رفتن به محتوای اصلی

رضا پهلوی: فرآیند فروپاشیِ نظام آغاز شده است
04.02.2018 - 13:28

مشروح پیام شاهزاده رضا پهلوی به مناسبت سالروز ۲۲ بهمن به این شرح است:

ملتِ بزرگِ ایران!

پیامِ دی‌ماهِ شما، بهمن را از اسارتِ دروغ آزاد کرد. چرا که وجدانِ مشترکِ ما دروغ نمی‌گوید!

چرا که در فرهنگ و در باورهایِ نیاکانِ این مرز و بوم، دی، بمعنیِ دادار و آفریننده، از صفاتِ اهورایی ماست.

ملتِ بزرگِ ایران!

یک ماهی از خیزشِ ملی و دلیرانه‌یِ شما که همانآ بانگِ بیداریِ شما ملتِ بزرگِ ایران بود می‌گذرد. در دی‌ماه دلاوری، در دی‌ماه بیداری، در دی‌ماه از خود گذشتگی، این شما بودید که در چهار گوشه‌یِ میهنِ پهناورمان بپا خاستید. شمایی که دیروز جگرگوشه‌‌تان “قادسیه صدام” را به کابوس دشمن تبدیل ساخت. شمایی که نورچشمتان در شنزارهایِ جنوب جاودانه شد.

این شما بودید که تبهکارانی که زندگی‌تان را قربانیِ بقایِ نکبت‌بار خویش کرده‌اند، در سراشیبیِ سرنگونی قرار دادید.

در طلوع بیداری، در پایانِ شبی سی‌ ونه‌ ساله، فرقه تبهکار حاکم می‌رود تا فجرِ دروغینِ خود را به‌ نمایش بگذارد. چرا که در تقویم دروغ‌پرستی، دروغ، فجر و سالگرد خود را دارد!

هم‌میهنم، هم‌وطنم!

در این سالگردِ شوم، دردِ ایران و ایرانی، دردِ مشترکِ ماست.

دردِ آنهایی که در دی‌ماه بیداری به خون خفتند، دردِ مشترک ماست.

در سی‌ ونهمین سالگردِ سقوطِ ۵۷، مراتبِ همدردیِ مرا پذیرا شو، ای هم‌وطن!

در این سالگردِ شومِ تباهی، دل‌هایِ ما برای ایران می‌تپد، برای کشوری که خانه و آشیانه‌یِ ماست. برای مردمی که همه چیز خود را برای دفاع از این آب و خاک دادند و هیچ ندیدند مگر خیانت و دروغ و مگر دزدی در امانت.

به فرد فردِ شما دلبندانم، به فرد فردِ شما درخون‌خفتگان، به شمایی که جان در راه رهایی دادید؛

به شمایی که روستا و کشتزار خود را گذاشتید، تا در برابر خاکریزهایِ مرگ از میهن و از حیثیت و از ایمان خود دفاع کنید؛

به شمایی که جان در راه آزادی دادید؛

به شمایی که در شبِ زمستانیِ ناباوران، نوید بهار و بیداری آوردید؛

به شمایی که در خرمشهر نامتان ابدی شد، به شمایی که در نیزارهایِ مجنون به ابدیت پیوستید، به شمایی که در دل اروندرود و در هویزه و در لابلایِ مین‌هایِ شناور و کابل‌هایِ برق جان دادید؛

به فرد فرد شما جانبازان و شهیدانِ راه میهن و ایمان و آزادی؛ به شمایی که به ایمان و به اشک مادران‌تان خیانت کردند… به فرد فرد شما دلیرانِ ایرانی، سی‌ونهمین سالگردِ تباهی را از صمیم قلب تسلیت می‌گویم.

ملتِ بزرگِ ایران!

سی‌ونه سال پیش در چنین روزهایی، تبهکاران با دروغ و با اعدام به قدرت رسیدند. اینان با خیانت به رسالتِ معنوی و تاریخیِ خود که همانآ پاسداری از اخلاق و از ایمان باشد، به رسالتِ خود و به باورهایِ دینیِ شما پشت کردند. اینان با سوءاستفاده از اعتماد و از ایمان شما، با عهدشکنی به قدرت رسیدند. تبهکارانِ حاکم با دروغ در سرزمینی به قدرت رسیدند که از طلوع تاریخ، به اهورایی و پرستشِ راستی و پرهیز از دروغ شناخته شده بود. اینان اخلاق را سیاسی کردند! ایمان را فاسد!

اینان از دروغ نظام ساختند! اینان امید کشتند و افسردگی کاشتند. شادی کشتند و ماتم سُجده کردند.

اینان ندا کشتند و رَجَز خوانند. اینان میهن را ویران، شهر را گورستان‌، دروغ را قبله‌ کردند.

ملتِ بزرگِ ایران!

نظامی که رویِ دروغ ساخته شده باشد، دست‌آوردی جز تباهی، فساد، فحشا، اعتیاد، قاچاق، بیکاری و انزوا ندارد.

نظامی که بهترین مغزهایِ سرزمین را فراری دهد، دست‌آوردی جز فقرِ فراگیر در حکومتِ تُهی‌مغزان ندارد.

ملتِ بزرگِ ایران!

چهار دهه پس از به قدرت رسیدنِ حکومتِ اسلامی در میهن ما، ایران در پرتگاه ورشکستگیِ آبی و زیست‌محیطی، فرار مغزها، فسادِ سازمان‌یافته، قاچاق و پولشویی، اختلاس و دزدی، ویرانیِ میراثِ ملی و باستانی، فحشا و انواع بیماری‌هایِ عفونی، و سقوطِ اقشارِ میلیونی در تنگدستی و سوءتغذیه دست‌وپا می‌زند.

وجدانِ مشترکِ ما دروغ نمی‌گوید: این نظام بدون دروغ فرومی‌ریزد!

باید فروپاشیِ نظام را تسریع و از فروپاشیِ ایران پیشگیری کنیم.

ملتِ بزرگِ ایران!

کارنامه‌یِ سی‌ونه‌ساله‌یِ حکومتِ اسلامی در ایران هیچ نیست مگر تبهکاری در سطوح ملی، منطقه‌ای و بین‌المللی.

سی‌ونه سال است که منطقه‌یِ ما درگیر جنگ‌هایِ پی‌درپی و خون‌ریزی‌هایِ فرقه‌ای و پاک‌سازی‌هایِ قومی شده است. سی‌ونه سال است که نام ایران، نه به فرهنگِ والایِ این سرزمین، که به تبهکاری در سطوح بین‌المللی شناخته شده است.

سی‌ونه سال انزوا. سی‌ونه سال سقوطِ شاخص‌هایِ توسعه‌یِ انسانی. سی‌ونه سال تخریبِ منابع آبی و زیست‌محیطی. سی‌ونه سال فرار مغزها. سی‌ونه سال دروغ!

سی‌ونه سال تقلّب در اعتماد. سی‌ونه سال فریب. سی‌ونه سال حراج و تاراج منابع نفتی و گازی. سی‌ونه سال رانت در سیاست و اختلاس در دیانت و قاچاق در تجارت!

سی‌ونه سال بدنامی و سرشکستگی در مرزهایِ تبعید و مهاجرت.

سی‌ونه سال ذبح مصالح ایران بنفع مصالح نظام و ولایت.

سی‌ونه سال کلاهبرداریِ فکری و تقلیلِ مفهومیِ مباحث به حداقلِ “شرعی” زیر آستانه‌یِ “فتنه”!

سی‌ونه سال سرکوبِ تقاضا و انحصارِ عرضه، با تقلّب و مهندسیِ انتخاباتی. سی‌ونه سال فریب. سی‌ونه سال توهین به شعور و به اندیشه.

سی‌ونه سال هروئین. سی‌ونه سال تریاک. سی‌ونه سال اعتیاد برایِ میلیون‌ها ایرانی. سی‌ونه سال اعدام‌هایِ عام برایِ حفظِ منافع خاص. سی‌ونه سال دآر زدن در میادینِ شهر. سی‌ونه سال جرثقیل‌هایِ مرگ. جرثقیل‌هایی که نه به کارِ سازندگی، که به گورکنی مشغول اند! جرثقیل‌هایی که ایران را ویران و گورستان‌هایِ ما را آباد کردند.

ملتِ بزرگِ ایران!

دروغ، بلایِ جانِ ایران است. بیآیید تا طرحی نو دراندازیم و عابدانِ دروغ را از ریشه‌ براندازیم!

ملتِ بزرگِ ایران!

بحرانِ سی‌ونه‌ساله‌یِ ایران، ریشه در بحرانِ اندیشه دارد. همین بحرانِ اندیشه بود که از طاعون، “امام” ساخت. همین بحرانِ اندیشه بود که از دروغ، “ابراهیم زمان” ساخت. همین بحرانِ اندیشه بود که در ربع پایانیِ قرن بیستم، از ارتجاع حکومت ساخت. همین بحرانِ اندیشه بود که از ایمان، نیرنگِ عبادی – تجاری برای کلاهبرداری سیاسی ساخت!

همین بحرانِ اندیشه بود که از فجرِ دروغ، صبحِ کاذب ساخت. از سقوط، عروج ساخت.

بحرانِ اندیشه‌ای که در بهمنِ شوم ۵۷ به ننگین‌ترین شکلی خود را بروز داد و با پشت کردن به مشروطیتِ حکومت و با خیانت به تفکر ملی و اندیشه‌یِ راستینِ اِعتدال و اصلاحاتِ سیاسی و ساختاری، از دولتِ موقتِ تزویر، حکومتِ سی‌ونه ساله‌یِ دروغ ساخت.

همین بحران اندیشه بود که با خیانت به راستی و تفکر نقّاد، در تشخیصِ مصلحتِ دروغ قلم زد.

ملتِ بزرگِ ایران!

هوشیار باشیم، چراکه تبهکاران از خشم شما به ‌شدّت به‌ وحشت افتاده‌اند و همچون همیشه در پیِ فریب و به‌شکست‌کشاندنِ جنبشِ ملیِ ایران هستند.

متقلّب نمی‌تواند معتمد باشد! نمی‌توان به همان‌هایی که با تقلّب و مهندسیِ انتخاباتی برای خود مشروعیتِ جعلی دست‌وپا کردند، اعتماد کرد! این با جامعه‌یِ نوینِ مدنیِ ایران است که سازماندهیِ هرگونه همه‌پرسی، انتخابات و رفراندمی را پس از فروپاشیِ سیاسیِ نظام و همزمان با مدیریتِ مرحله‌یِ گذار، برعهده بگیرد.

ملتِ بزرگِ ایران!

تفاوت ما با تبهکاران ۵۷ در همین است: آنان ایران را ویران کردند تا نظام نکبت‌بارِ ولاییِ خود را بنا نهند؛ ما طومار تبهکاریِ ایشان را درهم خواهیم پیچید تا حکومتِ ایرانی، از ایرانی و برای ایرانی بنا کنیم.

آنان ایران را ویران و دروغ را آباد کردند. ما دروغ را ویران و ایران را آباد می‌کنیم.

آنان اقتصاد ایران را ویران، و قاچاق و اختلاس و فساد و پولشویی را سروسامان دادند. ما شبکه‌هایِ فساد و قاچاق و تبهکاریِ ایشان را ریشه‌کن و اقتصاد آزاد ایران را بنا خواهیم نهاد.

آنان منابعِ ملیِ ما را هزینه‌یِ صدورِ انقلاب و جنگ و پاک‌سازیِ قومی و فرقه‌ای در سرزمین‌هایِ بیگانه کردند. ما با کار و کوششِ زنان و مردانِ ایرانی، اقتصادِ آینده را برای رفاه ایرانی خواهیم ساخت.

ملتِ بزرگِ ایران!

برای برون‌رفت از فروپاشیِ همه‌جانبه و از بن‌بستِ سی‌ونه ساله‌، راهی نداریم مگر پایان دادن به بحرانِ اندیشه در ایران.

بازسازیِ مدنیتِ ملی بر ویرانه‌هایِ سی‌ونه سال تبهکاریِ فرقه‌ای، کارستانی است که جز به دستِ توانایِ شما و جامعه‌یِ مدنیِ ایران ممکن نخواهد شد.

بیداری و آگاهیِ ملیِ ما دو وجه سلبی و ایجابی دارد: از یک سو باید با نافرمانی و براندازیِ مدنی، بساط فرقه‌یِ تبهکار حاکم را برای همیشه جمع کنیم‌ و از سوی دیگر، مدنیتِ نوینِ ایرانی را بسازیم. در مدنیتِ نوینِ ایرانی، هیچ‌کسی نمی‌تواند حقیقتِ خویش را به دیگران تحمیل کند.

برون‌رفت از بحران اندیشه در ایران و بازسازیِ مدنیتِ نوینِ ایرانی مستلزم همفکری برای دستیابی به یک چشم‌انداز مشترکِ ملی است. براستی چه رسالتی بزرگ‌تر از مدنیت‌سازی می‌توان برای جامعه‌یِ مدنی متصور شد؟ مدنیت‌سازی مأموریت دولت نیست. مدنیت‌مان را باید خودمان بسازیم، با گفتگو، با تفاهم؛ با سرمشق قرار دادن منفعت و مصلحتِ ملی ایران؛ با دستیابی به بینشی مشترک و ملی که چشم‌اندازهایِ سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را در فراسویِ حکومتِ اسلامی برای نسل امروز و اقشار مختلفِ مردم ترسیم نماید. مدنیت، در هر تحلیلِ نهایی، معنایِ دیگری مگر هنر و دانش باهم‌زیستن ندارد. مبانیِ این همزیستیِ ایرانی با ایرانی را کدام نهاد باید تبیین و تدوین کند، مگر جامعه‌یِ مدنی؟

ملتِ بزرگِ ایران!

در فجرِ راستینِ بیداریِ ملیِ ایران، در سپیده‌دم فروپاشیِ ارتجاع، در این پگاه رهایی، در بامدادی نو که در دی‌ماه زاده شد و در طلوعی که همزمان شد با غروبِ نظام، بار دیگر پیوند و پیمان دیرنه‌یِ خویش را با شما تجدید می‌کنم.

چرا که کابوسِ ضحّاکِ زمانه شمایید! چرا که وجدانِ مشترکِ ما دروغ نمی‌گوید! چرا که بدون دروغ، نظامِ ضحّاک فرومی‌ریزد!

فرآیند فروپاشیِ نظام آغاز شده است. بیآییم تا در راه بازسازیِ مدنیتِ نوینِ ایران و حکومتِ ایرانی بر ویرانه‌هایِ ولایت، دست اتحاد به‌ سویِ یکدیگر دراز کنیم! متحد شویم و میهن خویش را پس بگیریم. همبستگیِ ملیِ و قلبیِ خود را با همگراییِ و هماهنگیِ اجرایی تکمیل کنیم. اتحاد برای آزادی. همدلی برای رهایی. همبستگی برای بازسازی!

و در تحکیم این همدلی و هبستگیِ ملی، چه آغازی بهتر از نافرمانیِ مدنیِ سراسری برای رسوا کردن تبهکاران در “دهه‌‌ فجر” دروغین ایشان؟

چرا که تا شما آگاه و تا شما بیدارید، ایران همواره زنده خواهد ماند!

رضا پهلوی

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

رضا وضعی
دماوند

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.