رفتن به محتوای اصلی

شفیعی کد کنی: "من شوونیست نیستم"
16.06.2018 - 09:03

 

گوشه ای از تارهای روحی آذربایجان ممنوع شده:
تارهایی که نه تنها هیچ زبانی را ممنوع نکرد، بل با عشق به سعادت و آزادی
تمام انسانهای روی زمین، به رشد همه فرهنگها یاری نمود.
از جمله به ابزار قتل خود، " زبان فارسی":

Missing media item.

  حیدر بابا-Rübabə Muradova
Missing media item.
Şövket Elekberova - Fizuli

Missing media item.

 سهندیه -شهریار

 

 

الی باغلی بیزیم ائللر
آغزی باغلی بیزیم ائللر
یاز قیریلسین زنجیرلر
ائلیم زنجیرده رنجیرده!
*
ئوستو توزلو قورو یوللار
عطیر ساچان قورو کوللار
آزادلیغا ایگیت یوللار
ائلیم زنجیرده رنجیرده!

تبعیض دیدگان نباید انتظاری بیش از این، از چنین آدمهایی، داشته باشند.
ادیب و نویسنده ادبی زبان فارسی، هرجا به عرصه « حقوق و سیاست و تبعیض» سر زده ، معمولاً ارتجاعی ترین افکار خود را بیرون ریخته است. محمود دولت آبادی و کدکنی و امثال آنها تنها مشتی از خروار اند. 
اینان هیچوقت نتوانسته اند از « ناسیونالیسم "تاریخی- عقده ای" خود» فاصله بگیرند.

با این «خصایل و خاصه ها» که جزو مشخصات بارز عرصه ادب زبان فارسی دولتی و اداری ست، جامعه، عقب ماندگی خود را عملاً در زمینه « دموکراسی خواهی» به خوبی نشان میدهد. متاسفانه. 
مسئله« برابری»، دنیایی کار پیش رو دارد و به این آسانیها تحقق پذیر نیست. 
فراموش نکرده ایم که « داریوش آشوری و همراه هان» چطور با تکیه به « راسیسم فرهنگی خود»، دست به دامن « فاشیسم مذهبی حاکم» شدند که پیکره فردوسی را در خوی به آذربایجان تحمیل کنند.
انگار نه انگار که آذربایجان فاقد نویسندگان و شاعران و فرهنگ خود است. 

اینگونه آدمها هنوز نمی خواهند برابری و آزادی را در عرصه فرهنگ  بپذیرند و « حقوق برابری زبانها» را رعایت کنند. 
هنوز قبول ندارند که زبان مادری روح انسان است. و زبانها در« شرایط  و امکانات برابر » قادراند به همه نیازهای انسانی پاسخ دهند. 
اینان همیشه برای عقب ماندگی خود دیگران را مسئول دانسته اند و حتی یک بار هم نشده که مسئولیت سرنوشت شوم خود را به عهده گیرند. بیخودی نیست که اینان را نسل دایی جان ناپلئونی نامیده اند.

حدود 9 سده حکومت های غیر فارس حکمرانی کردند، کسی با زبان کسی کاری نداشت، حتی زبان فارسی را برای کارهای اداری به کار گرفتند. چون برای حکومتها ابزار حکمرانی لازم بود، نه فرهنگ زبان مادری.
که البته «ظلم آشکاری» بود بر مردم و فرهنگ خود. و این نیز شایسته حاکمان ستمگر بود. ستمگر هم به خود ستم روا میدارد و هم به دیگران. اگرچه دیگران را ابزار خود کند و سودی برآنان رساند. و رخداد نیز چنین بود.  
اما اینان، ناسیونالیست هایی که  حسرت و عقده ی حکمرانی، طی سده ها در جان شان پدید آمده و رشد یافته و تلنبار شده بود، همین که به دنبال انقلاب مشروطیت با کودتا به قدرت رسیدند، عقده تاریخی خود را با ممنوع کردن زبان دیگران گشودند.
و تاکنون نیز این عقده گشایی ادامه دارد.

محمد رضا نیکفر میگوید:« اگر کسی در زبان مادری خود میخواهد رمان عالی بنویسد، حالا هم می تواند بنویسد. » یعنی در شرایطی که زبان مادری عملاً ممنوع ست. در شرایطی که رمان نویس امکان تحصیل آکادمیک به زبان مادری خود را ندارد. 
کدکنی میگوید:« «این تشویق‌های روزمره[ بخوان حقوق برابر زبانها]  پدر این فرهنگ ملی[ یعنی زبان فارسی] را در می‌آورد، بعد نوه تو، نبیره تو می‌آید می‌گوید ...شیدم به این فرهنگ ملی خودم که میراثش (تنها) چند تا ترانه و چی چی محلی است». چیز های « بند تنبانی»!
وغیر مستقیماً القاء میکند که همه باید در ساختن« امواج این دریای بزرگ» زبان فارسی عملگی کنند. 
شاملو که با ساعدی و براهنی ترکی حرف میزد، عارش میامد که بگوید چه بر سر زبان ترکی آورده اند. از ناسیونالیستهایی چون دولت آبادی و احوان ثالث و مانند هایشان هم سخنی نگوییم بهتر است.
کدکنی با افتخار از  « سعدی و حافظ و دیگران» نام می برد. عمداً فراموش میکند که هر زبانی سراینده و نویسنده ی خود را دارد، ادبیات خود را دارد، و برای اهل آن فرهنگ عزیز و بزرگ اند.
اگر این گویندگان قرون وسطی که جز «عقاید عقب مانده و صوفیانه» چیزی در چنته ندارند، برای شما بزرگ اند، دیگران هم گویندگان فرهنگ خود را دارند که برایشان عظیم و عزیزاند.
زبانهای ترکی و عربی و غیره  چیزهای « بند تنبانی» دارند، یا خواهند داشت، بله؟

بسیار خوب، ما همین چیزهای بند تنبانی را با تمام ادبیات فارسی عوض نمی کنیم. میدانید چرا؟ چون زبان ما، روح ماست. اما زبان شما، یک زبان بیگانه است، و توسط کسانی مانند شما به ابزار قتل روح ما تبدیل شده است. 
 با اینکه با زبانهای مختلف آشنایی دارم ، اما یک بایاتی، یک مصرع از  نسیمی و فضولی و صمد ورغون و ناظم حکمت و دیگران و دیگران را با تمام ادبیات فارسی، و هیچ زبان دیگری، عوض نمی کنم.
چون روح من است. زبانهای دیگر هر چقدر هم به من نزدیک تر باشند باز نمی توانند جای زبان مادریم را بگیرند. تارهای روح انسان تنها با زبان مادری به ترنم درمیایند و نه با هیچ زبان دیگری. 
زیرا نوزاد ما در شکم مادر با این سخن رشد یافته است:
گون گئدر باتان یئره
ملک لر یاتان یئره
آنالار قربان اولار
بالار یاتان یئره

نه شکسپیر می تواند این را به نوزاد بدهد و نه حافظ و فردوسی و دیگران، با آن زبان غریبه یشان. این تنها از دست زبان مادری و مادر برمیاید. و این آن چیزی ست که « حس ناسیونالیستی کور شمایان» توان حس و درک اش را ندارد.
چرا که « قدرت و تسلط»، به قدر خود،عقل و احساس را زایل میکند. 

از « فرهنگ ملی» سخن میگویید، فرهنگ، وقتی ملی ست که همه ی زبانها با شرایط و امکانات برابر، آزاد باشند، و بشکوفند، و از شکوفایی آنها «فرهنگ عمومی و مشترک» شکل گیرد.
فرهنگ ملی شما عمدتاً یک فرهنگ حکومتی از سوی قلمزنان زبان فارسی ست. هیچ ربطی به فرهنگ عمومی مشترک ندارد. و با ناسیونالیسم کور شما ها نیز پدید نمی آید.

شما و امثال شما اینها را خوب میدانید ولی به خاطر حکمرانی « فرهنگی- سیاسی» خود، عمداً و آگاهانه کمر بر قتل عام، روح دیگران بسته اید. میگویید « شوونیست نیستید»، این سخنِ«خود آگاهی» شماست، اما « نا خود آگاهی» شما میگوید
شما و امثال شما و حکومت هایتان، همه « شوونیست تمام عیار بودید و هستید». چون حق انتخاب و آزادی و برابری و امکانات مساوی را بر نمی تابید.
چون دیگران و دیگر زبانها را « عمله»ی خود به حساب میاورید که باید رنج ببرند و زبان خود ببرند و به اصطلاح خودتان« دریای بزرگ ادبیات فارسی» را پرکنند.
همان ادبیات « قرون وسطی یی و صوفیانه» را. که هیچ« اندیشه ی پرسشگرانه» ای درآن وجود ندارد. لیاقت این ادبیات همان « مکتب و قدرت آخوندی»ست که شماها میزا بنویس های آنید.
زمانی که میزا بنویس های مکتب شما « صله بگیر» بودند، نسیمی من می بایست دیار به دیار آواره میشد و سر بر دار میکرد.
ما یک مصرع از نسیمی را با کل ادبیات فارسی عوض نمی کنیم:
Missing media item.

منده سیغار ایکی جهان ، من بو جهانه سیغمازام
گوهر لا مکان منم ، کون ومکانه سیغماز ام...
Məndə sığar iki cahan, mən bu cahanə sığmazam
.Gövhəri laməkan mənəm, kövnü məkanə sığmazam
---

Missing media item.

جانیمی یاندیردی شوقون ای نگاریم هارداسان
گوزلریم نوری ایکی عالمده واریم هارداسان...

!?canımı yandırdı şövqün, ey nigarım hardasan
!?gözlərim nuru, iki aləmdə varım hardasan

Missing media item.
---

سندن آیری کونلومه یوخدور وفالی یار دوست
ای جفاسیز حسن کامل یادگارریم هارداسان...

səndən ayrı könlümə yoxdur vəfalı yarı-dust
!?ey cəfasız, hüsnü kamil yadigarım hardasan

Missing media item.

زبان ما، جاودانه ستاره ای ست، بر آسمان بلند روح خلق ما. و گواراست، چون گلها،
روح کودکان زمین:

 ** 

گونشلی گوندوزلرده
یای کیمی گلر اولدون
اولدوزلو گئجه لرده
آی کیمی گئدر اولدون

سؤزلو-سؤز سوز باخیشینلا
اوشاقلیغا دولان اولدون
سسیز گئیب آی ایشیغین
آغلاییبان گونلن اولدون

ناز اولدوزم دایان دییم
قیزیل گوله بویان دییم:

- گوی اوزونده قارا بولود
سانکی کاروان گئجه گئچدی
اولدوزلاری سایامادیق
دان اولدوزوم سنله گئچدی

گوزو یولدا باخیشیندان
نئجه دییم دویامادیم...

 

----

 در مورد نوشته سعید رضا دوست، فقط این را بگویم که  او فکری از خود ندارد، تنها « ماله کش یک شوونیست» است.

 

 

 

Missing media item.

 سخنان کدکنی

 

روزنامه اعتماد:

Missing media item.

Missing media item.

 iranintl.com :

دو هفته پس از انتشار فایل صوتی سخنان دکتر شفیعی کدکنی، استاد دانشگاه تهران در خصوص «عدم توانایی زبان‌های محلی غیر فارسی در تولید ادبیات» و انتقاد او از مروجان حقوق زبان‌های غیر فارسی، واکنش‌های مردم و فعالان اقلیت‌ها در شبکه‌های اجتماعی هنوز ادامه دارد.

شفیعی کدکنی، استاد نامی ادبیات فارسی در اوایل خرداد ۹۷ و در کلاس درسش در دانشگاه تهران با انتقاد از مدافعان حقوق زبان‌های غیر فارسی (محلی) و اشاره به ضعف ادبیات این زبان‌ها گفت که سخن‌گفتن از حق زبان‌های دیگر به جز فارسی توطئه خارجی‌ها به‌خصوص انگلیسی‌ها است.

شفیعی کدکنی با انتقاد از مدافعان ترویج زبان‌های محلی (غیر فارسی) و اشاره به ضعف زبان‌های غیر فارسی گفت «این تشویق‌های روزمره پدر این فرهنگ ملی را در می‌آورد، بعد نوه تو، نبیره تو می‌آید می‌گوید ...شیدم به این فرهنگ ملی خودم که میراثش (تنها) چند تا ترانه و چی چی محلی است».

شفیعی کدکنی در ادامه با اشاره به غنای ادبیات فارسی و توانایی این زبان در «کُشتی‌گرفتن» با ادبیات جهانی، مانند پوشکین و شکسپیر می‌گوید: «ببینید آن‌هایی که روی زبان‌های محلی ما فشار می‌آورند که (مثلا) من به لهجه کدکنی شعر بگویم، آن‌ها می‌دانند چکار می‌کنند، آن‌ها می‌دانند که در لهجه کدکنی، شاهنامه وجود ندارد، مثنوی وجود ندارد و سعدی ندارد. این لهجه (زبان محلی) وقتی که خیلی هم بزرگ بشود چند داستان کوتاه می‌شود».

او با اشاره به «توطئه انگلیسی‌ها» در گسترش عمدی زبان محلی اردو در هند گفت که انگلیسی‌ها گفتند «گور بابای این زبان فارسی، شما بیایید اردو را که یک زبان محلی است بگیرید و بزرگش کنید، بعد از مدتی بچه هندی می‌گوید: گور بابای این زبان اردو، من که می‌توانم شکسپیر بخوانم، چرا این شعرهای ضعیف و این ادبیات چی چی را بخوانم؟»

البته این استاد ادبیات فارسی در بخش دیگری از سخنانش ضمن توصیف زبان فارسی زیر عنوان «زبان بین‌الاقوامی»، با دفاع از حفظ زبان‌های محلی می‌گوید که «زبان‌های محلی پشتوانه فرهنگ ما هستند. ما اگر این زبان‌های محلی را حفظ نکنیم بخش اعظمی از فرهنگ مشترکمان را عملا نمی‌فهمیم».

این سخنان واکنش‌های گسترده‌ای در میان افکار عمومی و فعالان اقلیت‌های ایران برانگیخته است.

حامد کهنه‌پوشی، استاد دانشگاه پیام نور مریوان در صفحه فیسبوک خود در یادداشتی ضمن انتقاد از شفیعی کدکنی و اشاره به ادعای او مبنی بر توان زبان فارسی در کُشتی‌گرفتن با شکسپیر و پوشکین می‌نویسد‌: «اما پرسش اینجاست که چرا شفیعی کدکنی به کُشتی با هگل، مارکس یا نیچه نمی‌رود؟ چون خودش آگاه است که علم و فلسفه در تمدن اسلامی به زبان عربی نگاشته شده و این واقعیتی است که به کار ماندن در توهمات گذشته‌نگر ایشان نمی‌آید».

کهنه‌پوشی در ادامه می‌نویسد که شفیعی کدکنی نمایندگی تفکری است که «از زمان مشروطه سعی در ترویج زبان فارسی و راه‌اندازی زبان‌کُشی برای دیگر زبان‌ها داشت. محلی خواندن و کمربستن به قتل زبان‌های دیگر ایران ایده تازه‌ای نیست».

وبسایت «یول‌پرس» متعلق به برخی فعالان آذربایجان نیز در واکنش به سخنان شفیعی کدکنی، اظهارات او را «شرم‌آور» توصیف کرده و گفته است: «استاد بزرگ ادبیات فارسی برای نابودی دیگر زبان‌های کشور، گاه دشنام بدهند، گاه تهدید کنند، گاه در ورطه سیاست بیاندازند و یا لابیگری، تا این زبان به عنوان حقوق انسانی تدریس نشود. یا روزی خود مجبور به قبول این واقعیت خواهند شد، یا خود ملیت‌ها در مغز آنان فرو خواهند کرد».

در این میان کاربران شبکه‌های اجتماعی نیز با هشتک #شفیعی_کدکنی، واکنش‌های زیادی به این سخنان نشان داده و از آن‌چه که «توهین» به زبان‌های غیر فارسی خوانده‌اند به شدت انتقاد کرده‌اند.

 

یک کاربر ضمن انتقاد از محلی خواندن دیگر زبان‌ها گفته:

Amin Fazli@AminFzli
 

آنچه که #شفیعی_کدکنی به آن توهین می‌کند از نگاه او زبان محلی است ولی از نگاه آنهایی که زبانشان در حاشیه مانده #زبان_مادری است.
سالهاست جای سوال بود که چرا اکثر دانش‌آموختگان #زبان_فارسی با دیگر زبانها چنین بی‌مهرند و بیگانه و شاید دشمن. با بودن چنین اساتیدی این امر عادی است.

10:28 - 7 Jun 2018
 

یکی دیگر از کاربران توییتر گفته که این سخنان کدکنی مصداق «نژادپرستی» است:

bahram javadi@bahram_javadi
 

‌سخنان شرم‌آور استاد بزرگ ادبیات فارسی #شفیعی_کدکنی : شاشیدم به این زبان محلی!!

یعنی اگر در هر کجای دنیا شخصی چنان حرفی می زد به اتهام #نژاد_پرستی و اقدام به #ژنوساید محاکمه می شد
البته اگر غیر فارس زبانان به استناد این سخنان می تواند از هر کشوری که دلشان خواست، تابعیت بگیرند

00:25 - 7 Jun 2018

کاربر دیگری با توصیف رُمان کُردی «مَم و زین» به عنوان «شاهکار ادبی» از شفیعی کدکنی به شدت انتقاد کرده است:

Kalo@Sociology65
  

شفیع کدکنی و دنباله روهاش میگن با زبان محلی (کُردی) نمیشه سعدی و شکسپیر شد . 
اونها قطعا نادان هستند چون مَم و زین شاهکار ادبی احمد خانی ۲۷۰۰ بیت و به زبان کُردی است که به زبانهای اروپایی زیادی ترجمه شده است .

23:36 - 6 Jun 2018
 

کاربر دیگری به «عدم آگاهی» کدکنی از آثار ادبی ترکی انتقاد کرده و نوشته:

ناصرم®@Nasser13MB
  

فایل صوتی #شفیعی_کدکنی را با تعجب بسیار گوش دادم. با زبانهای دیگر به دلیل عدم اطلاع کافی کاری ندارم.
اما با مختصری که در مورد زبان ترکی میدانم، برایم جالب است که ایشان نام بزرگانی چون ناظم حکمت، فضولی، صباح‌الدین علی، اورهان پاموک و ... را نشنیده‌اند. چه خوب اگر عذرخواهی کنند.

18:10 - 5 Jun 2018
 

یک کاربر روزنامه‌نگار نیز با اشاره به «تعصب کور» یک صاحب‌نظر چنین نوشته:

shahed alavi@ShahedAlavi
  

صحبت‌های شفیعی‌کدکنی را هفته پیش شنیدم اما هنوز نتوانسته‌ام چیزی درباره‌اش بنویسم. 
دشوار بتوان درباره تباهی اندیشه و تشخیص صاحب‌نظری نوشت وقتی یقین داری این تباهی نه شایسته او که زائیده تعصبی کور است که چشم استدلال او را کور و ادب و نراکتش را مضمحل کرده است.#نژادپرستی‌فرهنگی

16:53 - 5 Jun 2018
 

هنوز شفیعی کدکنی نسبت به بازتاب سخنان خود در جامعه واکنشی نشان نداده است، ولی تعدادی از وب‌سایت‌های فعالان فرهنگی و دوست‌داران این شخصیت نامدار ادبیات فارسی با حمایت از او، واکنش‌ها نسبت به سخنانش را «برداشت‌های عجیب و غریب» توصیف کرده‌اند.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

آ. ائلیار

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.