https://www.youtube.com/watch?v=SwmzsGXYFmA
موضوع این بحث، راوی بهاران، کرامتالله دانشیان است، همو که «لحن آب و زمین را خوب میفهمید و صداش به شکل حزن پریشان واقعیت بود»
در لحظات سخت، وقتی نَفسها در سینه حبس شده بود، از مردم دفاع کرد و به قول شکرالله پاکنژاد، در لحظهای از تاریخ، مظهر جنبش انقلابی ایران بود. در شرایطی که شاملو میسرود: «دَر نیست، راه نیست، شب نیست، ماه نیست…» در آن زمستان سرد که «هوا دلگیر، درها بسته و سرها در گریبان» بود، امثال او چون شمع شبانه سوختند تا روشنی بخش محفل دیگران باشند.
در اینکه کرامتالله دانشیان و خسرو گلسرخی، با تمام افقهای باز نسبت نداشتند، دراینکه ذهنی هم بودند و لزوماً همه آنچه میپنداشتند واقعی نبود، بحثی نیست. دفاعیاتشان در دادگاه نظامی نیز، جای اما و اگر دارد، حاصل رنج وشکنجشان هم ملاخور شد. اما...
اما پاکباز و دلیر بودند. و با اینکه می دانستند بیان کلمه حق، مرارت دارد، رودرروی ستم زمانه ایستادند و آگاهانه و مختارانه به آب و آتش زدند و از خود گذشتند...
با توجه به این واقعیت که پرونده خسرو گلسرخی و کرامتالله دانشیان، «آینهای برای مرور بر خصلتهای روشنفکری نسل ماست» در این بحث، به امیرحسین فطانت هم اشاره میکنم، چون این اجماع در مورد وی بهوجود آمده، که گویا عامل لو رفتن دانشیان و گلسرخی بودهاست.
مقاله مربوط به این بحث:
http://www.hamneshinbahar.net/article.php?text_id=519
فایل صوتی
http://www.hamneshinbahar.net/mp3files/Keramatolah_Danesian.mp3
همه نوشتهها و ویدئوها در آدرس زیر است:
http://www.hamneshinbahar.net/article_all.php
...
همنشین بهار
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
افزودن دیدگاه جدید