
رضا الهی، دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهر
محسن زارع بیدکی، دانشگاه علامه طباطبایی
آرزو فاطمی، دانشگاه گیلان
سیدامیرحسین علوی فر، دانشگاه فدرال مسکو
محمدرضا بنی حسینی، دانشگاه علوم پزشکی بابل
محمد اکبری، دانشگاه تربیت مدرس
سهیل شمس الدین، دانشگاه امیرکبیر
امین حیدریان، دانشگاه صنعتی جندی شاپور دزفول
رضا خدری، علوم پزشکی جندی شاپور اهواز
حسین فتح الله زاده، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
امیر حسین محمدی، دانشگاه ایلام
مینا اکبری، دانشگاه علوم پزشکی لرستان
سیدعلی رنجبر، دانشکده فنی بوشهر
محمد بخشی، دانشگاه آزاد مشهد
علی اسدی، دانشگاه آزاد اسلامشهر
سجاد سعیدی پور، دانشگاه سمنان
رامتین سعادت، دانشگاه آزاد نجف آباد
احمد بهار، دانشگاه آزاد تهران مرکز
سید مهدی حسینی مهر، دانشگاه علوم پزشکی لارستان
حمیدرضا ظریف، دانشگاه پیام نور جهرم
پویا رحمانیان، دانشگاه علوم پزشکی جهرم
ایلیچ پیشه ور، دانشگاه صنعتی قوچان
عرفان طباخ، دانشگاه استهبان
امیررضا فیضی، دانشگاه آزاد استهبان
علی عبدی انبوهی، قم
جاسم سیمری، دانشگاه فنی امام خمینی آباده
احسان هدایتی، علوم پزشکی جندی شاپور اهواز
احمد تابش، دانشکده شهید باهنر شیراز
احمد تختی، دانشگاه فنی امام خمینی آباده
احمد رجبی، دانشکده شهید باهنر شیراز
احمد رستاد، دانشگاه فنی امام خمینی آباده
احمدرضا نبئی، دانشگاه علوم پزشکی فسا
اسماعیل کارگر، دانشگاه علوم پزشکی شیراز
امیر احمدی، دانشگاه ایلام
امیر سرمدی، دانشگاه فسا
امیر علی ابراهیم بابایی، دانشگاه علوم پزشکی فسا
امیرحسین رنجبران، دانشگاه فسا
امیرحسین عسگری، دانشگاه ایلام
امیرسجاد دانا، دانشگاه علوم پزشکی فسا
امین راسخی، دانشکده شهید باهنر شیراز
ایمان فرامرزی، دانشکده شهید باهنر شیراز
ایمان محمدی، دانشگاه تهران
آرزو زارعیان، علوم پزشکی آبادان
آرمین بندانی، علوم پزشکی آبادان
باقر پور هاشم، دانشکده شهید باهنر شیراز
بنیامین بهروزی، دانشکده فنی بوشهر
بنیامین حسینی، دانشگاه علوم پزشکی فسا
بهار خاشعی، علوم پزشکی آبادان
بهنام زندی لک، دانشکده فنی بوشهر
پردیس حضرت بیگی، دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهر
پویا امیران، دانشگاه علوم پزشکی فسا
پویا سمیعی زاده، دانشگاه فسا
پیمان صادقی، دانشکده فنی بوشهر
جواد بیات، دانشگاه تهران
حامد حسینی، دانشگاه فسا
حدیث جلالی نژاد، دانشگاه علوم پزشکی فسا
حسن اریک، دانشگاه فنی امام خمینی آباده
حسین سلطانی، دانشگاه صنعتی جندی شاپور دزفول
حسین شریعتی، دانشگاه آزاد مشهد
حسین فرهادی دانشگاه فردوسی
حسین میری، دانشگاه فسا
حمیدرضا بلاغی، دانشگاه علوم پزشکی شیراز
دانا ملک زاده، دانشگاه علوم پزشکی مشهد
داود مشیدی، دانشگاه علامه طباطبایی
رسول صادقی، دانشکده شهید باهنر شیراز
رضا روستازاده، علوم پزشکی آبادان
زینب دستیار، دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهر
سارا کلوانی، دانشگاه علوم پزشکی فسا
سپهر سبحانی، دانشگاه فسا
سپیده رشیدی، علوم پزشکی آبادان
سجاد خسروی، حقوق فردوسی مشهد
سجاد سیاهی، دانشگاه فسا
سحر رحیمی، دانشگاه ایلام
سروش پیر نجم الدین، دانشکده شهید باهنر شیراز
سعید اوحدی، دانشگاه فسا
سعید حیدری زاد، دانشگاه ایلام
سعید خانبازی، دانشکده شهید باهنر شیراز
سعید عزیزی، دانشکده شهید باهنر شیراز
سید محسن میرشاهی، دانشگاه تهران
سید محمد رضا موسوی، دانشگاه فنی امام خمینی آباده
سید میثم موسوی نیا، دانشگاه ایلام
سینا سامانی، دانشگاه علوم پزشکی فسا
شادی شیخ امیری، دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهر
شاهین رازانی، دانشکده شهید باهنر شیراز
شایان کریمی، دانشکده شهید باهنر شیراز
صالح اسماعیلی، دانشگاه فنی امام خمینی آباده
صدرا مقدسی، دانشکده شهید باهنر شیراز
صفورا حسین پور، علوم پزشکی آبادان
عارف اسداللهی، دانشگاه فسا
عرفان اخلاصی، دانشگاه فنی امام خمینی آباده
عرفان رضایی، دانشگاه فنی امام خمینی آباده
علی ایزدی، دانشگاه فنی امام خمینی آباده
علی رضا صادقی، دانشکده شهید باهنر شیراز
علی شریفی، دانشکده شهید باهنر شیراز
علی قائدیان، دانشگاه فسا
علی کازرونی، دانشگاه فسا
فاطمه شمیران، دانشگاه فسا
فاطمه قوی‌پیشه، دانشگاه فسا
فاطمه مراد حاصلی، علوم پزشکی آبادان
فائزه بوری، دانشگاه صنعتی قوچان
فائزه یوسفی، دانشگاه علوم پزشکی فسا
فرزانه فقیه، دانشگاه علوم پزشکی فسا
فرشته قلاوند، دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهر
کیانوش امیر تیمور، دانشگاه شهید باهنر شیراز
مجتبی مرادی، دانشگاه فنی امام خمینی آباده
مجید غلامی، دانشگاه فنی امام خمینی آباده
محبوبه جوادی، دانشگاه فسا
محسن حاتمی، دانشگاه علوم پزشکی جهرم
محسن حسینی، دانشکده شهید باهنر شیراز
محسن حسینی، دانشگاه فنی امام خمینی آباده
محمد اسماعیلی، دانشگاه فسا
محمد اکبرپور، دانشگاه فسا
محمد حسین محمودی، دانشکده فنی بوشهر
محمد حسین هوشمند، دانشگاه فسا
محمد حمزه پور، دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهر
محمد رضا طیبی، دانشگاه علوم پزشکی فسا
محمد سعید سلیمانی، دانشگاه علوم پزشکی فسا
محمد شریفی، دانشگاه فنی امام خمینی آباده
محمد صدرا خویشکار، دانشکده شهید باهنر
محمد غضنفری، دانشگاه علوم پزشکی فسا
محمد مرادی، دانشگاه علوم پزشکی فسا
محمد نصری، دانشگاه فنی امام خمینی آباده
محمدامین خواجه زاده، دانشگاه فسا
محمدجواد جوان، دانشگاه فسا
محمود عفراوی، علوم پزشکی آبادان
محنا دبیری، دانشگاه ایلام
مسعود لطفی، دانشکده شهید باهنر شیراز
مصطفی بذرافشان، دانشگاه فسا
معراج مریدی، علوم پزشکی آبادان
مهدی خلیل الهی، دانشکده شهید باهنر شیراز
مهدی طاهری، دانشکده شهید باهنر شیراز
مهدی کرم نژاد، دانشکده شهید باهنر شیراز
مهدی متذکر، دانشگاه فنی امام خمینی آباده
مهدی مقامی، دانشگاه فنی امام خمینی آباده
میثم مجدم، علوم پزشکی آبادان
میلاد دانش، دانشگاه فنی امام خمینی آباده
مینا محسنی، دانشگاه علوم پزشکی فسا
نگین شریفی، دانشگاه علوم پزشکی فسا
وحید مرادی، دانشکده شهید باهنر شیراز
وهاب شکوهمند، دانشکده شهید باهنر شیراز

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

طاهره بارئی
سایت ملی مذهبی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.