رفتن به محتوای اصلی

ما نمیخواهیم مقتدر منحصر بفرد باشیم
18.03.2018 - 12:42

درگیری لفظی میان بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل و جواد ظریف، وزیر امور خارجه‌ی ایران در پنجاه‌وچهارمین کنفرانس امنیت مونیخ در ماه فوریه سال جاری، بار دیگر انعکاس زیادی در رسانه‌های عمومی یافت. بعضی از روزنامه‌ها حتا این واقعه را مهم‌ترین حادثه‌ی این نشست مهم بین‌المللی دانستند. اما رسانه‌ها در حالی که در گذارش های خود، حمله‌های متقابل دوطرف را به‌تفصیل نقل کردند، این پیام مهم ظریف، وزیر خارجه‌ی ایران را نادیده گرفتند که گفت: "ما خواهان یک منطقه‌ی نیرومند هستیم، اما نمیخواهیم مقتدر منحصر به فرد باشیم. این گفته به‌نظر من چرخش کاملا روشن و تعیین‌کننده‌ای از دکترین سیاست خارجی پیشین ایران است که اعلام کرده بود، تا آخر قرن جاری به اولین قدرت منطقه تبدیل شود.اعلام این هدف در دوره‌ی ریاست جمهوری رفسنجانی در چشم انداز ۲۵ ساله‌ی ایران برای سال‌های ۱٣۷۵ تا ۱۴۰۰،احساس ناامنی عمیق و بی اعتمادی شدیدی را نسبت به ایران نزد کشورهای همسایه ایجاد کرد. ایران که به‌خاطر وسعت خاک، جمعیت و منابع سرشار طبیعی و انسانی اش درهرحال عملا قدرت بزرگ منطقه است، با اعلام این هدف لاف‌زنامه و به‌کلی بی‌مورد، در حقیقت بهانه بسیار موثری را در اختیار ایالات متحد آمریکا و مجتمع صنایع نظامی آن قرار داد تا همسایگان عرب ایران را به مسلح شدن هرچه بیشتر تشویق کنند.

تحریک به مسابقه های تسلیحاتی پی در پی در خاورمیانه سابقه طولانی دارد
با یک نگرش دقیق‌تر می‌توان به آسانی تشخیص داد که مسابقه‌ی تسلیحاتی در خاورمیانه که از میانه‌ی دهه‌ی ۱۹۷۰ پیوسته دامن زده شده و می‌شود، ریشه‌ی همه‌ی درگیری‌ها و جنایت‌های جنگی را تشکیل می‌دهد که تقریبا از ۴۵ سال پیش در این منطقه به‌وقوع پیوسته‌اند. این مسابقه‌ی تسلیحاتی با افزایش جهش آمیز بهای نفت در سال ۷۴/۱۹۷٣ و بحران نابرابری بیلان ارز کشورهای مصرف کننده نفت آغاز شد. کشورهای غرب برای حل مسئله‌ی کمبود ارز خود در برابر کشورهای بزرگِ عضو اُپک مانند ایران، عربستان سعودی، عراق و بقیه‌ی کشورهای نفت‌خیز، طرح "نفت در برابر اسلحه" را در دستور کار خود قرار دادند. این "راه‌ حل" برای صنایع نظامی غرب فوق‌العاده سودآور ولی برای منطقه خاورمیانه فاجعه بار بود: از یکطرف جنگ و ویرانی همراه با نزدیک به ۲ میلیون کشته، صدها هزار آواره‌ی جنگی و هزاران میلیارد دلار خسارت به‌بار آورد. و از طرف دیگر سبب شد که آمریکا و غرب بتوانند سیاست شکاف و سلطه جوئی خود را در مهمترین منطقه نفتخیز جهان بکار بندند و این منطقه را به اهرم برنده ای در خدمت صدور اسلحه و کنترل منابع نفت و گاز طبیعی آن قرار دهند.
در ابتدا ایالات متحد آمریکا ایران را که در دوران شاه مهم‌ترین متحد آن کشور در خاورمیانه بود با مدرن‌ترین سلاح‌ها مسلح کرد و آن را به بزرگ‌‌ترین قدرت نظامی در منطقه‌ی خلیج فارس تبدیل نمود. ایران در ساله‌های ۱۹۷۵ تا ۱۹٨۰ هزینه‌های نظامی خود را از۲.۰۵٣ میلیارد به ۲۲۹۶. میلیارد یعنی بیش از سه برابر افزایش داد و عراق به‌رقابت با ایران برخاست و در همین دوره هزینه‌های نظامی خود را از ٣۲۴۰. میلیارد به.۰٨۰ ۲ میلیارد دلار یعنی بیش از ۶ برابر افزایش داد. این مسابقه‌ی تسلیحاتی توازن قوای منطقه را به نفع ایران برهم زد و رژیم شاه به ژاندارم منطقه در خدمت منافع ژئو پولیتیک غرب تبدیل گردید. این رژیم در سال ۱۹۷۹ با انقلاب اسلامی سرنگون شد و ارتش آن از هم پاشید. سپس صدام حسین دیکتاتور عراق خود را در موقعیتی حس کرد که میتواند از خلاء قدرتی که ایجاد شده بود استفاده کرده و در یک جنگ برق‌آسا منطقه‌ی نفت‌خیز جنوب ایران را به‌تصرف خود درآورد. به‌این ترتیب، مسابقه‌ی تسلیحاتی ایران و عراق در دهه‌ی ۱۹۷۰ نه‌تنها موجب جنگ هشت‌ساله‌ی ایران و عراق که ۱۹٨۱ شروع شد و تا ۱۹٨٨ ادامه داشت گردید، بلکه دو جنگ دیگر در منطقه خلیج فارس در سالهای ۱۹۹۱ و ۲۰۰٣ را بهمراه داشت که نهایتا به سقوط دیکتاتور عراق و از هم پاشیدن دولت این کشور انجامیدند. حتا تشدید مسابقه‌ی تسلیحاتی بعد از این جنگ‌ها و همچنین برنامه‌ی هسته ای ایران و پیدایش "داعش" نیز نتیجه‌ی همان جنگ‌های خونین پیشین در منطقه‌ی خاورمیانه‌اند.

البته با توافق برجام به یمن همکاری سه نیروی اتحادیه اروپا، اصلاح طلبان ایرانی و باراک اوباما، نخستین گام‌ مهمی علیه تشدید مسابقه‌ی تسلیحاتی برداشته شد، اما ایالات متحد همزمان با روند دیپلماتیک برای توافق برجام با تکیه به برتری نظامی ایران در منطقه به صدور انبوه تسلیحات نظامی به عربستان سعودی پرداخت و در سال ۲۰۱۱ قرار داد فروش اسلحه با حجم هنگفتی این کشور را به چهارمین کشور وارد کننده تسلیحات نظامی در جهان و به اولین رتبه سهم هزینه های نظامی از در آمد داخلی در دنیا تبدیل نمود. طبق گذارش SIPRI هزینه نظامی عربستان سعودی از ۲۹.۵ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۱ به مبلغ ٨۱ میلیار دلار در سال ۲۰۱۵ افزایشی داشت که در تاریخ این کشور بی سابقه بود. دونالد ترامپ نه تنها سیاست تحریک مسابقه تسلیحاتی میان ایران و عربستان سعودی را ادامه داد و با معامله‌ی ۱۰۰ میلیارد دلاری نظامی با عربستان سعودی در ماه مه ۲۰۱۷ مسابقه‌ی تسلیحاتی تازه‌ای را برانگیخت که در قیاس با آن مسابقه‌ی تسلیحاتی چهار دهه قبل ایران و عراق ناچیز و بی اهمیت بنظر میآید. این مسابقه تسلیحاتی جدید میتواند بالقوه به جنگی جدیدی در خاورمیانه منتهی شود که تمام منطقه را دهه‌ها سال به عقب پرتاب کند و باعث ادامه‌ی روند معامله ضدبشری نفت و خون در برابر اسلحه شود. ترامپ علاوه بر آن برجام را نیز شدیدا زیر سئوال کشید و به سه کشور اتحادیه اروپا آلمان، فرانسه و انگلستان تا مه سال جاری مهلت سه ماهه داد که در برجام تغیرات عمده ای بوجود آورند. برغم ترامپ این تغیرات شامل سه موضوع مهم میباشند که عبارتند از اول محدود کردن برد موشکها در برنامه موشکی ایران، دوم جلوگیری از دخالت نظامی ایران در کشورهای منطقه و سوم بازرسی بلامانع سازمان انرژی اتمی سازمان ملل از کلیه مراکز نظامی ایران.
تجدید نظر ایران در سیاستهای منطقه ای
چنین بنظر میرسد که با خطرات قابل لمس و پیامدهای فاجعه بار مسابقه جدید تسلیحاتی در منطقه با تکیه به تجارب مهیب و خانمانسوز جنگ ایران و عراق، دولت روحانی به تجدیدنظر در سیاستهای منطقه ای روی آورده و قصد دارد بدین وسیله سیاست های هدفمندانه تشدید مسابقه تسلیحاتی در منطقه را خنثی نماید. در این باب حتا میتوان پیش بینی نمود که در درون نظام توافقی هم بوجود آمده که برای اصلاح اشتباه تاریخی خود، یعنی تلاش برای دست‌یابی به بزرگ‌ترین قدرت منطقه، قدم های ابتدائی برداشته شود. در اینصورت و چنانچه این ارزیابی از تجدیدنظر ایران در سیاستهای منطقه ای درست باشد، این تجدید نظر را نباید بعنوان موفقیت آمریکا در روابط تهاجمی اش با ایران تعبیر نمود. برعکس چنین تجدید نظری از نگرش نویسنده نشانه اتخاذ سیاست عقلائی "ضرر را از هر کجا جلوگیری کنی منفعت است" میباشد که در صورت پیاده کردن جدی آن میتواند برنامه های مخرب نظامی و آتش افروز منطقه ای را که بطور عمده نئوکن های ایالات متحد در صدر سیاستهای خود برای منطقه خاورمیانه قرار داده اند را به شکست بکشاند.

امنیت مشترک

نکته‌ی دیگری که وزیر امور خارجه‌ی ایران در سخنان خود در کنفرانس امنیت مونیخ نیز بسیار در خور توجه است این است که قرار است ایران در آینده از یک نظام امنیت مشترک منطقه ای پیروی ‌کند. بیانات ظریف میتواند نویددهنده‌ی سیاست نوینی باشد، که چشم‌انداز صلح درازمدت در منطقه را می‌گشاید. طرح امنیت مشترک برای بحرانی ترین و حساس ترین منطقه‌ی جهان همیشه مورد نیاز بوده است و خیلی بهتر بود که مسئولین سیاست خارجی و منطقه ای ایران مدتها قبل آنرا در دستور کار خود قرار میدادند. در هرصورت این راهبرد صلح جویانه امروز به‌ضرورتی فوری و وظیفه‌ی درجه اولِ سیاست معقول و آینده ساز برای منطقه تبدیل شده است. اکنون اتحادیه‌ی اروپا این موقعیت را در اختیار دارد که تجدید نظر ایران بعنوان یکی از مهم‌ترین کشورهای خاورمیانه را مثبت ارزیابی کند و با تمام امکانات موجود خود از آن پشتیبانی نماید. این امر شاید موقعیتی تاریخی برای اتحادیه‌ی اروپا باشد تا سیاست خاورمیانه‌ای خود را تغییر دهد و آن را مستقل از ایالات متحد آمریکا طراحی نماید. حل همه‌ی درگیری‌های کنونی خاورمیانه، از جمله درگیری سوریه و کردستان و نیز مسئله‌ی سلاح‌های کشتار جمعی در چارچوب همکاری جمعی امنیتی و اقتصادی منطقه امکان‌پذیر است. نه‌تنها خاورمیانه، بلکه اروپا صلح جهانی نیز در مجموع برندگان این طرح آینده‌نگرانه خواهند بود.

نقش ایران
اگر.چه این دورنما و موفقیت آن به یک جهش جهانی احتیاج دارد که در آن اتحادیه اروپا باید وظیفه مهمی را بعهده بگیرد، اما نقش اساسی این پروژه متوجه ایران است. جلوگیری از تنش و جنگ جدیدی در خاورمیانه با منافع اتحادیه اروپا بدلائل بسیاری بخصوص در ارتباط با جلوگیری از مهاجرت انبوه از منطقه به کشورهای اروپائی تطابق دارد و لذا میتوان انتظار داشت که اروپا نیز در پیروی کورکورانه از سیاستهای جنگ افروز آمریکا تجدید نظر جدی کند و از ایجاد خاورمیانه با دورنمای امنیت مشترک دفاع نماید. اما نقش عمده پیاده نمودن امنیت مشرک بعهده ایران است زیرا پیامدهای مثبت این راهبرد برای ایران و کل منطقه آنگونه بیشمار و غنی هستند که هرگونه سرمایه گذاری در این راستا را توجیه میکند. بنابراین وزیر امور خارجه ایران نباید به اعلام تجدید نظر در سیاست منطقه ای اکتفا کند و منتظر معجزه پیاده نمودن این راهبرد از جانب سایر کشورها و یا کشورهائی بماند که اصولا در جهت مخالف فعالند. یا ایران مبتکر اصلی پیاده کردن این دورنما میشود و این مسئولیت تاریخی را بعهده میگیرد. و یا اینکه این دورنما هرگز به تحقق نمیرسد. ابتکارات ایران در زمینه های جوسازی و اقدامات اعتماد سازی در این راه مهم ابعاد زیادی را در بر میگیرند. که در اینجا شماری از آنها عنوان میگردند:
- تبدیل درخواست ترامپ مبنی بر محدود کردن برنامه موشکی ایران به گفتگو در زمینه خلع سلاح موشکها در کل منطقه و بخصوص در ایران وعربستان. عربستان در این فاصله موشکهای آمریکائی با برد بیشتر از موشکهای ساخت ایران در اختیار دارد. لذا طرح خلع سلاح این نوع تسلیحات نظامی در هر دو طرف نه تنها اجتناب ناپذیر میشود، بلکه میتواند به الگوی خلع سلاح نظامی در سایر موارد تبدیل گردد.
- تشکیل کمسیون مشترک ایران و اتحادیه اروپا با شرکت کشورهای داوطلب منطقه بمنظور جلوگیری از مهاجرت و پناهندگان از منطقه به اروپا. مسئله پناهندگی در اروپا بخصوص پس از شروع جنگ در سوریه و پناهندگی میلیونی از سوریه به اروپا در چند سال گذشته به چالش بسیار مهم داخلی بهانه برنده ای برای جریانات راست ، ناسیونالیستی و اسلام ستیز اروپا تبدیل شده و دولتهای کشورهای بزرگ اروپا مانند آلمان، فرانسه، انگلستان وغیره را به رهیافت گوناگون در قبال این چالش مجبور کرده است. لذا زمینه مساعدی محسوس است که کشورهای اروپائی با هدف جلوگیری دراز مدت از میلیونها پناهنده جدید به شرکت فعال در ایجاد الگوی امنیت مشترک و خلع سلاح در منطقه خاورمیانه تن در دهند
- پیشنهاد قرارداد عدم تجاوز متقابل به کلیه کشورهای منطقه و کوشش پیاپی در کسب توافق با این کشورها.
-.شروع مقدماتی کنفرانس امنیت مشترک و همکاریهای اقتصادی منطقه ای با کشورهای داوطلب و کوشش مشترک در جلب کلیه کشورها به مشارکت در این راه. اینکه کلیه کشورهای منطقه همزمان از دورنمای صلح جویانه امنیت مشترک استقبال کنند، قطعا توهمی بیش نمیتواند باشد. از طرف دیگر اشتباه راهبردی بزرگی خواهد بود که تا آماده شدن همه کشورها هیچ اقدامی در این راه انجام نگیرد. لذا شروع کنفرانس با شرکت کشورهای داوطلب امری منطقی بنظر میرسد که در مراحل بعدی میتواند سایر کشورهای منطقه را بخود جلب کند. و این البته هنگامی بوقوع خواهد پیوست که کشورهای داوطلب با انجام پروژه های مشترک منطقه ای فواید این دورنما را برای همگان قابل لمس و عیان کنند.
- کوشش در تجدید حیات کنفرانس هلسینکی برای خلع سلاح کشتار جمعی سازمان ملل در منطقه خاورمیانه و نزدیک از طریق تغیر مصوبه سازمان ملل از شرط شرکت کلیه کشورهای منطقه به شرکت کشورهای داوطلب.و تشکیل مجدد این کنفرانس در هلسینکی. در اینجا لازم است به اختصار توضیح داده شود که کوشش چندین ساله بعضی از کشورهای منطقه و از جمله ایران در سازمان ملل بمنظور تشکیل این کنفرانس بین المللی که قرار بود در دسامبر ۲۰۱۴ در هلسینکی پایتخت فئلاند شروع شود به این دلیل با شکست مواجه شد که ایالات متحد و اسرائیل یک هفته قبل از شروع کنفرانس عدم شرکت خود را اعلام نموده و با وتوی خود بدین ترتیب بساده گی موفق شدند مانع انجام این پروژه مهم شوند.
- ایجاد ارتباط کنفرانس سوریه آستارا و ژنو با فعالیتهای امنیت و همکاریهای مشترک منطقه ای.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

طاهره بارئی
برگرفته از:
اخبار روز

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.