نوروز امسال، دانشگاه دولتی ایلیا در تفلیس میزبان یک همایش سه روزه در رابطه با ایران و دیگر کشورهای فارسیزبان بود. این برنامه در واقع هشتمین دوسالانه "انجمن مطالعات جوامع فارسی زبان" (ای.اس.پی.اس) بود؛ انجمنی که مقر آن در دانشگاه ایالتی نیویورک است ولی همایشهای آن برای حضور استادان دانشگاه و دانشجویان مقیم ایران، در مناطقی برگزار میشود که امکان سفر شهروندان ایرانی به آن مناطق آسان باشد.
آخرین همایش انجمن قرار بود سال گذشته در شیراز برگزار شود ولی به شدت تحت تاثیر تنشهای تازه میان ایران و آمریکا قرار گرفت. در ایالات متحده محدودیتهای شدیدتری برای سفر شهروندان ایرانی ایجاد شد و دولت ایران هم در واکنش، ورود شهروندان آمریکایی به ایران را دشوارتر کرد. بسیاری از شخصیتهای دانشگاهی که برای سفر به شیراز برنامهریزی کرده بودند موفق به دریافت روادید نشدند و برگزارکنندگان، ناگزیر به لغو همایش شدند. تفلیس نزدیکترین گزینه برای سازماندهی مجدد هشتمین دوسالانه ای.اس.پی.اس به نظر رسیده است.
این دوره از همایش مانند دورههای پیشین، موضوعات متنوعی در پیوند با تاریخ، فرهنگ، جامعه و سیاست در جوامع پارسیزبان را پوشش داده بود؛ از بررسی نوشتههای اوستایی و شاهنشاهی هخامنشی گرفته تا ادبیات تصوف، معماری معاصر، میراث فرهنگی ایران در قفقاز و سینمای ایران. دبیر این دوره از همایش، غزال دبیری، پژوهشگر ادبیات از دانشگاه خِنت بوده است.
همایش با سخنرانی سعید امیر ارجمند، مدیر انجمن آغاز شد. او در سخنرانیاش به دوره شکلگیری تصوف ایرانی از سده نهم تا چهاردهم میلادی پرداخت که - به باور او - با ظهور مولانا به اوج خود رسید.
آقای امیرارجمند شکفته شدن ادبیات تصوف در سدههای یازدهم و دوازدهم میلادی را یک منبع عظیم برای بررسی این دوره دانست چرا که در آنها اشارههایی به زندگی استادان صوفی در سدههای پیش از آن به چشم می خورد. او افزود: "ازلابلای اشارات در شرح حال شیوخ متصوفه، دگرگونیهای اصلی این دوره را می توان مورد بررسی قرار داد؛ به ویژه جایگزین شدن تدریجی عرفان عشق الهی به اصل ترک دنیا که در ابتدا ملهم از ادیان بودایی و مانوی رایج در خراسان و ماوراء النهر بود."
به گفته علی مظفری برج شهیاد از حسین امانت از جمله آثاری بود که به پدیدآمدن نوعی میراث فرهنگی و هنری انجامید
تاثیر سیاستهای توسعه گرایانه در معماری معاصر ایران
یکی از بخشهای همایش به معماری ایران در دوران معاصر اختصاص داشت. علی مظفری، نویسنده کتاب "شکلگیری هویت ملی در معماری ایران" و پژوهشگر معماری در دانشگاه دیکِن در ملبورن از سخنرانان این بخش بود. او به بررسی پدیده توسعه در ایران و تاثیر آن بر معماری ایران در دهه ۱۹۷۰ پرداخت.
آقای مظفری با چندین مثال شرح داد که چگونه آثار طراحان در آن زمان به پدیدآمدن نوعی میراث فرهنگی در معماری ایران انجامید. او "برج شهیاد" (میدان آزادی) از حسین امانت را از مهمترین نمونههای مورد بحث در این زمینه دانست و گفت: "گرچه این برج توسط یک معمار ایرانی طراحی شد ولی از جنبه عملی، پیشرفته ترین فنآوریهای جهانی در آن زمان برای اجرای طرح به کار برده شد. تنها به عنوان یک نمونه، برای برش سنگها از سیستمهای رایانهای استفاده شد و نتیجه این کار این بود که نقشمایههای برگرفته از هنر ایران در یک مقیاس کلان در فضای پایتخت به نمایش درآمدند و خود اثر به یکی از نمادهای معاصر ملی بدل شد". به باور علی مظفری، "چنین طرحی نتیجه وجود برنامههای توسعه در کشور و تبادل جدی میان متخصصان داخلی و خارجی در ایران بود."
دشواریهای کار برای ایرانشناسان اسراییلی
یکی دیگر از سخنرانان همایش، میشل شنکار از دانشگاه عبری اورشلیم بود. او سخنرانیاش را به تاجگذاری اردشیر (بنیانگذار سلسله ساسانی) و جایگاه تیسفون به عنوان پایتخت ساسانیان اختصاص داده بود. میشل شنکار پارسی را با لهجه تاجیکی سخن میگوید و مدتها در تاجیکستان به پژوشهای میدانی مشغول بوده است. آقای شنکار میگوید: "روابط اسراییل با ایران و افغانستان سالهاست که قطع شده و تاجیکستان تنها کشور پارسیزبانی است که اسراییل با آن روابط دیپلماتیک دارد. در نتیجه این کشور تنها منطقهای که در حال حاضر پژوهشگران اسراییلی میتوانند فعالیتهای ایرانشناسی را در آن دنبال کنند."
میشل شنکار از اینکه به دلیل اسراییلی بودن امکان سفر به ایران را ندارد ابراز تاسف میکند و میگوید بیشتر مردم اسراییل تحت تاثیر تنشهای سیاسی میان دو کشور، ایران را دشمن خود میپندارند ولی در فضای دانشگاهی، این مسایل اشتیاق زیادی برای شناخت ایران و زبان پارسی پدید آورده است. او این گرایش را با دوران جنگ سرد مقایسه میکند؛ زمانی که بحران میان شوروی و دنیای غرب، علاقه زیادی به یادگیری زبان روسی و پیشینه این کشور در غرب ایجاد کرده بود.
سانیکیدزه گفت پس از استقلال گرجستان، دولت ایران یکی از نخستین دولتهایی بود که این کشور را به رسمیت شناخت و در تفلیس سفارتخانه تاسیس کرد.
روابط ایران و گرجستان در ۲۵ سال گذشته
با توجه به برگزاری همایش امسال در تفلیس، یکی از موضوعات مهم در برنامه، روابط تاریخی و معاصر میان ایران و گرجستان بود. جورج سانیکیدزه، مدیر بنیاد خاورشناسی دانشگاه دولتی ایلیا در تفلیس از سخنرانان این بخش بود. او روابط سیاسی میان ایران و گرجستان در ۲۵ سال گذشته را مورد بررسی قرار داد.
آقای سانیکیدزه گفت پس از استقلال گرجستان، دولت ایران یکی از نخستین دولتهایی بود که این کشور را به رسمیت شناخت و در تفلیس سفارتخانه تاسیس کرد. جورج سانیکیدزه در عین حال فضای کنونی در روابط ایران و گرجستان را صلح آمیز اما "سرد" توصیف کرد. او افزود از زمان ریاست جمهوری محمد خاتمی تا کنون هیچ مقام رسمی ایران در سطح عالی از گرجستان دیدار نکرده است: "علیرغم رابطه خوب میان دو کشور، گرایشهای غربی گرجستان و همچنین فرهنگ غالب مسیحی در کشور مانع از رابطه نزدیک میان دو کشور بوده است."
به گفته آقای سانیکیدزه، ایران به راه ارتباطی به دریای سیاه از راه گرجستان و همچنین پشتیبانی از اقلیت مسلمان در شرق گرجستان علاقه مند بوده که مورد دوم به رقابت این کشور با ترکیه و گروههای سلفی از کشورهای عربی انجامیده است.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
افزودن دیدگاه جدید