رفتن به محتوای اصلی

خامنه ای، آسمان فروریخته ی بلا
29.05.2018 - 20:59

پس از چهاردهه اسارت همگانی، بهره کشی مذهبی از باورمندان، تاوانِ خوابرفتگی، طوفان اشکال فساد، ستم، فقر، شکنجه و مرگ های مذهبزدگی که توانست دمار از روزگار کار، نان، آزادی و حرمت انسانیت خود شیعیان و دیگر قربائیان بی گناه این دیار مذهب زده را دربیاورد، بدان سادگی که تن و جان ملول یکایک ما گواه آثار فجایع بیشمار حکومت مذهبی باشد و جنایت های او را تجربه و لمس کرده و برابر تحریف و ترفند مذهبی شان بایستد؛ و ایستاده است. چراکه اینک هستی ناگوار و زندگی تلخ روزمره ما توسط دکانداران مذهبی، به گواه چشمان دریده و هراسناک مان دیگر، بر لبه پرتگاه نیستی هرآن گذارده شده است و بی گمان جای هیچ بردباری ساده دلانه ای برجانمانده است که خیزش دیماه گذشته ابراز ستیز آگاهانه آن بود. از همینرو کارگران، بیکاران، توده های میلیونی گرسنه، روشنفکران نوعدوست و مترقیِ رنجکشیده و کوچ کرده، زنان تبعیض زده و سرکوبشده و جوانان بیدادرس و بی فردا پی بردند که بساط ضدبشری حکومت الله، جز دشمن اصلی و مرگکارشان نبوده و عملا هم دار و ندار آنها را یا با جنگ های بی پایان مذهبی بربادداده و یا با داعیه برتریجوئی مذهبی و همراه با باندها و مافیاهای شیعه منطقه ای و علیه سنی ها پیگیر جنگیده، و یا ثروت مردم را برده و خورده، و حالا هم آن تتمه های باقی را نیز به پایانه های تباهی خود چسبانده و بشکل بی خردانه تری آنرا در بازی رویای "اسلام آتمی" اش به بازی نابودی کشانده است.
با گستردگی تباهی ها و ژرفای بی آبروئی نظام در چشمان کارگران و مردم تنگدست و بجان آمده تو گوئی خامنه ای، آسمان فروریخته ی بلاهاست که بعنوان پایه و زنجیره ی این کاست مذهبی برای همیشه از آسمان نشینی، فروافکنده شده، درهمریخته و توان بازسازی دوباره ی خود را ندارد. اکثریت یا 99% ها هم مجاب شده و پاسخ راه رهائی فردای خود را بی هرگونه اراده دخالتگر دوباره آخوندی یافته اند، که سرآغازش، جز جدائی دین از سیاست نیست که می باید مذهب از دولت برای همیشه جدا گذارده شود و چاره کار هم تنها و تنها سرنگونی کلیت رژیم، و پشت سرگذاردن هرشکل نرمش پذیر آتی آن هست. در برابر آن راهکار مستقل، مردمی و طبقاتی ست که در تاریخ تاکنونی ما وجود نداشته و شاه و شیخ و طیف راست و لیبرال دشمن آنند و کارگران و مردم و آیندی ما می بایست در گام نخست بتواند روی پای خود بایستند و دست لابی ها و دخالتگران راست و هار داخلی و خارجی را کوتاه کنند، اهرم های پیشبری سیاست و بسیج مستقل کارگری را بیاموزند و در تشکل های صنفی سندیکائی و جبهه و شورائی آن سازمانیابی شوند، و بتوانند اراده طبقاتی و چنددست اتنیک فرهنگی خود را در برابر سرمایه نئولیبرال و وابسته ی داخلی یکدست کرده و برای حکومت کردن آماده شوند. و بسود سیاست و اقتصاد اجتماعی طبقاتی فردا را هدایت کنند.
راه همبستگی طبقاتی و پیروزی سیاست انسانمدار و کلان اهدافش، از همان آغاز وابسته به توان سازمانیافته کارگری، مقاومت حقوق بشر مدنی و ایستادگی آگاهانه و خردورانه توده ای ست که قانونمند است و همو در صورت لزوم نیز می تواند ستیز علیه اراده و "سیاست وابسته به جهان امپریالیست های دور و نزدیک را خود سازمان دهد، یا به هر دعوی حکومت ناسازگار چه سلطنتی یا اصلاحگرایانه مذهبی که آشکارا منافع همه شان پیوسته بدور از منافع کارگران، کارمزدان و زحمتکشان بوده لگام زند و بایسته است حتی اگر لازم شد با توان زور توده ای اش هم برابر دخالت امپریالیسم آمریکا بایستد، دسیسه های تجزیه افکنانه صهیونیسم، یا سرگندگی های غربی ها در کشور را خنثی کند. سیاست اجتماعی طبقاتی بدنبال جنگ نیست و می باید با دیپلماسی مستقل و صلحجویانه خود برابر دشمنان مردم بایستد و استقلال سیاسی کشور را پاس بدارد و در پیش چشم همگانی روابط سیاسی و جهانی اش روشن نگه داشته شود و خواست چگونگی آنرا به حضور و دخالت مستقیم خود کارگران و توده ها بسپارد تا هم حکومت تضمین توده ای شود و هم دست بیگانگان و کاسه لیسان داخلی و خارجی را از اهداف کارگران و مردمان رنج کوتاه کند و شود و سیاست اجتماعی طبقاتی مستقلا، یادبگیرند که چگونه درآمد کار و نان و آزادی و پیشرفت شان را دیگر بار درگلوی شاه و شیخ و یاوران جهانخوار آنها نریزند و فراگیرند که بهتر بر سرنوشت فرداهای خود حاکم شوند.
بنابرین ما بگذشته برنمی گردیم. پس از خیزش و جهش مبارزه ی مستقل و آگاه دیماه مردمی ـ کارگری علیه کلیت رژیم دیدیم و هنوز می بینیم، که از یکسو قطب بندی نیروهای راستِ جایگزینی باهم فرصت همآوائی یافته و بسود سرنگونی امیدبخش شده بودند؛ و از دیگرسو همچنین دیدیم که از میان آنها طیف هائی هم بودند که هم متکی به امپریالیسم آمریکا شدند و علیه مواضع دیگران مخالف باخود، و بسود رژیم در اشکال چندش انگیزی همسو شده و به بقای رژیم یاری ناخواسته دادند؛ دردآورتر اینکه هرروزه چهره ی دشمنانه تری با مخالفان خود در ذهن می یابند و در عمل به نمایش درمی گذارند. چالشهای فرقه ایکه نه برای سازماندهی اراده سرنگونیخواه و توده ای کارگری بر علیه استبداد مذهبی، بلکه در عمل به جنجال و هیاهوی شاه و شیخ بازی کشید، و بشدت به پراکندگی در صفوف نیروهای برانداز دامن زد و به بیگانگی های روشن و تاریخی شاه و شیخ که بنیاد حقوق بشر و اراده ی آزاد ما را تباه ساخته است پرده فریب رضا شاهی و یا رحمت اسلام نورانی کشیدند که هردو و دسته بندی های شان جر دروغ نمی گویند. زیرا چنین فریبی دوباره ای به آسیب هائی در اعماق سرخوردگی های توده ای اثر جبران ناپذیر گذارده، و لطمه های گذشته ی تبهکارانه هردو را سعی در پنهان ساری پنهان کرده و یک چهره ساختگی و رنگزده را برجسته ساخته و بخورد توده های ساده و رنجور از استبداد ولائی داده و بسود برگشت به گذشته ها متمایل می کند، و این جز خیانت به بشر نامی ندارد.
در میان این گروه، تندروترین عامل پراکندگی ها رضا پهلوی ست که با دارو دسته های وارث تاج و تخت شاهی اش، و از شدت دامنه پستی و پلیدی خودکامگان مذهبی می خواهد برای دعاوی رسوای خود فرصت دوباره بیابد. در حالیکه آقای پهلوی بخوبی می داند که ستم و خفقان و خودکامگی پدر و پدربزرگش مادر خلافت درنده کنونی ست. و چنین خواسته ای بشدت استعداد ستیزگرانه، روشنگرانه و مترقی نیروهای پیشگام دمکرات، چپ و کمونیست را برمی انگیزاند و یا عملا بسیاری از نیروهای مترقی و آزادمنش را هم از هموندی در صفوف مبارزه ی مشترک برای سرنگونی مایوس کرده و مبارزان سکولار، فدرال و پلورال را از همکاری های گسترده باهم که لازمه گستردگی نیروهای سرنگونی ست دورمی کند. همانگونه که گروه هائی نیز هستند که با بدبینی به انقلاب مردمی و اراده ی توده ای تکیه بر پشتیبانی امپریالیسم آمریکا و دیگر نیروهای بیگانه دارند و بدینوسیله مانع همکاری های جبهه ای و بزرگ می شوند، و رضا پهلوی یکی از آنهاست. بخشی هم در ائتلاف با مرتجعان آل سعودی، شیخ نشین ها و یاران و باندهای آنان که همگی منشأ پراکندگی و بحران منطقه ای می باشند همگامند. و یا طیفی هم با چسبیدن ریاکارانه به دمکراسی صرف می خواهد پاسخی برای همراهی نیروهای کار گرسنه و بیکار برابر بهره کشان قلدر و گلوبال سرمایه بیابد که همگی از دید کارگران اعتباری ندارند و بخشی هم با گرویدن به سکولاریسم لازم فردای بی ولایت، فکر می کنند که با اصرار بر جدائی دین از دولت کارستان برپاکرده و برای مردم که مورد بهره کشی های مختلف هستتد آب حیات یافته است. همه ی اینان جز یک گروه و فرقه ای ایدئولوژیک بیش نیستند و یکسویه به ناگواری های جامعه طبقاتی و استبدادزده ی مذهبی می نگرند و اشتباه می کنند. دمکراسی نان و دمکراسی سیاسی باهمند.
اما کارگران، کارمزدان و زحمتکشان دیده اند و می دانند که شاه بسان شیخ غلام و برده گوش بفرمان می خواهند و بنابرین وجودشان بسود مردم نیست. بویژه شاه که با لگد آخوند از کشور فراری شد، و همو کسی نبود که جز به فکر آخوند مرتجع به کس دیگری بها نداد و منافع توده ها برایش هیچگاه ارزشی نداشت و تکرار مدعیان برگشت به سلطنت، آنهم در چنین بزنگاه مهمی جز تف سربالا و تفرقه در همکاری های مشترک برای سرنگونی نیست. واقعیتی که تا حدودی از چشم توده های ساده دل پوشیده است. البته برای نیروی آگاه و پیشرو کار اینگونه دسیسه ها بی هوده است و وعده ها برای شان بروشنی نمایش می دهد که در پس آنها، منافع طبقاتی چه کسانی را هست و خواست کدام ها را نمایندگی می کند. از دیگرسو کارگران و توده های لگدمالشده هم روزبروز شفاف تر پی به اهداف دوستان و دشمنان خود برده و چهره ی دغل آنرا در چنین قول هائی شناسائی می کنند و راه برگشتی بر آن متصورنیستند.
اینک اگر بپذیریم که استبداد شیعی ـ ولائی جایگاه پیشین خود را برای همیشه در میان مردم فلاکت زده و مسلمان از دست داده، و همچنین بپذیریم که این تف سربالا دستاورد ناگزیر و یکراست جهان بحرانی سرمایه سالاری بوده، و پایانی بر دسیسه های امپریالیسم آمریکای تبهکار نیست، پس می باید و شایسته است برای همیشه شیخ و شاه را که دستآورد جهان لاشخوران سرمایه است آگاهانه کناربگذاریم و به سبک و شیوه تازه ای روبریم که جز اراده ی مستقل طبقاتی توده ای نباشد تا مگر زندگی مان دگرگون کنیم وگرنه چه شیخ و شاه و یا دگری بسود فردای ما نیست وببادآوریم دروغ های خمینی و روحانی را و تلاش کنیم بیاری سازماندهی اراده ی طبقاتی مان مبارزه دمکراتیک و برابریخواهانه مان را میسرکنیم.
بهنام چنگائی هشت خرداد 97

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

بهنام چنگائی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.