رفتن به محتوای اصلی

یوروویژن، خشم تهران و شادی باکو
25.05.2012 - 23:48

تنش بین جمهوری اسلامی و جمهوری آذربایجان از مدت ها پیش آغاز شده و روز به روز عمیق تر می شود. این در حالی است که این دو کشور نزدیکی های فراوانی باهم دارند و میلیون ها ترک آذربایجانی با قرار داد هایی که خارج از اراده و خواست آنها بوده در سال های بسیار دور بسته شده در دو سوی مرزی قرار گرفته اند. آنان باید آن قرارداد ها و یا معاهده ها را اجبارن و الزامن بپذیرند ! هرچند گذشت زمان، رشد تکنولوژی، آگاهی بشری و گسترش ارتباطات با استفاده از شیوه ها و تکنیک های گوناگون از اهمیت اینگونه مرزبندی های تصنعی و قراردادی به شدت کاسته، ریزش لغزش و زوال آن را نزدیک تر و عنقریب کرده است.

جمهوری آذربایجان در اوایل دهه 20 قرن بیستم در ترکیب اتحاد جماهیر شوروی قرار گرفت و در اوایل دهه 90 با فروپاشی آن اعلام استقلال کرد و به صورت کشور مستقل در نهاد های بین المللی، کنوانسیون های جهانی و پیمان های اقتصادی و سیاسی شرکت کرد. بین سال های 1991 تا 95 دوران دشوار اقتصادی، بحران های سیاسی و اجتماعی و جنگ تحمیلی از سوی جمهوری ارمنستان را پیش برد. با این جنگ بخش وسیعی( 20 درصد) از خاک خود را از دست داد و بیش از یک میلیون انسان هنوز بعنوان آواره جنگی در مناطق مختلف آذربایجان و در برخی موارد در اردوگاه ها زندگی می کنند. در محکومیت این اشغال تا کنون چندین قطعنامه از سوی شورای امنیت سازمان ملل صادر شده ولی به اجرا در نیآمده است. با قبول آتش بس و آغاز مذاکرات در مناطق مختلف بویژه از سوی کمیته مینسک دوران تثبیت حکومت و دولت آذربایجان به سرعت پیش رفت و تغییر و تحولات مهمی در کشور و دیپلوماسی آن صورت گرفت. از سوی ترکیه به نوعی با پیمان ناتو پیوند خورد و به ایالات متحده آمریکا تمایل پیدا کرد. این نزدیکی تا جایی پیش رفت که صحبت از دادن پایگاه به آمرکا پیش آمد. آمریکا در تمام این مدت از دیپلومات های برجسته خود بعنوان سفیر در باکو استفاده کرد که نشان دهنده اهمیت این کشور در سیاست گذاری های جهانی است. در این میان باکو رابطه بسیار نزدیک خود را با اسرائیل پیش برد و گسترش داد. روابط تجاری آن دو به بیش از 4 میلیارد دلار می رسد. این رقم برای اقتصاد جمهوری آذربایجان با حجم اندک خود اهمیت فراوانی دارد.  همکاری های اقتصادی و نظامی تا جایی پیش رفت که اسرائیل در ساخت برخی از تجهیزات نظامی به جمهوری آذربایجان یاری رساند و در یک قرارداد فروش ادوات نظامی به میلغ بیش از یک میلیارد و 600 میلیون دلار هواپیما های بدون سر نشین شرکت کرد. همزمان لیبرمن وزیر امور خارجه و رئیس جمهور اسرائیل از باکو دیدن کردند. این روند خوشآیند جمهوری اسلامی نبود زیرا با فروپاشی اتحاد شوروی نقشه های دیگری در سر داشت. بر این باور بود که اکثریت جمعیت آن کشور شیعه مذهب و تحت تاثیر ولایت و آیت اله های ایران قرار خواهند گرفت. از آن رو به سرعت دست بکار شد، به سازمان دهی پرداخت، بنام کمیته امداد در مناطق محروم به پخش دارو، مواد غذایی و شوینده مشغول شد.برخی از جوانان و افراد متمایل به خود را بطور رسمی و گاهی غیر رسمی به حوزه های علمیه در داخل ایران وارد کرد و با پرداخت شهریه های کافی به آنان، شرایط رفاهی برای خانواده آنان را نیز فراهم آورد. در برخی از مناطق محروم و شهر های مذهبی مانند نارداران کنترل مساجد را در دست گرفت و به تبلیغ دستآورد های دروغین خود پرداخت.

مداخله در امور داخلی آذربایجان از سوی ایران بقدری گسترش یافت که جمهوری آذربایجان با احساس خطر مجبور به پیشگیری از آن شد. فعالیت کمیته های امداد، پذیرش طلبه از سوی حوزه های علمیه و دیگر مراکز شیعی که فرمان از آیت اله ها می گرفتند، زیر نظر نیرو های امنیتی آذربایجان قرار گرفتند. همزمان رادیو تلویزیون، انجمن های حقوق بشر، نویسندگان و کنشگران اجتماعی که متمایل به آزادی و سکولاریزم بودند به تشریح، تحلیل و تاویل قانون اساسی جمهوری سکولار آذربایجان پرداختند. در این راستا دولت و پارلمان هم با تصویب و اجرای قانون، محدودیت هایی برای پوشش اسلامی در مدارس بوجود آوردند. محدودیت و ممنوعیت پوشش چادر، مقنعه و روسری در مدارس آذربایجان خشم و فریاد روحانیت قم را در آورد و آنان را به شدت عصبانی و خشمگین کرد. سیل ناسزا و فتوا از سوی مکارم شیرازی، نوری همدانی و دیگران آغاز شد. لنکرانی با فتوایی حکم قتل نویسنده برجسته و مبارز راه آزادی رافیق تقی را صادر کرد و با اجرای آن جنایت در روز روشن از سوی جنایتکاران موج شادی در دل مرتجعین بویژه فرزند لنکرانی افزون تر کرد تا جائیکه همراه با برخی از روحانیان قم آن جنایت را به قاتلان تبریک گفت.

ساخت و ساز شهری به سبک غرب، رشد سریع اقتصادی، تمایل به ارزش های غربی و پافشاری بر سکولاریسم در جمهوری آذربایجان خشم جمهوری اسلامی را افزون و مرتجعین تاریک اندیش را تحریک می کرد. جلوگیری از فعالیت گزارشگران تلویزیون دولتی سحر( تلویزیون جمهوری اسلامی) که به زبان ترکی برنامه اجرا می کرد و به تحریک ساده دلان مذهبی در آذربایجان می پرداخت رابطه رو به تنش را ژرفتر کرد، در مدت کوتاهی به دفعات جوانشیر آخوندوف به وزارت امور خارجه فرا خوانده شد تا مراتب اعتراض جمهوری اسلامی را به باکو گزارش دهد. در این میان جمهوری آذربایجان به غرب و ارزش های غربی توجه داشت، باکو با عضویت در شورای اروپا و انتخاب به عضویت غیر دائمی شورای امنیت سازمان ملل روابط خود را با دنیای غرب و نهاد های بین المللی گسترش داد. در این میان انتخاب خواننده و هنرمند آذربایجانی در یوروویژن سال 2011 از سوی مردم این امکان را به باکو داد که این مسابقه مهم و جهانی را در باکو برگزار کند. از آن رو در یک سال گذشته آبادانی شهر و ساخت کریستال پالاس در کنار دریای خزر و دعوت از هزاران هنرمند از سراسر اروپا زمینه یک تبلیغات وسیع را برای آذربایجان فراهم کرد. همزمان خرابکاری، کارشکنی، ریاکاری و تبلیغات جمهوری اسلامی افزایش یافت.

آذربایجان برای مقابله و پیشگیری از نفوذ اسلامگرایان، قانون اساسی خود را در هزاران نسخه تجدید چاپ کرد و در اختیار مردم و نهاد های مدنی گذاشت . بار دیگر بر سکولار بودن دولت و جامعه خود صحه گذاشت. قانون اساسی جمهوری آذربایجان شامل 5 فصل، 12 بخش و 158 اصل است. در اصل اول قانون اساسی جمهوری آذربایجان آمده است. یگانه منبع حاکمیت مردم است. در بند 1 از اصل 7 گفته شده، در جمهوری آذربایجان دین و دولت از هم جداست و تمام عقاید دینی در برابر قانون یکسان است. در اصل و بند های دیگر به حقوق یکسان زن و مرد، زن و شوهر، عقد نکاح بر اساس رضایت قلبی و حمایت دولت از آن اشاره کرده است که این مجموعه به شدت از سوی جمهوری اسلامی ضد دین و باور های اسلامی تفسیر می شود.

اصل 47 و 48 از قانون اساسی جمهوری آذربایجان به آزادی بیان و دین پرداخته است، در بند 1 از اصل 47 آمده است. هرکس از شهروندان آزادی فکر و بیان آن را دارد و بند 2 اضافه می کند هیچ کس را نمی توان به ابراز عقیده و یا روی گردانی از فکر و اندیشه خود مجبور کرد. بند 2 از اصل 48 آزادی انتخاب دین و یا آزادی از دین را بیان می کند و می گوید. هرکس حق نگرش مستقل به دین، اعتقاد به هر دینی را به صورت فردی و یا جمعی و یا عدم اعتقاد به هیچ دینی را دارد و می تواند آن را آزادانه بیان و یا اندیشه و دیدگاه خود را منتشر نماید. در بند 3 از این اصل آمده است. انجام مراسم دینی در صورتی که قوائد و نظام اجتماعی را بر هم نزند و یا در ضدیت با اخلاق عمومی جامعه نباشد آزاد است. برای پیشگیری از تبهکاری افرادی که خود را در تقسیر باور های دینی صاحب کرامات، توانایی و آگاهی منحصر به فرد می دانند، بند 4 از اصل 48 اضافه می کند، عقیده و اعتقاد دینی موجب برائت و یا برهم زدن حقوق جمعی نمی شود و در این میان عدم اعتقاد به دین را آزاد می شمارد و در اصل 56 می گوید. حق نامزدی خادمان دین در انتخابات طبق قانون می تواند محدود شود. بنابرین جمهوری آذربایجان هم سکولار است که جدایی دین از سیاست را پیشبینی می کند و هم لائیک است که اراده بشر را بالاتر از هر چیز و آن را  دنیوی تفسیر می کند. این قانون اساسی با ماهیت دمکراتیک و بشری خود به باور طرفداران ولایت، کفر آمیز و الحادی است زیرا اساس حاکمیت را مردم می داند که می توانند اندیشه، باور و دیدگاه های خود را آزادانه بیان کنند.

در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، انسان بی اراده و تسلیم مطلق است و هیچگونه اراده ای از خود ندارد و حق تعیین سرنوشت سیاسی و اجتماعی خود را هم ندارد، زیرا عقل و خرد انسانی جایگاهی در آن ندارد. رابطه بین انسان و خالق را ولایت و اجتهاد تعیین می کند، در اصل دوم از قانون اساسی جمهوری اسلامی آمده است:

جمهوری اسلامی، نظامی است بر پایه ایمان به :

1: خدای یکتا و اختصاص حاکمیت و تشریح به او و لزوم تسلیم در برابر امر او.

2: وحی الهی و نقش بنیادی آن در بیان قوانین.

3: معاد و نقش سازنده آن در سیر تکاملی انسان بسوی خدا.

4: عدل خدا در خلقت و تشریع.

5: امامت و رهبری مستمر و نقش اساسی آن در تداوم انقلاب اسلامی.

6: کرامت و ارزش والای انسان و آزادی توام با مسئولیت او در برابر خدا. که از راه: الف_ اجتهاد مستمر فقهای جامع الشرایط بر اساس کتاب و سنت معصومین...، و  متن، روح و ذات قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در تقویت این اصل قرار می گیرد. بنابرین نگرش این دو قانون اساسی به انسان متفاوت و ارزیابی ارزش ها هم متفاوت خواهد بود. قانون اساسی جمهوری آذربایجان به دولت، هنرمندان و دیگر ارگان ها و نهاد اجازه می دهد که برای شادکامی، شادزیستی و نشاط آفرینی در جامعه تلاش کنند. در این راستا هنرمندان آذربایجان هم در سال های اخیر موفقیت های چشمگیری بدست آوردند. آخرین آن شرکت بیش از 42 کشور در نمایش بزرگ و چشمگیر یوروویژن در باکو است که در شنبه 6 خرداد برگزار خواهد شد. در این راستا چندین هزار توریست و هنرمند برای شرکت در این مسابقه به باکو مسافرت کرده اند. صد ها کانال رادیویی و تلویزیونی همراه با پخش مستقیم این مسابقه آواز به تبلیغات وسیع و گسترده ای از آذربایجان پرداخته اند. آنان در هفته موسیقی در باکو از مراکز توریستی، هنری، صنایع دستی و مراکز تفریحی دیدن می کنند و شادی دل انگیزی را همراه خود به باکو آورده اند. جوانان با رقص و آواز آنان را همراهی می کنند.

مسابقه یوروویژن خاری در چشم ذوب شدگان ولایت از ماه ها پیش بود، آنان تبلیغات گسترده ای در رادیو تلویزیون و ابزار تیلیغاتی رژیم آغاز کرده اند ، راست و دروغ را درهم آمیخته، گفتند همجنس گرایان در باکو رژه خواهند رفت و گاهی هم از کلمات رکیک استفاده کرده، مردم آذربایجان را به تظاهرات و مقابله با مسابقه یوروویژن دعوت کردند، بار دیگر فتوا های همیشگی صادر شدند. امامان جمعه در خطبه های نماز نظام جمهوری آذربایجان و شخص الهام علی یف را هدف گرفتند. محسن مجتهد شبستری امام جمعه تبریز در نماز جمعه 11 ماه مه گفت. اگر این کار انجام گیرد دولت الهام علی یف ساقط خواهد شد... این رقابت ضد اسلامی و ضد انسانی است... این رژه همجنسگرایان صد ها نفر را در باکو بی خانمان کرده اند. علی نعمت زاده امام جمعه مرند پا را فرا تر گذاشت و گفت. 95 درصد از ملت آذربایجان با علی یف مخالفند... خشم مردم آذربایجان، مرند و سایر شهر های اسلامی غیر قابل مهار خواهد بود و همزمان یک بسیجی از دانشگاه محقق اردبیلی هم گفت: مردم آذربایجان با سرنگونی دولت لائیک در آن کشور یک دولت شیعی سرکار خواهند آورد. در این راستا تظاهرات در برابر کنسولگری آذربایجان در تبریز و باکو ادامه یافت، در باکو هم این بار رهبر جمهوری اسلامی هدف بود و به شدت از سرکوب ها ، مداخلات جمهوری اسلامی در آذربایجان و خشک شدن دریاچه اورمیه انتقاد شد. سفارت جمهوری اسلامی بی درنگ واکنش نشان داد  و با انتشار بیانیه ای نوشت : عده ای فریب خورده و آلت دست دشمنان اسلام به ساحت مقدس رهبر شیعیان جهان توهین کردند... این اهانت را به امام دوازدهم تسلیت می گوئیم و آن را فاجعه غم انگیز می خوانیم... جمهوری اسلامی در اعتراض به این تظاهرات سفیر خود را از باکو به تهران فرا خواند و بار دیگر اعتراض خود را به جوانشیر آخوندوف ابلاغ کرد.  آنچه در این بیانیه مشاهده می شود توهین به رهبری است که خود را رهبر شیعیان جهان می داند، و هرگونه حق طلبی در داخل ایران را مغایر با مصلحت نظام و رهبری می خواند و آن را به شدت سرکوب می کند. حتا اگر این اعتراض به خشک شدن دریاچه اورمیه و به مخاطره افتادن میلیون ها انسان در پیرامون آن باشد.

جمهوری آذربایجان سال های طولانی در ترکیب اتحاد جماهیر شوروی قرار گرفته، با دمکراسی از نوع غربی آن آشنایی کافی ندارد. شاید تنها نکته مثبت آن آشنایی و آگاهی از عملکرد دین و نهاد های وابسته به آن در سیاست باشد. از آن رو در جابجای قانون اساسی خود به خطر مداخله دین در سیاست اشاره کرده است. ولی مبارزه برای رسیدن به دمکراسی همچنان جریان دارد. کانون نویسندگان، روزنامه نگاران، هنرمندان و نهاد های مدنی در جمهوری آذربایجان با تحمل زندان و گاهی شکنجه به مبارزه خود برای رسیدن به دمکراسی و رهایی از استبداد تلاش می کنند. آنان رابطه با نهاد های جهانی، بویژه همکاری با مردم و نهاد های مدنی در کشور های پیرامونی خود را بخشی از این مبارزه می دانند. اتحاد کارگران، زحمتکشان، نهاد های مدنی بویژه جوانان در این منطقه می تواند راهگشای رسیدن به دمکراسی و رهایی از قید و بند هایی باشد که سالیان طولانی بنام ولایت و خاندان حاکم بوده است...

دکتر محمد حسین یحیایی

mhyahyai@yahoo.com

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ناشناس

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.